واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: دشمن توليد
غلامرضا سلامي هنگامي كه آقاي رييس كل، خزانه بانك مركزي را سه قفله كردند، گفتم كه در كشورهايي مانند ايران ممكن است قفلها در اختيار بانك مركزي باشد، ...
... ولي الزاما همه كليدها در دست اين بانك نيست و اگر حتي كليدها به نحوي پنهان شده باشد، در صورت نياز ممكن است كار به ديلم بكشد و علاوه بر آن رييس كلي انتخاب شود كه جاي كليدها را حداقل به دولت نشان دهد (سرمقاله دنياي اقتصاد 4 آذر 86).
در جاي ديگر گفتم كه از همان ابتدا كه آقاي طهماسب مظاهري با ايدههاي مشخص زمام امور بانك مركزي را بهعهده گرفتند، شمارش معكوس براي خداحافظي ايشان آغاز و با اعلام سه قفله كردن خزانه بانك مركزي شدت گرفت و در نهايت با انتشار بسته سياستي و نظارتي و ارتكاب خطاي نابخشودني ارتباط دادن بين سود تسهيلات بانكي و عامل تورم به اوج خود رسيد (سرمقاله دنياي اقتصاد 6 خرداد87).
پاسخ اين سوال را كه چرا اين شمارش معكوس 4 ماه طول كشيد، بايد در گشودن تدريجي قفلهاي خزانه توسط آقاي رييسكل جستوجو كرد. ايشان ابتدا قفلهاي خزانه را به گونهاي شل كرد كه بدهي سيستم بانكي به بانك مركزي ظرف چند ماه پس از قفل زدن حدود 30درصد رشد كرد و از 10هزار ميليارد تومان به 13هزار ميليارد تومان افزايش يافت؛ سپس با چاپ و انتشار ايران چكهاي قابل گردش (اسكناسهاي 50 تا 200هزارتوماني) و واگذاري اعتباري اين پولهاي پرقدرت به سيستم بانكي حدود 5هزار ميليارد تومان ديگر به بدهي بانكها افزود و بالاخره در آخرين اقدام مشترك با وزارت امور اقتصادي و دارايي، علاوهبر انتقال 6/8هزار ميليارد تومان بدهي دولت به بانكها (1/5هزار ميليارد تومان بدهي مستقيم و 5/3هزار ميليارد تومان بابت اوراق مشاركت دولتي رسوب شده نزد بانكها) 2واحد درصد از نرخ سپرده قانوني كاست. يعني با اين اقدامات حداقل 40هزار ميليارد تومان به منابع بانكها افزود.
ولي ظاهرا نياز متقاضيان روزافزون تسهيلات ارزان قيمت بانكي به مراتب بيشتر از اين ارقام است و لذا يا بايد برخلاف نيت خود باز هم پول بيشتري چاپ و در اختيار بانكها قرار ميداد يا خداحافظي ميكرد. البته به نظر نگارنده اگر فشارها به همين جا ختم ميشد، با شناختي كه از آقاي مظاهري وجود دارد، ايشان باز هم مقاومت ميكرد؛ ولي با فرارسيدن نيمه دوم سال و رخ نمودن كسري بودجه عظيم دولت، بانك مركزي كه تا كنون (در سال 87) نيازي به خريدن دلارهاي نفتي و پرداخت ريالي معادل آن را پيدا نكرده بود، خواهناخواه با فشار جديد تامين كسري ريالي بودجه نيز مواجه ميگرديد كه در آن صورت نه تنها به اهداف مهار نقدينگي و تورم مورد نظر دست پيدا نميكرد، بلكه رشد نقدينگي در سال جاري ركوددار نيز ميشد. به هر تقدير تمام افكار و اقدامات رييس كل ضد مردمي تلقي ميشد؛ زيرا از همان ابتدا قفل زدن به خزانه بانك مركزي و الزام بانكها به پرداخت تسهيلات از محل منابع خود (چيزي كه در تمام دنيا يك اصل پذيرفته شده و بديهي است)، قفل زدن به تسهيلات قلمداد شده و تمام گناهان بي تدبيري هاي گذشته در اعطاي تسهيلات بيش از توان بالقوه بانكها به گردن رييس كل گذاشته شد و وي به گونهاي دشمن توليد معرفي گرديد. علاوه بر آن ارتباط دادن نرخ سود تسهيلات و در نتيجه سود سپردههاي مردم با تورم توسط ايشان، از طرف رانت جويان از يك طرف و بنگاههاي زيان ده از طرف ديگر نيز نوعي دشمني با توليد تلقي ميشد. بالاخره مطرح ساختن اين مساله علمي كه ارزش پول ملي در مقابل ارزهاي خارجي بايد با توجه به تورم داخلي و جهاني مورد تجديدنظر قرار گيرد، براي لابي قدرتمند ميلياردرهاي نوپا كه منتظر كاهش 50درصدي نرخ ارز بودند نيز از گناهان غيرقابل بخششي است كه توسط آنها و ساير رانت جويان مقابله با رفاه ملت قلمداد شده است. اكنون كه قول بازشدن قفل خزانه و آغاز وام دهي بانكها نويد داده شده است، هورا كشان و هواركشان نميتوانند خوشحالي خود را از كنارهگيري آقاي رييس كل پنهان كنند، بايد منتظر بود و ديد كه تاريخ چگونه قضاوت خواهد كرد.
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]