تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مى‏شود و هر كس خدا را اطاعت كند، اطاعت مى‏شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816463484




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زبان و قدرت - تقي آزاد ارمكي


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: زبان و قدرت - تقي آزاد ارمكي


در عرصه مباحث بسياري مطرح است، از جمله پيدايش و رشد زبان‌ها، رابطه زبان و فرهنگ و ادبيات، زبان و ساختارهاي اجتماعي، زبان و قدرت، زبان و گفتمان‌هاي سياسي و اجتماعي، زبان و ايدئولوژي، زبان و آموزش و... اما مساله اصلي‌اي كه جامعه‌شناسان در اين حوزه دنبال مي‌كنند، و از طريق تحول زباني است و با اين نگاه به مفاهيمي همچون ، ، ، و كه با حوزه زبان ارتباط دارند، مانند مدرسه، دانشگاه، رسانه‌هاي جمعي و احزاب توجهي عميق نشان مي‌دهند. براي آنها چندين و چند سوال مطرح است از قبيل اينكه چگونه خواسته يا ناخواسته افراد صاحب نفوذ و قدرت در تحول زباني نقش‌آفرين مي‌شوند، چگونه گروه‌هاي اجتماعي از قبيل روشنفكران، هنرمندان و سياستمداران در كنار سازمان‌هاي اجتماعي چون مدرسه و رسانه‌هاي جمعي بر زبان آدم‌ها تاثير مي‌گذارند؟ و...

‌ از ميان همه كنش‌هايي كه در تحول زبان موثر هستند، مي‌توان را به عنوان حركتي سازمان‌يافته مورد ارزيابي قرار داد. بيشتر معلمان از اهميت كار خود آگاهي ندارند، چرا كه آموزش زبان براي آنها به سرعت حالتي يكنواخت پيدا مي‌كند و جذابيت اوليه‌اش را از دست مي‌دهد. حال آنكه آموزش‌گيرنده يا شاگرد هنگام حضور در كلا‌س درس با فضاي آموزشي جديدي مواجه مي‌شود و احساسي متفاوت با معلم خود پيدا مي‌كند. اين وضعيت متفاوت در چگونگي فهم شاگردان و در نهايت قبول يا نفي عناصر فرهنگ جديد نقشي تعيين‌كننده دارد و معتقدم ريشه آن را ‌بايد در موقعيت نابرابر معلم و شاگرد جست‌وجو كرد؛ هماني كه ناميده مي‌شود. ‌

به تعبير اميل دوركيم، زبان يك اجبار اجتماعي براي هر آن كسي است كه وارد يك حوزه فرهنگي جديد مي‌شود. انسان براي زيست در ميان ديگر مردمان ‌بايد به زبان، آداب و سنن آن جامعه بها داده و بر اساس مناسبات كلي جامعه، زندگي خود را شروع كند. با اين حساب، در مناسبات ميان ملت‌ها نيز آنچه اهميتي فوق‌العاده مي‌يابد زبان است و همين امر وجود مراكز آموزش زبان خارجي و سازمان‌هاي ترجمه را ضروري مي‌سازد. اين مراكز و سازمان‌ها خواه و ناخواه مي‌توانند منشاء تغييرات بنيادي در زبان و به تبعيت از آن، حقوق و سياست شوند. چگونه؟ با تاكيدي كه بر مفاهيمي خاص در ترجمه دارند، با استفاده از عبارت‌هاي مصطلح يا غيرمصطلح، با اهميت دادن به جملا‌ت كوتاه يا بلند، با برجسته كردن زبان رياضي يا حقوقي يا اجتماعي در جامعه و... ‌

