تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826559106




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مي خواهم بدکاره بشوم...انشاء دختر ده ساله...


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مسلما اين موضوع انشاء براي هزارمين بار – اگر نه بيشتر – تکرار شده ،
فقط براي اينکه تغييري ايجاد بشود موضوع را اين جوري پاي تخته نوشتم
" مي خواهيد در آينده چه کاره بشويد . الگوي شما چه کسي است ؟
" و برايشان توضيح دادم الگو يعني اينکه چه کسي باعث شده شما
تصميم بگيريد اين شغل را انتخاب کنيد .
انشاء ها هم تقريبا همان هايي هستند که هزار ها بار تکرار شده اند
با اين تفاوت که چند تا شغل جديد به آن ها اضافه شده
" مهندس هوا و فضا " ، " پدرم مي گويد الان ام وي ام بهترين رشته ي
دنيا است و خيلي پول دارد – منظورش mba است " "
دوست دارم مهندسي اتم بخوانم ولي پدرم دوست ندارد
مي گويد اگر آشپزي بخوانم بيشتر به دردم مي خورد " و ... .
ولي اعتراف مي کنم از همه تکان دهنده تر اين يکي است
" مي خواهم بدکاره بشوم " شايد اولين باراست
که يک دختر بچه ده ساله چنين شغلي را انتخاب کرده .
" خوب نمي دانم که بدکاره ها چه کار مي کنند ...
( معلومه که نمي داني ) ولي به نظرم شغل خوبي است .
خانم همسايه ما بدکاره است .اين را مامان گفت .
تا پارسال دلم مي خواست مثل مادرم پرستار بشوم .
پدرم هميشه مخالف است . حتي مامان هم ديگر کار نمي کند.
من هم پشيمان شدم .
شايد اگر مامان هم مثل خانم همسايه بشود بهتر باشد
او هميشه مرتب است . ناخن هايش لاک دارند
و هميشه لباس هاي قشنگ مي پوشد .
ولي مامان هميشه معمولي است .
مامان خانم همسايه را دوست ندارد .
بابا هم پيش مامان مي گويد خانم خوبي نيست .
ولي يک بار که از مدرسه بر مي گشتم بابا از خانه آن خانم بيرون آمد
گفت ازش سوال کاري داشته . باباي من ساختمان مي سازد .
مهندس است . ازش پرسيدم يعني بدکاره ها هم کارشان
شبيه مهندس هاي ساختمان است ؟
خانم همسايه هنوز دم در بود . فقط کله اش را مي ديدم .
بابا يکي زد در گوشم ولي جوابم را نداد . من که نفهميدم چرا کتکم زد
بعد من را فرستاد تو و در را بست .
من براي اين دوست دارم بدکاره بشوم چون فکر مي کنم
آدم هاي مهمي هستند .
مامان هميشه مي گويد که مردها به زن ها احترام نمي گذراند .
ولي مرد ها هميشه به خانم همسايه احترام مي گذارند
مثلا همين باباي من . زن ها هم هميشه با تعجب نگاهش مي کنند
شايد حسودي شان مي شود چون مامانم مي گويد
زنها خيلي به هم حسودي مي کنند .
خانم همسايه خيلي آدم مهمي است .
آدم هاي زيادي به خانه اش مي آيند . همه شان مرد هستند .
براي من خيلي عجيب است که يک زن رئيس اين همه مرد باشد .
بعضي هايشان چند بار مي آيند .
بعضي وقت ها هم اين قدر سرش شلوغ است
که جلسه هايش را آخر شب ها تو خانه اش برگزار مي کند .
همکار هايش اينقدر دوستش دارند که برايش تولد گرفتند .
من پشت در بودم که يکي از آنها بهش گفت تولدت مبارک .
بابا مي خواست من را ببرد پارک ،
بهش گفتم امروز تولد خانم همسايه است . گفت مي داند .
آن روز من تصميم گرفتم بدکاره بشوم
چون بابا تولد مامان را هيچ وقت يادش نمي ماند .
تازه خانم همسايه خيلي پول در مي آورد .
زود زود ماشين هايش را عوض مي کند .
فکر کنم چند تا هم راننده داشته باشد که مي آيند دنبالش
اين ور و آن ور مي برند .
من هنوز با مامان و بابا راجع به اين موضوع صحبت نکردم .
اميدوارم بابا مثل کار مامان با کار من هم مخالفت نکند






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن