محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840398418
زندگينامه امام زمان (عج)
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ولادت
ولادت حضرت مهدي صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نيمه شعبان سال 255يا 256 هجري بوده است . پس از اينکه دو قرن و اندي از هجرت پيامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادي ( ع ) و امام يازدهم حضرت عسکري ( ع ) رسيد ، کم کم در بين فرمانروايان و دستگاه حکومت جبار ، نگراني هايي پديد آمد . علت آن اخبار و احاديثي بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکري ( ع ) فرزندي تولد خواهد يافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احاديثي که بخصوص از پيغمبر ( ص ) رسيده بود ، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود . در اين زمان يعني هنگام تولد حضرت مهدي ( ع ) ، معتصم عباسي ، هشتمين خليفه عباسي ، که حکومتش از سال 218هجري آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسي قرار داد . اين انديشه - که ظهور مصلحي پايه هاي حکومت ستمکاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيري کرد ، و حتي مادران بيگناه را کشت ، و يا قابله هايي را پنهاني به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايري دارد . در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) نمرود چنين کرد . در زمان حضرت موسي ( ع ) فرعون نيز به همين روش عمل نمود . ولي خدا نخواست . همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل مي کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند . در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکري ( ع ) نيز داستان تاريخ به گونه اي شگفت انگيز و معجزه آسا تکرار شد . امام دهم بيست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام يازدهم ( ع ) نيز در آنجا زير نظر و نگهباني حکومت به سر مي برد . " به هنگامي که ولادت ، اين اختر تابناک ، حضرت مهدي ( ع ) ، نزديک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيري کنند ، و اگر پديد آمد و بدين جهان پاي نهاد ، او را از ميان بردارند . بدين علت بود که چگونگي احوال مهدي ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مي شد ، جز چند تن معدود از نزديکان ، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکري ( ع ) کسي او را نمي ديد . آنان نيز مهدي را گاه بگاه مي ديدند ، نه هميشه و به صورت عادي " .
شيعيان خاص ، مهدي ( ع ) را مشاهده کردند
در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدي که پدر بزرگوارش حيات داشت ، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدي ( ع ) مي رسيدند . از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد . آنان پسري را ديدند که بيرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبيه به پدر خويش . امام عسکري فرمود : " پس از من ، اين پسر امام شماست ، و خليفه من است در ميان شما ، امر او را اطاعت کنيد ، از گرد رهبري او پراکنده نگرديد ، که هلاک مي شويد و دينتان تباه مي گردد . اين را هم بدانيد که شما او را پس از امروز نخواهيد ديد ، تا اينکه زماني دراز بگذرد . بنابراين از نايب او ، عثمان بن سعيد ، اطاعت کنيد " . و بدين گونه ، امام يازدهم ، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت کبري ، امام مهدي را به جماعت شيعيان معرفي فرمود ، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت . يکي از متفکران و فيلسوفان قرن سوم هجري که به حضور امام رسيده است ، ابو سهل نوبختي مي باشد . باري ، حضرت مهدي ( ع ) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکري در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجري ديده از جهان فرو بست . در اين روز بنا به سنت اسلامي ، مي بايست حضرت مهدي بر پيکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفاي ستمگر عباسي جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و يا بد خواهان آن را از مسير اصلي منحرف کنند ، و وراثت معنوي و رسالت اسلامي و ولايت ديني را به دست ديگران سپارند . بدين سان ، مردم ديدند کودکي همچون خورشيد تابان با شکوه هر چه تمامتر از سراي امام بيرون آمد ، و جعفر کذاب عموي خود را که آماده نماز گزاردن بر پيکر امام بود به کناري زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .
ضرورت غيبت آخرين امام
بيرون آمدن حضرت مهدي ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و ماموران معتمد عباسي به خانه امام حسن عسکري (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند کمتر يافتند ، و در چنين شرايطي بود که براي بقاي حجت حق تعالي ، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهي براي حفظ جان آن " خليفه خدا در زمين " نبود ، زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حکمت الهي بر اين تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وي کوتاه گردد ، و واسطه فيوضات رباني ، بر اهل زمين سالم ماند . بدين صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نيست ، اما انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنماي مواليان و دوستانش مي باشد . ضمنا اين کيفر کردار امت اسلامي است که نه تنها از مسير ولايت و اطاعت امير المؤمنين علي ( ع ) و فرزندان معصومش روي بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نيز اقدام کرد ، و لزوم نهان زيستي آخرين امام را براي حفظ جانش سبب شد . در اين باب سخن بسيار است و مجال تنگ ، اما براي اينکه خوانندگان به اهميت وجود امام غايب در جهان بيني تشيع پي برند ، به نقل قول پروفسور هانري کربن - مستشرق فرانسوي - در ملاقاتي که با علامه طباطبائي داشته ، مي پردازيم : " به عقيده من مذهب تشيع تنها مذهبي است که رابطه هدايت الهيه را ميان خدا و خلق ، براي هميشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پيوستگي ولايت را زنده و پابر جا مي دارد ... تنها مذهب تشيع است که نبوت را با حضرت محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - ختم شده مي داند ، ولي ولايت را که همان رابطه هدايت و تکميل مي باشد ، بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده مي داند . رابطه اي که از اتصال عالم انساني به عالم الوهي کشف نمايد ، بواسطه دعوتهاي ديني قبل از موسي و دعوت ديني موسي و عيسي و محمد - صلوات الله عليهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولايت جانشينان وي ( به عقيده شيعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقيقتي است زنده که هرگز نظر علمي نمي تواند او را از خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد ... آري تنها مذهب تشيع است که به زندگي اين حقيقت ، لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است که اين حقيقت ميان عالم انساني و الوهي ، براي هميشه ، باقي و پا برجاست " يعني با اعتقاد به امام حي غايب .
صورت و سيرت مهدي ( ع )
چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند : " چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و کشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش کشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت . گونه هايش کم گوشت و اندکي متمايل به زردي - که از بيداري شب عارض شده - بر گونه راستش خالي مشکين . عضلاتش پيچيده و محکم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شکوه رهبري سرشار . نگاهش دگرگون کننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " . حضرت مهدي صاحب علم و حکمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اکنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکيه کند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گيتي جاري کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني کند . حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاکيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حکومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا که حد خدايي جاري گردد . مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي اگر حق کسي زير دندان ديگري باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدي ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سياسي منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمين - مرکز حکومت انقلابي مهدي شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ... برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ کند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي ، باقي نماند و ديگر هيچ سياستي و حکومتي ، جز حکومت حقه و سياست عادله قرآني ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام کند زميني نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد . در زمان حکومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بياموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمرکز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي ، خردهاي مردمان را به کمال رساند و فرزانگي در همگان پديد آورد ... . مهدي ( ع ) فرياد رسي است که خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد . در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي بيمانند دست يابند . حتي چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود . در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنکه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد . در قضاوتها و احکام مهدي ( ع ) و در حکومت وي ، سر سوزني ظلم و بيداد بر کسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند . مهدي ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان کند و دادگري او همه جا را بگيرد .
شمشير حضرت مهدي ( ع )
شمشير مهدي ، سيف الله و سيف الله المنتقم است . شمشيري است خدائي ، شمشيري است انتقام گيرنده از ستمگران و مستکبران . شمشير مهدي شمشير انتقام از همه جانيان در طول تاريخ است . درندگان متمدن آدمکش را مي کشد ، اما بر سر ضعيفان و مستضعفان رحمت مي بارد و آنها را مي نوازد . روزگار موعظه و نصيحت در زمان او ديگر نيست . پيامبران و امامان و اولياء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجاي آوردند . بسياري از مردم نشنيدند و راه باطل خود را رفتند و حتي اولياء حق را زهر خوراندند و کشتند . اما در زمان حضرت مهدي بايد از آنها انتقام گرفته شود . مهدي ( ع ) آن قدر از ستمگران را بکشد که بعضي گويند : اين مرد از آل محمد ( ص ) نيست . اما او از آل محمد ( ص ) است يعني از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانيت است . از روايات شگفت انگيزي که در مورد حضرت مهدي ( ع ) آمده است ، خبري است که از حضرت امام محمد باقر ( ع ) نقل شده و مربوط است به 1290سال قبل . در اين روايت حضرت باقر ( ع ) مي گويند : " مهدي ، بر مرکبهاي پر صدايي ، که آتش و نور در آنها تعبيه شده است ، سوار مي شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر مي کند " . و نيز در روايت امام محمد باقر ( ع ) گفته شده است که بيشتر آسمانها ، آباد و محل سکونت است . البته اين آسمان شناسي اسلامي ، که از مکتب ائمه طاهرين ( ع ) استفاده مي شود ، ربطي به آسمان شناسي يوناني و هيئت بطلميوسي ندارد ... و هر چه در آسمان شناسي يوناني ، محدود بودن فلک ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسي اسلامي ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بيشمار و قمرها و منظومه هاي فراوان . و گفتن چنين مطالبي از طرف پيامبر اکرم ( ص ) و امام باقر ( ع ) جز از راه ارتباط با عالم غيب و علم خدائي امکان نداشته است .
