تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826599747




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

افسانه های صور فلکی


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:

صورت فلکی آندرومدا

آندرومدا يک شاهزاده در افسانه های يونان است. پدرش Cepheus شاه حبشه بود که مادر و همسرش Cassiopeia بود که او تقويت کرد که اندرومدا از Nereids که ۵۰ حوری دریایی بودند زيباتر بشود. Nereids از اين کار عصبانی شدند و از پدرNereus خود خواستند که قول دريا را Cetus برای حمله به حبشه بفرستد. برای ارام کردن انها Oracle از Cepheus خواست که فقط دخترش را در نزديکی دريا ببندد تا ثول دريا فقط اورا ببلعد. Persues پسر زيوس . Gordon Medusa (عجوزه ی مارموی)را با کمک پوشش Athene کشت به صورتی که از اين پوشش به عنوان یک آیینه برای پيدا کردن جای Gordon Medusa استفاده کرد.. تمامی کسانی که به Medusa نگاه ميکردند به سنگ تبديل ميشدند.ولي بازتاب Medusa اينکار را نميکرد. بعد از پيدا کردن جا توسط Persues او سر Medusa را با شمشير از تن جدا کرد. اسب بالدار Pegasus از روی خون Medusa پريد. Persues وقتی با کفشهای پرنده هرمس (خدای بازرگانی) بر بروی حبشه قدم ميزد. آندرومدا را ديد که به يک صخره در ساحل بسته شده و غول دريا به او نزديک ميشود.Perseus اين غول را توسط سر Medusa به سنگ تبديل کرد و آندرومدا را نجات داد و بعد از آن با او ازدواج کرد.آندرومدا بعد از مرگ به يک صورت فلکی تبديل شد.
در آسمان وادين او و شوهرش و Pegaus و غول دريا Cetus همسايگان او هستند



افسانه صورت فلکي دب اکبر


بدون شک يکی از مشهورترين ستاره های درون اسمان هفت ستاره دب اکبر هستند که آنها دم و قسمت پايين تنه خرس را تشکيل ميدهند و بقيه اين شکل اين خرس توسط ستاره های کم نور تر کامل ميشود. دب اکبر سومین صورت فلکی بزرگ است.
در اسطوره های یونان خرس بزرگ به دارای دو شخصیت است.. یکی به عنوان معشوقه ی Zeus و Adrasteia که Callisto نام داشت و دیگر به عنوان درختی که از زیوس موقعی که کودک بود نگهداری کرد. داستانهای بسیاری در مورد چگونگی تبدیل شدن Callisto به خرس بزرگ هست که ما به یکی از آنها میپردازیم. معمولا Callisto را دختر شاه آرکاد (قسمتی در یونان) که Lycaon نام داشت میدانند. ولی در یک داستان دیگر او را دختر پسر این شاه(Ceteus) میدانند.
در این نسخه او ((Ceteus) صورت فلکی هرکول است که زانو زده و دست خود را به سمت خدا دراز کرده و به او برای تبدیل شدن دخترش به خرس التماس میکند.

Callisto عضو و پیرو الهه ماه و شکار (Artemis) شد . او مانند Artemis لباس میپوشید و موهای خود را میبست. و خیلی زود به عنوان شکارچی محبوب و همراه Artemis شناخته شد. او قسم به پاکدامنی و نجابت برای Artemis خورد. یک روز وقتی Callisto در بیشه زیر سایه یک درخت دراز کشیده بود زیوس تغییر شکل داد و به او نزدیک شد(داستان کامل Ovid in Book II of his Metamorphoses) . زیوس خود را به شکل Artemis در اورد و Callisto را بغل کرد. قبل از اینکه دختر از وحشت کاری انجام دهد خود را به شکل واقعی بر گشت و به او تجاوز کرد.

یک روز گرم وقتی که گروه شکار به نزدیکی رودی رسیدند تصمیم به شکار گرفتند و Artemis لباسهایش را در آورد و بقیه را به رودخانه راهنمایی کرد. و Callisto در کمال بی میلی لباسهایش را در آورد و شک بر امده او که نشانه ی حاملگی بود نمایان شد.Artemis او را رسوا کرد و از گروه خود اخراج کرد.

بدترین زمان موقعی بود که او پسری به نام Arcas به دنیا آورد . هرا همسر زیوس که شوهر خود را میشناخت و این مسیله را فهمیده بود تصمیم گرفت که انتقام بگیرد. Hera موهای Callisto را گرفت و روی زمین کشید. بعد از آن روی دستها و پاهای Callisto موهای سیاهای شروع به جوانه زدن کرد و دستها و پاهای او به شکل پنجه در آمدند و در آخر به شکل یک خرس در آمد.

برای ۱۵ سال او در جنگل زندگی کرد و او به شکل خرس بود ولی مغز انسان داشت.روزی گروهی را مشغول شکار دید و پسر خود Arcas را بین آنها تشخیص داد. او سعی کرد به پسرش نزدیک شود ولی Arcas ترسید. او سعی کرد که خرس را متواری کند ولی در همان هنگام زیوس یک گرد باد فرستاد که هر دوی آنها را به آسمان برد و Callisto را به دب اکبر تبدیل کرد وArcas را به صورت فلکی Boötes تبدیل کرد.(در بعضی از داستانها او به خرس کوچک تبدیل شد)



افسانه اریون

اريون يکی از شناخته شده ترين صورت های فلکی هست که حتی کسانی که ستاره شناس نيستند به راحتی ميتوانند آن را پيدا کنند.
طبق افسانه ی یونانی ها اریون پسر Poseidon خدای دريا و Euryale دختر شاه Crete بود.
خدای دريا به او قدرت داد تا بتواند بر روی آب راه برود. در اديسه, هومر او را يک شکارچی بزرگ که با يک چماق برنزی مسلح است توصيف کرده است. در آسمان دو صورت فلکی سگ بزرگ و سگ کوجک(Canis Major and Canis Minor) او را تعقيب ميکنند.

در جزيره Chios اريون سعی در عشقبازی با Merope دختر شاه Oenopion را دشات ولی موفق نشد. يک شب وقتی که Merope شراب نوشيده بود سعی کرد که او را بدزدد. برای تنبيه شاه دستور داد که چشمهای او را در بياورند و او را از جزيره بيرون کرد. او به سمت شمال به طرف جزيره ی Lemnos به راه افتاد و در آن جزيره Hephaestus يکی از دستيارهای خود را( Cedalion) به او داد تا نقش چچشم او را بازی کند. او به طرف شرق جايی که خورشيد طلوع ميکند حرکت کرد به اميد اينکه طبق گفته لهام الهی چشمهای او شفا پيدا کند. با طلوع خورشيد چشمهای او به طرز معجزه آسايی خوب شد.

اریون با ستاره های Pleiades (خوشه پروین) که در صورت فلکی گاو نر قرار دارند مرتبط است.
Pleiades هفت خواهر بودند که دخترAtlas وPleione بودند. طبق یک داستان اریون عاشق Pleiades شد و آنها را تعقیب کرد زیوس آنها را دزدید و در اسمان قرار داد.. جایی که هر شب اریون به دنبال آنها هست.

داستان مرگ اریون بسایر متضاد هست.
Aratus, Eratosthenes و Hyginus عقیده داشتند که عقرب در این داستان نقشی داشته است.
روزی اریون لاف زد که بزرگتین شکارچی هست و این خبر به گوش خدای شکارArtemis و Leto مادر الهه شکار رسید. او میگفت که میتواند هر غولی را بر روی زمین بکشد. از این حرف زمین شروع به لرزیدن کرد و شکافی از زمین بیرون آمد که از این شکاف این عقرب(صورت فلکی Scorpius و یا کژدم) بیرون آمد و اریون را نیش زد .
طبق گفته Aratus اریون سعی داشت الهه ماه و شکار را بدزدد و این الهی باعث لرزش زیمن و بیرون آمدن عقرب شد.
طبق گفته ی Ovid اریون هنگام نجات Leto از دست این عقرب کشته شد.
در این داستانها اریون و عقرب در دو حهت مخالف در آسمان قرار دارند و زمانی که عقرب در شرق طلوع میکند اریون به غرب فرار میکند. اریون بیچاره هنوز از گزیده شدن توسط عقرب میترسد.



صورت فلکی Leo یا برج اسد

صورت فلکی شیر. او در آسمان قرار دارد چون شاه حیوانات است.
او مشهور است که شير Nemea است و توسط Heracles کشته شد.نميا يک شهر است در راه حنوب غربی Corinth. در آنجا اين شير در يک غار دو دهنه زندگی ميکرد. او بيرون ميامد و اهالی را متوقف ميکرد تا انها کم ياب شدند. او يک شير زخم نا پذير بود. طبق بعضی از داستانها او توسط غول Typhon و يا سگ Orthrus و يا حتی بخاطر Selene خدای ماه زخم ناپذير است. و هرکول زمانی که به او با تیرکمان شلیک میکرد نتیجه گرفت که تیرها به سادگی پایین میافتد.
Heracles گروه خود را راه انداخت و دنبال حیوانات کرد تا به درون غار خود رفتند. او یک دهنه غار را بست و به طرف دهنه دیگر رفت.او با شیر گلاویز شد و گلوی او را گرفت و خفش کرد. Heracles لاشه شیر را گرفت و بر روی شانه های شیر جشن پیروزی گیرفت.
بعد او سعی کرد با پنجه تیز حیوان پوست او را بکند و به عنوان ردا استفاده کند. در این هنگام شیر یک حرکت سریع کرد و خود را در بالای سر Heracles جای داد و باعث شد که Heracles بیشتر از همیشه بترسد.



Aries و یا برج حمل

Phrixusو خواهرش Helle فرزندان شاه Athamas (منطقه Boeotia) و همسرش Nephele بودند. ولی متاسفانه بعد از مدتی Nephele مرد و Athamas يک زن ديگر گرفت.(دختر شاه Cadmus منطقه )Thebes). اسم اين زن Ino بود.
از آنجايی که Ino نميتوانست اين دو بچه را تجمل کند تصميم به نابودی آنها گرفت.
اولین کار او این بود که مریضی را بین دانه ها و محصولات پخش کرد برای همین در هنگام درو هیچ محصولی نبود. وقتی شاه کسی را به معبد دلفی فرستاد تا از خدایان دلیل این مطلب را بپرسد Ino به آن پیک رشوه داد که جواب را به این شکل بگوید
که خدایان گفتند او باید فرزندان خود را قربانی کند تا این مشکل حل شود. شاه در مورد این مسیله تردید داشت ولی بعد با اصرار روحانی های اون موقع قبول کرد.

Athamas بچه ها را به نزدکی ترین کوه بلند برد تا در آنجا آنها را قربانی کند. ولیNephele از آسمان آنها را نگاه میکرد و از خدایان خواست که آنها را نجات دهد. خدایان یک قوچ طلایی فرستادند تا بچه ها را به جای امنی ببرد. این قوچ همونAries است.
چند دقیقه قبل از مراسم قربانی کردن این قوچ رسید و Phrixus وHelle بر پشت او پریدن و فرار کردند. قوچ آنها را به سمت آسیا برد. زمانی که قوچ بر فراز دریای سیاه پرواز میکردHelle افسار را از دست داد و از آن بالا به کانال بین دریای سیاه و مدیترانه افتاد. این کانال که Dardanelles نامیده میشود توسط یونانیها Hellespont نامیده میشود.

نزدیک به شوروی قدیم Phrixus اقوچ را برای زیوس قربانی میکند. و پوست طلایی او را به صورت کادو به پادشاه آن سرزمین میدهد.و آن شاه در قبالش با درخواست ازدواج او با دخترش موافقت میکند. بعد از آن این پشم طلای توسط یک اژدها و یا مار بزرگ( صورت فلکی حیه) محافظت میشود.



صورت فلکی Pisces و یا برج حوت

صورت فلکی حوت نشان دهنده Aphrodite الهه عشق و زیبایی و پسرش Eros
cupid)درافسانههای رومی) است.
این افسانه جایی شروع میشود که غول Typhon شروع میکند خدایان قدیمی تیتان را از بین بردن و نابود کردن و Aphrodite وپسرش Eros سعی میکنند فرار کنند و در انبوه نی ها در نزدیکی رود فرات مخفی میشوند. در اینجا دو داستان هست. یکی اینکه دو ماهی آمدند و به آنها کمک کردند تا به جای امنی برسند و یکی دیگه اینکه او دتا خود به شکل ماهی در آمدند و در رود فرات پریدند.همینجور که در عکس میبینید این دو ماهی با یک طناب به هم وصل هستند. بعضی ها میگویند که Aphrodite با طناب بچه اش را به بدنش بسته تا در این فرار گم نشود.



افسانه Pegasus يا اسب بالدار و يا ذوالجناق

تولد اسب بالدار داری دو داستان هست. یکی زمانی که Perseus زن مارموی را کشت(افسانه آندرومدا) خون این عجوزه به دریا ریخت و از کف و حباب دریا اسب بالدار بیرون آمد. و داستان دیگر این است که زمانی کهPerseus آن غول را کشت از بدن آن غول این اسب با یک جنگجو به نام Chrysaor که شمشیر طلای را حمل میکرد بدنیا آمد.
او سمبل اسب شعر و هنر است


صورت فلکی Cygnus

يکی از اينها مربوطه ميشود به اطوره ی زيوس و لدا(Leda) ملکه اسپارتا. او زنه بسيار زيبايی بود و زيوس هرچه تلاش برای بدست اوردن عشق او کرد موفق نشد. زيوس خود را به شکل يک قو در آورد و اين قو انقدر زيبا بود که لدا عاشق او شد و بعد از آن لدا تخم گذاشت و از اين تخم دو بچه بسيار زيبا بدنيا آمدند که يکی Polydeuces و ديگيری هلن است . اين صورت فلکی برای جشن گرفتن برای اين قوی زيبا بوجود آمد داستان ديگر اين است که اين قو پسر نپتون Cionus است که توسط آشيل خفه شد و نپتون برای جادانه نگه داشتنش او را به صورت يک قو در آورد و در آسمان جا داد.



صورت فلکی سرطان یا خرچنگ یا Cancer

طبق افسانه های يونان باستان صورت فلکی سرطان توسط هرا در آسمان قرار گرفت. هرا که از عشق بازی زيوس شوهر خود با Alcmene مادر هرکول خشمگين شده بود تصميم گرفت که هرکول را به هر تريتيبی که شده بکشد. او خيلی سعی کرد که هرکول را بکشد ولی هميشه شکبت ميخورد.بعد از مدتی هرکول يک گناه بسيار بزرگ مرتکب شد و برای بخشوده شدن بايد دوازده کار سخت را انجام دهد. يکی از اين کارها از بين بردن مار غول پيکر ( نج.) صورت فلکی حیه (Hydra)بود اين مار وقف شده ی هرا بود.در هنگام جنگ هرکول با Hydra هرا اين خرچنگ غول پيکر را فرستاد تا کمک Hydra باشد. جنگ سختی در گرفت و مار نه سر پاشته پای هرکول را زد. ولی به خاطر قدرت بسيار زياد هرکول او با پايش خرچنگ را له کرد. هرا برای قدردانی از اين خرچنگ نقش او را در آسمان قرار داد.




صورت فلکی مار نه سر Hydra

مردم يونان عقيده داشتند که روی بدن زيوس عکس اين مار ۹ سر قرار دارد. مردم شهر Lerna توسط اين مار نه سر فنا ناپذير قتل عام شدند. سرهای اين مار اگر قطع ميشد به جايه آن سر جديدی در ميامد. و اگر کسی به او نزدکی ميشد از نفس زهرآگين او ميمرد. او در زير يک درخت در نزديکی يک مرداب زندگی ميکرد. اين صورت فلکی يکی از دوازده کاری بود که هرکول بايد برای مورد عفو واقع شدن انجام ميداد. او با کمک برادر زاده خود Iolaus اين کار را انجام داد به طوری که زمانی که هرکول يکی از سرها را قطغ ميکرد Iolaus جای سر را داغ ميکرد و اجازه نميداد سر جديدی درست شود. زمانی که هرکول اين جانور را کشت و خبر پيروزی خود را به شاه Eurytheus داد شاه به او گفت که اين يک پيروزی واقعی نيست چون از برادر زاده خود کمک گرفته است.










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن