واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: روزي روزگاري، الجزاير - فرشاد قربانپور
چند روز قبل رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا مدعي شد كه در ديدار مهدي بازرگان نخستوزير دولت موقت با برژينسكي در سال 1358 در الجزاير حضور داشت. اين ادعاي جديدي است. تاكنون هيچ آمريكايياي مطرح نكرده بود كه به همراه برژينسكي در اين گفتوگوها حضور داشته است. درواقع بايد گفت اولين ديدار رسمي مقامهاي بلندپايه جمهوري اسلامي ايران با ايالات متحده چند ماه پس از وقوع انقلاب 57 در الجزيره رخ داد. در اول نوامبر 1979 مهدي بازرگان نخستوزير ايران كه در صدر هياتي همراه با ابراهيم يزدي وزير امورخارجه و مصطفي چمران وزير دفاع براي شركت در بيست و پنجمين سالگرد انقلاب الجزاير در پايتخت آن به سر ميبردند با زبيگنيو برژينسكي مشاور امنيت ملي كاخ سفيد در هتل محل اقامت خود ديدار كردند.
اين ديدار اولين و رسميترين ديدار نمايندگان انقلاب ايران با نمايندگان ايالات متحده بود. از اين ديدار هرگز خبري دقيق، جزئي و مشروح منتشر نشد. نمايندگان ايران هم كه در اين ديدار حضور داشتند همچون طرف آمريكايي هرگز سخني دقيق نگفتند و تنها آن را ديداري معمولي و ديپلماتيك برشمردند كه بيش از چند دقيقه طول نكشيد. اما دقت در زمان وقوع اين ديدار ميتواند ابعاد آن را براي بررسي مهم سازد. از طرف آمريكايي هنوز برژينسكي زنده است و در اين سو ابراهيم يزدي كه در گفتوگوها حضور داشت يقينا سخناني قابل اعتنا خواهد داشت.
اما در آن مقطع هر يك از دو كشور عاملي محرك براي اين گفتوگو و نزديكي داشتند. دو كشور نياز داشتند كه دركي از برداشتها و خواستهاي يكديگر داشته باشند و به ويژه نياز داشتند كه به اولويتهاي جديد منافع ملي يكديگر در نظام جديد بيشاه پي برند.
حقيقت اين است كه كارتر رئيسجمهور ايالات متحده و ديگر دستگاههاي آمريكا ديگر تمايلي به اطلاعات ارسالي سازمان سيا از تهران از خود نشان نميدادند. تمام اين اطلاعات كه با گزارشهاي وزارت امورخارجه در تعارض قرار داشت از دو سال قبل به اين سو غلط از آب در آمده بود. مدتي پيش از اين نيز ويليام سوليوان، سفير ايالات متحده در تهران تهديد به استعفا كرده بود. علت او براي اين استعفا بيتوجهي كاخ سفيد به گزارشهاي سفارت در تهران بود. تاريخ نشان ميدهد كه تمام آن گزارشها درست و بهموقع بود. هر چند يك سال قبل از ديدار بازرگان و برژينسكي نيز كارتر تحت تاثير اعتراض سوليوان، كه در نهايت در آوريل 1979 استعفا داد، دستور تجديد نظر در اطلاعات را داده بود. در اين مساله بيش از همه سيا اطلاعات خام و بيارزشي را ارائه داده بود كه بعدها معاون وزارت امور خارجه نيز بر آن تاكيد كرد.
از اين رو ايالات متحده انگيزه و علت كافي براي ديدار بين دو مقام بلندپايه آمريكا و انقلاب ايران را داشت.
از اين سو اما مهدي بازرگان انگيزهاي ديگر داشت. ارتباطات بين ايران و ايالات متحده بسيار كند شده بود و نخستوزير ايران ميل داشت دليل اصلي سياسي يا اقتصادي آن را از زبان برژينسكي، كه از جمله طرفداران بانفوذ شاه در كاخ سفيد بود؛ بشنود. هر چند كه مطرح شد درخواست براي انجام اين ديدار از سوي برژينسكي صورت گرفته بود. اما به هر حال برژينسكي بدون پرسش از كاخ سفيد حتي در صورت در خواست نخستوزير ايران هم نميتوانست با دعوت او براي ديدار و گفتوگو موافقت كند.
نخستوزير ايران در آن دوران خواستار ادامه مبادله بازرگاني با ايالات متحده بود. از نظر او حداقل براي حفظ بازسازي ارتش و به ويژه براي تهيه ملزومات ادوات عمدتا آمريكايي ارتش رابطه با آمريكا ضروري بود. اما در عين حال دولت موقت با حفظ ادامه رابطه با آمريكا تلاش داشت كه حضور نظامي ايالات متحده در ايران را كاهش دهد. در چنين شرايطي بود كه برژينسكي و بازرگان با هم ديدار كردند تا براي درك متقابلي كه در سايههاي ناپيداي واشنگتن و تهران وجود داشت براي يكديگر تصويري ترسيم كنند.
اما هنوز انعكاس اين تصوير در تهران و واشنگتن به درستي صورت نگرفته بود كه منتقدين دولت موقت كه با تفكري متعارض، بازرگان را به جرم ليبراليسم تكفير ميكردند همهچيز را به هم ريختند. سه روز پس از اين ديدار سفارت ايالات متحده آمريكا در تهران اشغال شد تا بدين ترتيب آنان كه گمان ميكردند بازرگان با برژينسكي توافق كرده است كه در براي آمريكا همچنان روي همان پاشنهاي بچرخد كه در زمان شاه ميچرخيد در كار خود ناكام بمانند. در حالي كه در اين ديدار چند دقيقهاي نه قول و قراري گذاشته شد و نه توافقي امضا شد. بنابراين آنان تصوري وهمآلود داشتند. از اين رو پيرمرد براي پنجمينبار استعفا داد.
بسياري شايد گمان كنند جوانان انقلابي با اين عمل عمليات بزرگي كرده و شاهماهي صيد كردهاند يا به اصطلاح بازرگان آمريكايي را از گردونه به در كردند! اما بازخواني مذاكرات الجزاير اثبات ميكند كه بيش از همه درايت مهدي بازرگان ميتوانست اين نتيجه را به برد-برد منتهي كند.
او كه بر اساس منابع قابل اتكاي تاريخي، به دعوت برژينسكي براي گفتوگو پاسخ مثبت داده بود، بعدها پس از كنار رفتن از قدرت شاهد گفتوگوهايي شد كه شايد بر زمينه همان ديدار اول پا گرفت اما هرگز در آن حد نبود.
ابتكار برژينسكي سپس با حضور افراد ديگري در گروه ايراني و با ميانجيگري الجزاير به كار خود ادامه داد تا اينكه هواپيماي الجزايري كه فانتومهاي ايراني آن را اسكورت ميكردند و حامل ديپلماتها و كاركنان سفارت آمريكا در تهران بود پس از 444 روز از فضاي ايران خارج شد و اين تنها دو ساعت پس از انتقال رسمي قدرت از كارتر به ريگان بود. هنوز كسي نميداند چرا انقلاب ايران چنان با كارتر تسويه حساب كرد.
اما قراردادي كه در نتيجه اين گفتوگو امضا شد هرگز كاملا اجرايي نشد. در ايران بسياري را گمان بر اين است كه تنها ايالات متحده در اين زمينه كوتاهي كرد. اما حقيقت ماجرا شايد چيز ديگري است. از سوي آمريكا و و از سوي ايران در اين گفتوگوها حضور داشتند.
اساسا گفتوگوي بازرگان با برژينسكي با گفتوگوهاي بعدي هيات ايراني و آمريكايي در الجزاير تفاوت دارد. بازرگان و برژينسكي دنبال تصويري جديد و پالسهايي براي بازسازي روابط دو كشور برپايه منافع ملي بودند. هيچ وقت كسي مدعي نشد كه بازرگان به برژينسكي در آن جلسه قولي داده است. اما پس از آن هر آنچه در الجزاير اتفاق افتاد و در آن زمان ديگر بازرگان نيز بركنار شده بود، جنبه مذاكره و معامله داشت؛ معامله بر سر گروگانها. آناني كه ميخواستند بازرگان را با اشغال سفارت آمريكا در بنبست گرفتار كرده و حيثيت سياسي او را از بين ببرند در نهايت خود درگير بازي الجزاير شدند. طرف آمريكايي با هيات جديد راحتتر ميتوانست كنار بيايد اما مدت زماني طول كشيد تا زبان طرف ايراني را بياموزد و وقتي هم كه آموخت چنان مسير را به پيش برد كه تا امروز هيچ گزارش دقيقي از آن مذاكرات در جايي منعكس نشده است. سرانجام اين مذاكرات منجر به صدور بيانيه الجزاير در سال 1980 شد كه اولين دستاوردش آزادي گروگانها بود.
اما آخرينبار در زمان مجلس هفتم بحثهايي در اين زمينه مطرح شد. بر اساس گفته نمايندگان دوره هفتم گزارشي براي قرائت در صحن علني مجلس آماده شد كه ميتوانست دست برخي افراد را در خيانت! به كشور آشكار كند. اما اين گزارش هرگز در آن شكلي كه در ابتدا نوشته شده بود قرائت نشد. اما روي ميز تاريخ همچنان قرار دارد. گفته ميشود از جمله نكاتي كه در اين گزارش آمده است يكي اين مساله است كه امضاي طرف آمريكايي زير برگه قراردادي، كه در دست ايران است، نقص دارد.
اما گزارشي كه با حذف بسياري از موارد محرمانه سرانجام در خردادماه گذشته در زمان مجلس هفتم قرائت شد نيز حاوي نكات ويژهاي است كه اهمالكاري هيات ايراني را اثبات كرده و سوالاتي اساسي مطرح ميكند. اين گزارش علاوه بر انتقاد به دولت موقت حتي انتقادات تلويحي را درباره دولتهاي بعدي وارد كرده است. اين گزارش نتيجه گرفته است كه ايران آنگونه كه بايد و شايد به حقش نرسيده است. از ديدگاه هيات تحقيق و تفحص دولتهاي وقت در عدم استيفاي حقوق ايران مقصر شناخته شدهاند.
از جمله سوالاتي كه هيات تحقيق و تفحص از بيانيه الجزاير مطرح ميكند اين است كه يا
و اين بود سرانجام بارقههاي نوامبر وقتي كه بازرگان با برژينسكي ديدار ميكرد و زماني كه ديگران اين گفتوگوها را به مسير ديگري انداختند و گرداب شد.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]