غيبت کوتاه مدت يا غيبت صغري
مدت غيبت صغري بيش از هفتاد سال بطول نينجاميد ( از سال 260ه. تا سال 329ه. ) که در اين مدت نايبان خاص ، به محضر حضرت مهدي ( ع ) مي رسيدند ، و پاسخ نامه ها سؤوالات را به مردم مي رساندند . نايبان خاص که افتخار رسيدن به محضر امام ( ع ) را داشته اند ، چهار تن مي باشند که به " نواب خاص " يا " نايبان ويژه " معروفند . 1 - نخستين نايب خاص مهدي ( ع ) عثمان بن سعيد اسدي است . که ظاهرا بعد از سال 260هجري وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعيد از ياران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام يازدهم بود و خود در زير سايه امامت پرورش يافته بود . 2 - محمد بن عثمان : دومين سفير و نايب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعيد فرزند عثمان بن سعيد است که در سال 305هجري وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نيابت و سفارت محمد بن سعيد نزديک چهل سال بطول انجاميد . 3 - حسين بن روح نوبختي : سومين سفير ، حسين بن روح نوبختي بود که در سال 326 هجري فوت کرد . 4 - علي بن محمد سمري : چهارمين سفير و نايب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال 329هجري قمري در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وي نزديک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن يعقوب کليني است . همين بزرگان و عالمان و روحانيون برجسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دوره غيبت صغري واسطه ارتباط مردم با امام غايب و حل مشکلات آنها بوسيله حضرت مهدي ( ع ) بودند . غيبت دراز مدت يا غيبت کبري و نيابت عامه
اين دوره بعد از زمان غيبت صغري آغاز شد ، و تاکنون ادامه دارد .اين مدت دوران امتحان و سنجش ايمان و عمل مردم است . در زمان نيابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده اي به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصي که آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق کند ، نايب عام امام ( ع ) باشد و به نيابت از سوي امام ، ولي جامعه باشد در امر دين و دنيا . بنابراين ، در هيچ دوره اي پيوند امام ( ع ) با مردم گسيخته نشده و نبوده است . اکنون نيز ، که دوران نيابت عامه است ، عالم بزرگي که داراي همه شرايط فقيه و داناي دين بوده است و نيز شرايط رهبري را دارد ، در راس جامعه قرار مي گيرد و مردم به او مراجعه مي کنند و او صاحب " ولايت شرعيه " است به نيابت از حضرت مهدي ( ع ) . بنابراين ، اگر نايب امام ( ع ) در اين دوره ، حکومتي را درست و صالح نداند آن حکومت طاغوتي است ، زيرا رابطه اي با خدا و دين خدا و امامت و نظارت شرعي اسلامي ندارد . بنابر راهنمايي امام زمان ( عجل الله فرجه ) براي حفظ انتقال موجوديت تشيع و دين خدا ، بايد هميشه عالم و فقيهي در راس جامعه شيعه قرار گيرد که شايسته و اهل باشد ، و چون کسي - با اعلميت و اولويت - در راس جامعه ديني و اسلامي قرار گرفت بايد مجتهدان و علماي ديگر مقام او را پاس دارند ، و براي نگهداري وحدت اسلامي و تمرکز قدرت ديني او را کمک رسانند ، تا قدرتهاي فاسد نتوانند آن را متلاشي و متزلزل کنند . گر چه دوري ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدي ( ع ) - بسيار درد آور است ، ولي بهر حال - در اين دوره آزمايش - اعتقاد ما اينست که حضرت مهدي ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگي مي کند ، روزي که " اقتضاي تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابي پر شور و حرکتي خونين و پردامنه ، بشريت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحيد و آيين اسلامي را عزت دوباره خواهد بخشيد . اعتقاد به مهدويت در دوره هاي گذشته
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجي در دينهاي ديگر مانند : يهودي ، زردشتي ، مسيحي و مدعيان نبوت عموما ، و دين مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان يک اصل مسلم مورد قبول همه بوده است . اعتقاد به حضرت مهدي ( ع ) منحصر به شيعه نيست
عقيده به ظهور حضرت مهدي ( ع ) فقط مربوطبه شيعيان و عالم تشيع نيست ، بلکه بسياري از مذاهب اهل سنت ( مالکي ، حنفي ، شافعي و حنبلي و ... ) به اين اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، اين موضوع را در کتابهاي فراوان خود آورده اند و احاديث پيغمبر ( ص ) را درباره مهدي ( ع ) از حديثهاي متواتر و صحيح مي دانند .
