واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سياست - عطريانفر: بحثهاي ما درباره خاتمي براي رسيدن به بهترين انتخاب است
سياست - عطريانفر: بحثهاي ما درباره خاتمي براي رسيدن به بهترين انتخاب است
فرشاد قربانپور:«تمام مصيبتهاي ما ناشي از عدممديريت درست اصلاحات است كه موجب شد تا اين ناشكيباييها رفع نشود. اگر دوستاني از جمله مصطفي تاجزاده اجازه دهند ميتوانم بگويم كه من ديرينهترين يار خاتمي هستم. من امروز هم طرفدار خاتمي هستم». اين بخشي از توضيحات محمد عطريانفر در انتقاد به پرسشگراني بود كه عملكرد و سخنان او را طي هفتههاي اخير مورد چالش قرار ميدادند. اين توضيحات در جلسه چهارشنبه شبهاي روزنامهنگاران ايراد شد كه در آن محسن امينزاده، سروش دباغ، محمد عطريانفر و حسين پايا حضور داشتند. در اين جلسه كه روزنامهنگاران حضور داشتند در ادامه عطريانفر به مشكل بزرگ اصلاحطلبي و نيز سياستورزي در ايران اشاره كرد و گفت: «من بر اين باورم كه اصلاحطلبان و اصولگرايان از آسيب مشتركي رنج ميبرند. به نظر من هيچ يك از سياستمداران ايراني در راستاي منافع ملي زحمت زيادي نكشيدند و بيشتر از آنچه كه زحمت بكشند برخوردار بودند». عطريانفر افزود: «فضايي كه امروز با آن مواجه بوديم به علت خطاهايي بود كه داشتيم از جمله به علت نگاهي كه به انتخابات و قدرت داشتيم بود و ما فقط متوجه همين مسئله بوديم». وي در ادامه افزود: «در دين دو نوع مسووليت داريم كه يكي در رابطه با فروعدين است و يكي هم در رابطه با اصولدين. اگر فروعدين منشعب از اصول نباشد داراي مشكل است. سياستورزي ما هم بايد به همين صورت باشد. فروع حوزه سياست، انتخابات، راهپيمايي، بيانيه و مناقشههاي سياسي است. به نظر من نسبتي كه در دين بين اصول و فروع وجود دارد، در حوزه سياسي هم ميتواند مورد توجه باشد. از اين رو كساني قائل به فروع و اصول هستند و در هر دو مورد نقش خود را ايفا ميكنند». عطريانفر ادامه داد: «اما برخي اعتقادي به اصول ندارند اما فروع در ظاهر به جاي ميآورند كه اين نفاق است. به نظر من منشأ مشكل ما در عرصه سياسي همين است. چراكه به عنوان مثال توان اينكه قدرت را بدون حضور در منصب قدرت تعريف كنيم. به نظر من سوال اساسي امروز همين است. آيا ميتوان دولتمرد بود و پشت ميز قدرت قرار نداشت اما باز هم قدرت داشت؟به نظر من منطقا ميشود». اين عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران در ادامه افزود: «در شرايط امروز ما تنها به دنبال يك لامپ 100 وات هستيم نه اينكه آذرخشي باشيم كه يكباره روشن و سپس خاموش ميشود. اكنون سوال ما اين است كه اين نقش را چه كسي ميتواند انجام دهد. اما به نظر من توجه به چنين ماموريتي در جامعه نخبگان ايران به درستي مورد توجه و بررسي قرار نميگيرد». عطريانفر در بخش ديگري از سخنانش گفت: «امروز ما بايد دست به انتخاب بزنيم تا در يك مدت زمان محدود از امكانات موجود بهترين نتيجه را بگيريم. بنابراين اگر هم در مورد آقاي خاتمي با دوستان حرفي ميزنيم در همين راستاست». وي در ادامه گفت: «من هم از دوستان عبدالله نوري هستم و بسيار هم به ايشان نزديكم. در اين ميان البته مسائلي وجود دارد كه امكان طرح شدن آن نيست. پرونده آقاي نوري يكبار توسط دوستاني از جمله آقاي تاجزاده باز شد و يكبار هم بسته شد. حدود سه هفته قبل هم آقاي خاتمي نزد آقاي نوري رفته بود بحث ورود آقاي نوري به انتخابات مطرح شد. اما در نهايت منتج به اين شد كه بحث حولمحور حضور آقاي خاتمي طرح شود چون آقاي نوري هم گفتند؛ اگر شما بياييد همگان پشت شما ميآيند».
