واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بخش نخست/بررسي روشهاي هدايت در قرآن كريم
گروه خبرنگاران افتخاري / احسن ميرزايي : قرآن كريم مدعى است كه نه تنها براى هدايت مردم آمده است، بلكه بهترين روش هدايت را قرآن كريم به عهده دارد، بنابراين بهترين راه درك و بررسي هدايت از ديدگاه قرآن كريم است.
قرآن كه ظاهرش زيبا و باطنش عميق است، چگونه و با چه روشهايى مردم را هدايت مىكند؟، قرآن مدعى است كه نه تنها براى هدايت مردم آمده است كه «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن هدى للناس»، بلكه بهترين روش هدايت را قرآن به عهده دارد، هيچ كتابى نيست كه همانند قرآن مردم را هدايت كند در آيه نهم سوره اسراء آمده است كه «ان هذاالقرآن يهدى للتى هى اقوم»، پس هيچ كتابى همانند قرآن هادى مردم نيست. اين روش هدايتى را خود قرآن با روشهاى گوناگونى معرفى كرده است.
راه استدلال: قرآن بارها به ما فرموده تعقل و تفكر كنيد، اين كار تشويق به استدلال است، حتى خود قرآن هم از راه استدلال با ما سخن گفته است؛ مثلا مىفرمايد: «لو كان فيهما آلهه الاالله لفسدتا» «ام خلقوا من غير شىء ام هم الخالقون» احتجاجات انبيا(ع) را بازگو كرد كه فلان پيامبر براى اثبات توحيد حق با فلان طاغى اين چنين برهان اقامه كرد.
نقل براهين عقلى از انبياي سلف(ع)در قرآن كم نيست. اينها خطوط كلى سهگانه است كه هر كدام دهها نمونه دارد يكى اين كه ما را به تفكر و تعقل دعوت كرده است كه اينها دهها آيه دارد، يكى اينكه براى ما و با ما با استدلال سخن گفت، فرمود: اگر خدايى نيست بگو ببينم شما را كه آفريد؟ يا بايد بگوييد موجود خود به خود خلق مىشود، يا بايد بگوييد خودمان، خودمان را آفريديم «إم خلقوا من غير شىء إم هم الخالقون» شما هر تلاش و كوششى بكنيد.
اين دو آيه مباركه بدون مسأله دور و تسلسل قابل حل نخواهد بود، اگر بگويى «خلقوا من غير شىء» يعنى فعل فاعل نمىخواهد مىشود تصادف، اگر بگويى كه نه، فعل، فاعل مىخواهد، ولى فاعل فعل خود ماييم كه مىشود دور، اگر عين شما باشد، اگر مثل شما باشد كه مىشود تسلسل، اين همان برهان عميق فلسفى «دور و تسلسل» است، منتها همان طورى كه اين «ما كنا معذبين حتى نبعث رسولا» را وقتى به دست يك اصولى ماهر داديد.
بحث عميق برائت را از اين استنباط مىكند، اين جمله مباركه «ام خلقوا من غير شيىء ام هم الخالقون» را وقتى به حكيم داديد بحثهاى عميق عقلى را از آن استنباط مىكند. اين نحوه استدلال چه براى اثبات اصل مبدأ و چه براى توحيد كه قرآن با ما به عنوان احتجاج سخن گفت فراوان است.
قرآن، در بخش ديگرى از روش استدلال نحوه استدلال انبياى سلف(ع) را با طاغوتيان عصرش نقل مىكند كه فلان پيامبر با فلان طاغى اين چنين استدلال كرده است. همه اينها براهين عقلى است و يكى از روشهاى هدايت است براى كسانى كه قدرت تفكر دارند.
تقليد ايمانى: روش ديگر تقليد ايمانى است. خيلى از افراد به محضر معصوم(ع) مىآمدند؛ مثلا از رسولالله(ص) بعد از اثبات رسالت و معجزه و مانند آن سؤالى درباره حق تعالى، قيامت، فرشتهها مىكردند، پيامبر هرچه مىفرمود آنان يقين پيدا مىكردند.
راه دوم مثل راه اول يقينا كافى است؛ يعنى راه دينى مثل برهان عقلى يقينا كافى است و همه حكما هم فرمودهاند كه قول معصوم(ع) مىتواند حد وسط برهان قرار بگيرد؛ يعنى همانطور كه يك مبرهن مىتواند بگويد مثلا «عالم متغير است»، «هر متغيرى حادث است» يك متدين هم مىتواند بگويد: «اين قول معصوم است» و «هر چه معصوم فرمود حق است»، قول معصوم مىتواند حد وسط برهان قرار بگيرد، اما اگر كسى يا مستقيما از خود معصوم بشنود كه جزم داشته باشد كه اين معصوم است و سخن هم سخن اوست و براى بيان حكم واقعى هم فرمود؛ يعنى اصل صدور قطعى، جهت صدور قطعى، دلالت هم قطعى، قول معصوم مىتواند حد وسط قرار گيرد.
كسى در عصر معصوم(ع) نيست و خبر متواترى كه سند را قطعى كند ندارد و دلالت هم نص باشد ندارد يا بىمعارض در دست ندارد، اين شخص اگر بخواهد به استناد خبرى، مطلبى را ثابت كند، اگر اهل رقم و حساب باشد مىبيند صدها اصل عقلايى را بايد روى هم بچيند و تلى از اصول درست كند تا بتواند يك مطلبى را بفهمد، اگر روايتى پنج جمله داشت و اين روايت از امام ششم(ع) تا ما به ده يا بيست واسطه رسيد، ما درباره تكتك اين وسايط و جملهها بايد اصل عدم غفلت، اصل عدم سهو، اصل عدم نسيان، اصل عدم زياده، اصل عدم نقيصه، اصل عدم قرينه، را روى هم بچينيم تا يك مظنهاى به دستمان بيايد، آن وقت در برابر انبارى از اصول يك ظن سطحى نصيب ما مىشود.
اگر مسأله ما مربوط به موضوعات عملى بود كه همين حجت است و بايد عمل كرد، اما اگر مربوط به مسائل اعتقادى بود، اين ظنون سودى ندارد و آنچه هم در حديث شريف ثقلين است اين است كه عترت همتاى قرآن است نه روايت، نفرمود روايت همتاى قرآن است، بلكه فرمود عترت همتاى قرآن است. روايات مجعول و غير مجعول داريم، اما عترت تماما نور هستند «و كلامهم نور»
چون روايت، جعلى دارد و قرآن مصون از جعل است، روايت همتاى قرآن نيست، پس فقط عترت همتاى قرآن است. پس تا اين جا دو راه از روش هاى هدايت را گفتيم: راه برهان و راه تقليد ايمانى.
ادامه دارد ... .
شنبه 6 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]