قرآن و حضرت مهدي ( ع )
در قرآن کريم درباره حضرت مهدي و ظهور منجي در آخر الزمان و حکومت صالحان و پيروزي نيکان بر ستمگران آياتي آمده است از جمله : " ما در زبور داوود ، پس از ذکر ( = تورات ) نوشته ايم که سرانجام ، زمين را بندگان شايسته ما ميراث برند و صاحب شوند " . حضرت امام محمد باقر ( ع ) درباره " بندگان شايسته " فرموده است : منظور اصحاب حضرت مهدي در آخر الزمان هستند . و نيز : " ما مي خواهيم تا به مستضعفان زمين نيکي کنيم ، يعني : آنان را پيشوايان سازيم و ميراث بران زمين " . بسم الله الرحمن الرحيم . انا انزلناه في ليله القدر ... ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم . تو شب قدر را چگونه شبي مي داني ؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است . در آن شب ، فرشتگان و روح ( جبرئيل ) به اذن خدا ، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود مي آورند . آن شب ، تا سپيده دمان ، همه سلام است و سلامت . چنانکه از آيه هاي " سوره قدر " بروشني فهميده مي شود ، در هر سال شبي هست که از هزار ماه به ارزش و فضيلت برتر است . آنچه از احاديثي که در تفسير اين سوره ، و تفسير آيات آغاز سوره دخان فهميده مي شود ، اين است که فرشتگان ، در شب قدر ، مقدرات يکساله را به نزد " ولي مطلق زمان " مي آورند و به او تسليم مي دارند . در روزگار پيامبر اکرم ( ص ) محل فرشتگان در شب قدر ، آستان مصطفي ( ع ) بوده است . هنگامي که در شناخت قرآني ، به اين نتيجه مي رسيم که " شب قدر " در هر سال هست ، بايد توجه کنيم پس " صاحب شب قدر " نيز بايد هميشه وجود داشته باشد و گرنه فرشتگان بر چه کسي فرود آيند ؟ پس چنانکه " قرآن کريم " تا قيامت هست و " حجت " است ، صاحب شب قدر هست و همو " حجت " است . " حجت " خدا در اين زمان جز حضرت ولي عصر ( ع ) کسي نيست . چندانکه حضرت رضا عليه السلام مي فرمايد : " امام ، امانتدار خداست در زمين ، و حجت خداست در ميان مردمان ، و خليفه خداست در آباديها و سرزمينها ... " . فيلسوف معروف و متکلم بزرگ و رياضي دان مشهور اسلامي ، خواجه نصيرالدين طوسي مي گويد : " در نزد خردمندان روشن است که لطف الهي منحصر است در تعيين امام ( ع ) و وجود امام به خودي خود لطف است از سوي خداوند ، و تصرف او در امور لطفي است ديگر . و غيبت او ، مربوطبه خود ماست . " طول عمر امام زمان ( ع )
درازي عمر امام ( ع ) با در نظر گرفتن عمرهاي درازي که قرآن بدانها گواهي مي دهد ، و در کتابهاي تاريخي نيز افراد معمر ( داراي عمر دراز ) زياد بوده اند ، و در گذشته و حال نيز چنين کساني بوده و هستند ، عمر زياد حضرت مهدي ( ع ) به هيچ دليلي محال نيست ، بلکه از نظر عقلي و ديد وسيع علمي و امکان واقع شدن بهيچ صورت بعيد نيست . از اينها گذشته اگر از نظر قدرت الهي ، بدان نظر کنيم ، امري ناممکن نيست . در برابر قدرت خدا - که بر هر چيز تواناست - عمرهايي مانند عمر حضرت نوح ( ع ) و عمر بيشتر از آن حضرت و يا کمتر از آن کاملا امکان دارد. براي خداي قدير و حکيم ، کوچک و بزرگ ، کم و بسيار ، همه و همه مساوي است . بنابراين حکمت کامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهايت سلامت زنده نگاه مي دارد . پس طبق حکمت الهي ، امام دوازدهم ، مهدي موعود ( ع ) بايد از انظار غايب باشد و سالها زنده بماند و راز دار جهان و واسطه فيض براي جهانيان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد ، و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند . انتظار ظهور قائم ( ع )
