تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 26 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865445352




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قصه هاي شهر هرت


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: قصه هاي شهر هرت*







"بالعدل قامت السماوات والارض" . برپايي و پايداري آسمان ها و زمين بر اساس قوانين عادلانه است . اهميت قانون را تا بدان پايه ستوده اند که حتي قانون بد را هم از بي قانوني و هرج و مرج بهتر دانسته اند . در جامعه اي که قانون در آن نهادينه نشده هيچ برنامه مثبت و سازنده اي به نتيجه نمي رسد . افراد چنين جامعه اي هر چند از مواهب طبيعي برخوردار باشند و از تکنولوژي و فناوري بالايي هم بهره جويند باز هم در جهنمي به سر مي برند که خود با دست خويش ساخته اند .


تمام کوچه باغ هاي تاريخ ادبيات غني ما آگنده از عطر تمثيل ها و لطايف پندآموز و حکمت آميز است . سخنوران و انديشمندان ما کوشيده اند تا زلال معارف بشري و حقايق جهان هستي را در جام بلورين شعر و ادبيات شيواي فاسي بريزند و کام تشنگان حقيقت و شيفتگان حکمت را با آن سيراب سازند .


قصه هاي شهر هرت جلوه اي از جامعه بي قانون را به تصوير مي کشد .


باج مرگ





قربان علي يک بار ديگر عرق پيشاني آفتاب سوخته اش را با آستين خود پاک کرد . در همين حال صورت ريز نيازها و سفارش هاي همسر و فرزندانش را از خاطر گذراند. او در نظر داشت پس از فروش خربزه هايش با پول آن نيازمندي هاي خانواده اش را تهيه کند . قاطر قربان علي با خستگي بار سنگين خربزه ها را بر پشت خود مي کشيد . گويي با زبان بي زباني از صاحبش مي خواست که هر چه زودتر با فروش آن ها اين بار سنگين را از دوش او بردارد . از طرفي خربزه ها حاصل ماه ها تلاش شبانه روزي او و خانواده اش بود و همه افراد خانواده تامين خواسته ها و نيازهاي خود را در گرو فروش خوب خربزه ها مي دانستند .


-آهاي خربزه شيرين دارم ! کوزه عسل دارم ! بدو که تمام شد !


قربان علي حالا ديگر نزديک چارسوق رسيده بود . جمعيت زيادي در حال رفت و آمد بودند . چند جوان ولگرد سر چارسوق ايستاده بودند و با هم شوخي مي کردند . يکي از آنان جلو آمد و در حالي که يکي از خربزه هاي بزرگ را بر مي داشت گفت :


پير مرد ! آيا به شرط چاقو مي فروشي ؟


و بدون اين که منتظر پاسخ قربان علي باشد خربزه را برداشت و به سرعت به سمتي روانه شد . قربان علي به دنبال او دويد تا خربزه يا پول آن را بگيرد . اما جوان شتابان فرار کرد و خربزه را برد . قربان علي پس از نوميدي از پس گرفتن خربزه به ناچار برگشت تا از بقيه محافظت کند . ولي مشاهده کرد دو نفر ديگر از جوان هاي ولگرد دارند تعدادي از خربزه ها را مي برند . قربان علي فرياد زنان مقداري به دنبال آنان دويد اما وقتي مايوسانه و دست خالي برگشت ناگهان از شگفتي خشکش زد ! زيرا همه خربزه هايش را برده بودند ! براي لحظاتي دنيا پيش چشم هايش تيره و تار شد . او حاصل ماه ها تلاش خود و خانواده اش را در يک آن از دست داده بود . حالا با چه رويي با دست خالي نزد خانواده برگردد ؟! با چه پولي نان و گوشت و پوشاک براي بچه ها تهيه کند ؟!


دادخواهي


قربان علي پس از مدتي فکر و انديشه به ذهنش رسيد که شکايت خود را به نزد حاکم ببرد . بر قاطر خود سوار شد و به سوي کاخ حاکم راه افتاد . وقتي به کاخ رسيد کاخ را در محاصره صدها نگهبان ديد . چندين در و دروازه بسته و ديوارهاي بلند و قطور که توسط صدها نگهبان حفاظت مي شد حاکم را از مردم جدا مي کرد . قربان علي به هر دري مراجعه کرد نگهبانان مانع ورود او شدند . سر انجام نوميد و دل شکسته به خرابه اي پناه برد . سرمايه خود را تباه شده مي ديد و هيچ گوشي شنوا يا فريادرسي نمي يافت تا نزد او دادخواهي کند . احساس کرد در اين شهر نظم و قانوني حاکم نيست و هر کس زورش بيشتر است به حقوق ديگران تجاوز مي کند و هيچ مرجع قانوني براي دفاع از حقوق ستمديدگان و محرومان وجود ندارد .






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن