ملاقات مرگبار مهندس جوان

واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ملاقات مرگبار مهندس جوان
گروه حوادث ـ رئيس قوه قضائيه براى متهم به قتل مهندس جوان كه در قرار ملاقات مرگبار با شليك چند گلوله از پا درآمد، تقاضاى قصاص كرد.
قربانى جنايت به تصور اين كه همسرش با مرد غريبه اى رابطه پنهانى دارد، با او قرار ملاقات گذاشته بود كه كشته شد.به گزارش خبرنگار ما، ساعت سه بعد از ظهر ۱۵ مرداد ۸۵ مأموران پليس از ماجراى تيراندازى در خيابان اميرآباد شمالى باخبر شدند. آنها پس از حضور در محل، با پيكر نيمه جان مرد جوانى به نام «سعيد» روبه رو شدند كه باشليك دو گلوله مجروح شده بود. آنها همچنين متهم فرارى را با شليك گلوله به پايش مجروح و دستگير كردند.پس از انتقال مجروحان به بيمارستان تلاش پزشكان براى نجات مهندس جوان بى نتيجه ماند و او بر اثر شدت خونريزى جان سپرد، اما متهم نجات يافت.متهم پس از بهبود نسبى تحت بازجويى هاى پليسى قرار گرفت و به قتل مهندس اعتراف كرد. بدين ترتيب مرد ۲۵ ساله با قرار بازداشت موقت و صدور قرار مجرميت روانه زندان شد.
محاكمه
در جلسه محاكمه علنى متهم كه ديروز در شعبه ۷۱ دادگاه كيفرى استان تهران به رياست قاضى «نورالله عزيز محمدى» برگزار شد، ابتدا «آرش سيفى»- نماينده دادستان تهران- به قرائت كيفرخواست پرداخت و گفت: «مجيد» -27 ساله- به اتهام قتل عمدى «سعيد» و سرقت تلفن همراه و سوئيچ ماشين وى از تاريخ ۲۶ مرداد ۸۵ در بازداشت موقت است. وى در باره علت قتل نيز گفت: براساس شواهد موجود همسر مقتول كه كارمند يكى از واحدهاى شهردارى است سال ۸۴ در جريان مأموريت ادارى براى شناسايى و كمك به افراد نيازمند، هنگام مراجعه به خانه اى بامتهم آشنا شده و فعاليت هايى را در زمينه كمك به نيازمندان برنامه ريزى مى كنند، تا اين كه مقتول به ارتباط همسرش با مرد غريبه مشكوك شده و روز ۱۵ مرداد براى رفع سوءظن با متهم قرار ملاقات مى گذارد. متهم ادعا مى كند در آن روز با توجه به اصرار قربانى و عصبانيت وى تصميم مى گيرد تا دوستش گل آقا -تبعه افغانستان- را به محل قرار بفرستد اما پس از حضور مرد افغان، خودش نيز سر قرار حاضر شده و با مقتول به جر و بحث مى پردازد بعد هم سوار بر خودروى مقتول در حال حركت به سوى محل نامعلوم به مشاجره لفظى مى پردازند. از سوى ديگر گل آقا نيز كه متوجه جرو بحث آنها شده بود به تعقيب شان مى پردازد، تا اين كه مقتول در خيابان اميرآباد از خودرو پياده شده و با متهم درگير مى شود. وى در حالى كه سعى داشته از داخل خودرو رشته زنجيرى بردارد متهم با مشاهده ساك دستى گل آقا يك كلت برداشته و با شليك چند گلوله قربانى را از پا در مى آورد.نماينده دادستان پس از تشريح كيفر خواست از قضات دادگاه خواست تا وى به اتهام قتل عمد و سرقت اموال قربانى محاكمه شود.از سوى ديگر به دليل اين كه پدر و مادر مقتول در قيد حيات نبودند و فرزند صغير وى نيز قادر به تصميم گيرى نبود رئيس قوه قضائيه خواستار مجازات متهم شد.در ادامه جلسه همسر مقتول به جايگاه احضار شد و گفت: «رابطه من و شوهرم بسيار صميمى و عاشقانه بود. من زندگى ام را دوست داشتم و در جريان كمك به افراد بى بضاعت با «مجيد» آشنا شدم. اما همسرم به اين ارتباط شك داشت در حالى كه هيچ رابطه عاطفى ميان من و متهم وجود نداشت و ندارد.» متهم نيز وقتى در جايگاه ايستاد در دفاع از خود گفت: «من هيچ رابطه اى با همسر مقتول نداشتم. حال آن كه وقتى زن مهربان با نيت خير خواهانه اش در جريان مشكلات مالى خانواده ام قرار گرفت سعى كرد كمك مان كند. با اين حال پس از مدتى با هم به شناسايى افراد نيازمند واقعى پرداخته و بدين ترتيب دائم با يكديگر در تماس تلفنى بوديم، تا اين كه مقتول به اين ارتباط شك كرد و با من قرار ملاقات گذاشت. اما همسرش درتماس تلفنى از من خواست به خاطر جلوگيرى از اتفاقات شوم به ملاقات شوهرش نروم. من هم «گل آقا» را فرستادم و نمى دانم چه طور شد كه «سعيد» به قتل رسيد.در ادامه جلسه يك شاهد زن پس از سوگند به راستگويى در مورد مشاهداتش گفت: در حال آويزان كردن لباس هاى شسته بودم كه صداى فرياد شنيدم، به پائين كه نگاه كردم مردى با كت و شلوار قهوه اى از من كمك خواست و گفت زنگ بزنيد به پليس ۱۱۰‎/ او در حالى كه پسر جوانى را نشان مى داد گفت: او قصد كشتن مرا دارد. وقتى به سراغ تلفن رفتم، صداى تيرى شنيدم. هراسان به خيابان دويدم. مرد اسلحه به دست با ديدن من تير دوم را هم به شكم مقتول شليك كرد. او همين پسر جوان است و نمى دانم چرا قتل و ماجرا را انكار مى كند.بدين ترتيب قاضى عزيز محمدى و چهار قاضى مستشار پس از پايان جلسه محاكمه وارد شور شدند و به اتفاق آرا «مجيد» را به اتهام قتل عمد و سرقت به قصاص نفس-اعدام-، ۲ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محكوم كردند.
دوشنبه 8 مهر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]

[مشاهده در: www.ri3k.eu]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]