تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):درباره ما غلو نکنید، ما را بندگان پرورش یافته (حق تعالی) بدانید آنگاه در فضلیت ما ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831639336




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ترجمه‌هاي فارسي قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ترجمه‌هاي فارسي قرآن


آغاز ترجمه قرآن به فارسي، گذشته از ارزش و اهميت ديني آن، از جنبه ادبي و تاريخي شايان توجه بسيار است. در تاريخ ترجمه عربي به فارسي، هيچ ترجمه‌اي را نمي‌توان قاطعانه كهن‌تر از ترجمه قرآن‌كريم دانست، و شيوه‌هايي كه از همان آغاز ترجمه قرآن به فارسي پي گرفته شد، اندك اندك سنت و مكتبي پديد آورد كه گسترش شگفت و پايدار داشت. ايرانيان به واسطه ترجمه‌هاي فارسي قرآن، آشنايي گسترده‌اي با پيام الهي آن يافتند و بسياري از واژه‌هاي ديني و حكمي فارسي نيز با بروز در اين ترجمه‌ها از زوال و فراموشي در امان ماند. با اين حال، اين واقعيت را نبايد ناديده گرفت كه ترجمه‌هاي فارسي قرآن بر ساختار دستوري زبان فارسي اثر ناخوشايندي نهادند؛ شيوه ترجمه لفظ به لفظ كه نخستين و رايجترين شيوه در اين ترجمه‌ها بود، باعث شد كه بسياري از مترجمان عبارات فارسي خود را در قالب جملات عربي درآورند. بسياري از خوانندگان آن آثار به همان ساختارهاي نامانوس با زبان فارسي خو گرفتند و آنها را فارسي انگاشتند. اين شيوه به ترجمه‌هاي غيرقرآني هم راه يافت و به صورت پديده زبان‌شناختي شگفتي درآمد كه جلوه آن به كار رفتن انبوهي از واژه‌ها، اصطلاحات، تركيبات و جملات عربي و گرته‌برداري گسترده از زبان عربي در زبان فارسي بود.‌

لازمه استقبال ايرانيان از سپاه مسلمانان و اقبال آنان به اسلام آن بود كه پيام آسماني قرآن را دريافته باشند، و تنها راه ممكن اين امر آن بود كه قرآن را برايشان ترجمه كرده باشند، چنان كه در روايات نيز به اين واقعيت اشاره شده است. داستان مشهور ترجمه سوره فاتحه به قلم سلمان فارسي و تاييد اين كار از جانب پيامبراكرم(ص)، اگرچه قابل نقد است، نشان از گرايش عموم ايرانيان به ترجمه دارد. فتواي معروف ابوحنيفه (متوفي 150) داير بر جايز بودن نماز خواندن به زبان فارسي نيز كه نرشخي آن را، لااقل براي بخارا تاييد كرده، جاي ترديد ندارد؛ بنابراين پذيرفتني است كه پيش از ترجمه‌هاي كامل و رسمي قرآن ترجمه گونه‌هايي پراكنده و غيررسمي از بخش بخش قرآن در ميان ايرانيان رواج داشته است؛ اما گويي كسي را ياراي آن نبوده كه اين آثار را در كتابي برنگارد يا در كتابي بر همگان عرضه كند. بيمناكي منصور بن نوح ساماني (حكومت: 350-366) از دست زدن به ترجمه قرآن و اقدام به كسب تاييد همه فقيهان بزرگ خراسان از جانب او، وجود هرگونه ترجمه رسمي قرآن را پيش از عهد منصور ساماني نفي مي‌كند. با اين وصف، نخستين ترجمه فارسي قرآن را بايد ترجمه موجود در كتاب سترگي دانست كه به غلط ترجمه تفسير طبري خوانده مي‌شود و بهتر است كه آن را بناميم، نه ترجمه‌هاي موجود در كتابهايي چون قرآن قدس و نظاير آن. امير ساماني كه عامه مردم را از فهم كتاب خداوند عاجز مي‌ديد، در صدد ترجمه آن برآمد و چون اين كار هنوز رسميت و مشروعيت نيافته بود و بيم آن مي‌رفت كه خشم عالمان دين را برانگيزد، براي انجام آن از علماي ماوراءالنهر استفتا كرد، و بدين ترتيب پايه قرآن نهاده شد. واژه‌گزيني مترجمان بخارا در ترجمه تفسير طبري و شيوه ترجمه آنان ‌

