واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دولتهاي شكستخورده و سياست بينالملل: ماهيت و پيآمدها
يكي از مباحثي كه در دو دهه گذشته در ادبيات روابط بينالملل وارد شده، مفهوم دولتهاي شكست خورده (Failed States) است. بحث دولتهاي شكست خورده، ابعاد اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و امنيتي گوناگوني دارد. استناد به مفهوم دولتهاي شكست خورده، يكي از بهانههاي آمريكا براي مداخله در افغانستان و اشغال نظامي اين كشور در پي حوادث يازده سپتامبر 2001 (شهريور 1380) بود. ماهيت بحث دولتهاي شكست خورده در سياست بينالملل امروز، چگونه قابل تجزيه و تحليل است؟
بنياد بحث دولتهاي شكست خورده به كارايي و توانمندي دولتها در اجراي وظايف و مسئوليتهاي آنها در تامين امنيت، پاسخگويي به نيازهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي مردم و نمايندگي بهينه منافع آنها در عرصه خارجي و بينالمللي برميگردد. برخي از دولتهاي جهان سومي از تامين حداقل امنيت و حفظ تماميت ارضي و مسائل معيشتي بازمانده و دولتهاي مركزي آنها توان كنترل سرزمين خود را از دست داده و فقدان امنيت، با برآمدن انواع بحرانهاي اجتماعي واقتصادي در دهه 80 و 90 ميلادي در بعضي از مناطق آسيايي و آفريقايي همراه شد.
در سير تحول و تطور مباحث علمي مربوط به دولتهاي شكست خورده از يك سو و واقعيتهاي موجود در صحنه از سوي ديگر، شاخصها و ملاكهايي براي شكست خوردگي دولتها توسط مراكز تحقيقاتي مختلف عرضه شد كه يكي از معروفترين آنها شاخصه مشترك مجله سياست خارجي (Foreign Policy) و بنياد صلح (Fund for Peace) است. اين دو نهاد، وضعيت كشورها را با دوازده شاخصه فشارهاي جمعيتي، وضعيت پناهندگان و افراد جابجا شده، شكايتهاي گروهي، منازعات انساني، توسعه نابرابر، وضعيت اقتصادي، مشروعيتزدايي از دولت، خدمات عمومي، حقوق بشر، دستگاههاي امنيتي، نخبگان جناحي شده و مداخله خارجي نشان ميدهند. با اين شاخصهها، كارايي دولتها در انجام وظايف آنها در تامين امنيت داخلي و خارجي مورد سنجش قرار گرفته و ردهبنديهاي گوناگوني از آنها مانند وضعيت بحراني، وضعيت خطرناك و در معرض خطر عرضه ميشود. سه كشور همسايه ما، يعني عراق، افغانستان و پاكستان، در ردههاي اوليه اين دولتها در جدول مجله سياست خارجي و بنياد صلح قرار دارند. تعداد كل دولتهاي شكست خورده، 40 تا 50 كشور با درجات مختلف شكستخوردگي است.
اما ريشه دولتهاي شكست خورده را در چه پديدهاي بايد جستجو كرد؟ بيترديد آنچه كه در آفريقا و آسيا در زمينه شكست خوردگي دولتها مهم و موثر بودهاند، سيستم بينالمللي چند قرن گذشته است. در واقع پيامدهاي استعمار قرون گذشته، هنوز بچشم ميخورد. اين به معني ناديده گرفتن فساد، سوء مديريت و رجحان منافع شخصي و گروهي بر منافع همه جانبه جامعه توسط نخبگان كشورهاي در حال توسعه نيست. تركيبي از ساختار اقتصادي و سياسي بينالمللي و نابسامانيهاي داخلي باعث پديده اي شده كه از آن به عنوان دولتهاي شكست خورده ياد ميشود.
واقعيت دولتهاي شكستخورده: و يا اسطورههاي مربوط به آنها، تبديل به بخشي از گفتمانهاي امنيتي غرب شدهاند. جالب است كه سهم غرب در ايجاد شرايطي كه به دولتهاي شكست خورده منجر شد، كمتر مدنظر قرار ميگيرد، ولي در حال حاضر، دولتهاي شكست خورده و خلا قدرت ناشي از فقدان كنترل در آنها، در ديدگاههاي امنيتي غرب، بحثي محوري و عمده است. از همين رهگذر، موضوع حل و فصل مشكلات دولتهاي شكست خورده مطرح ميشود و اين پرسش كه با آنها چگونه بايد برخورد كرد و چگونه پديده آنها بايد مديريت شود؟
كتاب جديدالانتشار وزير ماليه پيشين افغانستان و (Clare lochart) كارشناس بانك جهاني، نشان ميدهد كه چگونه سياستهايي كه براي مديريت و حل مسئله اين دولتها دنبال شده، بخاطر فقدان يك تصوير كلان و تكيه بر روشهاي پراكنده، خود شكست خوردهاند.
لذا آنها پيشنهاد چارچوبي دوپايه را ميدهند كه در سطح كلان، از يك سو رابطه اين دولتها با جامعه بينالمللي و از سوي ديگر رابطه اين دولتها با اتباع خود را مدنظر قرار ميدهند. آنها همچنين درباره لزوم تدوين شاخصه ارزيابي حاكميت (Sovereignty Index)دولتها سخن ميگويند كه بتواند ظرفيت دولتها در تامين نيازهاي بنيادين را بسنجد.
ممكن است كارشناسان و پژوهشگران روابط بينالملل در بكار بردن واژه دولتهاي شكست خورده و منشا و ريشه پديده شكستخوردگي برخي از دولتها، اتفاق نظر نداشته باشند، اما واقعيت اين است كه اين پديده، جزيي از سامانه سياست بين الملل معاصر در ابعاد گفتماني و عملي بوده و اثرات وجود آن بر همه بازيگران، قابل مشاهده است.
سه شنبه 9 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]