واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: امروز عصر مايكل بلومبرگ نه مارگارت تاچر
مقاله فريد زكريا درباره بحران پولي- مالي در امريكا:
دولتمردان امروز در امريكا دچار اشتباه بزرگي شده اند. آنها بيشتر درگير وصله كردن هستند و كار چنداني نمي توانند انجام دهند. امروزه ما داراي گرانترين و بي كفايت ترين سيستم بهبود سلامت در جهان صنعتي، بزرگترين مصرف كننده انرژي و حتي داراي پيچيده ترين و فاسدترين برنامه هاي مالياتي مي باشيم. دوران مفت سواري به پايان رسيده است و موقع آن رسيده كه با مسئله جدي برخورد كنيم.
به گزارش رجانيوز، هفته نامه امريكايي نيوزويك در مقاله اي به قلم فريد زكريا درخصوص بحران مالي گسترده پولي و مالي در امريكا نوشت: در حال حاضر، بحران مالي امريكا تمام اقشار مردم از متحدان تجاري انگليس گرفته تا بانك دارهاي مركزي آسيا را تحت الشعاع خود قرار داده است.
با نگاهي به تاريخ بحران ها در امريكا، اين بحران شباهت زيادي به بحران دهه 1930 دارد كه نتايج آن بر كل جهان تأثير گذاشت. هميشه تاريخ كاپيتاليسم با بحران، وحشت، ركود مالي و بحران اقتصادي همراه بوده است. البته شايد اين بحران پايان كاپيتاليسم نباشد اما اين امر قطعي است كه پايان نفوذ و اقتدار جهاني براي ايالات متحده امريكا رسيده است.
بحران هاي جاري جزيي از كاپيتاليسم مدرن است. دوشنبه گذشته شاخص "داو جانز" با ميانگين 778 امتياز سقوط كرد و حدود 6.9 درصد ضرر ديد. روز دوشنبه سياه در سال 1987 نيز داو جانز با 22.6 درصد سقوط كرده بود. در اغلب بحران هاي 30 سال گذشته و شايد تمامي آنها، دولت مجبور بوده است با مداخله خود، اقدام به بازسازي اطمينان و اعتماد دوباره كند.
گويي چنين اقداماتي براي ثبات در سيستم كاپيتاليسم عادي شده است. از سال 1850 تا 1919 ميانگين دوره بروز بحران هاي اقتصادي حدود 22 ماه بوده است و حتي در دو دهه گذشته ميانگين دوره اين بحران ها به به 8 ماه هم رسيده است. بين سال هاي 1850 تا 1919، اقتصاد امريكا هر 49 ماه يك بار دستخوش بحران شديد شده است كه در 2 دهه گذشته اين دوره به 100 ماه رسيده است. در اين بحران ها، فاكتورهاي زيادي دخيل هستند اما نقش اصلي به حمايت پولي دولت و سياست هاي مالي و مالياتي برمي گردد كه به طور شناور آزاد نبوده است. آيا اين دوره از مداخلات در بازار به تعديل بازار برمي گردد؟ 40 سال پيش دولتمردان در قالب كشورها اقدام به كنترل پول رايج ملي خود كرده اند، اين كشورها بيشتر داراي كارخانجات توليد فولاد، ماشين سازي، شركت هاي ساخت تلفن و بانك ها مي باشند. اين كشورها قيمت بليط خطوط هوايي، هزينه مكالمه تلفن، حق العمل انبارداري و توليد سيمان را دارا مي باشند. تعرفه هايي كه بسته بودند چندين بار بيشتر از جهان صنعتي امروز بوده است. آيا كسي فكر مي كند كه ما در حال برگشت به اين جهان هستيم؟
البته كه نمي توانيم. امروزه كاپيتاليسم به يك پديده جهاني تبديل شده است كه با نفوذ و قدرت شركت ها و دولتمردان در سراسر جهان اعمال مي شود. كشورها براي رشد استانداردهاي زندگي و پيشرفت خود، به اقتصاد و تجارت آزاد اعتماد مي كنند. بيش از 3 دهه است كه كشورها بازار خود را آزاد كرده اند كه البته اين به اين دليل نبوده است كه باب رابين و هانك پولسو آنها را به اين امر مجبور كنند، بلكه به خاطر اين بوده است كه منافع و سود حركت در اين مسير را احساس كرده اند.
البته اين حركت مي تواند تا توقف آن ادامه پيدا كند و فشارهاي سياسي را آسيب پذيرتر كند. شرط مي بندم كه تا 20 سال آينده، اغلب كشورها قسمت هاي زيادتري از اقتصاد، البته كنترل شده خود را از سهم ملي بيشتر مي كنند.
سهم بسيار زيادي از بحران مالي جهاني بستگي به محول كردن قدرت امريكا دارد. مردم جهان شاهد اين امر هستند كه ايالات متحده مدرن داراي اقتصادي مولد و پيچيده است. اكنون اين مردم با تعجب به اين بحران ها نگاه مي كنند و به خود مي گويند كه اين سياست مداران امريكايي مي دانند كه چه كاري دارند، مي كنند. اين اعتبار به شدت در حال فروپاشي است. زكري كارابل يكي از مفسران و نخبگان در CNN، 2 هفته پيش اعلام كرد: " اين حركتي كه شروع شده است، نشان مي دهد سرمايه جهاني در حال كوچ به خارج از امريكا است." براي دهه هاي طولاني، ايالات متحده چيزي حدود 80 درصد از سرمايه جهان را براي خود جذب مي كرد كه اين امر باعث بقاي امريكا شده بود. اكنون اين عصر به پايان رسيده است. امريكا مجبور است كه براي جذب سرمايه و سرمايه گذاري مانند ديگر كشورها تلاش جدي كند.
در جهان رقابتي سرمايه داري، شما احتياج به دولت بزرگ نداريد. يك دولت كوچك هم جوابگو خواهد بود. ما در حال مسابقه براي دستمزدها، تعديل يا چيز ديگري نيستيم، بلكه در برابر سياستمداران كشورها ديگري كه تأثيرات سريعتر، ابداعات و توليدات بيشتري دارند به رقابت مي پردازيم. الآن دوره آن است كه به اين فكر كنيم كه چه كنيم نه اينكه يك ايدئولوژي مانتراس را دائماً تكرار كنيم. الآن عصر مايكل بلومبرگ نه مارگارت تاچر.
نظرات كاربران:
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]