پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849926850
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز پف سياست خارجي روسيه
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز پف سياست خارجي روسيه
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «قفل هاي خزانه»،«شيطان شيطان است»،«مصداقي از مديريت اصولگرايي»،«جنگ جهاني سوم !»،«پف سياست خارجي روسيه»،«هم رحم كنيد و هم صبر!»،«پايان افتخارآميز» و ... كه گزيده برخي از آنها در زير مي آيد.
جام جم
«پايان افتخارآميز» عنوان يادداشت روزنامهي جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد؛
1- از 26/6/59 صدام حسين با حضور در مجلس ملي عراق، قرارداد حسن همجواري 1975 الجزاير را پاره كرد و به طور يكجانبه اين قرارداد را با 3 پروتكل الحاقي و 4 موافقتنامه تكميلي آن لغو و 5 روز پس از آن با تجاوز گسترده به خاك ايران جنگ را آغاز كرد.
كمتر از 10 سال طول كشيد تا مجددا مجبور شد در تاريخ 23 مرداد 69 همين پيمان را بپذيرد.
در ادامه يادداشت آمده است؛صدام با تحليل غلط از شرايط ايران و با هدف شكست انقلاب اسلامي و تسلط به اروندرود و ضميمه كردن خوزستان به خاك عراق و در نتيجه آن آقايي بر جهان عرب ، جنگ را به ايران اسلامي نوپا تحميل كرده و صدام و حاميان بينالمللي و منطقهاي او فريبكارانه چنين وانمود ميكردند كه تهاجم عراق به ايران واكنش طبيعي او به بحث صدور انقلاب بود و به نوعي ايران را مقصر معرفي ميكردند. ليكن مقاومت جوانمردانه ملت ايران موجب شد نهايتا سازمان ملل در 18 آذر سال 70 عراق را رسما «آغازگر جنگ و مسوول آن» معرفي كند.
2- در جريان جنگ تحميلي، شگفتيهاي زيادي رخ داد. يكي از اين شگفتيها اتحاد شرق و غرب آن زمان در حمايت از صدام و مقابله با جمهوري اسلامي ايران بود.در طول 8 سال دفاع مقدس بيش از 20 كشور مستقيما و به انحاي مختلف صدام را پشتيباني كردند.
در بخش ديگر ميخوانيد؛ملاقات پنهاني برژينسكي در تيرماه 59 (حدود 2 ماه قبل از شروع جنگ) با صدام در مرز اردن و اعلام حمايت كامل آمريكا از وي، فعال شدن شبكه كودتاي سيا از سوي آمريكا در ايران قبل از شروع جنگ، تحويل بمبهاي خوشهاي آمريكايي به عراق، كمكهاي اطلاعاتي آمريكا از طريق آواكسهاي خود در عربستان، ورود مستقيم آمريكا به جنگ با ايران در 30 شهريور 66 با حمله به كشتي ايراني و حمله ناو وينسنس به هواپيماي مسافربري ايران در 12 تير سال 67، كاهش قيمت نفت با هدف ورشكست كردن ايران، بازگشت 1200 مشاور نظامي شوروي به عراق در نوامبر 83، تامين 62 درصد تجهيزات عراق از سوي شوروي ازجمله دادن تانكهاي55 T و مقادير زيادي موشكهاي گراد، فراگ 7، سام 9 واسكاد بي(عراق تنها كشوري بود كه به موشك اسكاد بي مجهز شد) از سوي شوروي، نامه گورباچف به برخي سران عرب و اطمينان از اين كه شوروي اجازه نخواهد داد عراق در جنگ با ايران شكست بخورد، ساخت شبكه پناهگاههاي زيرزميني براي صدام از سوي شركتهاي انگليسي،تحويل 62 فروند ميراژ1 F و 5 فروند هواپيماي پيشرفته سوپراتاندارد مجهز به موشك آنووست از سوي فرانسه، ارائه تسليحات شيميايي از سوي شركتهاي آلماني، هلندي، اسپانيايي و آمريكايي به صدام، فروش 9 ميليون مين ضدنفر از سوي ايتاليا، ميلياردها دلار وام بدون بهره و يا اهدايي از سوي كشورهاي حاشيه خليج فارس بخصوص از سوي عربستان، كويت، امارات و كمكهاي انساني سودان (در زمان حكومت جعفر نميري) و يمن فقط فهرست كوتاهي از انواع حمايتهاي شرق و غرب و همپيمانان منطقهاي آنها از صدام است و اينها در حالي بود كه حتي دادن سيمخاردار به ايران با ممنوعيت كشورها از جمله شوروي روبه رو بود!
3- مقاومت 8 ساله ايران در برابر صفوف پشت در پشت دشمنانش، خود مردميترين دفاعها در طول تاريخ بود. صدام در ارزيابي خود فقط نيروهاي مسلح رسمي كشور را ديده بود. اين نيروها از نظر او يا ارتش بودند كه فرماندهان عالياش در جريان انقلاب اسلامي فرار كرده و يا محاكمه و مجازات شده بودند و بدنه آن هم انگيزه لازم را نداشتند و يا سپاه پاسداران كه نيرويي تازهتاسيس و فاقد تجربه جنگ و درگير با ضدانقلاب در نقاط مختلف كشور بود. اما با شروع جنگ ثابت شد، پشتوانه واقعي جبهههاي دفاع، مانند خود انقلاب اسلامي، مردم هستند و شجره طيبه بسيج سازمان رزم اين نيروي عظيم بود.
نويسنده يادداشت جام جم ادامه داده است؛اگر امروز در فلسطين و لبنان جوانها و نيروهاي مردمي باشكوهترين حماسهها را در برابر متجاوزان صهيونيست خلق ميكنند ترديد نبايد كرد كه مقاومت جوانان و مردم ايران در طول سه دهه انقلاب و بخصوص 8 سال دفاع مقدس الهامبخش آنان بوده است.
4- سرانجام دفاع مقدس با پذيرش قطعنامه 598 از سوي جمهوري اسلامي ايران در تاريخ 29 تير سال 67 به آتشبس ميان ايران و عراق انجاميد.
پذيرش قطعنامه از سوي حضرت امام خميني(ره) اگرچه يكي از تلخترين حوادث انقلاب اسلامي بود و امام از آن به سركشيدن جام زهرآلود تعبير كردند، اما نتايج بسيار ارزشمندي براي كشور داشت از جمله اين كه ثابت كرد رهبري نظام جز براي رضا خدا و براي تامين مصالح كشور و مردم تصميم نميگيرد. همانگونه كه 8 سال دفاع براي انجام تكليف و حفظ مصالح مردم بود، پذيرش قطعنامه و پايان بخشيدن به دفاع نيز بر همين اساس انجام شد. صرفنظر از دلايل پذيرش قطعنامه از سوي امام، فرازي از سخن امام اين حقيقت را آشكار ميسازد: «... با قبول آتشبس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام ميدانم و خدا ميداند كه اگر نبود انگيزهاي كه همه ما عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود هرگز راضي به اين عمل نميبودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود.»
در بخش ديگ يادداشت ميخوانيد؛دفاع مقدس ايران در برابر تهاجم عراق كه طولانيترين جنگ قرن بيستم پس از جنگ ويتنام (از سال 1975 - 1950) بود، اولين جنگ در ايران طي حدود دويست سال اخير بود كه پس از آن كوچكترين تغييري در مرزهاي كشور رخ نداد. به عبارت ديگر در تمام جنگهاي دو قرن اخير ايران، اگرچه ايران نقشي در شروع آنها نداشت ولي نهايتا شكستخورده و با جدا شدن بخشي از خاك ايران، جنگ پايان يافته بود.
در بخش پاياني يادداشت آمده است؛دستاوردهاي نظامي، علمي، سياسي و معنوي امروز همه ريشه در 8 سال دفاع مقدس دارد و واهمه دشمنان انقلاب از تعرض دوباره به ايران اسلامي نيز ناشي از مقاومتي است كه در آن 8 سال از ملت شجاع ايران نظارهگر بودند بنابراين نتيجه جنگ تحميلي عليرغم همه خسارتهايش افتخارآميز و غرورآفرين بود.
رسالت
«قفل هاي خزانه» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛خزانه كشور كجاست؟ خزانهدار مملكت كيست؟ خزانهداري چيست؟ و بالاخره قفل، كليد و اختيارش در دست كيست؟
در ادامه مي خوانيد؛ خزانه مملكت در بانك مركزي است. اما خزانهدار كشور معاون هزينه و خزانهدار كل وزير اقتصاد و دارايي است. بين مفهوم منابع بانك مركزي با معناي قانوني «خزانه» كه اولي در اختيار رئيس كل و دومي در اختيار معاون وزير امور اقتصاد و دارايي است از زمين تا آسمان اختلاف است. مديريت منابع بانك مركزي اعم از ريالي و ارزي در حوزه اختيار و مسئوليت رئيس كل بانك مركزي است، اما وجوهي كه قانونا بايد در خزانه متمركز باشد و تحت عنوان سرفصل درآمد عمومي از آن ياد ميشود در حوزه اختيار و مسئوليت معاونت هزينه و خزانهدار كل كشور است. مخلوط كردن اين دو مفهوم و يكي به جاي ديگري ظاهر شدن باعث بروز اختلافاتي است كه اكنون شاهد آن هستيم.
در بخش ديگر سرمقاله رسالت آمده است؛معمولا در دولتهاي بزرگ جهان پست خزانهداري كل به دليل اهميتي كه دارد در سطح وزارت مطرح است و وزير خزانهداري معمولا از نيرومندترين وزرا برگزيده ميشوند و جايگاه وي در دولت يك جايگاه ويژه است.
قانون محاسبات همان طور كه گفته شد در 16 ماده اين جايگاه خطير را تعريف كرده است.
1- ماده 11 قانون محاسبات حكم آمره دارد كه كليه دريافتهاي دولت بايد در خزانهداريكل تمركز و تجميع داشته باشد.
2- ماده 22 ناظر به درخواست وجه ذيحسابان از خزانه است و در ماده 24، 25، 26 به موضوع تعريف تنخواهگردان خزانه پرداخته است.
3- حكم آمره مقنن در ماده 39 ناظر به درآمد شركتهاي دولتي است كه بايد در حسابهاي خزانه متمركز و مفتوح [به استثناي بانكها] باشد.
4- ماده 41 با لفظ بايد حكم به تمركز وجوه سپردهها و وثيقههايي كه دستگاههاي دولتي ميگيرند، در خزانه داده است.
5- در ماده 54 حكم به تسهيل در پرداختها از طريق نمايندگيهاي خزانه دراستانها داده است.
6- در ماده 69 تكليف برگشت مازاد كمك زيانهاي دريافتي شركتهاي دولتي به خزانه را معين كرده است.
7- در ماده 124 قانون محاسبات عمومي مكان و جايگاه خزانه را مشخص كرده است و تاكيد ميكند حسابهاي خزانه در بانك مركزي يا شعب ساير بانكهاي دولتي كه از طرف بانك مركزي نمايندگي داشته باشد و به درخواست خزانهداريكل كشور يا مقام مجاز از سوي وي افتتاح يا مسدود ميشود. استفاده از اين حسابها با حداقل امضاء مشترك دو نفر از مقامات خزانهداريكل كه كارمند رسمي دولت باشند خواهد بود.كليه مكاتبات كه موجب نقل و انتقال موجودي حسابهاي خزانه باشد بايد با دو امضاي مجاز انجام شود.
حال اگر دقت در مواد شانزده گانه قانون محاسبات عمومي در مورد جايگاه قانوني خزانهداريكل كنيم به اين ادراك ميرسيم؛ خزانه يك سرفصل حساب در وزارت امور اقتصاد و دارايي است. خزانهدار كل كشور متولي اين سرفصل حساب و طرف اين سرفصل در بانك مركزي است. اين سرفصل حساب كل مثل همه سرفصلها در صورتهاي مالي داراي معين حساب است. طرف هر معين حساب در خزانه يك حساب بانكي است.
سرمقاله نويس رسالت ادامه داده است؛در اين ميان يك مغلطه بزرگ ادراك ميشود و آن اينكه در اين هياهوي رسانهاي كه شروع آن با محدوديت وام دهي بانكها به طرحها از جمله طرحهاي زود بازده شروع شده، بانك مركزي گويا ترمز وام دهي به مشتريان ايراني را كشيده است، حال آنكه خود با نقض ماده 124 قانون محاسبات عمومي با سپرده گذاري دلارهاي نفتي نزد بانكهاي خارجي تحت عنوان حساب كارگزاريهاي بانك مركزي در خارج در واقع ميلياردها دلار ارز نفت را به خارجيها با بهره كمتر از داخل وام داده است.
بانك مركزي در سايه سكوت خزانهدار كل كشور ارز نفت را كه عنوان حسابش درآمد عمومي است به جاي «تمركز» در خزانه به حكم اصل 53 قانون اساسي و ماده 10 و 11 قانون محاسبات عمومي در حساب كارگزاريهاي بانك مركزي در خارج «متفرق» نموده است و اين «تفرق» با هيچ يك از موازين قانوني انطباق ندارد.
در بخش ديگر ميخوانيد؛ رفتار بانك مركزي با دولت [بخوانيد با خزانهدار كل كشور] رفتار يك ارباب با رعيت خود شده است در حالي كه دولت به دليل تامين بخش عظيمي از منابع بانكها وحتي دولتي بودن بانكها نبايد تن به چنين رفتاري دهد.
مسئول جديد خزانه كشور براي بازيافت جايگاه خود در رابطه بانك با دولت به نظر ميرسد بايد براي سوالات زير پاسخ دقيق پيدا كند.
1- خزانه كشور اكنون صاحب چند تن طلاست؟ [خزانه به مفهوم مندرج در قانون محاسبات عمومي] اين طلاها كجاست؟ در داخل است يا خارج؟ ارزش ريالي و يا دلاري آن در كدام سرفصل از حسابهاي خزانهداري كل نگهداري ميشود؟
2- طلاي ياد شده تتمه ارز نفت است يا همه ارز نفت، اگر تتمه است مابقي وجوه نقد ارز نفت اعم از درآمد عمومي يا مازاد درآمد عمومي در كدام سرفصل حساب خزانهداري كل نگهداري ميشود؟ طرف حساب بانكي آن در داخل است يا خارج؟ اين جابهجايي با كدام مجوز صادره دو امضايي از سوي خزانهداريكل طبق مفاد ماده 124 قانون محاسبات عمومي انجام شده است؟
3- سوالات فوق و دهها سوال مشابه نشان ميدهد كه سامانه خزانه نيازمند ترميم است. در اين مرمت بايداختيارات و مسئوليتهاي هر يك از دو طرف حساب خزانه يعني دولت [خزانهدار كل كشور] و بانك مركزي باز تعريف شود.
جمهوري اسلامي
«شيطان شيطان است» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه درابتداي آن ميخوانيد؛ به همان اندازه كه انتظار مهرباني از گرگ داشتن نادرست است انتظار احترام و عدالت از سردمداران دولت آمريكا داشتن نيز نادرست و بيهوده است .
در بخش ديگر سرمقاله مي خوانيد؛در جهان امروز آمريكا در راس قدرت هاي استكباري قرار دارد و چون بيش از ديگران احساس قدرت مي كند ابتلاي او به خوي استكباري و زياده خواهي و سلطه طلبي بيش از ساير قدرت هاي سلطه گر است . شناخت امام خميني از آمريكا شناخت كاملا درستي بود كه عناويني از قبيل « شيطان بزرگ » و « ام الفساد قرن » را براي اين موجود سلطه طلب بكار بردند. ايشان در تمام سخنراني ها و پيام هايشان فساد ذاتي سردمداران آمريكا را به مخاطبان خود يادآور مي شدند و حتي مفاسدي از قبيل غده سرطاني اسرائيل در گوشه و كنار جهان را نيز زائيده آمريكا ميدانستند. با همين نگرش دقيق و عميق بود كه امام خميني معتقد بودند و همواره تاكيد مي كردند رابطه امثال ما با آمريكا رابطه گرگ و ميش است و تا مفسده آمريكا ريشه كن نشود ملت ها امكان زندگي سالم و همراه با صلح و آرامش نخواهند يافت .
سرمقاله جمهوري اسلامي ادامه داده است؛بدين ترتيب « ابراز علاقه به برقراري روابط با آمريكا براساس عدالت و احترام » و انتظار پديد آمدن « تغييرات مثبت در رفتار آمريكا » چيزي بيش از يك توهم نيست . چنين نگاهي قطعا با سياست بيان شده توسط قرآن كريم و آنچه از سياست تهاجمي امام خميني در برابر قدرت هاي استكباري بويژه آمريكا سراغ داريم منطقي نيست . تجربه عملي نيز اين واقعيت را به اثبات رسانده است . اظهارات خصمانه مقامات دولت بوش در روزهاي اخير عليه نظام جمهوري اسلامي از يكطرف و آنچه « اوباما » نامزد حزب دموكرات براي رياست جمهوري آينده آمريكا در ابراز خصومت با جمهوري اسلامي ايران و حمايت از رژيم صهيونيستي گفته است از طرف ديگر نشان ميدهند خوي استكباري در وجود سران آمريكا ريشه دوانده و از آنها جدا شدني نيست . اوباما صريحا گفته است : « تهديدي كه برنامه هسته اي ايران ايجاد كرده خطرناك است و اكنون وقت آن رسيده كه آمريكائي ها درباره ضرورت اعمال تحريم شديدتر و افزايش فشار بر ايران متحد شوند » . اوباما حتي رقيب خود « جان مك كين » نامزد حزب جمهوريخواه براي رياست جمهوري آينده آمريكا را براي انتشار اعلاميه اي مشترك عليه جمهوري اسلامي ايران دعوت كرد. وي پيشنهاد كرد در اين اعلاميه مشترك دولت آمريكا و شركت هاي خصوصي آمريكائي مناسبات خود را با همه شركت هائي كه با ايران همكاري دارند قطع كنند.
در بخش ديگر مي خوانيد؛اظهارات اوباما روشن ترين دليل بر ريشه دار بودن خوي استكباري حتي در وجود كساني است كه در آرزوي ورود به كاخ سفيد هستند چه رسد به كساني كه وارد كاخ سفيد شده اند و چند صباحي در آن اقامت داشته اند. اين واقعيت همانست كه موجب شد امام خميني 30 سال قبل آمريكا را « شيطان بزرگ » بنامد و لبه تيز حملات خود را متوجه سردمداران كاخ سفيد نمايد .
در پايان سرمقاله آمده است؛انتظار پديد آمدن تغييرات مثبت در رفتار دولتمردان آمريكائي فقط يك ساده انديشي است و ملت هاي آزاديخواه براي رها شدن از شر آمريكا راهي جز مبارزه بي امان عليه اين ام الفساد قرن ندارند. ساده انديشي ها را بايد كنار گذاشت و به سياستي كه امام خميني و خلف صالح ايشان در مواجهه با آمريكا در پيش گرفتند و تا امروز به پيش برده اند همه بايد گردن نهند. تصميم گيري درباره چگونگي برخورد با آمريكا و اصولا ورود به عرصه هاي مختلف اين مقوله از اختيارات رهبري است و ديگران نبايد وارد اين عرصه شوند.
مردم سالاري
«مصداقي از مديريت اصولگرايي» عنوان يادداست روزنامهي مردم سالاري به قلم كيان راد است كه در آن مي خوانيد؛چهار سال پيش، زماني كه محمود احمدي نژاد شهردار تهران بود و سيد محمد خاتمي رئيس جمهور ايران، در يكي از برنامه هايي كه بايد با حضور رئيس جمهور برگزار مي شد، خاتمي به علت ترافيك شديد، دير به مراسم رسيد. به همين دليل خاتمي گفت كه به جاي مديران شهري، بابت وضعيت نامناسب اداره شهر از مردم عذرخواهي مي كند. اما اين سخن خاتمي با واكنش تند احمدي نژاد مواجه شد و او گفت احتمالا رئيس جمهور اين بار با اسكورت در شهر حركت نكرده كه متوجه ترافيك شده است. چند ماه بعد، احمدي نژاد رئيس جمهور شد و خاتمي به حاشيه رفت. اما آيا تغيير مثبتي در وضعيت ترافيك تهران ايجاد شده است؟ نگاهي به وضعيت شهر تهران، به ويژه طي يك هفته اخير پس از بازگشايي مدارس و دانشگاه ها به ويژه از روز شنبه، نشان مي دهد كه وضعيت ترافيكي تهران به مراتب بدتر از گذشته شده است.
در بخش ديگر يادداشت آمده است؛عدم تحويل اتوبوس ها و تاكسي ها به ميزان كافي و عدم توسعه مطلوب ناوگان حمل و نقل عمومي به ويژه مترو، موجب افزايش ترافيك شده است. البته شايد مديران اصولگراي دولت با عدد و رقم ادعا كنند كه ناوگان حمل ونقل عمومي توسعه يافته اما واقعيت آن است كه گره ترافيك شهرهاي بزرگ به ويژه تهران كورتر شده است. در اين ميان مديران اصولگراي شهرداري هم مديران اصولگراي دولت را متهم مي كنند كه با شهرداري همكاري نمي كنند.
نويسنده يادداشت مردم سالاري معتقد است؛اين، به غير از انتقادات شهردار فعلي و شهرداران گذشته در مورد عدم تحقق مديريت واحد شهري است كه معتقدند عامل اصلي عدم رفع مشكلا ت و معضلا ت اساسي شهرهاي بزرگ به ويژه در حوزه ترافيك محسوب مي شود.
در اين ميان گويا اراده اي حتي در بين مديران اصولگرا هم براي رفع معضل مهم ترافيك وجود ندارد و روزانه ميليون ها ساعت از وقت مردم در ترافيك به هدر مي رود، ميليون ها ليتر بنزين در ترافيك به هدر مي رود، هوا آلوده تر مي شود و ميزان بيماري ها در بين مردم افزايش مي يابد.
در بخش ديگر يادداشت ميخوانيد؛به راستي اگر مديريت اصولگرايان بر اين شيوه است و افرادي از يك جناح، چنان دچار اختلا ف نظر شده اند كه در پيشبرد امور و خدمت رساني به مردم هم دچار مشكل هستند، چگونه مي توانند انتظار داشته باشند كه مردم، دوباره آنها را براي خدمت رساني به مناصب اجرايي بفرستند؟
كيهان
«جنگ جهاني سوم !» عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛«20 هزار سرباز آمريكايي در ايران»، «ارتش آمريكا از مرزهاي ايران گذشت»، «جنگ جهاني سوم آغاز شد»! اينها هيچكدام خبر نيستند و واقعيت خارجي هم ندارند. اين جملات، نمونه اي از ايميل هاي جعلي است كه توسط «كرم توفان» با عنوان «جنگ جهاني سوم» چندي پيش و پس از رزمايش موشكي ايران براي كاربران رايانه ارسال شده بود.
در ادامه يادداشت روز كيهان آمده است؛بد نيست نگاهي به تحولات پرونده هسته اي ايران- كه دليل بهانه جويي هاي آمريكا در اين گوشه جهان شده است- بيندازيم.
برنامه صلح آميز هسته اي ايران در مسير خود همچنان پيش مي رود و كساني كه در جريان اين پرونده و تحولات و فراز و فرودهاي آن قرار دارند، گمان نمي كنند كه گزارش اخير و مغرضانه البرادعي به شوراي حكام در كنار آنچه كه مي توان آن را بازيچه قراردادن آژانس بين المللي انرژي اتمي توسط آمريكا در عدم تحويل اسنادي كه اساسا واقعيت خارجي ندارند ناميد، مانع و خللي در راه پيشرفت ايران هسته اي ايجاد نمايد.
در بخش ديگر ميخوانيد؛اگر با سياست هاي دولت گذشته به برخي از پيشنهادهاي غرب چراغ سبز نشان داده شد، پس از پيروزي احمدي نژاد و شكل گيري دولت نهم، پرونده هسته اي ايران با سياست هاي جديد، دچار تغييرات جدي تري در روند تصميم سازي ها گرديد و در اين بين خواسته هاي غرب -به ويژه در بحث تعليق- عملا از مدار كمترين توجهات مسئولان امر خارج شد.
در ادامه آمده است؛در اين راه آنان ابتدا با اعمال نفوذ، پرونده هسته اي ايران را از آژانس به شوراي امنيت ارجاع دادند تا از اين طريق هم سياسيون ايران را تحت فشار گذارند و هم مردم كشور را به تشويش اندازند تا در خيال باطل خود شايد با اعمال تحريم ها بين ملت و دولت فاصله بيفتد. از سوي ديگر با تصويب قطعنامه هاي پي درپي تلاش مي كردند تا راه براي حمله نظامي عليه ايران باز شود.
نويسنده يادداشت روز كيهان ادامه داده است؛آمريكا كه از سياست هاي به اصطلاح تشويقي نتيجه و بهره اي نمي گرفت، لاجرم به تهديد روي آورد و حتي در مقاطع مختلف، چندين بار حمله نظامي احتمالي آمريكا به ايران در صدر اخبار محافل سياسي و بين المللي نشست و البته تاثير خود را نيز بر بازار انرژي و قيمت جهاني نفت گذاشت. لشكركشي آمريكا به منطقه و ورود رزمناوهاي آمريكايي به خليج فارس و مانورهايي چون مانور هوايي رژيم صهيونيستي در مديترانه، گزينه هايي بود كه بحث حمله نظامي به ايران را جدي تر مي كرد.
در بخش ديگر ميخوانيد؛جنگ 33روزه بين اسرائيل و مقاومت حزب الله لبنان كه به شكست تحقيرآميز چهارمين ارتش جهان! انجاميد و دامنه افتضاح اين شكست هفته پيش دامن اولمرت نخست وزير مستعفي رژيم صهيونيستي را هم گرفت، بر عصبانيت هاي آمريكا به عنوان مهمترين هم پيمان و حامي اسرائيل، نسبت به ايران افزود. آنها حزب الله را عقبه انقلاب اسلامي ايران در لبنان مي دانند كه اتفاقا در كثرت عقايد پوچ و بي اساس آنان، اعتقاد غلطي نيست.
حميد اميدي نويسنده يادداشت ادامه داده است؛از سوي ديگر ديپلماسي ايران در جلب حمايت كشورها و ملل آزاده جهان، حتي ميان كشورهاي آمريكاي جنوبي نيز موفق عمل كرده و اكنون حوزه اي ضدآمريكايي در آمريكاي لاتين شامل ونزوئلا، اكوادور، كوبا، بوليوي و... بنيان گذاشته شده است.
در بخش پاياني يادداشت مي خوانيد؛معادلات زيادي در حل اين معما وجود دارد كه آينده آنها را روشن تر خواهد كرد. گرچه همانطور كه سران رژيم صهيونيستي اعتراف كرده اند، روياي شوم اسرائيل بزرگ پايان يافته و پايه هاي حكومتشان سخت متزلزل شده، امپراطوري آمريكا نيز در حال زوال است و صداي شكسته شدن استخوانهايش به گوش مي رسد اما از گروه نومحافظه كار، تندرو و جنگ طلبي كه هيات حاكمه آمريكا را شكل مي دهند و از كابوي ماجراجوي آمريكايي كه روزهاي آخر حيات سياسي خود را در كاخ سفيد سپري مي كند، هر كاري برمي آيد.
دنياي اقتصاد
دشمن توليد» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم غلامرضا سلامي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛هنگامي كه آقاي رييس كل، خزانه بانك مركزي را سه قفله كردند، گفتم كه در كشورهايي مانند ايران ممكن است قفلها در اختيار بانك مركزي باشد،ولي الزاما همه كليدها در دست اين بانك نيست و اگر حتي كليدها به نحوي پنهان شده باشد، در صورت نياز ممكن است كار به ديلم بكشد و علاوه بر آن رييس كلي انتخاب شود كه جاي كليدها را حداقل به دولت نشان دهد (سرمقاله دنياي اقتصاد 4 آذر 86).
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛پاسخ اين سؤال را كه چرا اين شمارش معكوس 4 ماه طول كشيد، بايد در گشودن تدريجي قفلهاي خزانه توسط آقاي رييسكل جستوجو كرد. ايشان ابتدا قفلهاي خزانه را به گونهاي شل كرد كه بدهي سيستم بانكي به بانك مركزي ظرف چند ماه پس از قفل زدن حدود 30درصد رشد كرد و از 10هزار ميليارد تومان به 13هزار ميليارد تومان افزايش يافت؛ سپس با چاپ و انتشار ايران چكهاي قابل گردش (اسكناسهاي 50 تا 200هزارتوماني) و واگذاري اعتباري اين پولهاي پرقدرت به سيستم بانكي حدود 5هزار ميليارد تومان ديگر به بدهي بانكها افزود و بالاخره در آخرين اقدام مشترك با وزارت امور اقتصادي و دارايي، علاوهبر انتقال 6/8هزار ميليارد تومان بدهي دولت به بانكها (1/5هزار ميليارد تومان بدهي مستقيم و 5/3هزار ميليارد تومان بابت اوراق مشاركت دولتي رسوب شده نزد بانكها) 2واحد درصد از نرخ سپرده قانوني كاست. يعني با اين اقدامات حداقل 40هزار ميليارد تومان به منابع بانكها افزود.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛ به هر تقدير تمام افكار و اقدامات رييس كل ضد مردمي تلقي ميشد؛ زيرا از همان ابتدا قفل زدن به خزانه بانك مركزي و الزام بانكها به پرداخت تسهيلات از محل منابع خود (چيزي كه در تمام دنيا يك اصل پذيرفته شده و بديهي است)، قفل زدن به تسهيلات قلمداد شده و تمام گناهان بي تدبيري هاي گذشته در اعطاي تسهيلات بيش از توان بالقوه بانكها به گردن رييس كل گذاشته شد و وي به گونهاي دشمن توليد معرفي گرديد.
در بخش پاياني سرمقاله آمده است؛بالاخره مطرح ساختن اين مساله علمي كه ارزش پول ملي در مقابل ارزهاي خارجي بايد با توجه به تورم داخلي و جهاني مورد تجديدنظر قرار گيرد، براي لابي قدرتمند ميلياردرهاي نوپا كه منتظر كاهش 50درصدي نرخ ارز بودند نيز از گناهان غيرقابل بخششي است كه توسط آنها و ساير رانت جويان مقابله با رفاه ملت قلمداد شده است. اكنون كه قول بازشدن قفل خزانه و آغاز وام دهي بانكها نويد داده شده است، هورا كشان و هواركشان نميتوانند خوشحالي خود را از كنارهگيري آقاي رييس كل پنهان كنند، بايد منتظر بود و ديد كه تاريخ چگونه قضاوت خواهد كرد.
اعتماد ملي
«پيروزي براي حزب » عنوان سرمقاله روزنامهي اعتماد ملي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛ارائه بسته پيشنهادي مهدي كروبي دبيركل حزب اعتماد ملي به اردوگاه اصلاحطلبان ميتواند به عنوان يك استراتژي موثر، راه برونرفت از وضعيت سكون امروز را ارزيابي كند. پيشنهاد ايشان بر اين پايه متكي است كه كانديداهاي اصلاحطلب با اعلام حضور خود در عرصه رقابتها فعاليتهاي خود را تا چند ماه آينده ادامه دهند. در اين ميان نامزدها با حضور در احزاب، مجامع، گروههاي اجتماعي، شهرستانها، مطبوعات و ديگر مراكز مدنظر، ديدگاهها و نظرات خويش را با افكار عمومي و مخاطبان در ميان گذارند، آنگاه در بهمن يا اسفند با مكانيسمي كه مورد پذيرش اجماع اصلاحطلبان خواهد بود، نامزد نهايي انتخاب و كار مشترك تمام گروههاي سياسي آغاز خواهد شد. اين پيشنهاد با اقبال عمومي همراه شده است.
در اين ميان حتي چهرههايي كه از مدلهاي راديكالتري براي حضور در انتخابات تبعيت ميكنند، موافقت كلي خويش را اعلام داشتهاند اما مشروط نمودن كليت فرآيند انتخابات به تصميمهاي پسيني نهادهاي ناظر، به معناي آدرس دادن به رقيب براي انجام عمل سياسي از پيش طراحي شده است. هيچ نيازي نيست كه ما حركات بعدي خود بر شطرنج عمل سياسي خويش را مشخص نماييم. اينكه در آينده و در خصوص چگونگي تعامل نهايي اصلاحطلبان چگونه خواهيم انديشيد و عمل خواهيم نمود موضوعي نيست كه از اكنون بر آن پا فشاريم.
در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛اما استراتژيستهاي حزب دموكرات بر اين هدف بودند كه ادبيات، خاستگاه، برنامهها و جهانبيني حزب دموكرات در ميان ايالتها و شهرهاي حاشيهاي از سوي دو كانديداي دموكرات طرح شود. صورتمساله روشن بود؛ جمهوريخواهان با يك موتور كه مككين بود حركت ميكردند و دموكراتها با دو موتور! سرانجام برنده اين بازي نه هيلاري بود نه اوباما، برنده حزب دموكرات آمريكا بود كه بيش از يكسال نامش در محافل و رسانهها و مجامع نقل محافل بود.اين مدل ميتواند براي اصلاحطلبان نيز تكرار شود؛ براين اساس كروبي، خاتمي و حتي ديگر كانديداها ميتوانند برنامهها، نظرات و اهدافشان را با مردم و نخبگان در ميان نهند. در آخر اين كانديداها نيستند كه برنده شدهاند، اين تفكر و جريان اصلاحطلبي است كه پيروز شده است.
در بخش پاياني سرمقاله ميخوانيد؛مطلوب است حزب اهداف و برنامههاي خود را در بخشهاي مختلف جامعه با افكار عمومي در ميان نهد و براي مخاطبان خود مدل مناسب دولت را طراحي و بدان اشاره نمايد. در اين مدت حزب فرصت خواهد داشت الگويي از دولت سايه را كه در صورت نيل به قدرت به آن هويت واقعي خواهد داد، به افكار عمومي نشان دهد. در اين صورت چه كروبي به صحنه بيايد يا نيايد، چه راي بياورد و چه نياورد، اين حزب اعتماد ملي است كه پيروز واقعي انتخابات آينده است.
كارگزاران
«يكي اين پايين تو را هميشه دوست دارد» عنوان سرمقالهي روزنامهي كارگزاران به قلم پرويز نوري است كه در ابتداي آن مي خوانيد؛:دو چشمآبي درخشان اين موجود نازنين، اين بازيگر پراستعداد، اين شخصيت انساندوست براي هميشه خاموش شد. پل نيومن، يكبار در جايي گفته بود: «من خودم ميخواهم سنگ قبرم را بنويسم. مينويسم اينجا پل نيومن خوابيده، كسي كه به خاطر تغيير رنگ چشمانش به رنگ قهوهاي از دنيا رفت.» يادم هست نخستينبار او را در نقشي تاريخي از فيلم «جام نقرهاي» در سينما ركس ديدم. همان موقع احساس كردم چهرهاي است كه به دل مينشيند، هرچند بازياش و تيپاش تقليدي از مارلون براندو بود. براندو در آن زمان شهره بود و هر بازيگر جواني ميخواست جاي او باشد و ژست و حركات خاص او را تكرار كند. پل نيومن بعدها با «ادي پنجهطلايي» بيلياردباز و «لوك خوشدست» و «بيلي دكيد» تيرانداز چپدست نشان داد براندو نيست و براي خودش تيپ جداگانهاي است كه ميتواند با هرگونه نقشي و در قالب هر شخصيتي، همان باشد كه بايد.
پل لئونارد نيومن در كليوزلند اوهايو به سال 1925 متولد شد. پسر صاحب يك مغازه لوازم ورزشي بود. پس از تحصيل، در جنگ جهاني دوم به خدمت سربازي درآمد و والدينش از او خواستند شغل تجارت را ادامه دهد. اما پل به سينما علاقه داشت و به مدرسه درام «ييل» گام نهاد و سپس دوره آكتورزاستوديو را در نيويورك گذراند. اولين حضورش در نمايشنامه ويليام اينچ «پيك نيك» در برادوي بود و خيلي زود توفيق آن را يافت تا نقش نخست فيلم «جام نقرهاي» را در سال 1954 عهدهدار شود. پل نيومن به سال 1958 به خاطر بازي در فيلم «تابستان گرم طولاني» جايزه بهترين بازيگر از جشنواره كن را گرفت. او دوبار براي بازيهاي عالياش در «گربه روي شيرواني داغ» (1958) و «بيلياردباز» (1961) نامزد جايزه اسكار شد. به خاطر بازي در وسترن «بوچ كسيدي و ساندنسكيد» در سال 1969 جايزه بهترين بازيگر را از آكادمي فيلم انگلستان دريافت كرد. سرانجام در سال 1986 براي بازي در دنباله فيلم «بيلياردباز» با عنوان «رنگ پول» جايزه اسكار را به دست آورد.
پل نيومن ضمنا به كارگرداني هم اشتياق نشان داد و در سال 1968 فيلم «ريچل ريچل» با شركت همسرش «جوآن رودوارد» ساخت. او مرد خانواده بود و تا آخر عمرش با همسر خود زندگي كرد.
به پل نيومن «خوششانس بزرگ» لقب دادند زيرا شركت غذايياش خاصه سسهايش ميليونها دلار هرساله نصيبش ميكرد. اما او بيشترين اين درآمد را به امور خيريه تخصيص داده بود.
پل نيومن يكي از آخرين غولهاي نسل بازيگران معبد سينما بود. هنگامي به ياد «راكي گراسيانو» قهرمان بوكس در فيلم «يكي آن بالا مرا دوست دارد» ميافتيم، بياختيار به ذهنمان ميزند: «يكي هم اين پايين هميشه تو را دوست خواهد داشت.»
ابتكار
«پف سياست خارجي روسيه» عنوان سرمقالهي روزنامه ابتكار است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛آنچه كه در نگرش عمومي يك پژوهنده اهل سياست در ايران از رفتار روسيه ترسيم مي شود، اين است كه ذوق زدگي و محاسبه نابخردانه در قضاوت نسبت به همراهي ديگران با اهداف سياست خارجي كشورمان مي تواند آفتي باشد كه سرنوشت نسل كنوني و تاريخ كشور را به تلخي رقم زند. يادداشتي از سيدعلي موجاني، پژوهشگر حوزه روابط بين الملل بي ترديد ميرزا حسن خان اعتماد السلطنه كاتب و وقايع نويس عصر ناصر الدين شاه قاجار، يكي از معدود رجال سياسي زيرك و فطين ايران آن روزگار است كه به دليل اشراف خود بر ضماير و دقايق حوادث روزانه بخش عمده اي از دوران سلطنت پنجاه ساله شاه قجر قضاوت هايش حائز اعتبار و اعتنا است. او در كتابي كه خلسه نام نهاده كوشيده است تا در روياي خود صدراعظم هاي بزرگ عهد ناصري را در يك محكمه فرضي به پاسخگويي وا دارد. اگرچه در نگاه اول كتاب خلسه جنبه تخيل نويسنده را هويدا مي كند اما با عنايت به محدوديت هاي عرصه گفتار و نوشتار عصر استبداد ناصري، اين متن زيركانه حاوي پيام هاي جدي براي رجال سياسي اعصار بعد از خود است. در مجموعه محاكمات خيالي، نويسنده به گفتگو با ميرزا علي اصغر خان امين السلطان صدراعظم دستگاه سلطان صاحبقران پرداخته و از او در مورد ماجراي عدم همراهي روسيه با ايران و ناموفق ماندن سياست هاي روس مدارانه عصر صدارت او پرسش مي كند. نويسنده، در پي اين سوال خود پاسخي را از قلم خود بر زبان امين السطان مي راند كه نغز و وافي به معاني متعدد است، از نظر او دولت روسيه و روسها مردماني اند كه « به پفي مشتعل شده و به تفي خاموش» مي شوند. اين بيان مختصر و قضاوت كوتاه بيشتر از آن جهت اهميت و ارزش پيدا مي كند كه با گذشت يكصد و اندي از نگارشش، در عالم سياست بين الملل و خاصه مناسبات ايران و روسيه مصداقي بارز و متواتر پيدا كرده است. شايد آخرين مورد از اشتعال سياست ايراني روسيه كه تمثيل اعتماد السطنه را دگربار معنا و مصداق مي بخشد، موضعگيري اخير لاوروف وزير خارجه كنوني آن كشور درباره نشست اعضاي دائم و آلمان پيرامون برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران بود. سياست و موضع رسمي نفي قاطع و مخالفت آشكار قدرت نوظهور روسيه در تشكيل جلسه وزراي خارجه 1+5 به دليل مشغله كاري (!!؟) تنها چند ساعتي بيش دوام نداشت، و آن گونه كه مولف خلسه پيش بيني كرده بود، قدرت و قوت موضع مشتعل رهبران كنوني كرملين نيز چون اسلاف خود، در پي گفتگوي چند دقيقه اي وزير خارجه ينگه دنيا ( ايالات متحده امريكا) به « تفي » فرونشانده شد. در اين مطلب در صدد تحليل رخداد واقع شده و ارزيابي آن عناصري نيستم كه در نظام كنوني بين الملل نمود و عينيت دارد تا با اتكا به چنين داده هايي سياست روسيه را به قضاوت بنشينم، اما آنچه كه در نگرش عمومي يك پژوهنده اهل سياست در ايران از رفتار روسيه ترسيم مي شود، اين است كه ذوق زدگي و محاسبه نابخردانه در قضاوت نسبت به همراهي ديگران با اهداف سياست خارجي كشورمان مي تواند آفتي باشد كه سرنوشت نسل كنوني و تاريخ كشور را به تلخي رقم زند. شكي نيست كه روسيه كنوني امروز يكي از كشورهاي قابل اعتنا و موثر در نظام بين الملل است، اما پنداشتن اينكه روسيه قطبي مستقل و در تضاد با سيستم جهاني است، باوري نابجا خواهد بود. چرا كه ظرفيت اين كشور و اهداف آن اجازه نخواهد داد تا تصور كنيم مجددا جنگ سردي با معيارهاي نيمه دوم قرن گذشته حادث شده و روسيه، همچون شوروي خواهد كوشيد به صف بندي در برابر جريان همسان جهاني متمايل شود. اگر مطالعه تاريخ جهاني، با نگاهي كاربردي و با دقت بر ظرائف و دقايق رفتار كشورها صورت گرفته و بر مبناي وضعيت كنوني - و نه تاريخي - تحليل شود، مي توان اميد داشت كه قضاوت ها و تصميم گيري ها از ضريب پاييني به جهت خطا برخوردار باشد. در اين ميان شيفتگي و اميد واهي به بروز روند تقابلي ميان روسيه و غرب، لااقل در موضوع پرونده هسته اي ايران باوري محال است. فراموش نبايد كرد كه پوتين نخست وزير كنوني و رئيس جمهور سابق كه خود معمار تحول و شكل گيري « روسيه نوين » است، با همه اقتدار و قاطعيت رفتاري خود طي دو دوره رهبري قدرت روسيه تنها چند روز قبل از « پف » سياسي وزير خارجه دولتش اظهار كرد كه روسيه "با ثبات قدم و از روي نداي وجدان" با شركاي خود در مورد ايران همكاري كرده است. بلكه نخست وزير روسيه در اين نوشتار كه در سايت شخصي اش انتشار يافته اضافه مي كند كه دليل كشورش در اين همراهي « نه به دليل اين است كه كسي از ما چنين خواسته است و نه به خاطر آنكه مي خواهيم در چشم ديگران خوب جلوه كنيم، بلكه ما اين كار را مي كنيم چون در راستاي منافع ملي ماست، زيرا در اين مورد، منافع ما با منافع بسياري از كشورهاي اروپايي و منافع آمريكا سازگار است."اساس ديپلماسي كنوني روسيه، بر فرصت طلبي بنا يافته است و اين اگرچه براي منافع ملي آن كشور امر نيكويي است، اما براي همسايگان و شركاي روسيه خطري بالقوه است كه مانع شكل گيري مناسبات پايدار يا به تعبير امروزي استراتژيك ميان آنها با روسيه خواهد شد. در چنين فضايي منطق ديپلماسي سبب مي شود تا همسايگان روسيه نيز در برابر رويه كرملين از ابزار مشابهي بهره گيرند. ابزاري كه در ميان مدت لطمات جبران ناپذيري را بر پيكره روسيه نوين ولاديمير پوتين وارد خواهد ساخت. ايرانيان، يكي از همسايگان آن كشور در حافظه تاريخي خود خاطرات تلخي را از روسيه دارند، برخلاف باور رايج كه سخن از شهرهاي قفقاز و انتزاع آنها در پي معاهدات ننگين گلستان و تركمانچاي، يا اشغال آذربايجان و حمايت از فرقه دمكرات به عنوان فصول تلخ روابط با روسيه دارد، به زعم نگارنده، آنچه درباره روسيه براي ايران يكصد سال اخير دردناك و جبران ناپذير بود، تحولاتي است كه در بطن جامعه روسي بروز يافت و جنبه جهاني پيدا كرد. تحولاتي كه سبب شد تجار آذربايجان، گيلان و مازندران پس از انقلاب بلشويكي مصمم شوند تا روبل هاي بي ارزش عهد تزاري را در سماور روسي خود ريخته و با قند روسي چاي دم كشيده از آتش روبل بي ارزش را سركشند، و يا تغييراتي كه منجر شد تا به دليل فروپاشي نظام شوروي فولاد الگوي صنعتي ايران معاصر، از اسلوب غير روسي پيروي كند. با اين تفسير دور از انتظار نخواهد بود كه تكرار تجربيات تاريخي مجددا حادث شده و به آنجا منتهي شود كه صنعت هسته اي نوپاي كشور كه مصداق آن در بوشهر جنبه نمادين يافته نيز الگويي غير از « روسيه نوين » را برگزيند.
آفتاب يزد
«هم رحم كنيد و هم صبر!» عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛طرح تحول اقتصادي و زمان مناسب براي اجراي آن، از سوژههايي است كه موجب تحرك فراوان در ميان دولتيها و باعث افزايش نگراني در ميان غيردولتيها – اعم از كارگزاران حكومتي و كارشناسان غيرحكومتي – شده است. رئيس جمهور و همكاران او به گونهاي سخن ميگويند كه گويي اين طرح، نسخه شفابخش اقتصاد ايران است و غيردولتيها نگران آن هستند كه تصميمات دولت در اين مورد، چه پيامدهايي به دنبال خواهد داشت. برخي از انديشمندان هم ميكنند و ضمن ضروري دانستن تحول در اقتصاد كشور، هر نوع تعجيل در اجراي طرح موسوم به تحول را خطرناك ميدانند. اما برآيند اظهارنظر مسئولان دولتي نشان ميدهد اگر بتوانند در ماههاي پاياني دوره مسئوليت خود، طرح را اجرا خواهند كرد.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛تغيير و جابجايي مكرر مهرههاي كليدي در تيم اقتصادي كابينه، بهترين گواه براين امر است. افزايش روز افزون انتقادات و گسترش فزاينده طيف منتقدان، نشانه ديگري است كه ثابت ميكند برخلاف ادعاي دولتمردان، انگيزههاي سياسي و جناحي، نقش قابل توجهي در مخالفت با برنامههاي دولت ندارد بلكه بسياري از نمايندگان مجلس و صاحبنظران حكومتي وغير حكومتي، نسبت به نادرست بودن بعضي از سياستهاي دولت اطمينان قطعي پيدا كردهاند و جز بخشي از همكاران دولت – كه آنها نيز در حال ريزش هستند – كسيحمايت از اين برنامهها را بر نميتابد. برخي وعدههاي اجرا نشده و سرنوشت پيشبينيهايي كه توسط عاليترين مقام اجرايي كشور در تريبونهاي علني اعلام شده و ميشود از دلايل ديگري است كه ميتوان به استناد آنها وجود اشكال در مكانيزم تصميمگيريهاي دولت را اثبات نمود. سال گذشته پس از آغاز سهميهبندي بنزين، رئيس جمهور به مردم وعده داد اجراي اين طرح، صرفه جوييهاي قابل توجهي در كشور ايجاد خواهد كرد كه از محل آن ميتوان به توسعه شبكههاي حمل و نقل درون و برون شهري پرداخت.
در بخش ديگر مي خوانيد؛اما در اين مدت، خبر خاصي از توسعه بيمه بيكاري در اختيار مردم قرار نگرفت. در همين دوره زماني نشانه ويژهاي از تسريع پروژههاي راهسازي برون شهري مشاهده نگرديد. مسئولان شهرداري تهران هم مكرراً ادعاهايي مطرح كردند كه مفهوم آن، تاخير در پرداخت اعتبارات مصوب شبكههاي حمل و نقل درون شهري يا عدم پرداخت اين اعتبارات بود. همه اين نمونهها ثابت ميكرد كه يا مسئولان دولتي در برآوردهاي اوليه از پيامدهاي مالي طرح سهميهبندي بنزين دچار خوشبينيهاي غيركارشناسي هستند و يا به دليل ضعفهاي مديريتي، قادر به اجراي وعدههاي خود نميباشند. احتمالاً مسئولان دولتي خواهند گفت كه افزايش نرخ نفت و فرآوردههاي آن – مانند بنزين – غيرقابل پيشبيني بوده و همين امر، محاسبات آنها را بر هم زده است كه براي اين ادعاي احتمالي، دو پاسخ وجود دارد.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛در سال 87 دو اتفاق ديگر هم افتاد كه نشان داد حتي اگر تصميمات دولتي در مسير صحيح و با استفاده از نظرات كارشناسي اتخاذ شود، بدنه اجرايي دولت در عملي ساختن بعضي پروژههاينه چندان بزرگ، با مشكلات اساسي مواجه است. در ماههاي اوليه سال، تعدادي از نمايندگان مجلس، نگراني خود را از عدم پرداخت بخشي از حقوق و مزاياي معلمان در استانهاي گوناگون – عليرغم گرفتاريهاي فراوان اين قشر زحمتكش– اعلام كردند و از اينكه دريافتي اين گروه از معلمان نسبت به سال گذشته كاهش داشته است ابراز تاسف نمودند.
در پايان سرمقاله ميخوانيد؛آنچه كه در خصوص مكانيزمهاي تصميمگيري و توانمندي هاي اجرايي مطرح شد نگرانيها در خصوص هر نوع تعجيل در اجراي طرح بزرگ و بي سابقه تحول اقتصادي را افزايش ميدهد و لذا جا دارد مجلس و ساير نهادهاي قدرتمند، با استفاده از اختيارات قانوني خود مانع هر اقدامي شوند كه ممكن است قبل از اجماع نسبي كارشناسان نسبت به طرح تحول اقتصادي صورت گيرد. رسانهها هم كه فاقد قدرت تاثيرگذاري در اين خصوص هستند بايد ترحم به ضعيف ترين اقشار جامعه را خواستار شوند زيرا اجراي كارشناسي نشده طرح تحول اقتصادي، ميتواند زندگي روزمره بسياري از آنها را دچار اختلال جدي كند.
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-