تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خوشبخت كسى است كه سراى باقى را كه نعمتش پايدار است بر سراى فانى كه عذابش بى‏پاي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815614325




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روايتي از عمليات نيروي هوايي ارتش در زمان جنگ حمله به موصل


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: روايتي از عمليات نيروي هوايي ارتش در زمان جنگ حمله به موصل
يكي از شاهرگ هاي اصلي عراق، شهر موصل بود. در اين شهر پايگاه هوايي موصل و همچنين مخازن سوخت قرار داشت.پايگاه هوايي موصل بارها مورد تاخت و تاز تيزپروازان نيروي هوايي قرار گرفته بود، ولي مخازن سوخت هيچ وقت به طور كامل منهدم نشده و در تمامي حملات خسارت وارده بسيار جزيي بود. حتي در يك عمليات، هدف اصلي همين مخازن بود، اما به دليل استتار و عدم تعيين موقعيت دقيق آنها خلبانان نتوانستند آنجا را پيدا كنند.از آنجا كه اين مجموعه براي عراق بسيار مهم بود و در واقع يكي از شاهرگ هاي حياتي به حساب مي آمد، از سوي دشمن بسيار محافظت مي شد؛ به طوري كه سرتاسر اين منطقه توسط موشك هاي سام 2 ، 3 و 6 و ديگر سامانه هاي پدافند هوايي قدرتمند پوشش داده مي شد. در حملات قبلي، نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، سه تن از بهترين خلبا نان خود به نام هاي سرلشكر خلبان شهيد «علي اقبالي»، سرلشكر خلبان شهيد «اسدالله بربري» و سرلشكر شهيد «دلحامد» را بر فراز موصل از دست داده بود و خلبانان نيروي هوايي به اين منطقه «لانه زنبور» مي گفتند.

اين مخازن بايد منهدم شود

از سوي فرماندهي نيروي هوايي دستوري با ماموريت انهدام اين مخازن صادر شد زيرا با انهدام اين مجموعه، عراق عملاً در سوخت رساني به هواپيماها و تجهيزات زميني خود با مشكل زيادي روبه رو مي شد.طراحي و برنامه ريزي عمليات آغاز شد.سرانجام كار روي اين عمليات آغاز شد و طراحان اتاق جنگ نيروي هوايي مشغول طراحي نقشه حمله شدند. در اين عمليات سه چيز از اهميت فوق العاده يي برخوردار بود.

اول؛ برق آسا بودن عمليات

دوم؛ سبك بودن هواپيماهاي شركت كننده

سوم؛ سكوت مطلق راديويي

در كنار اين سه اصل، بايد طوري عمل مي شد كه دشمن كاملاً غافلگير شود.

شرح عمليات روي كاغذ بدين شكل بود؛ابتدا توسط يك فروند اف 4 شناسايي از محل و عكسبرداري هاي لازم انجام شود، سپس 4 فروند اف 5، هر كدام مسلح به چهار بمب در سكوت كامل راديويي، هدف را درهم بكوبند. پايگاه هاي مبدأ نيز مشخص شد و البته لازم بود كل عمليات با رعايت كامل اصول حفاظتي انجام گيرد.

مرحله اول عمليات؛ پرواز شناسايي

بدين ترتيب يك فروند فانتوم شناسايي «آر-اف-4» نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران از يكي از پايگاه هاي نيروي هوايي جهت شناسايي اين منطقه با حفظ كامل اصول حفاظتي به پرواز درآمد. در نزديكي مرز، فانتوم ارتفاع خود را كم كرده و از لابه لاي دره ها گذشت و وارد خاك عراق شد. خلبان با سرعت به سمت هدف پيش رفت و بعد از رسيدن به آن، ابتدا با سرعت از روي آن رد شد و تعدادي از عكس هاي لازم را تهيه كرد، سپس با گردشي مجدد، ارتفاع خود را به پايين ترين حد ممكن رسانده و با ارتفاع حدود 9 متري از سطح زمين، به هدف نزديك شد، از روي آن گذشت و عكس هاي لازم را تهيه كرد.دشمن كه تازه متوجه هواپيماي ايراني شده بود، بي امان به سمت آن شليك كرد كه خوشبختانه خلبان با مهارت، مانع اصابت گلوله هاي ضدهوايي شد. بعد از اتمام عمليات، خلبان ارتفاع هواپيماي خود را حفظ كرده و با قرار دادن موتور هواپيما در حالت پس سوز (در اين حالت بنزين از لوله يي با سوراخ هاي ريز به پشت موتور جنگنده پاشيده مي شود و آتش مي گيرد، در نتيجه سرعت هواپيما افزايش مي يابد) با حداكثر سرعت و با ارتفاع كم، سمت خود را به سوي مرزهاي ايران طي كرد.پس از اتمام عمليات شناسايي و تهيه عكس هاي هوايي لازم، طرح عمليات با توجه به عكس ها برنامه ريزي شد. در عكس هاي گرفته شده، مخازن كاملاً مشخص بود، آنها در كنار پايگاه و در جنوب شرقي شهر موصل قرار داشتند. اينك كار طرح ريزي و برنامه ريزي به اتمام رسيده بود. تصميم بر اين گرفته شد كه اين عمليات توسط پايگاه هوايي تبريز انجام پذيرد، لذا طرح عمليات به صورت محرمانه به پايگاه هوايي تبريز ارسال شد.

مرحله نهايي؛ خلبان ها انتخاب مي شوند

فرمانده پايگاه و معاون عمليات پايگاه بعد از مطالعه طرح عمليات، مرحوم سرتيپ خلبان (سرهنگ آن زمان) «محمد دانشپور» - كه يكي از بهترين و ماهرترين خلبانان آن زمان نيروي هوايي بود - را به عنوان ليدر يا همان فرمانده دسته پروازي انتخاب مي كنند. بعد از اطلاع مرحوم دانشپور از عمليات، نحوه اجراي آن و ديگر جزئيات، از او خواسته مي شود كه سه نفر ديگر را خود انتخاب كند. مرحوم دانشپور با توجه به حساسيت عمليات، سروان خلبان «يدالله شريفي راد»، سرلشكر (ستوان يكم آن زمان) شهيد «پرويز ذبيحي» و سرلشكر (ستوان يكم آن زمان) شهيد «مصطفي اردستاني» را براي اين عمليات انتخاب كرد. به هر سه نفر تاكيد شد اگر مايل نيستند، اجباري نيست و مي توانند نيايند كه همگي با اشتياق براي انجام اين عمليات جواب مثبت دادند. بعد از موافقت همگي، دانشپور اعلام كرد هيچ كس نبايد از موضوع، محل و... عمليات اطلاع داشته باشد. پس مقرر شد كه روز بعد، يعني جمعه بيست و سوم آبان ماه سال 1359 راس ساعت 10 همگي در اتاق بريفينگ (اتاق توجيهات قبل از پرواز) پايگاه حضور داشته باشند.

پيش به سوي هدف

ساعت 10 صبح روز 23 آبان ماه، دانشپور بريفينگ را آغاز كرد. كليه ملاحظات از هنگام پرواز تا هنگام بازگشت بازگو شد. همچنين مشكلات احتمالي نيز مرور شد. دانشپور تذكر داد به دليل اينكه پدافند اين منطقه خيلي قوي است و احتمال مي رود از سوي رادارهاي دشمن شناسايي شويم، سكوت مطلق راديويي در كل مسير رفت و برگشت الزامي است. به همين دليل بار ديگر به دقت مختصات محل، مورد ارزيابي قرار گرفت و به سوالات نيز پاسخ داده شد تا نيازي به مكالمه راديويي نباشد.

شماره هاي پروازي هم مشخص شد.

شماره يك؛ سرهنگ دانشپور، ليدر دسته

شماره دو؛ ستوان ذبيحي

شماره سه؛ سروان شريفي

شماره چهار؛ ستوان اردستاني.

آرايش پروازي هم بدين شكل مشخص شد؛

ليدر دسته ابتدا، شماره 2 روي بال چپ، شماره 3 روي بال راست و شماره 4 در امتداد شماره 3 روي بال راست او. هر چهار فروند جنگنده روي باند قرار مي گيرند و با استفاده از علائم، سه فروند ديگر آمادگي خود را به ليدر دسته اعلام مي كنند. پس از لحظاتي، جنگنده ها پرواز كرده و در ارتفاع 12 هزار پايي قرار مي گيرند. جنگنده ها با ارتفاع كم به سمت شمال به پرواز ادامه داده و از مرز مي گذرند. مسير به گونه يي بود كه جنگنده ها بايد در ارتفاع پايين از ميان دره ها بگذرند. در اين هنگام جنگنده ها در ارتفاعات شمالي عراق، در ميان دره ها پرواز مي كردند و آرايش خود را نيز به شكل خطي (پشت سرهم) تغيير داده بودند. در بعضي از نقاط به دليل تنگي دره، حتي مجبور بودند هواپيما را به صورت مايل هدايت كنند تا بال ها با صخره برخورد نكنند. بعد از اتمام كوه ها، جنگنده ها با گردشي خود را در مسير پايگاه قرار دادند.

هدف شناسايي و منهدم مي شود

در حدود سه مايلي پايگاه، فرمانده دسته، فرمان پاپ (اوج گرفتن و سپس شيرجه زدن روي هدف) را صادر كرد. ابتدا خود و به دنبالش شماره 2 تا ارتفاع 9 هزار پايي اوج گرفته و روي هدف شيرجه رفتند. در همين لحظه شماره هاي 3 و 4 نيز شروع به اوج گرفتن كردند. شماره هاي 1 و 2 هدف ها را با دقت هرچه تمام تر منهدم كردند. چون فاصله زماني بين دو دسته بود، آتشي كه از بمباران دسته اول به پا شده بود، توسط دسته ديگر كاملاً قابل مشاهده بود. سپس شماره 3 و به دنبال آن شماره 4 روي هدف شيرجه رفتند و بمب هاي خود را تخليه كردند. عمليات تا اين لحظه كاملاً موفق بود. مخازن بزرگ نفت همگي در آتش سوختند. جنگنده ها با مانورهاي بجا، سعي كردند از مهلكه بگريزند، زيرا پدافند دشمن مانند فردي كه دچار هذيان شده باشد، بي هدف، به هر سو تيراندازي مي كرد. به همين جهت اولين اشتباه رخ داد. طبق قرار قبلي جنگنده ها بايد به سمت شمال پرواز مي كردند، ولي شماره 2 به اشتباه به سمت شرق پرواز كرد و براي رهايي از دست پدافند، هواپيماي خود را نيز در حالت پس سوز قرار داد. شماره 4 تلاش كرد تا به او برسد و به ناچار سكوت را شكسته و فرياد مي زد؛

- شماره 2 كجا مي ري؟، مسير سمت شماله، اشتباه مي ري...، در اين لحظه فرمانده دسته در راديو اعلام كرد؛

- سكوت راديويي را حفظ كنيد،

- شماره 2 كه متوجه اشتباه شده بود، بلافاصله مسير خود را به سمت شمال اصلاح كرد.

ذبيحي، پروازي جاودانه آغاز مي كند

در راه بازگشت، شماره 2 متوجه پاسگاه مرزي شد و به سمت آن شيرجه رفته و شروع به تيراندازي كرد. در همين حال چون به وجد آمده بود، مرتب از پشت راديو فرياد مي زد و خوشحالي مي كرد. شماره 4 به او گفت؛ «اشتباه زدي، به هدف نخورد،» در همين لحظه ناگهان دو شبح از دور مشاهده شد. شماره 4 متوجه شده و اعلام كرد؛- ذبيحي... هواپيماي عراقي... بزن روي پس سوز و فرار كن. با اعلام شماره 4 (شهيد اردستاني)، شماره 1 و 3 (دانشپور و شريفي) همگي باك هاي سوخت خارجي را براي سبك شدن هواپيما رها كرده و هواپيما را در حالت پس سوز قرار دادند. چون مهماتي براي مقابله با ميگ هاي عراقي نداشتند ذبيحي نتوانست عكس العمل سريع نشان دهد و متاسفانه مورد هدف موشك ميگ عراقي قرار گرفت و همچون قطعه يي آتش به زمين برخورد كرد. شهيد ذبيحي به خاطر اينكه ارتفاع كمي از سطح زمين داشت، متاسفانه فرصت پريدن از هواپيما را نيز پيدا نكرد و هواپيمايش پس از اصابت با زمين متلاشي شد، پروازي ديگر را شروع كرد و به عرش رفت.

تعقيب تا تركيه

ميگ ها با سرعت شروع به تعقيب هواپيماهاي ايراني كردند. هر سه خلبان به دليل نزديكي ميگ ها و همچنين نداشتن سوخت كافي به سمت مرز تركيه پرواز كردند. لحظاتي بعد، درحالي كه دانشپور از مسير ديگر به سمت ايران رفته بود، شريفي و اردستاني خود را به تركيه رساندند كه بلافاصله به سمت ايران گردش كردند چون هرچند از دست ميگ هاي عراقي خلاصي پيدا كرده بودند، ولي دو خطر آنها را تهديد مي كرد؛ اول هدف قرار گرفتن توسط موشك هاي زمين به هواي تركيه و دوم اتمام سوخت هواپيما به خاطر استفاده از پس سوز.پس درحالي كه هر جنگنده با چشم قادر به مشاهده ديگري نبود، در ارتفاع كم به مسير ادامه دادند، ولي متوجه شدند با اين حالت هرگز به ايران نخواهند رسيد لذا يكي از خطرها را پذيرفته و ارتفاع را زياد كرده و به سوي ايران حركت كردند. حسن اين كار اين بود كه در ارتفاع بالا، هواپيما سوخت كمتري مصرف مي كند. علاوه بر آن، در صورت اتمام سوخت، مسافتي بيشتر را مي توان طي كرد و امكان زنده بودن خلبان نيز هنگام خروج اضطراري بيشتر مي شود.

فرود اضطراري در اروميه

تا پايگاه تبريز نزديك به 120 مايل راه بود. درحالي كه جنگنده ها سوخت براي طي 80 مايل بيشتر نداشتند. با نزديك شدن به مرز، هركدام در شرايط اضطراري قرار گرفته و تصميم مي گيرند در نزديك ترين پايگاه فرود بيايند. با تماس با رادار، اين كار ميسر شده و رادار اعلام مي كند در فرودگاه اروميه فرود بيايند. سرانجام دو جنگنده با فاصله زماني كمي از مرز مي گذرند. درحالي كه ميزان سوخت باقيمانده آنها حدود 300 پوند بود. در اين هنگام دانشپور از اردستاني - كه نزديك تر به شهيد ذبيحي بود - از حال ستوان ذبيحي جويا مي شود كه به دليل اضطرابي كه در صداي اردستاني بوده منصرف مي شود. سپس به اردستاني هم دستور فرود اضطراري در اروميه را مي دهد چون هر لحظه امكان سقوط هواپيما به دليل تمام شدن سوخت مي رفت، تقاضا مي كنند كه از جهت مخالف روي باند بنشينند كه موافقت مي شود. در اين زمان هواپيماي اردستاني 150 پوند بنزين و هواپيماي سروان شريفي 100 پوند بنزين بيشتر نداشته و اين درحالي بود كه حداقل سوخت لازم براي يك هواپيما 600 پوند است. ابتدا اردستاني و دقايقي بعد سروان شريفي در فرودگاه اروميه فرود مي آيند.بعد از سوختگيري، هر دو جنگنده به سمت پايگاه تبريز پرواز مي كردند.به محض رسيدن به پايگاه تبريز، دانشپور به استقبال آنها رفت. آنها از موضوع شهيد شدن ذبيحي بي اطلاع بودند. سرهنگ دانشپور شهادت ذبيحي را اعلام كرد. همگي با حالت تاثر، لحظاتي سكوت مي كردند، بايد مي پذيرفتند كه ذبيحي سبكبال پركشيده بود.پيكر پاك سرلشكر خلبان شهيد پرويز ذبيحي 22 سال بعد، همراه با پيكر پاك تعداد ديگري از خلبانان شجاع ما، از جمله شهيدان دوران، اقبالي، بربري، افشين آذر، جهانشاه لو و... به ميهن اسلامي مان بازگشت.
 شنبه 6 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن