پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851323373
در حاشيه شكست هاي انتخاباتي پي در پي حزب كارگر انگليس آخرين نفس هايگوردون براون
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: در حاشيه شكست هاي انتخاباتي پي در پي حزب كارگر انگليس آخرين نفس هاي"گوردون براون"
گروه تحليل و تفسير خبر، اميرحسين كبيري: پس از رفتن ازنار در اسپانيا و حضور پرقدرت شيراك در فرانسه و شرودر در آلمان، بوش تنها بلر را داشت اما با روي كار آمدن آنجلا مركل و ساركوزي، رييس جمهورآمريكا متحداني در دو سوي اقيانوس اطلس يافته كه كمتر از براون با مشكلات داخلي مواجه اند.
در شصت سالي كه از پايان جنگ دوم و امپراتوري بريتانيا گذشته، ديپلماسي پير استعمار بر دو ركن اصلي استوار بوده است؛ حفظ نزديكترين روابط ممكن با ايالات متحده آمريكا و عدم همراهي با پروژه " اروپاي بزرگ" كه فرانسه و آلمان و ايتاليا معماران اصلي آن بودند. اين استراتژي از آنچنان استحكامي برخوردار بود كه حتي جايگزيني دولتها هم نتوانست آن را تغيير دهد. مهمترين ضامن بقاي اين پروژه، حمايت از پيمان دفاعي آتلانتيك شمالي بود. توني بلر هنگاميكه قدرت را ترك ميگفت و زمينه را براي جانشيني گوردون براون فراهم ميساخت، ازمخالفت مردم بريتانيا در همراه شدن اين كشور با ايالات متحده در حمله به عراق و افغانستان آگاه بود اما همچنان از اين تصميم خود دفاع كرد و حتي به بروان هم توصيه كرد كه حفظ روابط ويژه با آمريكا را در صدر الويتهاي سياست خارجي بريتانيا نگاه دارد. اين رويكرد، آغازي بر پايان صدارت ده ساله بلر و نيز حزب كارگر بود. توني بلر، مانند تمام اسلاف خود، به غير از "ادوارد هيث" نخست وزير اوايل دهه 70 از حزب محافظهكار، معتقد بود بايد از نقش سياسي و جغرافيايي استراتژيك بريتانيا به عنوان پل ارتباطي بين اروپا و آمريكا و فراتر از آن حفظ اتحاد غرب در دو سوي اقيانوس اطلس، بهره جست.
«گوردون جيمز براون» وزير پيشين خزانهداري بريتانيا، دومين فرزند جان براون كشيش اسكاتلندي، در 21 فوريه سال 1951 در محله "گاوون" كنار رودخانه كلايد در شهر گلاسگو در اسكاتلند، به دنيا آمد. پدر گوردون سه سال بعد از تولد فرزندش، به كليسائي در كركالدي واقع در شمال فايف، منتقل شد. كركالدي زادگاه آدام اسميت بنيانگذار «مكتب اقتصاد آزاد» است.
مردم فقير محله كركالدي، در مخالفت با ديدگاههاي آدام اسميت و جانبداري از سوسياليسم، تنديسي ساخته و در مقابل كليسائي كه پدر گوردون در آن به موعظه مي پرداخت، نصب كردند. اين تنديس در شكل دادن به افكار سوسياليستي گوردون جوان نقش مهمي داشت.
آنچه بيش از ساير عوامل در اين مورد دخيل است، پدر او و محيطي است كه براون در آن رشد يافته؛ توزيع مجدد و عادلانه ثروت از جمله شعارهايي بود كه در كليساي او تكرار ميشد و گوردون نيز تا سالها هر يكشنبه دو بار در كليسا حاضر بود. اما تغيير باورهاي سياسي براون از سوسياليسم به سرمايهداري و حمايت از آراء آدام اسميت، طي چهل سال رخ داد.
هرچند براون در قامت كانديداي ورود به پارلمان، از حوزههايي چون گلاسكو و هميلتون نامزد شده بود ولي كانديداتوري او در انتخابات مارس 1979 از حوزه ادينبورگ (پايتخت اسكاتلند) اولين ورود جدي او به عرصه سياست محسوب ميشود. براون كه در اين انتخابات از مايكل انكروم نامزد حزب محافظه كار با فاصله 2400 رأي شكست خورد، بعدها اين اولين شكست انتخاباتياش را «خردكننده» خواند. گوردون براون با فاصله گرفتن از جريانهاي چپ افراطي دهه هفتاد در درون حزب كارگر و حمايت از اصلاحات سياسي در اسكاتلند به جاي استقلال و جدايي از انگليس، در كنار دانلد دوائر و جان اسميت از پايهگذاران نوسازي در درون حزب كارگر بهخصوص شاخه اسكاتلندي آن محسوب ميشود.
براون طي انتخابات ژوئن سال 1983 با وجود شكست حزب كارگر تحت رهبري مايكل فوت كه ملي كردن كارخانجات و رويكردن به شعارهاي قديمي سوسياليسم را تبليغ ميكرد، با بهدست آوردن 51.5 در صد مجموع آراء از حوزه كركالدي در شمال اسكاتلند به پارلمان بريتانيا راه يافت.
در بدو ورود به پارلمان، گوردون براون با توني بلر نماينده جوان ديگري كه طي همان انتخابات از حزب كارگر به مجلس راه يافته بود هم اتاق شد. حضور در يك اتاق كار كوچك، آغاز دوستي و همكاري درازمدت آنها شد. روي كار آمدن نيل كينوك بهجاي مايكل فوت بهعنوان رهبر جديد حزب كارگر زمينه لازم براي ترقي سريع سياسي بلر و بروان را فراهم ساخت.
پس از سومين شكست انتخاباتي حزب كارگر از محافظه كاران در سال 1992 و به دنبال آن كنار رفتن نيل كينوك از رهبري حزب، موقعيت براون مستحكمتر از پيش شد. جان اسميت رهبر اسكاتلندي جديد حزب كارگر، به عقايد اصلاحخواهانه براون احترام ميگذاشت و او را از همكاران نزديك خود ميخواند اما در عين حال، او را در مقايسه با بلر فاقد جاذبههاي كافي براي رهبري آينده حزب و كشور ميشمرد.
پس از مرگ نابهنگام جان اسميت در 12 مي سال 1994 گوردون براون كه پست وزير خزانهداري سايه را عهدهدار بود، بار ديگر در شرايط مسابقه مستقيم براي انتخاب شدن قرار گرفت. اينبار مقام رهبري حزب كارگر و نخستوزيري آينده بريتانيا مطرح بود؛ جايگاهي كه گوردون براون از كودكي آرزوي رسيدن به آنرا در دل مي پروراند.
عليرغم پيشبينيهاي اوليه كه از پيشتازي براون از بلر حكايت مي كرد، رهبري حزب كارگر به توني بلر رسيد و گوردون بروان ناگزير، به ايفاي نقش درجه دو در اداره كشور رضايت داد. با اين حال، هنگامي كه بلر در ژوئن 2007 تصميم به كناره گيري از قدرت گرفت، اين براون بود كه به عنوان اولين گزينه براي قدم نهادن در خانه شماره 10 خيابان داونينگ استريت از جانب حزب كارگر مطرح شد.
انتصاب گوردون براون به عنوان يازدهمين نخستوزير بريتانيا در دوره سلطنت اليزابت دوم در 27 ژوئن 2007 (هفتم تير 1386) مخالفتهايي را برانگيخت از جمله مايكل پورتيلو، وزير دفاع پيشين در دولت محافظهكار، طي مقالهاي در روزنامه "ساندي تايمز" به انتقاد از او پرداخت و نخست وزيري براون را براي بريتانيا خطرناك توصيف كرد.
هرچند از براون به عنوان موفقترين وزير خزانهداري تاريخ معاصر بريتانيا ياد شده و دوره وزارت او يكي از دوران طلايي اقتصاد اين كشور عنوان گرديده، اما به زعم كارشناسان اين حوزه، چشم انداز وضعيت اقتصادي انگلستان افق روشني را نشان نميدهد.
گوردون براون در يك دههاي كه وزير دارايي بود، كوشيد با ثابت نگهداشتن نرخ تورم، سپر محافظي ايجاد كند كه نفوذ به آن ناممكن باشد. اما اكنون اقتصاد انگلستان دچار «ركود تورمي» شده است؛ نرخ تورم كه قرار نبود از دو درصد تجاوز كند، اكنون به مرز 4 درصد رسيده و پيشبيني ميشود كه تا پايان سال جاري ميلادي از پنج درصد هم بگذرد. در حالي كه قيمت كالاها و خدمات ضروري مردم همچون انرژي ، سوخت و مواد غذايي در حال افزايش است ، نرخ بيكاري و كسادي در بخشهاي توليدي بهويژه در بخش مسكن و ساخت و ساز، اعتبارات و بازار مالي همچنان در حال تشديد است.
