فردا كه باران ببارد دلتنگي ابر هم از بين مي‌رود

واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: فردا كه باران ببارد دلتنگي ابر هم از بين مي‌رود

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها

پاييز و ماه مهر و مدرسه و برگ ريزان به هم رسيدند. سال آنقدر چرخيد تا باز نوبت به اين‌ها برسد. بادي كه مي‌وزد طعم پاييز به خود گرفته است. حالا فقط مانده هجوم ابرهاي گستاخي كه آسمان شهر را در بر بگيرند و باران را به عدالت، تقسيم خاك تشنه و خسته كنند.

به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "شاناي" به نشاني http://davoodpenhani.blogspot.com نوشته است: تابستان روزهايي بود كه گذشت و پاييز روزهايي كه مي‌گذرد. درخت باغچه طعم خاك و خرمالو گرفته است. شلنگ آب را از بالا روي برگ‌ها گرفتيم تا پيش از باران خاك از تن درخت بگيريم. حياط خانه را شسته‌ايم تا زحمت باراني كه خواهد آمد را كمتر كنيم.

همسايه رو به رو خانه‌اش را كوبيده تا سقفي از نو بر زمينش بنا كند؛ تا آن وقت سهم بيشتري از آسمان داريم. ماه را بيشتر مي‌بينيم و حركتش را بر شب پاييز بهتر درك مي‌كنيم. اين روزگار ماست. تابستان امسال زودتر گذشت. زودتر گذشت تا امسال هم سهم پاييزمان را از طبيعت بگيريم. برگ‌هاي خزاني را كه بر ديوار حياط و سنگ فرش خيابان مي‌ريزند ببينيم.

حالا نه دلتنگ تابستانيم نه دغدغه انشايي داريم كه قرار بود از تابستان گذشته بگويد. ديگر بچه‌هاي مدرسه نيستيم كه رخت نو كنيم و فردا هراس كلاس با خود داشته باشيم. فردا كه باران ببارد دلتنگي ابر هم از بين مي‌رود. مي‌ماند روزهايي كه با چتر و بي‌چتر، عده‌اي باهم و عده‌اي بي‌هم از كنار هم و در كنار هم از پياده‌روهاي خزان زده بگذريم.

تنها نشان ما خش خشي است كه از رد گام‌ها بر برگ‌ها به گوش خواهد رسيد. آشنا و غريبه هم كه باشيم، فرقي نمي‌كند. آن خش خش ساده زير قدم‌هاي عابران سهم مشترك ما از لذت پاييز است كه ساده به دست مي‌آيد. ابر هم كه باشد، ابرش كه ديوانه هم باشد باز ابر پاييز است. چه بهتر كه زودتر بيايد و بر شهر ببارد.

انتهاي پيام
شنبه 13 مهر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]

[مشاهده در: www.isna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]