با آنكه آشكارا مغاير دستور زبان فارسي است، فراگير شد و ترجمه رسمي سامانيان الگوي مترجماني شد كه طي ده قرن پس از آن به ترجمه دست يازيدند. انبوه عظيمي از ترجمه‌هاي قرآن تحت تاثير مستقيم آن كتاب واقع شدند و حتي ترجمه‌هاي نمونه‌اي چون ترجمه ابوالفتوح رازي، با همه استقلالشان، از آن بي‌نياز نبودند.‌

مقايسه دقيق ميان ترجمه تفسير طبري و دو كتابي كه با عنوانهاي سوره مائده از قرآني كوفي با ترجمه استوار فارسي و ترجمه‌اي قديم از قرآن كريم به چاپ رسيده‌اند، آشكار مي‌سازد كه ترجمه‌هاي قرآني اين دو اثر، همان ترجمه رسمي است.

ترجمه‌هاي قرآني كتاب معروف به چنان شباهتي با ترجمه رسمي دارد كه بسياري از كلمات و ريخت جملاتشان يكسان است؛ از اين رو به نظر مي‌رسد مترجم قرآن شماره 4 حدود دو قرن پس از تاليف ترجمه و تفسير رسمي، اين كتاب را پيش چشم نهاده و از آن رونويسي كرده است؛ اما در جاهايي كه ترجمه مغلوط بوده يا او نپسنديده يا برداشت مترجمان را با مذهب خويش همساز نمي‌ديده، به اصلاح ترجمه دست زده است. اين اصلاحات آنقدر هست كه بتوان كتاب را، نه نسخه‌اي از ترجمه و تفسير رسمي، بلكه كتابي تقريبا مستقل پنداشت. ترجمه‌هاي قرآني كتاب قرآن شماره 4 چندان استوار و كهنه مي‌نمايد كه احمد علي رجايي آن را اثري مستقل پنداشته و بعيد ندانسته است كه يكي از مترجمان ترجمه و تفسير رسمي آن را پرداخته باشد.

ترجمه‌هاي قرآن شماره 4 غالباً با نسخه بدلهاي ترجمه تفسير طبري شباهت دارد و همين امر دليل قاطعي بر تحريف متن ترجمه تفسير طبري و اصالت نسخه بدلهاي آن است.

كتاب در قرن اول هجري: ترجمه‌اي آهنگين از دو جزو قرآن مجيد ترجمه‌اي شگفت است. مترجم دريافته بوده كه فراسوي كلمات و معاني آنها، آيات الهي را توازني رمزآميز و ايقاعي سحرانگيز فراگرفته است؛ از اين رو، گويي از ترجمه دقيق و معادل‌گذاري موازي دست كشيده تا آن توازن و ايقاع را به احساس و روان خواننده منتقل سازد. حاصل اين كوشش، نثر نسبتا موزوني است كه گاه به شعر هجايي شبيه مي‌گردد. نوع كلمات عربي در اين ترجمه و شيوه به كار بردن آنها آشكار مي‌سازد كه متن حدود قرن پنجم نگاشته شده است و مي‌توان آن را عاليترين نمونه ترجمه آزاد از قرآن كريم دانست.

