واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: مشاجره همسايه ها با قتل تمام شد
گروه حوادث ـ راننده اتوبوسى كه در جريان مشاجره همسرش با يكى از زنان محل، مرد همسايه را به قتل رسانده بود، با حكم دادگاه به مرگ محكوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، عصر ۱۱ تير ،۸۶ مأموران كلانترى( 160 ) خزانه از وقوع جنايت در يك مجتمع مسكونى باخبر شدند. در نخستين تحقيقات مشخص شد ، على ۳۶ ساله با ضربه كارد مرد همسايه به قتل رسيده است.بدين ترتيب محمدرضا- متهم ۲۶ ساله- پس از دستگيرى تحت بازجويى قرار گرفت و به اتهام قتل عمد با قرار بازداشت موقت، روانه زندان شد.
در دادگاه
در جلسه محاكمه علنى ديروز كه در شعبه (۷۱) دادگاه كيفرى استان تهران به رياست قاضى نورالله عزيزمحمدى برگزار شد، نماينده دادستان با قرائت كيفرخواست خواستار مجازات متهم شد.سپس پدر، مادر، همسر و ۳ فرزند مقتول به عنوان اولياى دم خواستار قصاص عامل قتل شدند.در ادامه جلسه نيز متهم در برابر هيأت قضايى ايستاد و در دفاع از خود گفت: من راننده بودم كه با دريافت مجوز قانونى عصرها هم در عروسى ها خوانندگى مى كردم. از ۸ ماه پيش كه ساكن مجتمع مسكونى شده بوديم بارها به خاطر سروصداى تلويزيون همسايه به مدير ساختمان شكايت كرده بوديم اما تذكرها هيچ نتيجه اى نداشت. من كه تا نيمه هاى شب خانه نبودم، هيچ وقت فرصت نداشتم تا با مرد همسايه روبه رو شوم تا اين كه روز حادثه خسته و گرمازده از سر كار به خانه برگشتم تا خانواده ام را به جشن عروسى پسر خاله ام ببرم، اما متوجه شدم آنها حاضر نيستند، همان موقع از ميان حرف ها فهميدم كه همسرم با همسر همسايه بغلى به خاطر دعواى بچه ها درگير شده است. با شنيدن اين خبر در حالى كه بشدت عصبانى بودم، لگدى به در خانه همسايه زدم. اما مرد همسايه وقتى از خانه خارج شد، با مشت به طرفم حمله كرد. من هم براى ترساندن آنها و خانواده ام چاقويى از آشپزخانه برداشتم و منتظر شدم تا ديگران وساطت كنند و با ميانجى گرى مانع ادامه درگيرى شوند. اما همه ايستاده بودند و نگاه مى كردند. نمى دانم چه شد كه ناگهان چاقو به قلب مرد همسايه خورد، در حالى كه قسم مى خورم قصد كشتن او را نداشتم.در ادامه جلسه «زهرا»- دختر مقتول- نيز به عنوان شاهد حادثه گفت: آن روز پدرم در حال نماز خواندن بود كه متهم پشت در خانه آمد و به فحاشى پرداخت. پدرم با شنيدن صداى او، نمازش را شكست و عينكش را روى مبل انداخت. سعى كردم مانع او شوم اما پدرم مرا كنار زد و جلوى در رفت. همان موقع «محمدرضا» با چاقو ضربه اى به پدرم زد. بعد هم به خانه اش رفت تا پس از عوض كردن لباسش، فرار كند كه همسايه ها حفاظ آهنى آپارتمانش را كشيدند و او همان جا حبس شد تا پليس سر رسيد.در پايان جلسه، متهم در حالى كه از اولياى دم تقاضاى گذشت داشت، گفت: «على» يك بار مرد، اما من به خاطر عذاب وجدان روزى صد بار مى ميرم و زنده مى شوم. به خاطر ناسازگارى دو زن همسايه، حالا دو خانواده و ۵ بچه بدون پدر مانده اند. «على» كشته شد و من هم در انتظار مرگم. در حالى كه من و مقتول اصلاً همديگر را نمى شناختيم و از صبح تا شب سر كارمان بوديم. حالا هم تقاضاى عفو و بخشش دارم.۵ قاضى شعبه( 71)پس از شنيدن آخرين دفاعيات متهم و وكيل تسخيرى اش، وارد شور شده و «محمدرضا» را به قصاص نفس- اعدام- محكوم كردند.
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]