بر خلاف آنان که پنداشته اند انتظار ظهور يعني دست روي دست گذاشتن و از حرکتهاي اصلاحي جامعه کنار رفتن و فقط " گليم " خود را از آب بيرون بردن ، و به جريانات اسلام ديني و اجتماعي بي تفاوت ماندن ، هرگز چنين پنداري درست نيست ... بر عکس ، انتظار يعني در طلب عدالت و آزادگي و آزادي فعاليت کردن و در نپذيرفتن ظلم و باطل و بردگي و ذلت و خواري ، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقي و ستمي و ستمگري ايستادن است . " مجاهدات خستگي ناپذير و " فوران هاي خونين شيعه " در طول تاريخ ، گواه اين است که در مکتب ، هيچ سازشي و سستي راه ندارد . شيعه در حوزه " انتظار " يعني ، انتظار غلبه حق بر باطل ، و غلبه داد بر بيداد ، و غلبه علم بر جهل ، و غلبه تقوا بر گناه ، همواره آمادگي خود را براي مشارکت در نهضتهاي پاک و مقدس تجديد مي نمايد ، و با ياد تاريخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشيع ، مشعل خونين مبارزات عظيم را بر سر دست حمل مي کند " . اينکه به شيعه دستور داده اند که به عنوان " منتظر " هميشه سلاح خود را آماده داشته باشد ، و با ياد کردن نام " قائم آل محمد ( ص ) " قيام کند ناشي از همين آمادگي است . ناشي از همين قيام و اقدام است . پايان اين بحث را از نوشته زنده ياد آيه الله طالقاني ، عالم مبارز اسلامي بهره مي بريم که مي گويد : " ... توجه دادن مردم به آينده درخشان و دولت حق و نويد دادن به اجراي کامل عدالت اجتماعي ، و تاسيس حکومت اسلام و ظهور يک شخصيت خدا ساخته و بارز ، که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است ، از تعاليم مؤسسين اديان است ، و در مکتب تشيع ، که مکتب حق اسلام و حافظ اصلي معنويات آن است ، جزء عقيده قرار داده شده ... و پيروان خود را به انتظار چنين روزي ترغيب نموده ، و حتي انتظار ظهور را از عبادات دانسته اند ، تا مسلمانان حق پرست ، در اثر ظلم و تعدي زمامداران خودپرست و تسلط دولتهاي باطل ، و تحولات اجتماعي و حکومت ملل ماده پرست ، اعم از شرقي و غربي ، خود را نبازند و دل قوي دارند و جمعيت را آماده کنند . و همين عقيده است که هنوز مسلمانان را اميدوار و فعال نگاه داشته است ، اين همه فشار و مصيبت از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموي ، تا جنگهاي صليبي و حمله مغول ، و اختناق و تعديهاي دولتهاي استعماري ، بر سر هر ملتي وارد مي آمد ، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود . ليکن ديني که پيشوايان حق آن دستور مي دهند که چون اسم صريح " قائم " مؤسس دولت حقه اسلام برده مي شود ، بپا بايستيد و آمادگي خود را براي انجام تمام دستورات اعلام کنيد ، و خود را هميشه نيرومند و مقتدر نشان دهيد ، هيچ وقت ، نخواهد مرد ... . "
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]
-
گوناگون
پربازدیدترینها