تفسير قرآن پاك، متعلق به اواخر قرن چهارم يا اوايل قرن پنجم و بخشي از تفسيري كهن، ‌متعلق به قرن پنجم (قس بخشي از تفسيري كهن، يادداشت مينوي، كه اين ترجمه را متعلق به قبل از قرن چهارم مي‌داند) كه ترجمه متاخرتر ديگري را نيز شامل است، همه از خراسان برخاسته‌اند. نثر فارسي قسمت‌هاي غير ترجمه‌اي در كتاب نخست بسيار دل‌انگيز و در كتاب دوم غالبا تابع نحو عربي است، اما شيوه ترجمه‌هاي قرآني در هر دو كتاب، يا هر سه ترجمه، سراسر با شيوه و واژگان ترجمه و تفسير رسمي منطبق است: واژه‌ها كهن و نزديك به 95 درصد آنها فارسي است. لهجه خراساني در آنها آشكار، و همه جا ساختار عبارات عينا با ساختار آيات منطبق و از قالب دستور زبان فارسي خارج است. در اين دو كتاب، برخلاف ترجمه و تفسير رسمي، ترجمه مستقل از تفسير نيامده و با آن در آميخته است.‌

تفسير قرآن مجيد، نسخه كيمبريج، كه بين قرن‌هاي چهارم و پنجم تدوين شده و تنها نيمه دوم آن (در دو جلد) باقي مانده است، يكي از دل‌انگيزترين آثار نثر فارسي است. عبارات دستوري و واژگان كهن و گاه ناياب، اين كتاب را گنجينه‌اي تقريبا همسنگ ترجمه و تفسير رسمي ساخته است. مترجم ناشناس اين اثر، با آنكه شيوه مزجي داشته و مي‌توانسته آزادانه‌تر عمل كند، در ترجمه آيات از ترجمه رسمي پيروي كرده است. مي‌توان ترجمه‌هاي آن را از درون تفاسير بيرون كشيد و بي‌آنكه ترتيب آن مشوش شود، عيناً زير آيات نهاد. با اين همه، در بخش‌هاي تفسيري اين كتاب جمله‌هايي كه از قواعد نحو عربي خارج شده و تابع قواعد دستور فارسي باشند نيز بسيار و نسبت به ترجمه و تفسير رسمي بيشتر است. واژگان كتاب هم پيوسته با واژگان ترجمه تفسير طبري مشابه است و هيچ‌گاه و نظاير آنها جاي به معادل‌هاي عربي نداده‌اند و برخي شيوه‌هاي كهن در آن فراوان است. با اين حال، استقلال و هنرمندي مترجم را نمي‌توان انكار كرد.‌

با كتاب تفسير بر عشري از قرآن مجيد، متعلق به قرن پنجم، تحولي خجسته پديدار مي‌شود. به طور كلي، ساختارهاي نحوي در اين كتاب، نسبت به بسياري از آثار مشابه، به سبك مقبول فارسي نزديكتر است و روان نويسي و پرهيز از پيچيدگي و پيروي از نحو فارسي قاعده عمومي كتاب است. با اين همه مانند كتابهاي پيشين، نويسنده - بيشتر در قطعات كوتاه - در تار و پود ساختارهاي عربي گرفتار مي‌آيد و جملاتي نامأنوس براي فارسي زبانان، عرضه مي‌كند. قسمت‌هاي ترجمه‌اي اين كتاب نيز از همه كتابهاي قديمي‌تر، به فارسي دستور نزديكتر است و حتي مترجم گاه جسارت كرده، از چارچوب لغوي - نحوي آيه بيرون آمده و جملاتي به فارسي درست نوشته است؛ اگرچه هنوز هم ترجمه آيات عموماً در قالب ترجمه‌هاي كتاب ترجمه تفسير طبري، و واژگان و نحوه گزينش آنها مانند همان كتاب است.‌

تاج التراجم، في تفسيرالقرآن للاعاجم، اثر شهفور (شاهفور) بن طاهر اسفرايني، از زيباترين آثار تفسيري فارسي و دومين ترجمه تاريخداري (ميان 430 تا 460) است كه مي‌شناسيم. اين كتاب از نظر ساختار، واژگان، و دوگانگي نثر در ترجمه و تفسير به كتب‌ معاصر خود شباهت بسيار دارد. مصححان تاج‌التراجم براساس سخنان اسفرايني در مقدمه خويش، تاج‌التراجم را نقطه عطفي در تاريخ ترجمه‌هاي قرآني دانسته و ساير ترجمه‌هاي معاصرش را متاثر از آن شمرده‌اند. سخنان اسفرايني درباره علت ترجمه قرآن به فارسي در قرن پنجم، مانند مقدمه ترجمه و تفسير رسمي سخت گرانبهاست و ما را از چگونگي آگاهي و گرايش مردم به فارسي يا عربي آگاه مي‌سازد. وي، پس از بيان وجوب ترجمه، به اين واقعيت اشاره مي‌كند كه مترجمان پيشين كوشيده‌اند براي هر واژه قرآني معادلي واحد بيابند و بدينسان دايره معنايي واژه را محدود كرده‌اند. همچنين با جستجوي معناي ظاهري كلمه از تفاسير غفلت ورزيده‌اند. اين گفتار نشان مي‌دهد كه دغدغه مولف، پيش از هر چيز، معني بوده و به خصوص بر فهم مذهب خود از كلمه تاكيد داشته تا براي نصرتي نباشد. در واقع او از عبارات ناهنجار و گاه نامفهوم ترجمه‌هاي تحت‌اللفظي آزرده نيست. او خود نيز در دايره همان سنتي عمل كرده كه ترجمه رسمي حدود صد سال پيشتر پي ريخته بود؛ در ترجمه‌هاي قرآن از نحوه عربي پيروزي كرده، ترجمه اش تنها‌اندكي از ترجمه رسمي بهتر شده و از ترجمه‌هاي تفسيري بر عشري از قرآن، كه احتمالا بر او مقدم است، فارسي‌تر نيست؛ اما در ترجمه‌هاي غيرقرآني آزادانه عمل كرده و مانند نسخه كيمبريج جمله‌هاي فارسي‌تري تدارك ديده است. از نظر واژگان، همچون ديگر كتابهاي ياد شده، در ترجمه‌هاي قرآني واژه‌هاي فارسي بيشتر است و در نثر عمومي كتاب، كلمه‌هاي عربي‌اندك‌اندك كثرت يافته‌اند. اگر اين واقعيت را ملاك قرار دهيم كه در نخستين ترجمه‌هاي قرآني تقريبا 95 درصد واژه‌ها فارسي‌اند، اما ساختار عبارات كاملا عربي است و به مرور زمان اين وضع تغيير كرده و واژه‌ها به تدريج عربي شده و ساختار بيشتر به فارسي گراييده است، بايد نسخه كيمبريج را متعلق به آغاز قرن پنجم و اثر اسفرايني را متعلق به اواسط آن دانست. با اين ترتيب، بايد پذيرفت كه اسفرايني از نسخه كيمبريج بي‌بهره نبوده است؛ مقايسه اين دو ترجمه، تشابهات بسيار آنها را آشكار مي‌كند.‌

ترجمه قرآن قدس، كار مترجمي ناشناس، ترجمه‌اي بسيار كهن از قرآن است. نسخه برجاي مانده اين ترجمه مشتمل است بر ترجمه آيه 214 سوره بقره تا آيه 19 سوره ليل، از سوره نوح به بعد نيز فرسودگي و افتادگي‌هايي دارد. رواقي اين ترجمه را يكي از كهن‌ترين ترجمه‌هاي قرآن به زبان فارسي خوانده و واژه‌هاي به كار رفته در آن و صورت‌هاي صرفي آن را به زبان فارسي ميانه نزديكتر دانسته است تا به زبان يا گونه‌هاي شناخته شده فارسي كهن در قرن سوم يا چهارم. ژيلبر لازار براين نظر است كه كاربرد صورت ادات فعلي و حرف اضافه به جاي و در اين متن، به رغم ديگر نشانه‌هاي كهنگي، دلالت براين دارد كه اين متن از قرن پنجم قديم‌تر نيست و ترجيحاً به نيمه دوم اين قرن تعلق دارد در هر حال، با توجه به قراين زباني، اين متن متعلق به گويش سيستاني از گونه بلوچي يا منطقه‌اي نزديك به سيستان است.‌

