واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سينما - اسپايك لي، اورفه سياه
سينما - اسپايك لي، اورفه سياه
ساسان گلفر:«نژادپرستي يعني همين كه قوانين طوري ترتيب داده ميشوند كه به شيوهاي نظاممند مردم را از پيشرفت بازدارند. سياهپوستها هرگز اين قدرت را نداشتهاند كه بخواهند نژادپرست باشند و اين چيزي است كه آمريكاي سفيدپوست بايد سعي كند راهحلش را بيابد.» اگر اسپايك لي امروز ميخواست نژادپرستي را حلاجي كند، درباره جملاتي كه در سال 1990 در گفتوگو با راجر ايبرت بر زبان آورد، احتياط بيشتري به خرج ميداد. حالا در قرن بيست و يكم، وقتي آدمهايي مثل پاول و رايس قدرت ميگيرند و اوباما در آستانه رئيسجمهور شدن است، خود اسپايك لي هم به راحتي انگ نژادپرستي ميخورد؛ مخصوصا وقتي با كلينت ايستوود جدل ميكند كه چرا در فيلمي مثل «پرچمهاي پدران ما» -درباره عكسي مستند از يك پرچم افراشتن در جنگ جهاني دوم، تصويري كه به طور واضح هيچ سياهپوستي در آن حضور ندارد- از بازيگران سياهپوست استفاده نكرده، كفر آن كارگردان پير را درميآورد و كار را به دعوا و فحش رسانهاي ميكشاند. وقتي هم فيلمي درباره رشادتهاي سربازان يك هنگ از دم سياهپوست ميسازد، اين تلقي را به وجود ميآورد كه فيلمي مثل «كلاه سبزها»ي جان وين را گرفته و جاي پوزيتيو و نگاتيوش را عوض كرده است. به هر حال، هر چيزي متضمن ضد خودش هم هست. در تاكيد مدام روي تضاد با عنصري، عاقبت آن عنصر در جان آدم رسوب ميكند و اين اتفاقي است كه براي اسپايك لي ميافتد وقتي يك عمر درباره نژادپرستي ميگويد و عاقبت خودش به همين دام ميافتد.
اين كارگردان/ تهيهكننده/ نويسنده/ بازيگر سياهپوست كه هنگام تولد در آتلانتاي جورجيا، شلتن جكسن لي نام داشت، اكنون پا به 51 سالگي گذاشته، بيشتر از 31 سال در حرفه سينما فعال است و بيشتر از 40 فيلم در اين مدت ساخته و تقريبا به همين تعداد فيلم تهيه كرده، 14 فيلمنامه را به مرحله توليد رسانده است و در همين حدود هم سابقه بازيگري در فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني را دارد. او تقريبا در تمام آثارش، مخصوصا در آثار قرن بيستمي، بار نژاد را به قهرمانانش تحميل كرده است. در سال 1982 از مدرسه فيلم دانشگاه نيويورك فارغالتحصيل شد. اولين فيلم بلندش را در سال 1986 ساخت، يك كمدي ارزانقيمت 175 هزار دلاري كه جايزهاي فرعي هم از جشنواره كن گرفت اما موفقيت او با سومين فيلم بلندش «كار درست را انجام بده» (1989) تضمين شد؛ كمدي درامي كه روابط نژادي اهالي بروكلين را در اوج خشونت نشان داد و نامزد دو اسكار، چهار جايزه گلدن گلوب و نخل طلاي كن شد. لي با «تب جنگل» (1991) باز هم نامزد نخل طلا شد، جوايزي فرعي از جشنواره ونيز گرفت، با چند فيلم از جمله «مالكوم ايكس» (1992) به نامزدي خرس طلايي برلين رسيد و براي ساختن يك سريال تلويزيوني هم جايزه امي را دريافت كرد اما مهمترين جايزه سينمايي لي همچنان جايزه ويژه افتخاري بفتا است كه در سال 2002 به او رسيد.
لي در اكثر فيلمهايش ازجمله «مو بتر بلوز» (1990)، «مالكوم ايكس» (1992) و «تابستان سام» (1998) مسائل نژادي را در بستر سياسي و اجتماعي جامعه معاصر آمريكا به صورت صريح بيان ميكند و البته گاهي اين بيان صريح او لحني شعارگونه به خود ميگيرد. درام عاشقانه «تب جنگل» او همين مسائل را با لحن ظريفتري مطرح كرد و موفقتر از بقيه هم بود. درام جنايي «ساعت بيست و پنجم» كه در سال 2002 با بازي ادوارد نورتن، فيليپ سيمور هافمن، برايان كاكس و آنا پاكوين ساخت و نامزد شير طلاي برلين شد، از تغيير ديدگاه او در سده تازه و به ويژه پس از برخورد هواپيماها با برجهاي دوقلوي شهرش حكايت داشت؛ فيلمي كه بحث نژاد و رنگ در آن رنگ باخت و از اسپايك لي تازهاي خبر داد. فيلم جنايي ديگرش «نفوذي» (2006) گرچه داستان چندان بديعي نداشت از حضور كارگردان مقتدري در پشت دوربين خبر ميداد كه تمام انرژي خود را به داستانگويي و تعريف يك ماجراي جذاب معطوف كرده و وقت خودش و تماشاگرش را با شعار دادن نگرفته است. لي اين روزها سرگرم تدارك «نفوذي 2 » است كه گويا در سال 2010 روي پرده ميرود، اما با «معجزه در سانتا آنا» نشان داده كه مسائل قديمي را فراموش نكرده است. گويا جو انتخابات آمريكا و نامزدي يك سناتور سياهپوست باعث شده فيل اسپايك لي هم ياد هندوستان كند.
دوشنبه 8 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 546]