حسين پايا: خاتمي برنامه است
در اين نشست همچنين حسين پايا و سروش دباغ هم جهت بيان نظرات انتخاباتي خود حضور يافته بودند. در اين رابطه چند نفر سوالاتي مطرح كردند. از جمله سوالات آنان در مورد چگونگي حضور آقاي خاتمي، ارزيابي از ايستادگي خاتمي در قبال فشارها، بحث كانديداتوري عبدالله نوري و... بود و همچنين عيسي سحرخيز هم سوالي طرح كرد كه در پاسخ به سخنان اول حسين پايا بود. پايا مدعي شده بود كه خاتمي يك برنامه است و نه يك فرد. سحرخيز هم در اين رابطه گفت: «اگر بگوييم خاتمي برنامه است در واقع به خودمان ضربه زدهايم. چون مردم از برنامههاي خاتمي و چگونگي پيشبرد آنها در زمان رياست جمهوري وي خبر دارند. از اين رو به نظر من بايد بگوييم خاتمي يك فرد است. البته بايد به اين مسئله بپردازيم كه امروز حضور او هم بسيار حساس است. از جمله بايد از خودمان بپرسيم در شرايطي كه بسياري از تحريميها برگشتهاند چرا برخي از دوستان اصلاحطلبان ما حضور ندارند؟». حسين پايا، مدير انتشارات طرح نو در ادامه گفت: «امروز بايد از خودمان بپرسيم كه در پسزمينه حضور خاتمي در انتخابات چه فرهنگي ساخته ميشود. به نظر من از زمان خاتمي بود كه فرهنگ، ارتباطات، آگاهي، اعتماد و... بيشتر شد. سوال من اين است كه چرا امروز بسياري از سياسيون و غيره بر سر خاتمي توافق ميكنند؟چون قرار است ما با خاتمي در مقابل رقيب ايستادگي كنيم». پايا افزود: «خاتمي ميگويد راه چاره اين است كه مردم بايد به صحنه بيايند و مشكلات خود را حل كنند. او ميگويد؛ بايد با مخالفان به توافق رسيد. به نظر من در اين شرايط كساني كه ميگويند نميشود و قهر ميكنند و اظهار ضعف ميكنند دچار فقر فكري هستند چراكه بر موقعيت خودشان اشراف ندارند». مدير انتشارات طرح نو ادامه داد: «افراد معمولا يا پرگويي ميكنند يا سكوت. در اين دو صورت هيچ فكري وجود ندارد. اما حكايت آمدن خاتمي حكايت از ظرفيتهايي است كه وجود دارد. او ميخواهد منادي اين ظرفيتها باشد. اما براي اين كار به عنصر قانون نياز دارد. البته شايد او كارهايي را نتوانست انجام دهد و دليل آن هم اين بود كه خاتمي ميخواست نظام باقي بماند. از اين رو خاتمي نماينده يك برنامه عيني است. آمدن او ميتواند مشكلات را حل كند اما پيشنياز آن وجود يك فضاي قانوني است. از اينرو نياز به يك گروه حقوقدان دارد تا برنامهاي را براي او تدوين كنند». حسين پايا افزود: «البته ما هم آمادگي قانونپذيري را نداريم. ما نبايد فاجعهآميز فكر كنيم و همه چيز را به سمت فاجعه ببريم. در اين صورت است كه نهايتا نيازمند يك لوياتان قلدر خواهيم بود تا بيايد و همه چيز را حل كند. لوياتان خطرناك است. ما نبايد مسير را به اين سمت هدايت كنيم». وي ادامه داد: «خاتمي سخنش اين است كه در ايران سنتهاي ايراني و ديني ما قدرت و ظرفيت دارد و حرف خاتمي گوش دادن به اين مسئله است. از اين رو بهتر است خاتمي را با نهرو مقايسه كنيم. پروژه خاتمي هم همچون پروژه نهرو است. اين پروژه نياز به سرمايهگذاري دارد. از اين جهت خاتمي بايد حتما رئيسجمهور باشد نه تنها رهبر اصلاحات». پيش از اين سخنان، پايا در سخنان خود در ابتداي نشست نيز با اشاره به ويژگيهاي خاتمي و دوره رياست جمهوري وي گفته بود: «با خاتمي بود كه ما دشمن و مخالف خودمان را به رسميت شناختيم. او مخالفان را به رسميت شناخت. قبل از او اين كار سابقه نداشت. ما هميشه فكر ميكنيم كه شرايط ما استثنايي است و نه عرفي. از اين رو نگاه فاجعهانديش و استثناانديش همواره در عرصه اجتماعي و سياسي ما سايه افكنده است. اين نگاهي است كه ميگويد ما برخلاف غرب بايد تاريخ انحطاط خودمان را بنويسيم نه تاريخ ترقيمان را. از اين رو شرايط ما هميشه شرايط واژگوني بود. به نظرم خاتمي به ما نشان داد كه ما نميتوانيم جهان را غيرفاجعهآميز و غيرعرفي نبينيم». حسين پايا ادامه داد: «اما با اين وجود تمام تلاش و فتانت سياسي ما اين است كه از پشت پرده مسائل آگاه شويم و وقتي هم كه متوجه شديم كار سياسي خود را تمام شده تلقي ميكنيم. چراكه اطلاع در همين سطح ما را راضي ميكند. در واقع در نگاه فاجعهآميز فاعل براي خودش هيچ نقشي در نظر نميگيرد. اين نگاه محوري ما به تاريخ است. همچنين نگاه فاجعهآميز اجازه نميدهد كه طبقه متوسط رشد لازم را داشته باشد. در نگاهي جز نگاه واجد مسووليت و اخلاق كه طبقه متوسط داراي آن است، مسووليت و اخلاق داراي ارزش نخواهد بود». وي توضيح داد: «خاتمي با آمدن خود و به رسميت شناختن مخالفان به ما گفت كه ما بايد ذهن فاجعهانديش را كنار بگذاريم. اين انديشه بارها قرار بود كنار رود. چه قبل از انقلاب و چه پس از آن. اما شاه ذهني فاجعهانديش داشت. پس از انقلاب هم وقتي زمان كنار رفتن اين انديشه شد، جنگ شروع شد و همه گفتند الان وقت اين حرفها نيست. خاتمي بود كه دوباره اين مسئله را زنده كرد. او قانون را عامل اين اقدام ميدانست. از اين رو ميتوان گفت خاتمي يك برنامه است و نه يك شخص. خاتمي به عنوان سرمايه نمادين برچيزهايي انگشت گذاشت كه بايد آنها را به عنوان سرمايه كشور پنداشت». پايا سپس گفت: «اما تفاوت خاتمي با بقيه در اين بود كه او در سطح سرمايه نمادين باقي نماند و به عرصه ايجابي هم پاي گذاشت. او قصد دارد به عنوان سرمايه انقلاب مردم را به صحنه بياورد تا براي خودشان تصميم بگيرند. اما خاتمي نياز دارد كه طبقه متوسط رشد كند. تكيهگاههاي خاتمي ناكافي است. اما در دوره احمدينژاد تنها نوكيسهها و فقرا افزايش يافتهاند. ما بايد بدانيم كه نوكيسهها در شرايطي خاص كشور را ترك خواهند كرد. آنها تهديدي براي طبقه متوسط هستند. اگر توجه به دو بخش فقرا و طبقه متوسط زياد شود توجه به خاتمي هم افزايش خواهد يافت». وي در ادامه در پاسخ به عدهاي كه منتقد سخنان او شده بودند و برنامه بودن خاتمي و توجه مجدد به او را به عنوان كانديداي اصلاحات مورد نقد قرار داده بودند گفت: «شما كه انتقاد ميكنيد بگوييد چه كار انجام دهيم. برنامه شما چيست؟ سوال اين است كه چرا بسياري از احزاب و افراد حول خاتمي متحد ميشوند؟و شما مخالفت ميكنيد. سياست عرصه عقلانيت است». وي افزود: «ما با تنفر دچار فقر انديشه ميشويم. ما بايد تفاهم را ياد بگيريم. بايد طرحهاي جديد و تازه براي تفاهم بدهيم».
سروش دباغ: هنوز حداقلي از رقابت وجود دارد
در اين نشست همچنين سروش دباغ، فرزند عبدالكريم سروش نيز حضور داشت كه بيان نظرات خود در قبال انتخابات پرداخت. سخنان وي از سوي برخي از روزنامهنگاران مورد انتقاد قرار گرفت. انتقاد آنان به نوع جملات مورد استفاده و استدلال وي در رابطه با اتحاد حول خاتمي بود. وي در بخشي از سخنان خود گفت: «مادامي كه شركت در انتخابات اختلاف معناداري را به نفع ما به هم ميزند ميتوان از شركت در انتخابات دفاع كرد. در واقع فرآيند نفع و ضرري را كه مشاهده ميكنيم ولو تنها يك دهم هم به نفع ما باشد ميتوان از حضور در انتخابات دفاع كرد». وي كه از حضور خاتمي در انتخابات دفاع ميكرد در ادامه گفت: «مادامي كه حداقلي از رقابت در انتخابات برقرار است كه شخصا معتقدم برقرار است. انتخابي كه در كم شدن درد و رنج ما تاثير بگذارد قابل قبول است». وي ادامه داد: «اگر با راي دادن حداقلي از تغييرات را بتوان ترتيب داد و موجب افزايش لذت ما و كاهش درد و رنج ما شود ميتوان از حضور در انتخابات دفاع كرد». وي در ادامه و پس از طرح انتقادها در مخالفت با بحث تحريم و بالا بردن انتظارات گفت: «به نظر من، ما اخلاقا موظفيم كسي را كه كمتر مشكل دارد كمك كنيم. اما اگر كساني هستند كه با اين ديدگاه مخالفند و معتقدند بايد انتظارات را افزايش داد و كسي هم براي پاسخ به آن وجود ندارد و به بيتفاوتي ميرسند بايد پاسخ انتخابات سال 84 را بدهند. بايد بگويند آيا انتخابات سال 84 موقعيت ما را بهتر كرد يا خير؟».
شنبه 6 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]