ترجمه قرآن موزه پارس متعلق به قرن پنجم است. اين ترجمه - كه بخشي از آن، از سوره مريم تا پايان كتاب، باقي مانده است - ترجمه خالص قرآن است و هيچ‌گونه تفسيري همراه ندارد، و تقليد آشكاري از ترجمه رسمي است؛ زيرا بسياري از ترجمه‌هاي آن منطبق بر ترجمه رسمي است و حتي گاه شرحهاي مختصري كه براي برخي واژه‌ها آمده، در هر دو كتاب تكرار شده است. با اين همه، مترجم قرآن پارس در بسياري از جاها از ترجمه رسمي عدول كرده و به ذوق و سليقه خود، يا براساس تفاسيري ديگر، عباراتي تازه و گاه روشن‌تر پرداخته است. مترجم گاه عين عبارات ترجمه رسمي را آورده و فقط كلمه‌اي را كه در آن غلط بوده يا او نمي‌پسنديده، تغيير داده و گويي در صدد اصلاح ترجمه رسمي بوده است. بدينسان، مترجم قرآن پارس اين امكان را فراهم آورده كه برخي از اغلاط ترجمه رسمي را اصلاح كنيم (مثلا اصلاح به در ترجمه عبارت در آيه 37 سوره مريم). ترجمه قرآن موزه پارس كه برخاسته از خراسان است، از نظر شيوه و واژگان و نحوه تقليد از ترجمه رسمي كاملا مشابه قرآن شماره 4 است.‌

در ترجمه و تفسير ابوبكر عتيق نيشابوري، كثرت يافتن واژه‌هاي عربي و گرايش ساختار جملات به دستور زبان فارسي را مشاهده مي‌كنيم؛ اما آنچه مانند ترجمه‌هاي بسيار ديگر سخت جلب نظر مي‌كند، آن است كه در لابلاي قطعات روان و درست فارسي و انبوه كلمات نورسيده عربي، ناگهان به عباراتي برمي‌خوريم كه نه از دستور فارسي پيروي مي‌كند و نه داراي واژه‌هاي عربي‌اند. اين‌گونه عبارات ترجمه آيات الهي‌اند كه به سنت كهن و به تقليد از ترجمه و تفسير رسمي به فارسي برگردانده شده‌اند. ابوبكر گاه در ترجمه كلمه‌اي معين از قرآن كريم، واژه‌اي كهن را از ترجمه رسمي وام گرفته و به كار برده است، حال آنكه آن كلمه هرگز در جاهاي ديگر كتاب او به كار نيامده و احتمالا در زبان مردم عصر او هم مأنوس نبوده است.

از تفسير بزرگ ابوبكر نيشابوري، نخست تلخيص گونه‌اي به نام در 1338 ش به چاپ رسيد و سپس بار ديگر قصه‌هاي قرآن از آن تفسير استخراج و به نام در 1348 ش منتشر شد. آن تلخيص گونه كهنه‌تر است و به اصل نزديكتر، حال آنكه خود تفسير سخت دستكاري شده است.‌

تفسير شنقشي، كه به نام چاپ شده، دنباله تحول آهسته كتابهاي پيشين است: نثر عمومي فارسي‌تر است، اما واژه‌هاي عربي به حدود و دوازده درصد مي‌رسد و به همين دليل آن را متعلق به اواخر قرن ششم مي‌دانيم. ترجمه‌هاي قرآني آن كاملا به شيوه ترجمه رسمي است و ترجمه برخي آيات گويي عيناً از آن كتاب گرفته شده، جز اينكه برخي واژه‌ها را اصلاح كرده يا برحسب برداشت خود تغيير داده است. اين كتاب مهم كه از خراسان برخاسته، گويشي شبيه به همه كتابهاي گذشته دارد.‌

كشف‌الاسرار و عُده`‌الابرار رشيدالدين ميبدي (متوفي اوايل قرن ششم)، يكي از مهمترين و دلنشين‌ترين ترجمه‌ها و تفسيرهاي فارسي است. اين كتاب در سه سطح يا به اصطلاح مولف در نوشته شده و مي‌توان حالات رواني مولف را هنگام ترجمه يا نگارش در سه فضاي متفاوت بررسي و مقايسه كرد.

اين اثر را از جهاتي مي‌توان اوج تحول ترجمه به شمار آورد و از قرن ششم به بعد تنها تفسير ابوالفتوح رازي را مي‌توان همسنگ آن پنداشت.‌

روض‌الجنان و روح‌الجنان، مشهور به تفسير ابوالفتوح رازي، كه طي دهه‌هاي دوم و سوم قرن ششم تدوين شده، يكي از بزرگترين منابع تفسيري شيعيان به شمار مي‌آيد و شيوه قسمت‌هاي ترجمه‌اي آن بسيار پسنديده است، چندان كه ابوالفتوح را در اين زمينه مي‌توان زبردست‌ترين مترجم زمان خود دانست.‌

تفسير بصائر يميني، اثر معين‌الدين محمد بن محمود نيشابوري، متعلق به اواخر قرن ششم و دنباله تحول ترجمه است. نثر كتاب با دستور زبان فارسي انطباق بيشتر يافته، هرچند گاه تاثير نحو عربي در ريخت جملات آشكار است. ساختار جملات در قسمت‌هاي ترجمه‌اي به هيچ وجه با نثر عمومي كتاب هماهنگ نيست و مترجم از همان سنت سيصد ساله در ترجمه پيروي كرده ست، اما گاه كه ترتيب را در ترجمه رسمي نامربوط ديده، كوشيده است تا حد ممكن جمله را گوياتر سازد. كلمات كهن فارسي نيز كه در نثر عمومي كتاب به كلي غايب‌اند، در قسمت‌هاي ترجمه‌اي بروز مي‌يابند. با مقايسه كتاب بصائر با ترجمه تفسير طبري و تفسير سورآبادي مي‌توان نتيجه گرفت كه معين‌الدين اين دو كتاب را پيش‌رو داشته و اثر خود را براساس آنها تاليف كرده است.‌

ترجمه قرآن: نسخه مورخ 556 هجري، كه از ري برخاسته، از روي كتاب كهنه‌تري استنساخ شده است، اما ساخت جملات و نوع واژگان با ترجمه رسمي شباهت فراوان دارد. آنجا هم كه ترجمه‌ها به ترجمه رسمي شبيه نيستند، با ترجمه‌هاي تفسير كيمبريج مشابه‌اند.‌

جلاءالاذهان و جلاءالاحزان، مشهور به تفسير گازر و متعلق به قرن هشتم، تلخيصي ستودني از تفسير ابوالفتوح رازي است. خود گازر نيز گاه در ترجمه‌ها تصرف كرده و آنها را به فارسي نزديكتر ساخته است و مي‌توان گفت كه از قرن چهارم تا هشتم، او در شمار معدود كساني است كه بخشي از آيات الهي را به فارسي روان - نه به صورت معادل‌يابي و با حفظ ساختار عربي - ترجمه كرده است.‌