از هنگامي كه مردم بريتانيا ترجيح دادند به جاي پس انداز در بانك، از تسهيلات بانكي برخوردار شده و صاحب خانه شوند، قيمت مستغلات افزايش يافت و در همين راستا، بانكها نيز كه به دليل سرازير شدن صدها ميليارد دلار سرمايه خارجي به بازار لندن، پول زيادي در اختيار داشتند به متقاضيان وام دادند. اين وضعيت به سود صاحبان صنايع ساختماني تمام شد و خانه سازي از آنچنان رونقي برخوردار گرديد كه دستمزد كارگران بومي افزايش يافت. كارفرمايان ساختماني نيز براي به دست آوردن سود بيشتر به استخدام كارگراني از لهستان، جمهوري چك و روماني كه مزد كمتري دريافت ميكردند، مبادرت ورزيدند.
به دنبال ورشكستگي بانك سرمايهگذاري «ليمن برادرز» آمريكا، قيمت سهام به ويژه سهام بانكها در بازار سهام لندن سقوط كرد. هرچند با دخالت دولت در بازار و تشويق بانك « لويدز تي. اس. بي» به ادغام با بانك اسكاتلند (هاليفاكس)، اين بزرگترين بانك انگلستان كه در آستانه ورشكستگي قرار داشت، نجات يافت اما به يقين، اين راهكار موقتي بوده و در صورت استمرار چنين وضعيتي، نظام بانكي انگليس با دشواريهاي بزرگي رو به رو خواهد شد.
در شرايط وجود گراني و تورم، بانك مركزي كه قادر نبود به ارائه تسهيلات بانكي ادامه دهد، جريان خروشان و بيپايان وام هاي سهل و ساده، به ناگاه خشك شد و قيمت مستغلات در مسير سقوط افتاد. در اين ميان، مردم كه سعي داشتند به هرگونه ممكن بر داراييهاي غيرمنقول خود بيفزايند، با كولهباري از قرض و بدهي مواجه شدند. در سوي ديگر، اين وضعيت سازندگان مستغلات مسكوني بريتانيا را نيز ناگزير به تعديل نيرو نمود به گونهاي كه به استناد بيانيه اخير اتحاديه سازندگان مستغلات مسكوني هر روز هزاران كارگر ساختماني بيكار ميشوند كه اين مسئله در نيم قرن اخير بيسابقه بوده است.
رويكرد حزب كارگر در سياست خارجي انگلستان به ويژه همياري بلر با آمريكا در جنگ عراق از ديگر مواردي است كه باعث كاهش آراي حزب حاكم اين كشور شده است. تلاش بلر نخست وزير پيشين انگلستان ، براي نزديكي به آمريكا و همراهي با اين كشور در دو جنگ عراق و افغانستان نشاندهنده تلاش اين كشور براي ارائه تعريف جديدي از نقش بريتانيا در عرصه جهاني است. همكاري دولت چپ ميانه بلر با حزب دموكرات آمريكا در زمان بيل كلينتون و نيز همكاري اين حزب با نومحافظه كاران دست راستي دولت بوش، در نوع خود جالب توجه است.
با وجود اينكه بيش از 50 درصد مردم انگليس مخالفت خود را با جنگ اعلام داشته و راهپيماييهاي گستردهاي در لندن و ديگر شهرهاي انگلستان به راه انداختند، اما بلر به اين مخالفتها وقعي ننهاد و با گسيل داشتن نيرو به افغانستان و عراق، عملاً حزب كارگر را دچار چالش كرد. اين مسئله هنگامي بيشتر جلوه نمود كه برخي از اعضاي دولت در مخالفت با جنگ عراق، كه در واقع بنيان تئوري يورش به آن از جمله مسلح بودن رژيم بعث عراق به سلاح هاي كشتار جمعي بر پايهاي سست بنا شده بود، استعفا دادند. از سوي ديگر احزاب مخالف نيز نسبت به اين اقدام دولت موضع گرفته و بلر را متهم به گمراه كردن مردم در مورد واقعيات تسليحاتي عراق كردند و او را فردي غيرقابل اعتماد خواندند. هيچيك از اين موارد باعث نشد كه بلر در سخنراني خود مقابل كنگره در ژوئيه 2003 بر همكاري انگلستان با آمريكا تأكيد نكند. او كه در اين مراسم بر قدرت آمريكا در حل مسائل جهاني صحه گذارد، از كنگره مدال طلايي دريافت داشت.
انعكاس اين تصميمات در جامعهشناسي رفتار سياسي شهروندان؛ بروز شكاف ميان هواداران حزب كارگر و تمايل آنها به احزابي بود كه نسبت به سياستهاي مداخلات نظامي واشنگتن و ايجاد آشوب در گوشه كنار جهان موضع داشتند.
اگرچه براون پس از بهدست گيري سكان اجرايي كشور سعي كرد با انتصاب "لرد مالوك براون" معاون كوفي عنان و از منتقدين سياست خارجي آمريكا به معاونت جديدالتأسيس آسيا، آفريقا و سازمان ملل در وزارت امور خارجه و دوري جستن از دكترين "مداخله نظامي مثبت" نشان دهد كه دولت جديد، دنبالهروي سياستهاي واشنگتن نخواهد بود ليكن با عنايت به نقشي كه انگلستان در دوره حاكميت حزب كارگر در مناقشات بينالمللي و ايجاد بحرانهاي منطقهاي ايفا كرد، قادر نخواهد بود اعتماد از دست رفته هوادارن حزب را بازگرداند.
بر اساس نظرسنجياي كه «مؤسسه موري» انجام داده، حزب كارگر محبوبيت عمومي خود را از دست داده است. اين مؤسسه اعلام داشته كه حزب محافظهكار از 52 درصد محبوبيت برخوردار است در حالي كه حزب حاكم كارگر تنها 24 درصد محبوبيت دارد. هرچند حزب كارگر كوشيد با ياري جستن از افراد مشهوري چون خانم «جي. كي. رولينگ» محبوبيت از دست رفته خود را بازيابد اما همچنان مخالفتها با سياست هاي حزب ادامه دارد. در نظرسنجيهاي ديگري هم كه «مؤسسه يوگاو» براي روزنامه سانديتايمز و «مؤسسه كامرس» براي روزنامه اينديپندنت انجام دادند، همگي از كاهش محبوبيت حزب كارگر حكايت داشتهاند.
اولين ارتعاش اين زلزله سياسي در انتخابات ميان دورهاي حوزه انتخابيه كورو و نانتيچ واقع در شمال غرب انگلستان، رخ نمود. دومين شكست حزب كارگر در حوزه انتخابيه شرق گلاسكو در اسكاتلند اتفاق افتاد كه نامزد حزب كارگر از نامزد حزب مليگراي اسكاتلند شكست خورد.
جالب توجه است كه اين هردو حوزه انتخابيه، به طور سنتي از سنگرهاي انتخاباتي حزب كارگر محسوب ميشده كه در حقيقت، شكست اين حزب و از دست دادن كرسيهاي انتخاباتي در اين حوزهها هشداري براي براون و حزب متبوع او محسوب مي شود و نشاني از ناخرسندي مردم از عملكرد نخست وزير دارد.
در نخستين واكنشها به نتيجه رأيگيري، "هيزل بليرز" از وزيران كابينه براون، عنوان داشت كه رأي دهندگان تصميم گرفتهاند «پيام موثري» براي دولت ارسال كنند. در همين راستا "مارگارت كوران" نامزد شكست خورده حزب كارگر، در واكنش به نتيجه انتخابات در اسكاتلند تأكيد كرد « حزب بايد به پيامي كه رأيدهندگان شرق گلاسگو ارسال داشتهاند توجه كند.»
حزب كارگر كه با سه پيروزي پيآپي انتخاباتي، از سال 1997 تاكنون به مدت يازده سال با اكثريت مطلق پارلماني حكومت كرده است، اكنون با توجه به شكستهاي اخير موقعيت خود را متزلزل ميبيند. نتيجه انتخابات شهرداريها به ويژه شهرداري لندن و انتخابات مياندورهاي مجلس ملي نگراني نمايندگان پارلماني حزب را نيز برانگيخته است و شماري از آنها را واداشته كه بر فشار خود براي كناره گيري براون از نخست وزيري بيافزايند با اين اميد كه بتوانند با اين تغيير مديريتي، محبوبيت حزب را بازگردانند.
اين حساسيتها نسبت به از دست رفتن وحدت سياسي ، در صفوف وزيران كابينه نيز رخنه كرده به گونهاي كه "ديويد ميليبند" وزير امور خارجه، در مقالهاي در روزنامه گاردين، خواستار بازنگري در برنامههاي دولت و اولويتها براي چهارمين پيروزي حزب شد. هرچند مقاله ميليبند ايجاد تشنج براي بهدست گرفتن رهبري حزب تفسير گرديد اما به هر سان، براون و متحدانش قصد ترك قدرت را ندارند و به سختي در مقابل اين استراتژي ايستادگي ميكنند. بايد توجه داشت بروز اين شكافها، بيش از آنكه به قدرتگيري مجدد حزب كمك كند، با به خطر انداختن انسجام دروني آن، به شكست قطعي در انتخابات عمومي منجر خواهد شد.
وقتي توني بلر سلف گوردون براون، تصميم دولت خود را براي همراهي با آمريكا در حمله به عراق اعلام كرد، اكثريت مردم بريتانيا با آن مخالف بودند. آن هنگام، انگلستان دچار ركود اقتصادي و بحران بيپولي و صعود تورم نبود اما اكنون كه آقاي نخست وزير، خود از گراني، افزايش بيكاري و ركود سرمايهگذاري در كشور خبر ميدهد، بديهي است نميتوان انتظار داشت مردم از صرف دهها ميليون پوند هزينه نظامي در آن سوي دنيا حمايت كنند.
در بريتانيا، اعضاي دولت بايد عضو پارلمان ( نماينده انتخابي مجلس عوام يا عضو مجلس لردها ) باشند و معمولاً اعضاي ارشد دولت نمايندگان مجلس عوام هستند. هر دوره قانونگذاري مجلس عوام پنج سال است و دوره كنوني در سال 2010 خاتمه مييابد اما نخست وزير ميتواند هر زماني كه مناسب بداند، خواستار صدور فرمان انحلال پارلمان و برگزاري انتخابات جديد شود. همانگونه كه نظرسنجيهاي صورت گرفته عنوان نمودهاند، فعالان حزبي اعتقادشان را به براون از دست دادهاند و اميدي ندارند كه وي بتواند حزب كارگر را به چهارمين پيروزي پيآپي و تاريخي خود در انتخابات پارلماني برساند.
از آنجا كه از عمر مجلس كنوني كمتر از دو سال باقي مانده، دولت براون بايد براي رهايي از وضعيتي كه نظرسنجيها نشان دادهاند و براي جلب دوباره آراء و حمايت مردمي و نيز اعتماد شماري از اعضاي برجسته حزب كارگر، هرچه سريعتر موضع دولت متبوع خود را از سياستهاي واشنگتن جدا كرده و روابط قويتري با كشورهاي اروپايي در پيش گيرد و استقلال عمل لندن را نشان دهد تا از اين رهگذر، بتواند از يكسو اتهامات وارده بر حزب كارگر را در اتخاذ سياست جنگ افروزانه تعديل كند و از سوي ديگر به بهبود اوضاع اقتصادي انگلستان كه با بازارهاي سرمايهگذاري ايالات متحده پيوند خورده است، بپردازد.
پس از رفتن «ازنار» در اسپانيا و حضور پرقدرت «شيراك» در فرانسه و البته مخالفت ورزيهاي «شرودر» در آلمان، جورج بوش تنها بلر را داشت و از اين رو، بر نقش لندن در همراهي با سياستهاي كاخ سفيد پاي ميفشرد. اما اينك، با روي كار آمدن «آنجلا مركل» در آلمان و «نيكلا ساركوزي» در فرانسه، رييس جمهور آمريكا متحداني در دو سوي اقيانوس اطلس يافته كه كمتر از براون با مشكلات داخلي مواجهاند و بسيار پررنگ تر از لندن با نقشههاي او همفكري ميكنند.
در نتيجه براون بايد توجه داشته باشد كه رابطه با بريتانيا براي آمريكا اهميت كمتري در مقايسه با گذشته دارد و او براي بقا در رأس هرم قدرت (و البته حزب كارگر) ملزم به پرداختن به اوضاع داخلي كشور و انجام اصلاحاتي در حوزههاي اقتصادي و تجديدنظر در سياست اجتماعي خود است كه اين امر، به خودي خود جذابيت حزب كارگر را نيز به دنبال خواهد داشت.
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-