واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: برگير و دهل ميزن، كان ماه پديد آمد/ تجلي عيد فطر در اشعار مولانا
گروه ادب: موضوع عيد فطر و جلوه آن در ادبيات فارسي چه در دوره گذشته و چه در زمان معاصر بسيار مطرح بوده و در اين بين نقش شاعران كلاسيك از جمله مولانا در پرداختن به ماه مبارك رمضان و عيد سعيد فطر، بسيار چشمگير و قابل توجه است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) گذر و نظري هرچند كوتاه بر اشعار گذشتگان ميتواند ما را به اين منزل رهنمون سازد كه در هر دوره از ادبيات فارسي بهگونهاي خاص با موضوع رمضان و عيد فطر برخورد شده است.
مولانا پدر رمضانستايي:
«تجلي عيد فطر در اشعار مولانا»
«مرتضي اميري اسفندقه» شاعر و پژوهشگر در كتاب «اين شرح شرحهشرحه» مينويسد: «مولانا رمضانستاترين شاعر تاريخ شعر فارسي است. مولانا را بايد پدر رمضانستايي نام نهاد . از تيررس نگاه مولانا ريزترين و ظريفترين ظرفيتهاي ماه مبارك نيز دور نمانده است. او هم در سلام رمضان شعرهاي منحصربهفرد دارد و هم در وداع با رمضان... شكوهمندترين سرودهها را دارد... اسراري كه مولانا در اثناي رمضانسرودهها، از جان رمضان بيرون كشيده، قابل اهميت است. مولانا (همانند ناصر خسرو) ماههاي مبارك رجب و شعبان را نيز در شعر آورده است: «نك ماه رجب آمد تا ماه عجب بيند/ وزسوختگان ره، گرمي وطلب بيند» و درباره شعبان: «رجب بيرون شد و شعبان درآمد/ برون شد جان زتن، جانان درآمد».
او ميگويد: لقب خداوند گار رمضانستايي به حق برازنده مولانا جلالالدين محمد بلخي است. «مولانا برخلاف ديگر شاعران كه رمضان را به سوگ مينشستند، آن را جشن ميگرفت و اينك در عيد فطر هم به جشن مينشيند، اما نه از آنروي كه روزه تمام شده است بل از آنرو كه يك حيات جديد در جهاني جديد و جاني جديد آغاز شده است.»
او با بيان اين مطلب كه عيد فطر در نگاه مولانا روز كمال است و وصال مينويسد: «اين روز در كلام مولوي روز مشاهده و رويت است و ماه فائق آمدن بر تضادها ... عيد فطر روز اجابت است و شگفتا از شگفتي دريافتهاي مولوي در اين روز: «بگذشت مه روزه ، عيد آمد و عيد آمد/ بگذشت شب هجران معشوق پديد آمد/ آن صبح چو صادق شد عذراي تو وامق شد/ معشوق توعاشق شد شيخ تو مريد آمد/ شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شكر آمد/ شد سنگ و گهر آمد شد قفل و كليد آمد...» شگفت كه دراين ماه، سنگ درون به گوهر، زهرجان به شكر و قفل دل به كليد تبديل ميشود و مولانا درعيد فطر برتمام اين گشايشها دستافشان و سپاسگويان است، در غزلي مولانا رمضان را به «مريم» و عيد فطر را به «عيسي» تشبيه ميكند: «نوميد مشو جانا كاوميد پديد آمد/ اميد همه جان ما ازغيب رسيد آمد/ نوميد مشو گرچه مريم بشد از دستت/ كان نور كه عيسي را بر چرخ كشيد آمد...»
عيد فطر، عيد عاشقي:
فطر در اشعار مولانا نمونه كاملي در بيان شور و شعف و طرب است و ميدانيم كه طرب در اشعار مولوي با ذوقي عرفاني همراه ميشود كه سواي معناي عيش و عشرت در شعر ديگر شاعران است.
اسفندقه ميگويد: «عيد مولانا بهراستي با رؤيت ماه رمضان، حلول ميكند و «بخت سعيد» وي با طلوع آفتاب عشق در افق رمضان است كه بر وي ميخندد از اينروست كه مولانا اينچنين در طرب آمده، پايكوبان زيباترين شعرها را در ستايش رمضان ميسرايد چرا كه ما «مو ميبينيم» و مولانا «پيچش مو»، گويا او در اين ماه بيواسطه، بيحضور جسم مهمان خداست، جان در مقابل جانان و عاشق بيپرده در برابر معشوق و كدامين عاشق راستين است كه بر اين عياني جان نبازد.
او درباره نظر مولانا درباره عيد فطر مينويسد: «در نظر مولانا عيد فطر، عيد عاشقي است كه اسماعيل خويشتن را ابراهيم وار به مذبح برده است و در پاداش فطر و شادي آن را دريافت داشته است: «عيد بر عاشقان مبارك باد/ عاشقان عيدتان مبارك باد/ بر تو اي ماه آسمان و زمين/ تا به هفت آسمان مبارك باد...»
او مينويسد: «اگر عيد فطر همه خلق شاعر و غير شاعر بعد از 30 روز روزهداري است، عيد مولانا درست با آمدن رمضان فرا ميرسد: «آمد رمضان و عيد با ماست/ قفل آمد و آن كليد با ماست/ بر بست دهان و ديده بگشاد/ و آن نور كه ديد با ماست/ آمد رمضان به خدمت دل/ و آنكس كه دل آفريد با ماست/ در روزه اگر پديد شد رنج/ گنج دل ناپديد با ماست/ كرديم ز روزه جان و دل پاك/ هرچند تن پليد با ماست/ روزه به زبان حال گويد/ گم شو كه همه مزيد با ماست»
«بخشعلي قنبري» عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، مولويشناس ديگر، با خواندن بيت: «چون ملك تسبيح حق را كن غذا/ تا رهي همچون ملايك از اذا»، درباره حكمتهاي رمضان در شعر مولانا ميگويد: «مولوي در اين بيت تأكيد ميكند كه غذاي تو ذكر حق است، غذاي فرشتگان ياد خداست و تو بايد فرشتهگونه زندگي كني تا ما در ماه رمضان از قبل نخوردن و ننوشيدن و امساك نبايد اذيت و رنجور شويم آنوقت است كه روزه ما مقبول است.»
حكمتهاي رمضان در شعر مولانا:
او ميافزايد: «كسب حكمت از آثار ديگر رمضان است كه مولوي در كلام خود به آن پرداخته است، اما نه آن حكمتي كه مساوي با فلسفه است، بلكه حكمتي كه جنبههاي عملي دارد: «معده را خوكن بدان ريحان و گل/ تا بيابي حكمت و روح رسل» و درجه اين حكمت آنقدر عالي است كه از آن به قوت انبيا ياد ميكند.
او با بيان اين كه ماه رمضان درواقع ورود به حيات ديگر است، ميگوي: مولوي در كلام خود مطرح ميكند كه ماه رمضان ماه روبه سوي خدا رفتن نيست ماه روبهروي خدا نشستن است: «هركه كاه و جو خورد قربان شود/ هركه نور حق خورد قرآن شود» و دستيابي به اين همه از تجربه گرسنگي بهدست ميآيد.
«محمدكاظم كاظمي» شاعر و پژوهشگر ادبي در بيان حضور رمضان و عيد در ديوان شمس و مثنوي معنوي ميگويد: اين حضور بسيار پررنگ و باشكوه است، به واقع بهترين «رمضانيه»ها «عيدانه»هاي شعر فارسي را در آثار مولانا جلالالدين ميتوان يافت و در اين ديدگاه معنويتگرا، ما كسي را بالاتر از او سراغ نداريم.
كاظمي ميافزايد: شكل كماليافته اشعار «رمضانيه» در كلام مولانا بهچشم ميخورد او به واسطة طبع پرنشاط خود، نه تنها با عيد، كه با رمضان نيز برخوردي بسيار طربانگيز دارد. گويا عيد مولانا، از آغاز ماه رمضان شروع ميشود: «آمد ماه صيام سنجق سلطان رسيد/ دست بدار از طعام، مائدة جان رسيد/ جان ز قطيعت برست، دست طبيعت ببست/ قلبِ ضلالت شكست، لشكر ايمان رسيد» و كسي كه با رمضان چنين سرشار از طرب ميشود، با عيد چه خواهد شد؟ «عيد آمد و عيد آمد و آن بخت سعيد آمد/ برگير و دهل ميزن، كان ماه پديد آمد»
سه شنبه 9 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 503]