مواهب عليه اثر حسين كاشفي سبزواري، متعلق به قرن نهم، هر چند به پاي تفاسير بزرگ فارسي نمي‌رسد، از روحيه محققانه مولف نشان دارد و برخلاف بسياري از آثار آن سده‌ها، از استقلال نسبي برخوردار است. مولف منابع فارسي و عربي بسياري را وارسي كرده و براي نخستين‌بار در تفسيرنويسي، به اشعار فارسي استناد جسته است. در قسمتهاي ترجمه‌اي اين اثر، شباهتهايي با ترجمه‌هاي كهن هست، اما هيچ‌گاه تقليد در كار نيست. با اين همه، اين تكروي به خلق كاري بديع نينجاميده و كاشفي نيز همچنان پيرو سنت ششصدساله بوده و ترجمه هاي او تابع نحو عربي است. مواهب عليه با آنكه تفسيري سني است، مايه و پايه دو اثر پربهاي شيعي شده است: ترجمه الخواص علي‌بن حسن زواره‌اي، كه همچنان به صورت نسخه خطي است، و منهج‌الصادقين مولي فتح‌الله كاشاني. اين دو كتاب (هر دو متعلق به قرن دهم) از آن جهت كه روايات و احاديث شيعي را در تفسير قرآن گرد آورده‌اند، كتابهايي ارجمندند، اما از نظر نثر فارسي دچار همان بيماري نثر دوره صفوي‌اند. با اين همه در قسمتهاي ترجمه‌اي آنها انبوهي از واژه‌هاي فارسي ديده مي‌شود.

از قرن يازدهم، بايد به ترجمه قرآن لاهيجي اشاره كرد كه همراه با تفسيري مفصل در اواسط آن قرن نگاشته شده است. محمدبن حسن حر عاملي در شرح حال آقاحسين خوانساري (متوفي 1098)، عالم نامور عصر صفوي ترجمه قرآني را به او نسبت داده، هر چند مولي عبدالله افندي اين ادعا را رد كرده است. از قرن دوازدهم، ترجمه ارزشمند فتح‌الرحمن، اثر شاه ولي الله دهلوي (متوفي 1176) بي‌گمان دقيق‌ترين و عالمانه ترين ترجمه قرآن در شبه قاره است. سنت ترجمه قرآن در آنجا دو قرن پيشتر از دهلوي با ترجمه مخدوم لطف‌الله بن مخدوم معروف به مخدوم نوح (متوفي 998) آغاز شده بود. تا آنجا كه مولف مقاله حاضر اطلاع دارد،‌دهلوي پس از اسفرايني در قرن پنجم، دومين كسي است كه انگيزه و شيوه ترجمه خود را توضيح داده است. برخي از محققان، اين ترجمه را در شمار بهترين ترجمه‌هاي فارسي قرآن آورده‌اند.‌

ترجمه قرآني منسوب به آقا جمال‌الدين خوانساري (متوفقي 1125) با نام تاج‌التراجم يا موائدالرحمان و فرمان يزدان في ترجمه قرآن وجود دارد (چاپ بمبئي، 1310-1311/ 1893).

از ميان انبوه ترجمه‌هاي فارسي قرآن در سده حاضر، ترجمه مهدي الهي قمشه‌اي (چاپ 1320 ش) را مي‌توان سرآغاز گرايش به فارسي نويسي پنداشت. مترجم كه گويي قصد فارسي نگاري نداشته و از گذشتگان تقليد كرده است، متاثر از ادبيات و نثر عمومي زمان، گاه عباراتي پرداخته كه پسنديده‌تر و دلنشين‌تر از كار گذشتگان است. ترجمه ابوالقاسم پاينده از قرآن (چاپ 1336 ش)، به ويژه از حيث قوت و زيبايي نثر آن و ترجمه زين‌العابدين رهنما (چاپ 1346 و 1354 ش) به ويژه از نظر توجه خاص به رعايت دستور زبان فارسي، شايان ذكرند. با ظهور اين ترجمه‌ها، شيوه لفظ به لفظ برگرداندن واژه‌هاي قرآن متروك شد و كم‌كم خروج از شيوه‌هاي معمول و عدم رعايت دستور زبان، يكي از موارد خرده‌گيري بر ترجمه‌ها گرديد.

