واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: نبرد من !!!
با صداي زنگ ساعت سراسيمه از رختخواب بلند شدم. نفربرها را به پا كرده و به سمت ميعادگاه شكم به راه افتادم. صداي خروپف برج ژاندارمري در گوشه آشپزخانه به وضوح به گوش مي رسيد. بنده حقير نيز در اسرع وقت با شيپور بيدار باش «الكتريكي» ارتش خواب آلود ملكولهاي آب را از خواب ناز سماور بيدار ساخته و به آماده نمودن صبحانه براي جناب «شكم قاروقوريان» مشغول شدم. در همين اثناء وزير سلب آسايش سركار عليا مخدره «مامان مامانيان» نيز همچون ماه شب پانزده از درب آشپزخانه نزول اجلال فرموده و برده سراپا تقصير را با آماجي از الفاظ محبت آميز مجاز و غير مجاز! مورد ملاطفت و تفقّد قرار دادند.
در ابتداي امر علت صبح زود بيدار شدن نامبرده را در روز جمعه جويا شده كه بنده نيز دليل عمده اين سحر خيزي غير مترقبه را كوهنوردي در هواي مفرح تهران بزرگ به همراه دوستان شفيق و رفيق اعلام نمودم. چشمتان روز بد نبيند! هنوز جمله فعليه ام به طور كامل منعقد نشده بود كه در عرض كمتر از چند ثانيه طرح محاصره اقتصادي اينجانب مبتني بر «حرام اعلام نمودن نوشيدن كليه شيرهاي خشك، پاستوريزه و ايضاً آن چند قطره شير ترش و گس مزه مادري در دوران طفوليت و متعاقب آن قطع شدن چندر غاز خرجي روزانه به همراه عاق والدين شدن» به اجرا گذارده شد! گوشتان روز بد نشنود، از مرحله اول بازجويي و تجسس در فيلم سينمايي «كميسر متهم مي كند» خلاصي نيافته بوديم كه گرفتار مانور ديدباني و گشت زني واحد هلي برد «مامي گشتاپو» و «بابي ss » در حول و حواشي سوراخ سنبه ها و جيبهاي «پر از خالي» شلوار و كت و كاپشن و كوله پشتي كوهنورديمان شديم.
پس از آنكه ماموران انگيزاسيون خاندان «كارمندالدوله» خيالشان از هر بابت راحت گرديد كه فرزند ارشدشان در راه رفقاي ناباب حتي از خرج نمودن يك پاپاسي هم عاجز بوده و به اصطلاح عاميانه شپش هاي محترم در جيبهاي آقازاده به واليبال ساحلي و فوتبال دستي مشغول مي باشند. نوبت به مرحله سوم تحقيقات بعني ارائه «تئوري توطئه» و كند و كاو و جستجو و تحقيق درباره علل و عوامل بوجود آمدن انگيزه ها و راهكارهاي رسوخ نمودن چنين افكار بودار و مسئله داري به حيطه افكار من و دوستان پشت كنكوريم رسيد! علي ايحال پس از اينكه حسابي سين سوال و جيم جواب شده و در محكمه عدالت روشن تر از آفتاب «باباخان و مامان جان» متنبه و متاثر گرديديم و آنان نيز خيالشان از هر جهت راحت گرديد كه پسر تحفه شان از هر گونه انحرافات فكري و عقيدتي و عملي و علني از مصرف الكل و مواد مخدر و كوفت و زهر مار گرفته تا ساير لوازم و آلات مضر و جوان تباه كن، پاك و منزّه مي باشد و ايشان به همراه ساير رفقاي او شانشان هدفشان از كوه پيمايي در صبح جمعه فقط و فقط ورزش و تندرستي و سلامتي جسم و روح بوده و اصلاً و ابداًً به مانند بعضي از الكي خوشهاي شالوده كج قصد انجام خلاف و منكراتي از قبيل رقص و پايكوبي و بشكن و بالانس و اختلاط با اجناس مخالف را نداشته و ندارند و نخواهند هم داشت، از حضرت «تقصير السلطنه» سوكند شفاهي به همراه فيلمبرداري ويدئويي و چندين و چند تعهد نامه كتبي و محضري اخذ نمودند كه اين بار دفعه آخري خواهد بود كه نسبت به كيان مقدس خانواده و بنيان اسارتبار كنكور و دانشگاه بي تفاوت خواهم شد و اگر خداي نخواسته فقط يك بار ديگر در دام رفيق بازي به سبك غربي هاي لاابالي گرفتار شده و آرمانها و ارزشهاي خاندان و دودمان سنتيمان را به باده فراموشي . بي خيالي سپردم، بدون لحظه اي ترديد و دودلي و رحم و مروتي، جناب «نور سلطان پدر بايف» به همراه فرمانده كل پايگاه جهنمي عاليجناب «مامي نازي» اين حق را براي خود محفوظ نگاه خواهند داشت كه به شيوه پدران و مادران مقتدر شرقي پس از به جاي آوردن كليه مراحل انگشت نگاري و عكس گرفتن از جلو و بغل و بالا به خاطر عدم تمكين و تمرّد و خدشه وارد نمدن به مباني اصيل خانواده، بنده گستاخ و بي شرم جاني صفت را به اشّد مجازات يعني اعدام در ملا خاص با اره برقي «سامسونگ» اسيد جوش «آيوا» و مگس كش «ديجيتال ال جي»، محكوم و مطرود و معدوم بگردانند!!!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]