واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - گزیده ای از کتاب "عرفان حج" نوشته آیت الله جوادی آملی وقتى امام سجاد ـ سلام الله علیه ـ به مکّه مشرف شد، به عرض ایشان رساندند: والى مدینه که باغ شما را به ستم گرفت شکایت او را به عبدالملک خلیفه وقت برسانید، چون عبدالملک در این سال به مکّه آمده است. حضرت فرمود: من در کنار کعبه، از صاحب این خانه دنیا نمى خواهم چه رسد که به غیر خدا پناه ببرم و مسائل دنیا را در این جا مطرح کنم! این جا جاى نیایشى است که انسان را با محبوب حقیقى آشنا کند. بدا به حال کسى که در کنار کعبه، از صاحب کعبه غیر از محبوب حقیقى را طلب کند! امام سجاد ـ علیه السلام ـ در عرفات دید سائلى به تکدّى پرداخته، گریه مى کند. حضرت فرمود: اگر تمام دنیا دستِ این مرد بود و از دست او گرفته مى شد، حق نداشت امروز در این سرزمین براى آن اشک بریزد! این جا از خدا غیر خدا را طلبیدن، ضرر کردن است. به تعبیر استاد بزرگوار، حکیم متألّه، مرحوم الهى قمشه اى ـ قدس الله سرّه الشریف ـ : حجرالأسود خالِ لب لعل است و این خال را ببوس تا به محبوبت برسى. بوسى حَجَر خالِ لب لعل نگاران. زائر با یمین خدا بیعت مى کند و حجرالأسود را تنزل دست پروردگار مى داند; چه این که کعبه را تنزّل بیت معمور و عرش خدا مى داند و طواف خود را تنزّل طواف فرشتگان مى شمارد. و سرانجام خود را فرشته اى متوسط مى یابد و آثار فرشتگى را در خود مشاهده مى کند. وقتى به سرزمین عرفات مى رسد، دعاهاى خاصّ عرفه را همانند امام سجّاد و سالار شهیدان، سیدالشهدا ـ علیهماالسلام ـ مى خواند. امّا زمزم، رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلم ـ آن قدر به آب زمزم علاقه داشت که استهداء مى کرد و مى فرمود: شما که از مکه به مدینه مى آیید، براى من آب زمزم سوغات بیاورید. این آب در اثر نیایش آن مادر جوشید. وقتى هاجر به ابراهیم خلیل عرض کرد من و این کودک نوزاد را در این سرزمین لم یزرع به که مى سپارى (اِلى مَن تَدَعُنا) فرمود: به صاحب این سرزمین (اِلى ربّ هذه البنیة) این گفتن همان و آرامش قلب مادر همان. وقتى کودک تشنه شد، مادر به دنبال آب، هفت بار از سینه صفا به مروه و از بالاى مروه به صفا رفت و آمد. ناگهان دید که زیر پاى کودک نوزاد چشمه اى جوشیده است که همچنان هزاران قرن است مى جوشد! چه با برکت است زمزم! بدا به حال کسى که با آب زمزم وضو بگیرد، در کنار کعبه طواف کند و از خدا غیر خدا بخواهد و نورانى نشود! امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «نور الحق لا یزال على الحاج ما لم یذنب.» «حاجى تا زمانى که آلوده به گناه نشود، نور خدا در او هست و زایل نمى شود.» این عالى ترین بها به حج و زیارت است. این عمل نور است. خوشا به حال کسى که این نور را در آن جا ببیند و در جان خود پیاده کند. وقتى انسان از کعبه و از سفر بیت الله باز مى گردد باید طواف وداع انجام دهد و با خدا گفتگو کند. روایت شده که امام هشتم ـ علیه السلام ـ آنگاه که مى خواست کعبه، این بناى توحید را وداع کند، به خدا عرض مى کرد: «اِنّی انقلبُ على أن لا اله الاّ أنت» «خدایا! من از کنار خانه تو با توحید بازمى گردم و بر این اعتقادم که پروردگارى جز تو نیست» زائر باید بگوید: خدایا! من موحّد از اینجا مى روم و نه تنها معتقدم که در عالم خدایى هست که این ضعیف ترین درجه توحید است بلکه آنچنان موحّدم که تمام کارها را فانى در کار تو و تمام اوصاف را فانى در وصف تو و بالأخره تمام ذوات را فانى در ذات تو مى بینم (انّى انقلب على أن لا اله الاّ أنت.) حضرت فرمود: «الدّخول فى الکعبة دخول فى رحمة الله والخروج عن الکعبة خروج من الذنوب» اگر انسانى توفیق پیدا کرد و به درون کعبه راه یافت، جایى که انسان در هر حال و به هر سوى مى تواند نماز بخواند، و به هر سمت رو کند به قبله رو کرده است و بالأخره آنجا که نمودار کامل از «فأینما تُوَلُّوا فثمّ وجه الله» است، چنین شخصى وارد رحمت الهى شده است و هنگامى که از کعبه بیرون مى آید از گناهان خارج مى شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]