واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: روشنگري؛آغازگاه جامعه شناسي مدرن
سرمايه : «روشنگري و تكوين عمل اجتماعي» كتاب نخست از مجموعه كتاب هاي فهم جامعه مدرن است. در اين كتاب «پيترهميلتون» نشان مي دهد چگونه در پايان سده هجدهم انرژي فكري دوران در اروپاي غربي فعليت يافت و نام «روشنگري» به خود گرفت.مي توان آن را به شكل كاملاً مادي و اين جهاني تحليل كرد و مورد بررسي ها و تبيين هاي عقلاني قرار داد مفهوم شخصاً مدرني است كه فقط در گفتمان هاي روشنگري تبلور پيدا كرد و «تولد امر اجتماعي» در مقام موضوع دانش براي نخستين بار مكان تحليل نظام مند جامعه و زمينه فعاليت هاي پژوهشي منظمي را كه ما علوم اجتماعي مي ناميم فراهم آورد.
از ديدگاه هميلتون اين جنبش معرف ايده مدرنيته بود و بيشتر قالب اصلي اجتماعي مدرن دانسته شده است.
البته از جهتي مي توان گفت مطالعه جامعه تازگي ندارد و هزاران سال است كه نويسندگان به تامل در باب زندگي اجتماعي پرداخته اند. اما بنابر پژوهش هميلتون ايده «امر اجتماعي» درمقام شكل متمايزي از واقعيت كه
در اين كتاب بستر تاريخي و جغرافيايي «روشنگري» اروپايي با چهره هاي برجسته اي نظير منتسكيو، ديد رو، ولتر و روسو كه پيشروان نظريه اجتماعي بودند و روشنگران اسكاتلندي نظير ديويد هيوم، آدام اسميت و آدام فرگوسن مورد بررسي قرار مي گيرد.
در ادامه «روشنگري و تكوين علم اجتماعي» به بحث درباره نقد روشنگري بر اقتدار سنت مي نشيند و به كندوكاو در برخي از انديشه هاي اصلي آن يعني پيشرفت، علم، عقل و طبيعت مي پردازد. به اين ترتيب مي خوانيم كه روشنگري نويد بخش عصر رفاه و پيشرفت مادي بي پايان از ميان بردن تعصب و خرافات و فائق آمدن بر نيروهاي طبيعت بر پايه گسترش دانش و فهم انسان بود. اين نوشته موضوع را از هنگام جنبش رمانتيك و انقلاب فرانسه تا نظريه پردازان بزرگ علم اجتماعي در سده نوزدهم - سن سيمون و كنت - دنبال كرده و به آستانه شكل گيري علوم اجتماعي در پايان سده نوزدهم مي رسد.
اين لحظه در گسترش علم اجتماعي بين - 1890 تا 1920 - زماني است كه ما آن را زمانه بنيانگذاران جامعه شناسي دوركيم، وبر، زيمل و تونيس قلمداد مي كنيم و از آن پس علوم اجتماعي به طور فزاينده به زيربخش ها و رشته هاي جداگانه تقسيم شد، تخصصي تر و تجربي تر شد، علمي تر (پوزيتيويستي) و از طريق مهندسي اجتماعي هر چه بيشتر درگير كاربرد يافته هايش بر دنياي واقعي شد.
هميلتون در «روشنگري و تكوين علم اجتماعي» عقل باوري، تجربه باوري، معرفت علمي، جهان شمولي و پيشرفت، فردباوري، مدارا، آزادي، يگانگي سرشت انسان و سكولاريسم را از ايده هاي اصلي روشنگري برمي شمارد و آفرينش نظام تازه اي از افكار درباره انسان، جامعه و طبيعت را مي ستايد.
اين كتاب ديدگاه هميلتون را در مورد عيب انديشه روشنگري و ناتواني آن در فراهم آوردن الگويي تبييني از جامعه اي كه در آن مي زيست بيان كرده و به شرح اين نكته مي پردازد كه سن سيمون و كنت چگونه تلاش كردند اين موضوع را اصلاح كنند.
