واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
و از منازله هولناک پس از مرگ ، برزخ است كه حق تعالى درباره آن در سوره مؤ منون آیه 100 مى فرماید: لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ یعنی شاید من در آنچه وانهادهام كار نیكى انجام دهم. نه چنین است، این سخنى است كه او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى كه برانگیخته خواهند شد.
و حضرت صادق (علیه السلام) در بخش از یک حدیث فرمود: به خدا سوگند كه بر شما از برزخ مى ترسم . راوى گفت : چیست برزخ ؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا روز قیامت .
از لب اللباب قطب راوندى نقل شده كه در خبر است كه مردگان در هر شب جمعه از ماه رمضان مى آیند پس هر یك از ایشان به آواز گریان فریاد مى زند: اى فرزندان من اى خویشان ! با خیرات خود به ما محبت كنید خدا شما را رحمت كند، ما را به خاطر بیاورید و ما را فراموشمان مكنید بر غربت ما رحم كنید ما در زندان تنگ و تاریك مانده ایم به ما رحم كنید و دعا و صدقه از ما دریغ نكنید شاید پیش از آنكه شما مثل ما شوید به شما رحم فرماید، اى بندگان خدا! سخن ما را بشنوید و ما را فراموش مكنید این ثروتى كه در دست شما است روزى در دست ما بود، ما آنها را در راه خدا خرج نكردیم ، پس آنها براى ما وبال شد و منفعت براى دیگران . به ما مهربانى كنید ولو به یك درهم یا قرص نانى یا پاره اى از چیزى . پس فریاد مى كنند: چقدر نزدیك است كه بر جانهای خود گریه كنید و به شما نفعى ندهد چنانكه ما گریه مى كنیم و سودى براى ما ندارد؛ پس كوشش كنید پیش از آن كه مثل ما شوید.
حضرت صادق (علیه السلام) در بخشی از یک حدیث فرمود: به خدا سوگند كه بر شما از برزخ مى ترسم . راوى گفت : چیست برزخ ؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا روز قیامت
و در جامع الاخبار نقل شده كه بعضى از صحابه پیامبر از آن حضرت نقل كرده كه فرمودند: براى مردگان خود هدیه فرستید؛ ارواح مؤ منین هر جمعه به آسمان دنیا مقابل خانه ها و منزلهاى خود مى آیند و هر یك از ایشان به آواز حزین با گریه فریاد مى كند: اى اهل من و اى پدر من و مادر من و خویشان خود را صدا مى زنند كه با خیرات و یا قرص نانى یا جامه اى بر ما مهربانى كنید كه خداوند شما را از جامه بهشت بپوشاند پس رسول خدا گریست و ما هم گریه كردیم سپس فرمود اینها برادران دینى شمایند كه زیر خاك پوسیده شده اند كه همه آنها در ناز و نعمت بودند پس بر عذاب خود ندا مى كنند و مى گویند: واى بر ما؛ اگر به آنچه كه در دست ما بود انفاق مى كردیم در رضاى خداوند، به شما محتاج نبودیم پس با حسرت و پشیمانى بر مى گردند و فریاد مى كنند: صدقه مردگان را زود بفرستید.
و نیز در آن كتاب از آن حضرت مروى است كه فرمود: هر صدقه كه براى مرده ای بدهید آنرا ملكى در طبقى از نور قرار مى دهد كه شعاع آن درخشان است و مى رسد به هفت آسمان پس بر لب قبر، مى ایستد و فریاد مى كند: السلام علیكم یا اهل القبور، اهل شما این هدیه را به سوى شما فرستادند. پس میت مى گرید و آن را داخل در قبر خود مى كند و بدان خوابگاهش فراخ مى شود. پس فرمود: آگاه شوید هر كس با صدقه به مرده مهربانى كند براى او اجر و ثواب بزرگ منظور شود.
و حكایت شده كه یکی از امرای خراسان را در خواب دیدند كه مى گفت : براى من آنچه را كه نزد سگان خود مى اندازید بفرستید چون به آن محتاجم .
علامه مجلسى (رحمه الله علیه ) در کتاب زادالمعاد فرمود: وارثان نباید مردگان را فراموش كنند زیرا كه دست ایشان از اعمال خیر كوتاه گردیده و به فرزندان و خویشان و برادران مؤ من امیدوارند و به احسان ایشان چشم به راهند خصوصا در دعا كردن در نماز شب و بعد از نمازهاى فریضه و در مشاهد مشرفه پدر و مادر را افزون از دیگران باید دعا كرد و اعمال خیر براى ایشان به عمل آورد.
و در خبر است كه بسا فرزندى كه در حال حیات پدر و مادر عاق ایشان باشد و بعد از فوت ایشان نیكوكار گردد به سبب اعمال خیرى كه براى ایشان به عمل آورد و مورد عفو خداوند قرار خواهد گرفت .
و در حدیث صحیح منقولست كه حضرت صادق (علیه السلام) در هر شب از براى فرزند خود و در هر روز براى پدر و مادر خود دو ركعت نماز برپا می داشتند و در ركعت اول سوره قدر و در ركعت دوم سوره کوثر را مى خواندند.
و به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است كه بسا باشد كه مرده در تنگى و شدتى بوده باشد و حق تعالى به او وسعت دهد و تنگى را از او بردارد، پس به او مى گویند كه این خوشحالى كه به تو روى آورد به سبب نمازیست كه فلان برادر مؤ من براى تو خواند راوى پرسید: دو مرده را در دو ركعت نماز شریك مى توانم كرد؟ فرمود: بلى .
