سرلشكرصفوي در گفت‌وگو با ايسنا: جاي يك قرارگاه فرهنگي براي ترويج و انتقال فرهنگ دفاع مقدس خالي است پذيرش قطعنامه 598 از حكمت‌هاي الهي حضرت امام (ره) بود

واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: سرلشكرصفوي در گفت‌وگو با ايسنا: جاي يك قرارگاه فرهنگي براي ترويج و انتقال فرهنگ دفاع مقدس خالي است پذيرش قطعنامه 598 از حكمت‌هاي الهي حضرت امام (ره) بود

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و حماسه

سردار سرلشكر پاسدار دكتر سيد يحيي رحيم صفوي،دستيار و مشاور عالي مقام معظم رهبري، فرمانده‌ سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و يكي از فرماندهان دوران دفاع‌مقدس است. او قبل از پيروزي انقلاب مبارزات بسياري با رژيم پهلوي داشت. سرلشكر صفوي پس از انقلاب به سپاه پيوست و با آغاز جنگ تحميلي در جبهه‌ها حضور يافت. در عمليات بيت‌المقدس، جانشين سرلشكر محسن رضايي جانشين فرمانده كل سپاه در قرارگاه مركزي كربلا بود و در خود عمليات فرماندهي قرارگاه فتح را همراه با امير شهيد منفرد نياكي برعهده داشته است. سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به مناسبت هفته دفاع مقدس گفت‌وگويي با اين فرمانده دوران دفاع مقدس انجام داده است.

ائتلاف نانوشته در برابر انقلاب اسلامي ايران

سرلشكر صفوي در اين گفت‌وگو اظهار كرد: جنگ تحميلي عراق عليه ايران يكي از پيچيده‌ترين جنگ‌هاي منطقه‌اي در جهان بود كه مدت آن از هر يك از جنگ‌هاي جهاني اول (1919-1914 ) و جنگ دوم جهاني( 1945-1939 ) بيشتر بود يعني جنگ تحميلي عراق عليه ايران،هشت طول كشيد. همچنين طرف‌هاي مقابل توازن نداشتند. در حقيقت ايران مقابل تمام جهان ايستاده بود، يك طرف، ايران با يك رهبري الهي با يك ملت شجاع و طرف ديگر يك ائتلاف نانوشته بود. بين آمريكايي‌ها و شوروي‌ها، دوران جنگ سرد طي مي‌شد و تنها ائتلافي كه در دوران جنگ سرد شكل گرفت، همين بود. نه تنها آمريكا و شوروي‌ها بلكه بعضي از كشورهاي اروپايي مثل انگلستان، فرانسه، آلمان، بلژيك و ايتاليا با صدور تجهيزات نظامي به صدام كمك كردند. برخي از كشورهاي عربي هم مثل عربستان سعودي، امارات، كويت، اردن، مصر و يمن هم از صدام حمايت مي‌كردند. جالب است بدانيد فقط كويت به تنهايي بيش از 15 ميليارد دلار به صورت بلاعوض به صدام كمك كرد. اين كمك غير از آن فروش نفتي بود كه از يك منبع مشتركي در مرز عراق و كويت صورت مي‌گرفت.

حضرت امام خميني (ره)صحنه جهاني جنگ را اداره كردند

در رابطه‌ با نقش مديريتي حضرت امام در دفاع مقدس بايستي بگويم كه حضرت امام راحل به عنوان رهبر الهي و سياسي جهان نه تنها جنگ بلكه صحنه‌ بين‌المللي و صحنه‌ جهاني جنگ را اداره كردند. يعني آمريكايي‌ها را اداره كردند، شوروي‌ها را اداره كردند و به كشورهاي منطقه تذكر مي‌دادند از جمله به همين كويت گفتند كه اين كمك‌هايي كه مي‌كنيد اين (صدام) به سراغ تو هم خواهد آمد كه بعد هم ديديم اين اتفاق افتاد؛ بنابراين مديريت حضرت امام يك شاخصه‌هايي داشت كه به بعضي از آن‌ها اشاره مي‌كنم.

چهره مصمم امام راحل براي همه قوت قلب بود

حضرت امام از شجاعت بسيار بالايي برخوردار بودند. آن روزهاي اول جنگ كه تقريبا هم سياسيون در داخل كشور ترسيده بودند هم مردم مضطرب بودند؛ امام بزرگوار با يك چهره‌ آرام و مصمم آمدند در تلويزيون فرمودند: «اتفاقي نيفتاده يك دزدي آمده يك سنگي انداخته» و يا فرمودند: «يك سيلي به گوش صدام بزنيد كه ديگر از جاش بلند نشه» يعني امام يك رهبر شجاع، يك رهبر مدير و مدبر بودند كه ايمان و اتكال ايشان به خداوند متعال، مثال زدني است، آن‌چه كه حضرت امام به صورت دائمي به خود ما رزمنده‌ها مي‌فرمودند اين بود ‌كه: «آن نيرويي كه هيچ نيرويي از آن بالاتر نيست؛ قدرت اتكال شما به خداوند متعال است».