او روايت مي كند كه سن سيمون و آگوست كنت از مفهوم جامعه استفاده كردند تا تركيب نويني از مردم، نهادها، گروه هاي اجتماعي و فرآيندهاي توليد را كه از ويرانه هاي دنياي اروپاي سنتي برمي خاست توصيف كنند و البته آن را دگرگون سازد. سن سيمون و كنت در آرزوي آن بودند كه شاهد پيدايش جامعه صنعتي كه در نوشته هايشان به بحث درباره آن مي پرداختند، باشند.
در حالي كه برخي انديشه وران روشنگري به دليل اينكه الگويي در مورد جامعه نداشتند و اساساً ديدگاهي فردباورانه از انسان داشتند سن سيمون و كنت جامعه را پديده اي دانستند كه مي توان آن را مستقل از افراد انساني شناخت زيرا جامعه نيرويي است كه مي تواند افراد را مقيد و ناگزير سازد تا به شيوه اي خاص رفتار كنند.
انديشه هاي سن سيمون و كنت هم از سنت گرايي و رمانتيسم رايج در آن روزگار تاثير پذيرفته بود (واكنشي به اين انديشه روشنگري كه انسان فردي خودبسنده است) و هم از علوم زيستي نظير زيست شناسي و پزشكي كه در آنها فهم رابطه متقابل فرآيندهاي ارگانيك نقشي حياتي ايفا مي كرد.
در افكار كنت، انسان بار ديگر تابع جامعه مي شود و ديگر خودبسنده نيست بلكه توسط نيروهاي دوگانه ايستا و پويا به پيش و پس رانده مي شود. او جامعه را نظامي مي انگارد كه تابع قوانين است؛ قوانيني كه جامعه شناسي اثباتي او براي مطالعه آنها شكل گرفته بود و همچنين جامعه چيزي بيش از حاصل جمع اجزاي آن است.در حالي كه به عقيده كنت اگر يكي از اجزاي معامله از آن جدا كنيم براي مثال يك آدم خاص را مي توانيم درباره او چيزي بدانيم اما در مورد چگونگي عملكرد جامعه چيزي نخواهيم دانست اما در الگوي روشنگري اين شخص در واقع نمونه كوچكي از جامعه است؛ با مطالعه او مي توان تصويري در مورد كاركرد كل جامعه ترسيم كرد، جامعه قانوني مستقل از فرد ندارد.
هميلتون با اين مقدمه تاريخ جامعه شناسي از روشنگري را كشمكشي ميان دو رويكرد نسبت به جامعه مي انگارد كه يكي جامعه را چيزي بيش از حاصل جمع اجزاي آن نمي داند و ديگري بر اين باور كنت بنا شده است كه جامعه وراي فرد است و زندگي از آن خود دارد كه اين كشمكش در رويكردهاي چهره هاي اصلي جامعه شناسي سده نوزدهم از جان استوارت ميل و هربرت اسپنسر تا اميل دوركيم و ماكس وبر نيز ديده مي شود.
دوركيم روايت خاص خود را از جامعه شناسي عرضه مي كند و ماكس وبر «فردباوري روش شناختي» روشنگري را به شكلي مدرن بازنويسي مي كند.
درونمايه هاي روشنگري ورود تفكر مدرن به عرصه جامعه و قلمرو امر اجتماعي را رقم زد و آغازگاه جامعه شناسي مدرن بود و به همين ترتيب راه براي جامعه شناسي حرفه اي در كسوت روشنگر نيز باز شد.
روايت خواندني شكل گيري علم اجتماعي را در «روشنگري و تكوين علم اجتماعي» پي بگيريد.
«روشنگري و تكوين علم اجتماعي» نوشته پيتر هميلتون با ترجمه: «محمد نبوي» را نشر آگه در 138 صفحه و با قيمت 1750 تومان منتشر كرده است.
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 823]