و فرمود كه میت به خاطر دعا و استغفارى كه براى او مى كنند شاد مى شود چنانچه زنده به خاطر هدیه اى كه براى او مى برند شاد مى شود و فرمود: كه در قبر مرده ، نماز و روزه و حج و تصدق و سایر اعمال خیر و دعا داخل مى شود، و ثواب آن اعمال براى كسى كه بپا داشته و براى مرده هر دو نوشته مى شود.
و در حدیث دیگر فرمود: كه هر كه از مسلمانان براى مرده ای عمل صالح و کرداری نیک انجام دهد خدا ثواب او را چند برابر گرداند و مرده از آن عمل سود برد.
و در روایتى وارد شده است كه هر گاه شخصى به نیت مرده ای تصدقى بكند حق تعالى جبرائیل را امر مى فرماید كه با
هفتاد هزار ملك به نزد قبر او روند و هر یك طبقى از نعمتهاى الهیه در دست دارند و به او مى گویند: السلام علیك اى دوست خدا، این هدیه فلان مؤ من است براى تو پس قبر او روشن مى شود و حق تعالى هزار شهر در بهشت به او كرامت فرماید و هزار حورى به او تزویج فرماید و هزار حله و جامه زینتی به او پوشاند و هزار حاجت او را روا كند.
مرحوم محدث قمی مى گوید: شایسته است كه چند حكایت سودمند از خوابهاى صادقانه در اینجا نقل كنم ، حكایت سودبخش از رویاهای صادقه و مبادا كه اعتنایى ننمایى به آنها و مبادا به آنها توجهى نكنى و خیال كنى كه آنها خوابى از خوابهاى پریشان یا افسانه اى است كه براى كودكان نقل مى كنند، بلكه خوب در آنها بنگر كه هوش از سر رباید و خار از چشمان .
فسانه ها همه خواب آورد فسانه من ز چشم ، خواب رباید فسانه عجبى است
حكایت
حاجی نوری در دارالسلام نقل فرموده كه برایم نقل كرد عالم جلیل و سید حسن حسینى اصفهانى كه : چون پدرم وفات كرد من در نجف اشرف مقیم و مشغول تحصیل بودم و كارهاى آن مرحوم به دست بعضى از برادران من بود، و من به تفصیل ، علم به آن نداشتم ، و چون هفتم ماه از وفات آن بزرگوار گذشت والده ام به رحمت الهى پیوست . جنازه آن مرحوم را به نجف آوردند و دفن كردند.
در یكى از روزها در خواب دیدم كه گویا در اطاق خود نشسته ام كه ناگاه مرحوم والدم وارد شد. من برخاستم و سلام كردم پس در صدر مجلس نشست و مرا نوازش كرد و در آن وقت بر من معلوم شد كه مرده است ؛ پس استدلال نموده و به او گفتم كه شما در اصفهان وفات كردید چگونه شد كه شما را در اینجا مى بینم ؟ فرمود: بلى ، لكن بعد از وفات ، ما را در نجف منزل دادند مكان ما الآن در نجف است . گفتم : كه والده نزد شما است ؟ فرمود: نه . وحشت كردم از آنكه گفت نه . فرمود: او در نجف است لكن در مكان دیگر است ؛ آنوقت فهمیدم كه پدرم عالم است و محل عالم بالاتر است از محل جاهل ؛ پس سؤ ال كردم از حال آن مرحوم ؛ فرمود: من در ضیق و تنگى بودم و الآن الحمد لله حالم خوب است ، و از آن شدت و تنگى گشایش و فرجى براى من حاصل شد.
من از روى تعجب گفتم كه آیا شما هم در ضیق و شدت واقع شدید؟ فرمود: بلى ؛ حاج رضا پسر آقا بابا مشهور به نعلبند، از من طلبى داشت ، از جهت طلب او حال من بد بود كه اصلاح شد پس تعجب من زیاد شد و از خواب بیدار شدم با حال ترس و تعجب ، صورت خواب را براى برادرم كه وصى آن مرحوم بود نوشتم و از او درخواست نمودم كه براى من بنویسد كه آیا حاج رضاى مذكور از مرحوم والد طلب دارد یا نه ؟ برادرم براى من نوشت كه من در دفترى كه اسامى طلبكاران بود مراجعه كردم هر چه تفحص كردم اسم این مرد در آنجا نبود. من دوباره نوشتم كه از خود آن شخص سؤ ال كند. برادرم بعد از آن براى من نوشت كه من از او سئوال كردم گفت : بلى من هیجده تومان از آن مرحوم طلبكارم و غیر از خدا هیچكس بر آن آگاه نیست ، و بعد از فوت ایشان از شما پرسیدم كه اسم من در دفتر طلبكاران آن مرحوم هست ؟ شما گفتید: نه . پس من با خود گفتم كه اگر ادعاى طلب خود كنم قدرت بر اثبات ندارم ؛ چون حجت و بینه نداشتم و اعتماد به آن مرحوم بود كه در دفتر خود ثبت مى كند. معلوم شد كه مسامحه نموده ؛ پس من از وصول طلب خود ماءیوس شدم و اظهار نكردم . پس من صورت خواب شما را براى او نقل كردم و خواستم كه وجه او را بدهم ، گفت : من ذمّه او را برى نمودم و طلب خود را بخشیدم .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]