در تاريخ ترجمه قرآن به فارسي، دهه‌هاي 1360 و 1370 ش را بايد دوران انفجار ترجمه خواند. نثر ترجمه‌هاي اين دو دهه نسبتاً متفاوت با گذشته و متنوع است و ميان نثر و همه فهم و گاه عاميانه تا نثر فاخر كهن‌گرا و اديبانه نوسان دارد. گذشته از سه ترجمه ياد شده، از ترجمه‌‌هاي فارسي قرآن در دوره معاصر اينها را مي‌توان نام برد.: روان جاويد، ترجمه و تفسير، اثر ميرزامحمد ثقفي تهراني (چاپ 1313ش)، نبي، اثر عبدالحسين آيتي (چاپ تهران 1324-1326 ش)؛ ترجمه محمدكاظم معزي (چاپ 1337 ش)؛ كه وجه مميزه آن از ديگر ترجمه‌هاي معاصر آن است كه ادامه و به عبارتي نقطه پايان شيوه هزار ساله ترجمه تحت‌اللفظي قرآن به فارسي است؛ ترجمه عباس مصباح‌زاده (چاپ 1337 ش)؛ ترجمه ميرزاابوالحسن شعراني (چاپ 1337ش)؛ ترجمه بصيرالملك، محمد طاهر مستوفي شيباني كاشاني (چاپ 1344 ش)؛ ترجمه علينقي فيض‌الاسلام (چاپ 1346 ش)؛ ترجمه حسين عمادزاده اصفهاني (چاپ 1346 ش)؛ ترجمه حكمت آل‌آقا (چاپ 1347 ش)؛ قرآن براي همه، اثر عبدالمجيد صادق نوبري (چاپ 1348 ش)؛ ترجمه سيداسدالله مصطفوي (چاپ 1355 ش)؛ ترجمه صادق تقوي (چاپ 1358 ش)؛ ترجمه داريوش شاهين (چاپ 1359 ش)؛ ترجمه شهرام هدايت (برگردان واژه به واژه قرآن مجيد به پارسي، چاپ 1358-1361ش)؛ ترجمه عبدالمحمد آيتي (چاپ 1367 ش)؛ ترجمه رياض آبادي (چاپ آكسفورد 1368 ش)؛ خلاصه` التفاسير، اثر محمود ياسري (چاپ 1361 - 1369 ش)؛ معاني‌القرآن، ترجمه و تفسير، اثر محمدباقر بهبودي (چاپ 1369 ش)؛ ترجمه جلال‌الدين فارسي (چاپ 1369 ش)؛ ترجمه محمد خواجوي (چاپ 1369 ش)؛ ترجمه ابوالقاسم امامي (چاپ 1370 ش)؛ احسن الحديث، ترجمه وتفسير، اثر سيدعلي اكبر قرشي (چاپ 1371 ش)؛ تفسير نور، ترجمه همراه با تفسير، اثر مصطفي خرم‌دل (چاپ 1371 ش)؛ ترجمه احمد كاويان‌پور (چاپ 1372 ش)؛ ترجمه كاظم پورجوادي (چاپ 1372ش)؛ ترجمه سيدجلال‌الدين مجتبوي (چاپ 1372 ش)؛ ترجمه آيت‌الله ناصر مكارم شيرازي (چاپ 1373 ش)؛ ترجمه محمد مهدي فولادوند (چاپ 1373 ش)؛ ترجمه بهاءالدين خرمشاهي (چاپ 1374 ش)؛ قرآن آخرين كتاب آسماني، اثر بهروز مفيدي شيرازي (چاپ لوس‌آنجلس 1374 ش/ 1995)؛ ترجمه منظوم اميد مجد (چاپ 1376 ش)؛ ترجمه مسعود انصاري (چاپ 1377 ش).‌

دانشنامه جهان اسلام




 شنبه 13 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 622]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن