تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835143289
طهماسب مظاهري: /كامل/مسائل كلان اقتصادي بايد در اتاقهاي فكر تعيين شود، نه پاي تريبونها مردم ميدانند كه تورم موجود محصول سياستهاي اقتصادي دولت است
واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: طهماسب مظاهري: /كامل/مسائل كلان اقتصادي بايد در اتاقهاي فكر تعيين شود، نه پاي تريبونها مردم ميدانند كه تورم موجود محصول سياستهاي اقتصادي دولت است
تهران- خبرگزاري كار ايران
طهماسب مظاهري، رئيس كل سابق بانك مركزي در مراسم توديع خود ضمن تشكر از دستاندركاران نظام بانكي و دكتر بهمني، رئيس كل جديد بانك مركزي به ارائه سخنراني پرداخت.
به گزارش ايلنا، متن سخنان مظاهري كه عليرغم تلاش برخي براي عدم انعكاس آن در ايلنا و جلوگيري از ورود خبرنگار ايلنا به مراسم، به دست ما رسيد -كه البته بخشهايي از آن نيز در جلسه امروز قرائت نشد-، بدين شرح است:
«خدمت همه شما حاضران گرامي سلام عرض ميكنم. سخنان خود را با سپاسگزاري از همه مديران و كاركنان بانك مركزي كه در مدت مسؤوليت اينجانب همكاري صميمانه داشتند، آغاز ميكنم و براي همه دستاندركاران پرتلاش و دلسوز نظام بانكي كشور و رئيس كل جديد بانك مركزي موفقيت و سربلندي آرزو ميكنم. همچنين لازم ميدانم از رئيس جمهور محترم به خاطر موافقت با عظيمت اينجانب از بانك مركزي تشكر كنم.
همچنين با تشكر از دكتر بهمني، براي قبول مسؤوليت، آرزوي توفيق براي ايشان در بهرهگيري از اين فرصت براي ارتقاي مقام در بارگاه خداوند تبارك و تعالي و انجام خدمت صادقانه و مؤثر براي مردم دارم.
اين كار افتخار است؛ براي من هم افتخاري است و مباهات ميكنم كه در يك دوره زماني توانستم به مردم خوب ايران خدمت كنم. شايد انتظار اين باشد كه در مورد مسؤوليت يك ساله خود در بانك مركزي گزارش عملكردي ارائه كنم اما من از آن صرف نظر ميكنم؛ نه به اين دليل كه عملكرد قابل ذكري وجود ندارد، بلكه به اين دليل كه عملكرد بانك حاصل زحمت همه همكاران است. ضمن اينكه جلسه مجمع عمومي هم در پيش است و در آن جلسه به صورت رسمي و كامل و دقيق گزارش عملكرد بانك مطرح خواهد شد. اما هنر مديريت اقتصادي كشور ايجاد فضاي توسعه و رونق اقتصادي با برنامهريزي و اجراي دانش محور با رويكرد شايستهسالاري و بكارگيري استعدادهاي سرشار داخلي و اتكا به درآمدهاي مالياتي است؛ كاري كه كشورهاي توسعه يافته و همه كشورهاي موفق در مسير توسعه به آن عمل كردند. چنين مسيري به توسعه اقتصادي پايدار ميانجامد. مديريت اقتصاد جامعه بايد بر اين اساس و با چنين آرماني صورت پذيرد. در سند چشمانداز اينگونه اهداف آرماني تعيين و مسير كلي ترسيم شده است. توسعه اقتصادي در جهان اصول ثابت دارد و مبناي اين اصول ثابت، مدلهاي متنوع توسعه اقتصادي در كشورهاي گوناگون طراحي و به مرحله اجرا درآمده است. طراحي مدل توسعه اقتصادي ايران نيز بدون توجه و وفاداري به اين اصول ثابت و پذيرفته شده جهاني كه جملگي با حكم عقل نيز موافق است، امكانپذير نيست. بايد اذعان نماييم كه فقط اين علوم تجربي و مهندسي نيستند كه داراي اصول ثابت و لازم الاتباعند، علوم انساني نيز واجد اين خصيصه است. آموزههاي ديني هم از اصول لايتغير اجتماعي به سنتهاي الهي تعبير نموده و آنها را حاكم بر نظام اجتماعي دانسته و بر اهميت آنها با تعابير گوناگون بارها تاكيد نمودهاند.
محورتمام اصول، عقلانيت است. در حوزه انديشه ديني، عقلانيت از پايههاي اصلي شريعت ماست. قرآن سراسر دعوت به تعقل و عقلانيت و بيان مزاياي آنهاست.
در امور دنيوي، عقلانيت به بهرهبرداري از علم و انديشه در هر كار و عبرت گرفتن از تجارب ديگران اشاره ميكند. عقلانيت راه كنترل هيجانات، احساسات و بيثباتي در رفتارهاي اجتماعي و مديريت جامعه است.
در توسعه اقتصادي، كوچكسازي دولت (از طريق حذف تصديهاي قابل واگذاري به بخش خصوصي و تعاوني)، آزادسازي اقتصادي (كه بستر حقوقي آن با ابلاغ سياستهاي اصل 44 قانون اساسي مهياست) و كسب فناوريهاي پيشرفته (با اين رويكرد كه درجهان امروز صنعت پيشرفته حامي و پشتيبان كشاورزي است و توسعه كشاورزي و مشتقات آن و حضور در بازارهاي جهاني بدون اتكا به صنعت قوي و فناوريهاي پيشرفته ناممكن است)، پيگيري سياستهاي مدافع اقتصاد ملي، حمايت هدفمند از بخش خصوصي رقابتپذير و نوآور، كاربردي كردن نظام آموزشي و شروع هرگونه فرهنگسازي از كلاس اول دبستان، ترويج فرهنگ پركاري و مسؤوليتپذيري اصولي هستند كه بدون توجه به آنها ابعاد و اهداف اقتصادي صنعت چشمانداز دست يافتني به نظر نميرسد.
توسعه اقتصادي حاصل هزاران پرواز اقتصادي، توليدي، صنعتي، بازرگاني، پولي، مالي، بانكي است كه تكتك آنها بايد طبق برنامه پرواز كنند و به مقصد برسند. توسعه اقتصادي هيچگاه پايان نميپذيرد و تلاش در راه آن تمامي ندارد. جمهوري اسلامي ايران با داشتن سرزمين وسيع، غناي جغرافيايي، تنوع فوقالعاده قومي، موقعيت حساس ژئوپلتيك، تاريخ كهن و ريشههاي فرهنگي اصيل و از همه بالاتر استعدادهاي انساني سرشار، شايسته وضعيتي به مراتب بهتر و بالاتر از وضعيت امروز است. همت امروز ما نيل به اهداف توسعه كشور و بهبود كيفيت زندگي مردم است. اين مهم ساز و كارها و الزاماتي دارد كه به اختصار برخي از آنها را ذكر ميكنم:
1-مديريت امور اقتصادي بر مبناي علم اقتصاد و بهرهگيري از ابزارهاي اقتصادي و بهرهگيري از دانش بشري و دستاوردهاي مديريتي و علمي قابل اجرا است. اگر از اين اصل عدول كنيم، ناچار ميشويم با ابزار فيزيكي و امنيتي به مديريت اقتصادي روي آوريم.
2-قبول كردن اصول و مباني علمي و قبول كردن رابطه پارامترهاي اقتصادي، تورم و نقدينگي، سود بانكي و تورم، الزام اوليه است. به خود جرأت نبايد داد كه اين روابط را نفي كرد. از كساني كه با جسارت و جذميت به خود جرأت ميدهند روابط علّي و منطقي بين اين پديدهها را نفي كنند، بايد برحذر بود. بايد علم اقتصاد را شناخت و از آن سواري گرفت و الا اين اقتصاد است كه سواري خواهد گرفت. تجربه بشري در تاريخ اين گواهي را مي دهد. راهي جز قبول بديهيات و پايبندي به اصول مسلم و شناخته شده علم اقتصاد و مديريت روز علمي دنيا و كشفيات بشري وجود ندارد.
3- اين موضوع بايد روشن شود كه با تزريق تورم و تامين پول پرقدرت و چاپ پول نميتوان اشتغال ايجاد كرد و به توسعه اقتصادي رسيد. ايجاد اشتغال از طريق تزريق پول يك سراب است. بايد به دنبال آب رفت نه دنبال سراب. سراب وعده ميدهد، دعوت ميكند و تشنه را خوشحال ميكند. تتمه نيروي تشنه را صرف دويدن به سمت ساحل سرابي ميكند. اگر تتمه آبي در ته قمقهاش داشته باشد، آن را هدر ميدهد و وقتي مسافتي را طي كرد و به ساحل مفروض سراب رسيد، ميبيند كه هيچي نيست. فرق بركه و سراب اين است كه بركه در حد رفع عطش و تامين ذخيره براي ادامه مسير قابل اتكا است اما سراب وعدههاي بسيار شيرين ميدهد؛ در حالي كه خالي است. به همين دليل چاپ اسكناس توليد ثروت نكرده و مردم را پولدار نميكند. اگر اين طور بود مردم زيمباوه ثروتمندترين مردم روي زمين بودند چرا كه اسكناسهاي 10 ميليارد دلاري را براي خريد نان ميدهند. همچنين پول، موتور اقتصاد نيست. چاپ پول موتور تورم است. نبايد از مسكنهايي كه درد را به سرطان تبديل ميكند، استفاده كرد.
4-ثبات و آرامش يك اصل اساسي است. هميشه بخش بزرگي از مسائل و مباحث روي اين موضع متمركز بوده و كوشش همه بايد اين باشد كه آرامش و ثبات را برقرار و حفظ كند. حتي رويداد فعلي در خصوص تغيير رئيس كل بانك مركزي هم همينطور است. نبايد بگذاريم اين رويداد منجر به بر هم خوردن ثبات و آرامش شود. رئيس كل منتخب، اين ظرفيت، ويژگي و خصلت را دارد كه آرامش را برقرار كند. يك معني استقلال بانك مركزي و سيستم پولي نيز همين است كه تصميمات دولت و تنشهاي آن كه طبيعت كار دولت است، به نظام پولي منتقل نشود. بانك بايد استقلال رفتار خودش را براي حفظ ثبات و آرامش به كار گيرد و نگذارد تنش تصميم دولت به بانك منتقل شود.
5-تعادل، كلمه كليدي در مديريت اقتصادي است: تعادل ارز، تعادل ريال، تعادل اختيار و مسؤوليت، تعادل ريسك و منافع، تعادل عرضه و تقاضا، تعادل فرصتهاي شغلي و تقاضاي شغلي. در اين رابطه وظيفه و رسالت دولت برقراري تعادل است. تعادل اقتصادي با ابزارهاي اقتصادي ميتواند برقرار شود. اين تعادل ميتواند با ابزارهاي اداري هم برقرار شود. تعادل با ابزارهاي اداري ناپايدار است. اگر ابزار اداري به عنوان امر موقت وارد ميدان شود و ابزارهاي اقتصادي هم تنظيم شود، ميتواند آن را بهبود ببخشد. اگر ابزار اداري تنظيمكننده باشد ولي از ابزار اقتصادي بهرهگيري نشود، با مشكلات مضاعفي مواجه ميشويم. بهترين حالت اين است كه تعادل با تصميمات اداري مهم برقرار شود.
6- بين پول مردم و پول دولت بايد تفكيك قائل شد. اين تفكيك ماهيت، تفكيك روش تعامل و تصميمگيري روي آن دو پول را به همراه ميآورد. پول بانكها پول دولت نيست، پول سپردهگزاران است. استفاده از پول بانك مركزي به صورت اضافه برداشت، تزريق تورم و اخذ ماليات از جيب همه مردم است. ذخاير ارزي بانك مركزي، پولي است كه دولت فروخته و خرج كرده است و بانك مركزي در ازاي آن ريال توليد كرده و به مردم بدهكار است. دولت بايد از دست يازيدن به اين منبع خودداري كند و منع شود. مسؤولين بانك مركزي بايد در حفاظت از منابع و منافع مردم مقاوم باشند و در مقابل اين مقاومت، حمايت قانوني شود.
7- از كساني كه به آنها بدگمان هستيد، انتظار كار خوب نداشته باشيد. از كساني كه به آنها ظلم كردهايد، انتظار وفا نداشته باشيد. رفتارمردم با دولت انعكاس رفتار دولت با مردم است. حفظ دارايي و سرمايه مردم، ارزش پول، دست نبردن به پول آنان، مجبور نكردن وكيل آنان (مديران بانك) به مصرف ناحق دارايي آنها بايد رعايت شود. اين گفته كه اگر به سپردهگذاران صفر درصد هم سود بدهيم، هيچ كاري نميتوانند بكنند، مخالف اين اصل است و حرف درستي نيست. حتي اگر اين حرف صحيح باشد و سپردهگذاران نتوانند كاري بكنند، حداقلش اين است كه احساس ظلم ميكنند. نبايد اجازه داد اين احساس به وجود آيد.
8-تزريق تورم و دميدن در تنور داغ تورم را مردم ميفهمند و ميدانند كه اين كار، كاري است كه ريشه در سياستهاي اقتصادي دارد. آدرس دادنهاي اشتباه نظر مردم را عوض نميكند و مردم را به اشتباه نمياندازد.
همه مردم ميدانند كه دولت ميتواند كاري كند كه تورم كاهش يابد. مردم تجربه اتخاذ تدابير مناسب و كاهش تورم و آرامش و طمأنينه ناشي از كاهش تورم را فراموش نميكنند. مردم ميدانند كه دولت ميتواند تصميماتي بگيرد كه از شدت تورم بكاهد. مردم ميدانند كه در تنور داغ تورم، توليد شكل نميگيرد. مردم ميدانند كه تورم موجود محصول سياستهاي اقتصادي دولت است.
مردم ديدهاند كه امروزه كشورهاي ديگر هم كه از تورمهاي 500 درصدي مثل برزيل و يا تورم70 درصدي مثل تركيه برخوردار بودهاند، با عزم و اراده توانستهاند نسبت به مهار تورم خود اقدام كنند و ميفهمند كه دولت ما هم ميتواند.
مردم ميفهمند هر دولتي كه سياست توسعه با ابزارهاي تورمي را دنبال ميكند، حتماً دو الزام را پيگيري ميكند: اول جبران قدرت خريد مردم در قبال تورم تزريقي براي حفظ معيشت آنها و دوم حمايت از توليد داخل و صادرات در قبال تفاوت تورم داخلي و خارجي.
مردم ميفهمند كه امروز با تورمي كه اين ويژگي را ندارد، قدرت خريد مردم جبران نميشود. صادرات كالا و خدمات با تزريق تورم داخلي و تثبيت نرخ ارز و طرح ايده كاهش نرخ ارز رفته رفته موضوعيت خود را از دست ميدهد. دميدن به تنور تورم و كاهش نرخ ارز دعوتي عام است به توليدكنندگان خارج از كشور براي تصرف توليدكنندگان داخلي.
9- براي دولت به لحاظ ساختاري، وظايفي در قانون اساسي تعريف شده كه بسيار هزينهبر است. تامين مالي براي انجام وظايف دولت به نسبت مورد نياز ديده نشده، وظايف دولت در زمينه بهداشت، آموزش، آموزش عالي، زيرساخت ها و ارتقاي بشريت پيشبيني شده اما نحوه تامين اعتبار براي آن ديده نشده است. در قبال كاهش هزينههاي دولت كه به معناي كاهش خدمترساني است، هميشه مقاومت وجود دارد. افزايش درآمدهاي دولت هم به طرق مختلف مورد مقاومت است. لايحه ارزش افزوده و مقاومتهايي كه در قبال آن مطرح شد، آخرين نمونه آن است. بعد از انقلاب تقريباً هيچ سالي نتوانستهايم بودجه دولت را بدون مداخله بانك مركزي و كسري بودجه آشكار و پنهان ببنديم. به اين دليل است كه كسري بودجه دولت در اقتصاد ما نهادينه شده است. اختلاف نظر بين دولت و بانك مركزي ربطي به اشخاص ندارد. درجه مدارا و تسامح و درجه پايبندي به وظايف و مسؤوليتهاي پيشبيني شده براي آن شدت اختلاف نظر را تنظيم ميكند. دولت همواره به دنبال خدمترساني بوده؛ خدمترساني نياز به هزينه دارد. اين هزينه دائمي را ماليات تلافي نميكند. ساختار مالياتي ما ضعيف است. ما از ساز و كارهاي ديگر هم مثل اوراق قرضه كه ميتوانست كمك كند نيز محروميم و آن را نداريم. نرخ سود پول ميتوانست كمككننده باشد كه ما از آن نتوانستيم بهره بگيريم. وظيفه بانك مركزي حمايت از سپردهگذاران و انضباط پولي است. اين تقابل وظايف بعضي اوقات حل ميشود. دو طرف بايد با هم توافق كنند. اگر يك طرف به نفع طرف ديگر حذف يا تثبيت شود، يكي از اهداف فدا مي شود. مشكل اصلي ما PUBLIC FINANCE و فقدان ابزارهاي تامينكننده منابع است.
يك مشكل كوچك هم داريم و آن تامين مالي توليد است. دولتها هم توسعهگرا هستند و بودهاند. دولت توسعهگرا در صدد رشد توليد است. تا اينجا مشكلي نيست؛ يك بد فهمي وجود دارد كه با پول ميشود توليد را رونق داد.
PUBLIC FINANCE همواره رابطه دولت و بانك مركزي را تبديل به يك مساله سياسي كرده است. آنجا كه دولت توسعهگرا خودش را متولي و متصدي توليد ميداند و سياست توزيع منابع را بايد با ديد عدالت جويانه و با ابزار فيزيكي و اداري دنبال كند و تامين اعتبار براي واحدهاي توليدي مورد نظر خود را تامين اعتبار براي خودش ميداند. اين دو مشكل فاينانس توليد و PUBLIC FINANCE با هم عجين ميشود. تامين منابع براي توليد در حال كار نيز فدا ميشود. كاهش تعهدات دولت و انجام طرحهايي از قبيل اصل 44 راه نجات است كه البته براي دولت آسان نيست. راه ديگر البته اين است كه مردم دولت را تامين مالي كنند. اين تركيب باعث ميشود وقتي قيمت نفت پايين است، استقراض از بانك مركزي راه حل تامين مالي دولت شود و تورم و كسري بودجه فراهم شود. وقتي قيمت نفت بالاست افزايش داراييهاي خارجي بانك مركزي راه حل و تورم ناشي ازآن مطرح ميشود. در اين بين بانك مركزي آخر خط ماجرا است و بايد اين معادله را ببندد. رونق توليد با اعطاي تسهيلات هم معني شده است. هر وقت هم بانك مركزي خواسته است قوام و انتظامي به آنها بدهد،آن را چوب لاي چرخ گذاشتن ناميدهاند. بانك مركزي بايد تصميم بگيرد يا به همراه اين قافله حركت كند و همه آثار تورمي آن را بپذيرد يا موضع خودش را حفظ كند و جدا شود.
10-وقايع عموماً بر روندها سوارند. تمركز بر تك تك وقايع مديران را از روندها غافل ميكند. براي درك عميقتر تحولات و چارهيابيهاي اساسيتر بايد به روندها توجه كرد. براي تبيين روندها بايد ساختارها و ساز و كارهاي ايجاد روند را شناخت. براي اصلاح روندهاي نامطلوب بايد ساختارها و مباني ايجادكننده آنها را اصلاح كرد. اگر روشي را اعمال كرديم و نتيجه عكس گرفتيم، بايد فكر ديگري كنيم. روش به خودي خود مقدس نيست. روش به خاطر نتايجي كه ميدهد مقدس ميشود. اگر استراتژي خاص خود را نداشته باشيد، بخشي از استراتژي يك فرد ديگر ميشويد. نبودن استراتژي درصورتي خوب است كه اهميت ندهيد به كجا ميخواهيد برويد. ديدگاههاي استراتژيك جلوتر از حوادث پيش ميروند لذا همواره پاسخهاي روشني را به تصميمگيرندگان ارائه ميكنند.
11- تصميمات كلان و شاخصهاي كلان بايد با ديد كلان اتخاذ شود و از تصميمگيري در خصوص شاخصهاي كلان با مباني اقتصاد خرد حزر كرد.
12-از افراط و تفريط بايد پرهيز كرد. زماني تورم 11 درصد و سود بانكي 24 و 26 درصد و روي اين موضوع اصرار بود. يك زمان ديگر تورم بيش از 20 درصد داريم و ميخواهيم سود بانكي را به 12 درصد برسانيم.
13-بايد تفاوت بين برنامهريزي دولت و تصميم مردم وجود داشته باشد و بين اين دو تبعيض قائل شد.
14-سياستهاي پولي بايد در بانك مركزي تبيين و تنظيم شود. يك نهاد تخصصي بايد براي اين وظيفه سنگين طراحي و مستقر شود. لازم است اين نهاد با شخص رئيس جمهور و از طريق ايشان با دولت تعامل داشته باشد. بانك مركزي نبايد جزئي از دولت يا تابع دولت باشد. بانك مركزي بايد ناظر مقتدر بازارهاي مالي باشد. نظارت بانك مركزي بر عملكرد نهادها و مؤسسات پولي و مالي نبايد تحت تاثير هيچ ملاحظهاي قرار گيرد. بانك مركزي بايد در تصميمات و اقدامات خود از مجموعه دولت مستقل و به شخص رئيس جمهور متصل باشد و با اقتدار بالا عمل كند.
15-اظهار نظر و بيان مديران دولت در امور اقتصادي كه با امور عامه سر و كار دارند، بايد قول سديد باشد. حرفهاي بيمبنا و غيرصحيح مثل افزايش سرمايه بانكها از محل سپردههاي شعب بانكها درخارج از كشور، استفاده از ما به التفاوت خريد و فروش ارز بانك مركزي براي تامين كسري بودجه آموزش و پرورش و غيره نبايد از دهان مسؤولان دولتي خارج شود. مملكت داري حكم ميكند مديراني را انتخاب كنند كه ميزشان را به اصول ترجيح ندهند.
16-آنچه معوق و يغما شده از اموال بانك مركزي است، با مديريت بانك يا به تحميل مديريت بانك از طريق بانك مركزي از جيب همه مردم است. موضوع سه قفله كردن خزانه بانك مركزي ارزشمند است؛ بايد محاظت گردد، بالاخص كه وجوه آن امانت است. اجتناب عدم رعايت انضباط مالي و روي آوردن به سياست توسعه، هزينههاي دولتي و توليد پول و توزيع پول در جامعه نشانهاي از علاقه و همت و كوشش دولت در خدمت به جامعه نيست. روزي كه مسؤوليت بانك مركزي را بر عهده گرفتم گفته شد كه بانك مركزي در يكي از بهترين شرايط بعد از پيروزي انقلاب است. همان موقع هم گفتم كه از جهتي سختترين شرايط خود را طي ميكند و با علم و اطلاع از سختيهايش كار را تحويل گرفتم. سعي كردم سختيهايش را حل كنم. آنچه مسلم است به خاطر انتقاداتي كه داشتم و براي حفظ آن اصول و مباني، مسؤوليت خود را رها كردم و اميدوارم آن اعتقادات درست بوده باشد.
17-سر نهادن و تبعيت از قانون و هماهنگي با مجلس براي اخذ پشتيباني و حمايت مجلس و كسب قانون صحيح و مناسب و سپس گردن نهادن و اجراي آن، از اصول اوليه و ابتدايي دولت در مديريت اقتصادي است.
18- در مورد سيستم بانكي بستهاي ارائه شد كه از حدود دو ماه قبل نيز تحت عنوان پيشنهادهاي «نجات سيستم بانكي» در 46 صفحه و يك خلاصه چهار صفحهاي ارائه شد. بخشي از آن تائيد و اجرايي شده است و بخشي از آن نيز تائيد نشده اما به اجرا رسيده است. بخشي از آن توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام عملي و محقق شد و بخشهايي از آن هنوز به مرحله اجرا نرسيده و پيشنهادهايي است كه همچنان به قوت خود باقي است. توصيه ميكنم آن مجموعه كه تصوير و تحليلي از وضع فعلي سيستم بانكي به همراه مجموعهاي از راه حلهاست، در اختيار گروهي خبره و كارشناس قرار گيرد تا نسبت به بررسي و اصلاح و عملياتي كردن آن تصميمگيري شود. اين مجموعه براي قضاوت كارشناسان و مسؤولان و صاحبنظران قابل ارائه به عموم نيز ميباشد. به جان واحدهاي توليدي نيفتيد. اصلاح سيستم اقتصادي با تيغ و درفش مقدور نيست. فضاي كسب و كار و حاكم كردن ابزارهاي اقتصادي راه حل است.
19- رهبري مديريت اقتصادي كشور لوازم و ساز و كارهايي دارد. مسائل كلان اقتصادي بايد در اتاقهاي فكر و فضاهاي كارشناسي تعيين شود و نه در پاي تريبونها، نميتوانيم در كشور به اقتصاددانان و عالمان اقتصادي و كارشناسان خبره توجه لازم را نكنيم و آنان را جدي نگيريم، اما توسعه اقتصادي داشته باشيم. با شناختي كه از مطالعه توسعه دركشورهاي ديگر داشتهام، مسائل اقتصادي در ساختارهاي پيشبيني شده در حاكميت و مجاري منطقي و قانوني مربوطه حل و فصل ميشود. بنده هم همواره به اين مساله پايبند بودم و در اين مدت هم تلاش كردم در قالب همين ساختارها مسائل را حل كنم. اگرچه به دليل غير فعال بودن برخي از اين ساختارها نظير شوراي پول و اعتبار با محدوديتهايي مواجه بودهام.
پا?ان پ?ام
كد خبر: 449769
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]
-
گوناگون
پربازدیدترینها