واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
قتل پسر مزاحم در محل ملاقات با دختر جوان
پسر جواني كه متهم است براي برداشتن مزاحم تلفني از سر راه خواهرش او را با ضربه چاقو به قتل رسانده، در جلسه محاكمه اش مدعي شد قتل كار او نيست.
به گزارش اعتماد، اولين سكانس اين قتل روزي كليد خورد كه مجتبي جوان متهم متوجه شد جواني تلفني مزاحم خواهرش الهه مي شود. او براي انتقام گيري سراغ جوان مزاحم رفت و پس از آن پرونده يي جنايي تشكيل شد.
ديروز در آغاز محاكمه اين جوان نماينده دادستان تهران در مقام دفاع از كيفرخواست گفت؛ نهم خردادماه سال 86 پليس در تعقيب سه موتور سوار متوجه اين قتل شد؛ زماني كه يكي از موتورسواران در حالي كه غرق در خون بود، روي زمين افتاد.
وي گفت؛ با افتادن جسم نيمه جان حميد روي زمين گروهي از ماموران او را به بيمارستان بردند و گروهي ديگر كار تعقيب و گريز را ادامه دادند و سرانجام موفق شدند دو جوان فراري را دستگير كنند. آنها در مورد علت فرارشان به پليس گفتند؛ ما به اتفاق حميد سر قراري كه او با يك دختر گذاشته بود، حاضر شديم اما زماني كه به آنجا رسيديم متوجه شديم شخصي كه سر قرار آمده يك پسر است. او با حميد درگير شد و با چاقو ضربه يي زد و فرار كرد. ما هم كه ديديم حميد زخمي شده است او را سوار موتور كرديم تا به بيمارستان ببريم اما در راه پليس به ما مشكوك شد، ما هم ترسيديم و سرعت خود را بالا برديم همين هم باعث شد حميد روي زمين بيفتد. ما كه ترسيده بوديم، فرار كرديم. در حالي كه بازجويي ها از اين افراد ادامه داشت از بيمارستان خبر رسيد حميد جان باخته است. پليس اين بار تلفن همراه مقتول را بررسي كرد و متوجه شد او با دختري به نام الهه در تماس بوده است. ماموران به محل زندگي الهه رفتند اما برادر وي كه گفته مي شد قاتل است، فرار كرده بود. با بازداشت خانواده مجتبي او سرانجام خود را تسليم ماموران كرد و قتل را بر عهده گرفت.نماينده دادستان تهران ادامه داد؛ مجتبي به قتل اعتراف كرده و با توجه به اينكه مدارك موجود نيز مجرم بودن او را نشان مي دهد، به عنوان نماينده دادستان تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم. بعد از اينكه اولياي دم مقتول تقاضاي قصاص را مطرح كردند، مجتبي در جايگاه ايستاد. وي اتهام قتل عمد را رد كرد و گفت؛ مدتي بود كه مقتول مزاحم خواهر من مي شد. او مرتب به منزل مان تلفن مي كرد و حتي پا را از اين فراتر گذاشته و به تلفن همراه مادرم زنگ مي زد. تا اينكه تصميم گرفتم او را شناسايي كنم. وي ادامه داد؛ يك روز جوان مزاحم باز هم با خانه تماس گرفت. من صداي خواهرم را تقليد كردم و جواب دادم و با او قرار گذاشتم. سر قرار حاضر و متوجه شدم چند پسر جوان آنجا هستند. از آنجايي كه حميد را نمي شناختم به تلفن او زنگ زدم و وقتي جواب داد، وي را شناسايي كردم.
متهم ادامه داد؛ با اين حال به او چيزي نگفتم و برگشتم. هنوز به خانه نرسيده بودم كه او دوباره تماس گرفت و گفت چرا سر قرار نيامدي؟ من هم دوباره صداي خواهرم را تقليد كردم و گفتم مي آيم. قصدم اين نبود كه او را بكشم، مي خواستم سر قرار بروم تا با او صحبت كنم و بخواهم كه ديگر مزاحم نشود.
متهم ادامه داد؛ وقتي به سمت حميد رفتم او از اينكه مرا مي ديد، تعجب كرد. من خودم را معرفي كردم و از او خواستم ديگر مزاحم خواهرم نشود. حميد توجهي نكرد و درگيري بين ما بالا گرفت. به سمتش رفتم و با عصبانيت لگدي به موتورش زدم. او هم لگدي به موتور من زد. چاقو در دستم بود. حميد را تهديد كردم و گفتم اگر جلو بيايي تو را مي زنم. در اين هنگام او لگد ديگري زد و تعادل من به هم خورد و در اين هنگام چاقو به حميد برخورد كرد.
وي گفت؛ من قصد كشتن كسي را نداشتم و براي قتل هم سر قرار نرفته بودم، فقط مي خواستم به حميد بگويم كه ديگر مزاحم خواهر من نشود.
سپس هيات قضات دو شاهدي را كه در اين درگيري بودند، به جايگاه دعوت و بعد از تحقيق از آنها ختم جلسه را اعلام كردند و براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]