پذيرش قطعنامه‌ 598 جزو حكمت‌هاي الهي امام بود

خصوصيت ديگر حضرت امام، حكمت و دورانديشي ايشان است. امام، عمق مسايل جنگ و مصالح كشور را مي‌ديدند و يك رهبر حكيمي بودند كه به مصالح انقلاب و به مصالح جمهوري اسلامي و به مصالح ملي توجه مي‌فرمودند. اين‌كه امام در سال پاياني جنگ قطعنامه‌ 598 را پذيرفتند واقعا اين جزو حكمت‌هاي الهي امام بود. امام بزرگوار وقتي به اين تكليف رسيدند كه قطعنامه را بپذيرند، پذيرفتند و بعد ديديم چه تبعاتي داشت.

امام بزرگوار به ويژه به استعداد جوان‌ها بسيار واقف بودند

حضرت امام از همه‌ ظرفيت‌ها و استعدادهاي ملت بزرگ ايران آگاه بودند و توانستند همه اين‌ها را با مديريت عالي به صحنه‌ دفاع از كشور، دفاع از انقلاب و دفاع از اسلام بكشانند؛ امام بزرگوار به ويژه به استعداد جوان‌ها بسيار واقف بودند. من خاطرم هست كه وقتي كه به حضرت امام گزارش دادند عراقي‌ها دارند به شهر اهواز نزديك مي‌شوند امام فرمودند: «مگر جوان‌هاي اهوازي مرده‌اند». امام از همه ظرفيت‌هاي ملت و در رابطه با رزمندگان جبهه‌هاي نبرد، رزمندگان سپاه، بسيج و ارتش آگاهي كامل داشتند.

پيام حضرت امام روحيه رزمندگان اسلام را حتي در زماني كه موفقيت كامل نبود، تقويت مي‌كرد

امام در هر سخنراني كه مي‌فرمودند و حتي روز ولادتي بود حتما يك جملاتي را در رابطه با تحريك، تشويق و بالابردن روحيه‌ رزمندگان مي‌فرمودند. حتي اگر در بعضي از عمليات‌ها كه موفق نمي‌شديم مثل كربلاي 4 و خيبر؛ امام با يك اطلاعيه، بيانيه يا يك پيامي كه براي رزمندگان مي‌دانند همه‌ روحيه‌ها را تقويت مي‌كردند. اين‌ها نمونه‌هايي از نقش مديريتي حضرت امام در رابطه با صحنه‌ داخلي بود.

هدايت سه قوا در جهت تقويت جبهه‌ها بود

امام بزرگوار، دولت، مجلس و قوه‌ قضائيه را طوري هدايت و رهبري مي‌كردند كه اين‌ها (سران قوا) در جهت تقويت جبهه‌هاي جنگ باشند. در مورد اداره كشور به عنوان مثال دولت آقاي ميرحسين موسوي توانست در حد مقدوراتش هم كشور را از نظر اقتصادي و هم جنگ را اداره كند. جنگ هزينه دارد و دولت آقاي ميرحسين موسوي و همچنين حضرت آيت‌الله خامنه‌اي كه آن زمان رييس جمهور بودند كشور را خوب اداره كردند. البته مديريت مربوط به مسايل اقتصادي كشور يعني اداره‌ كشور يك بحث است و اداره جنگ يك بحث ديگر و هر دوي اين‌ها احتياج به يك اقتصاد داشت. بالاخره مردم بايستي زندگي مي‌كردند و جنگ هم بايد اداره مي‌شد.

با هجوم به اقتصاد نفتي كشورمان نيز موفق نشدند

به نظر من وضعيت نسبتا خوب و قابل قبولي با توجه به آن شرايط در داخل به ويژه در مورد نفت وجود داشت. به ويژه كه از سال 65 به بعد فشار آمريكايي‌ها زياد شد و به عراق كمك كردند خارك را بمباران بكند و اقتصاد نفتي را ما مورد هجوم قرار دادند، يك زماني شد كه ما به جاي اين‌كه روزانه دو ميليون بشكه نفت صادر كنيم 600 هزار بشكه بيشتر نمي‌توانستيم صادر كنيم. يا من خاطرم هست قيمت نفت را به بشكه‌اي حدود 6 الي 7 دلار رساندند يعني از يك طرف ظرفيت نفت ما را پايين آوردند از طرف ديگر ظرفيت نفت عربستان را بالا بردند كه ما كم‌تر بتوانيم نفت صادر كنيم و پول كم‌تري به دست بياوريم تا از اين راه به دفاع ما ضربه بزنند.

ايران سرزمين شجاعان با درون مايه اسلام شيعي است

سابقه‌ تاريخي ملت ايران نشان مي‌دهد كه سرزمين و ارزش‌هاي ملت ايران به ويژه در زماني كه مورد تعدي و تجاوز نيروهاي بيگانه قرار مي‌گيرد در دفاع هيچ ترديدي به خود راه نمي‌دهد. ملت ايران شجاع است و اين شجاعت مربوط به هم‌اكنون نمي‌شود، تاريخ ايران نشان مي‌دهد كه سرزمين ايران سرزمين شجاعان است حالا اگر ايدئولوژي اسلامي، آن هم اسلام شيعي و باورهاي اسلامي و اعتقادات يك رهبري اسلامي مثل حضرت امام به عنوان يك رهبر شجاع محرك ملت شود ديگر هيچ نيرويي را ياراي مقاومت در مقابل آن نيست.

شجاعت ملت ايران با نجابت و صبوري درهم آميخته است

ملت ايران با تكيه بر همين عناصر، شاه را سرنگون كردند و بدون ترس از توپ و تانك رژيم شاه به خيابان‌ها ريختند. وقتي مردم اين شجاعت‌ها را داشتند؛ براي دفاع از انقلاب‌شان، با همان پتانسيل انقلابي و انگيزه‌هاي اعتقادي از انقلاب‌شان در جنگ دفاع كردند. فهم و شعور سياسي مردم ما بسيار بالا است. مي‌دانستند كه هدف صدام فقط سر زمين نيست بلكه آمده انقلاب‌شان را، انقلاب مردمي، انقلاب اسلامي را شكست بدهد، بالاخره مردم ما آن آرمان، بينش سياسي و روحيه‌ شجاعت را دارند، شجاعتي كه با نجابت و صبوري درهم آميخته است.

بني‌صدر مي‌خواست اگر بتواند امام را هم تضعيف كند

با رياست‌جمهوري حضرت آيت‌الله‌ خامنه‌اي، نخست‌وزيري ميرحسين موسوي و رييس مجلس شدن آقاي هاشمي رفسنجاني انسجام سياسي ايجاد شد

اول جنگ كه ما مشكل جدي داشتيم. بني‌صدر خائن با حضرت امام، مجلس، نخست‌وزير و رييس‌ ديوان عالي كشور (آن موقع قوه‌ قضاييه نداشتيم) كه رياستش آيت‌الله شهيد بزرگوار دكتر بهشتي بود، مشكل داشت. يعني بني‌صدر به هيچ‌وجه هماهنگ نبود و نمي‌توانيم بگوييم در سال اول جنگ يك وحدت و همگرايي وجود داشت. بني‌صدر مي‌خواست با پيشبرد كارهايش قهرمان جنگ شود و مي‌خواست اگر بتواند امام را هم تضعيف كند. اما در نهايت بعد از اعلام عدم كفايت سياسي بني‌صدر در سال 1360 توسط مجلس شوراي اسلامي و عزل او از فرماندهي كل قوا و رياست‌جمهوري توسط حضرت امام، بني‌صدر فرار كرد.

بعد از بني‌صدر،شهيد رجايي رييس‌جمهور و شهيد باهنر نخست‌وزير شد. اگرچه زمانش خيلي كوتاه بود و چندماه بيشتر طول نكشيد. يعني خردادماه بني‌صدر فرار كرد شهريورماه، آن دو بزگوار در كنار هم با بمبي كه منافقين در دفتر نخست‌وزيري كار گذاشتند به شهادت رسيدند. البته با رياست‌جمهوري حضرت آيت‌الله‌ خامنه‌اي و نخست‌وزيري آقاي ميرحسين موسوي و رياست مجلس را كه آقاي هاشمي رفسنجاني برعهده داشتند و همه آنها تابع حضرت امام بودند يك انسجام سياسي در رأس هرم قواي سه‌گانه به وجود آمد و آثارش را در دفاع‌مقدس به وضوح ديديم.

اين وحدت و انسجام داخلي و انسجام سياسي در رأس حكومت آثارش را در دفاع رزمندگان هم گذاشت و ما بزرگ‌ترين پيروزي‌ها را بعد از فرار بني‌صدر خائن مي‌بينيم كه در جبهه‌هاي نبرد حاصل مي‌شود. از شكستن حصر آبادان در 5 مهر سال 60 تا عمليات آزادسازي بستان در زمستان سال 60 ، فتح‌المبين در سال 61، بيت‌المقدس و ... بعد از اين مسائل رخ مي‌دهد.

آغاز پيروزي‌ها در جنگ با عزل بني‌صدر

آن شبي كه حضرت امام بني‌صدر را از فرماندهي كل قوا عزل كردند، ما در منطقه‌ «دارخوين» يك طرح‌ريزي عمليات كرده بوديم كه در نوع خودش بي‌نظير بود به اين صورت كه با حدود 350 نفر پاسدار بسيجي به لشكر 3 زرهي تقويت‌ شده عراق كه بيش از پنج هزار نيرو و بيش از 400 دستگاه تانك و نفربر داشت حمله كرديم و حدود سه كيلومتر پيشروي به سمت آبادان انجام شد.

در 21 خرداد سال 60، يك خاكريزي از كنار جاده‌ اهواز-آبادان تا رودخانه كارون ايجاد شد. طول خاكريز حدود سه كيلومتر بود. اين خاكريز توسط «مهندس طرحچي» كه مسؤول جهاد سازندگي بود و بعدا شهيد شد،ايجاد شده بود. ولي 350 نفر در مقابل اين لشكر عراقي خيلي كم بودند. عراقي‌ها هشت شبانه‌روز پاتك ‌كردند كه اين منطقه را پس بگيرند ولي همين رزمندگان به صورت نبردهاي تن با تانك اجازه ندادند عراقي‌ها پيشروي كنند. بعضي وقت‌ها تانك‌ها به خاكريز مي‌رسيدند و اين رزمنده‌ها با نارنجك يا آرپي‌جي آنها را منهدم مي‌كردند. در اين عمليات از اين 350 نفر، 100 نفرشان به شهادت رسيدند. خودم هم در اين عمليات تركش خوردم كه هنوز آثارش روي سرم باقي است. ولي جبهه تثبيت شد.

پنجم مهرماه سال 60 عمليات شكستن حصر آبادان( ثامن‌الائمه) انجام شد و همين عمليات فتح‌الباب و مقدمه‌اي براي شكستن خط دشمن بود. در اين عمليات سپاه و بسيج شركت داشتند. البته از پشتيباني و آتش توپخانه ارتش برخوردار بوديم و در اين عمليات شهيد حسن باقري، شهيد حسين خرازي، شهيد مصطفي رداني‌پور و دانشجويان شهيدي همچون منصور موحدي نيز حضور داشتند. ما تعداد زيادي دانشجو داشتيم در همين جبهه دارخوين كه تعداد زيادي از آنها به شهادت رسيدند و نقش بسيار بالايي را در اين عمليات فرمانده كل قوا و نيز شكستن حصر آبادان داشتند. ياد عزيزان دانشجوي شهيد را بايد گرامي بداريم.

جاي خالي يك قرارگاه فرهنگي براي انتقال و ترويج فرهنگ دفاع مقدس احساس مي‌شود

تمامي دستگاه‌هاي فرهنگي كشور از صداوسيما گرفته تا رسانه‌هاي گروهي،روزنامه‌ها، اساتيد دانشگاه‌ها و معلمان بايد در اين راه تلاش كنند. به نظر من همه كساني كه با جمعي از مردم روبه‌رو هستند و مردم تحت‌ تأثير صحبت‌هاي آنان هستند براي حفظ ارزش‌هاي اسلامي مثل دفاع‌مقدس، حفظ روحيه‌ حماسي و جهادي ملت بايد تلاش كنند، بالاخره يك واقعيتي است كه ما در محيط خطر به سر مي‌بريم و ملت‌هايي كه انقلاب كردند و مي‌خواهند از انقلابشان پاسداري كنند و ملت‌هايي كه در محيط خطر هستند بايستي روحيه‌ جهاد، حماسه و شجاعت و روحيه ضدظلم را در خود حفظ كنند و روحيه‌ ايستادگي مقابل تجاوز را دائم به ملت‌هايشان تزريق كنند. اين هم كار دستگاه‌هاي فرهنگي است. كار روزنامه‌نگاران، معلمان و صاحبان هنر است. همه هنرمندان ما حتا شعرا، خوانندگان، فيلم‌سازان و تئاترنويسان بايد همت كنند چون در اين موارد ضعف نشان داده‌ايم. جاي خالي يك قرارگاه فرهنگي براي انتقال و ترويج فرهنگ دفاع مقدس احساس مي‌شود. يك قرارگاهي كه نه تنها فرهنگ دفاع مقدس بلكه بتواند فرهنگ اسلامي و فرهنگ ملي ما را در تمام سطوح حمايت و پشتيباني كند و بعد يك تقسيم كاري بكند كه هر دستگاهي چه‌كار بايد بكند؟. وزارت ارشاد اسلامي، صداوسيما، سازمان تبليغات اسلامي، ائمه‌ جمعه. ما تعداد زيادي دستگاه فرهنگي داريم، اگر اين قرارگاه فرهنگي شكل مي‌گرفت مي‌توانست تا اندازه‌ زيايد براي حفظ روحيه‌ انقلابي و حفظ روحيه‌ اسلامي ملت ما مؤثر باشد. اميدوارم شوراي عالي انقلاب فرهنگي به اين نتيجه برسد كه كشور به يك قرارگاه فرهنگي احتياج دارد.

يا مثلا جاي تكريم از شهدا و خانواده‌هاي شهدا خالي است. تجليل از 300 هزار جانباز بزرگوار انقلاب و 40 هزار آزاده جزو وظايف دستگاه‌هاي فرهنگي ما است. اين‌ها جزو افتخارات ميهني و افتخارات ما هستند. هر چه از يادگاران دفاع مقدس تجليل شود از همين بسيجياني كه جواني خودشان را (يك ميليون بسيجي در جبهه‌ها شركت كردند) كم است.

نتوانستيم از گنج جنگ تحميلي به خوبي استفاده كنيم

هشت سال دفاع مقدس مي‌تواند ضامن 80 سال امنيت ملت و كشور ايران باشد

در درجه‌ اول، خود نيروهاي مسلح از نعمات و نتايج دفاع مقدس بايد به خوبي استفاده بكنند. البته سپاه پاسداران كارهاي خوبي را در اين زمينه انجام داده است مثل راه‌اندازي «مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه» و انتشارات و كتاب‌هايي را كه منتشر مي‌كند. اگرچه ساير دستگاه‌هاي فرهنگي كشور ما به خوبي از اين جنگ نتوانستند استفاده كنند. من معتقدم كه هشت سال دفاع مقدس مي‌تواند ضامن 80 سال امنيت ملت و كشور ايران باشد به شرطي كه بتوانيم به خوبي از دستاوردهاي آن استفاده كنيم و اگر هم نتوانيم همين وضعيتي است كه مي‌بينيد. هر چند من به نظرم نتوانسته‌ايم به اندازه عظمتي كه اين دفاع‌مقدس و اين حماسه بزرگ و افتخارآفرين داشته استفاده كنيم و از اين گنجينه بهره ببريم.

ضرورت مردمي كردن برنامه‌هاي هفته دفاع مقدس

پيشنهاد من اين است كه حداقل در هفته‌ دفاع مقدس همه‌ نهادهاي مردمي مثل مساجد، مدارس، دانشگاه‌ها و ... حداقل در سطح خودشان يك برنامه‌اي بگذارند و فرهنگ‌ و ارزش‌هاي دفاع مقدس را براي مجموعه خودشان بيان كنند. ما در شكور چندين هزار مسجد داريم و مدرسه داريم. همچنين صداوسيما در اين زمينه مي‌تواند به خوبي فعاليت كند و الآن هم دست‌اندركار برنامه‌هاي خوبي است براي هفته دفاع مقدس. در هفته دفاع مقدس، صدا و سيما بيش از همه تأثيرگذار است و جاي مطبوعات و رسانه‌ها هم در هفته دفاع مقدس خالي است كه بتوانند در انتقال مفاهيم فرهنگ دفاع مقدس به ويژه به نسل دوم و سوم انقلاب بيشتر فعاليت كنند.

يادآوري يك مقطع تاريخي و چند همرزم

جنگ تحميلي: بزرگ‌ترين امتحان الهي از ملت و مسؤولان كشور، امتحان بزرگ الهي.

شهيد مصطفي چمران: مجاهدي عارف، شجاع و خردمندي عالم.

شهيد ابراهيم همت: فرماندهي شجاع، مؤمن و خداترس.

شهيد مهدي باكري: فرماندهي خردمند، مؤمن و مظلوم

شهيد احمد كاظمي: فرماندهي دلاور، بااستعداد، نابغه و فاتح خرمشهر

شهيد حسين خرازي: فرماندهي متقي، شجاع، صبور و مظلوم

سرلشكر سيديحيي رحيم صفوي: سرباز ولايت، خاك پاي ملت و منتظر شهادت

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: ناصر ملائي

انتهاي پيام
شنبه 6 مهر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]

[مشاهده در: www.isna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]