در كنار اين گروه، در كشوري چون ايران مترجمان آثار ادبي، فلسفي، تاريخي، سياسي، اجتماعي و حقوقي وجود دارند. اين گروه كه جمعيت بسياري هم هستند، توانسته‌اند به تغييرات عمده زباني و فرهنگي جامعه - خوب يا بد - كمك كنند. در دوره‌اي بسياري از روشنفكران چپ‌گراي ايراني كه متاثر از انديشه‌هاي استالين و مائو بودند، سعي كردند آثار خاصي را با به‌كارگيري مفاهيم و اصطلا‌حاتي خاص ترجمه كنند. ترجمه آنها تا حدودي به توسعه مفهومي زباني در ايران انجاميد اما به‌طور وسيعي موجب مبهم‌گويي و سفسطه‌گرايي زباني و فرهنگي شد. اصرار آنها در به‌كارگيري مفاهيم مبهم و تحليل‌هاي غيرواقعي آنان از تحولا‌ت اجتماعي ايران با استفاده از همين مفاهيم، سكه رايج كشور شد. آنها حركت‌هاي ملي ايراني و اسلا‌مي را همواره بي‌فايده و توطئه‌گرايانه مي‌‌دانستند و مردم ايران را به عقب‌ماندگي و بي‌فرهنگي متهم مي‌كردند، در حالي كه ايران در ميان كشورهاي اسلا‌مي و حتي آسيا پيشگام بسياري از حركت‌هاي اجتماعي و فرهنگي، مانند دموكراسي‌خواهي، نوگرايي فرهنگي، ضديت با فساد دولت‌ها و حركت‌هاي استقلا‌ل‌طلبانه منطقه بوده‌ است اما آنها همه اين حركت‌ها را شبه‌مدرن مي‌خواندند. معتقدم اين نگاه منشاء بدبيني‌ها و بدفهمي‌هاي بسياري در ميان مردم ايران شده ‌است. ‌

در جامعه‌شناسي يك مشكل عمده وجود دارد كه اشاره به آن مي‌تواند مفيد فايده باشد. بسياري از جامعه‌شناسان يا دوستداران جامعه‌شناسي، سال‌هاست كه به ترجمه كتاب و مقاله روي آورده‌اند، به نحوي كه ترجمه‌هاي متعددي در طول چهار دهه گذشته از آنها به زبان فارسي منتشر شده ‌است اما متاسفانه اغلب اين آثار، آثاري دست دوم است (من البته برخي مترجمان حرفه‌اي و صاحب‌نام را از اين جمع جدا مي‌كنم.) به عبارتي تاكنون آثار اصلي و پايه جامعه‌شناسي به فارسي ترجمه نشده ‌است. از سويي در اين آشفته بازار هيچ كسي پيدا نمي‌شود كه آثار فارسي را به زبان‌هاي ديگر ترجمه كند، حال آنكه مترجمان با تسلطي كه بر زبان‌هاي خارجي دارند، مي‌توانند دست به ترجمه كتابي پرفروش و معتبر به زباني خارجي بزنند و بدين‌گونه در همگرايي ميان ملت‌ها نقش مهمي ايفا كنند اما متاسفانه در ميان مترجمان ايراني كمتر كسي‌است كه چنين كند. شايد يكي از علت‌هاي اصلي آن فقدان بازار مصرف آثار ايراني باشد. اگر اينگونه است دولت‌ها ‌بايد به ياري مترجمان تراز اول بشتابند و با حمايت‌هاي مالي خود اين فضاي خالي را پر كنند. ‌

اين را مي‌دانم كه ايرانيان نمي‌توانند در حوزه فناوري‌حرف جديدي بزنند، اما حداقل مي‌توانند در حوزه مناسبات اجتماعي و سياسي با توجه به تحولا‌تي كه در ايران صورت گرفته‌ است، سخن نويي براي مخاطبان خارجي داشته ‌باشند. مخاطبان خارجي ترجيح مي‌دهند روايت ايرانيان در مورد خودشان را از زبان خودشان بشنوند تا اينكه ديگران - متخصصان خارجي - براي آنها روايت كنند؛ اين فرصت بسيار خوبي است براي شكل‌گيري بازار مصرف ترجمه فارسي به انگليسي. اين قدرت بدون صاحب و مدعي مانده‌ است. ‌

در اين ميان آنچه اهميت دارد آموزش زبان است. يادگيري زبان غريبه (اجنبي) به‌طور اتفاقي امكان ندارد، زيرا رابطه بسيار قدرتمندي ميان زبان، فرهنگ و نظام سياسي و اجتماعي وجود دارد. زبان نشانه و آيينه فرهنگ است. زبان راه و وسيله دستيابي به فرهنگ است. زبان نتيجه فرهنگ است. زبان نماد فرهنگ و جامعه است. رابطه زبان و فرهنگ تعاملي است. از ديدن و مطالعه و فهم هر يك مي‌توان به ديگري دست يافت. همان‌طور كه زبان دربردارنده فرهنگ است، هر فرهنگي نيز وابسته به زبان خاصي است. اينكه عده‌اي مي‌گويند بايد زبان فارسي را تغيير داد، نشان از عدم‌شناخت‌شان از فرهنگ دارد. مگر مي‌شود زبان جامعه‌اي را تغيير داد اما فرهنگ جامعه باقي بماند؟ اگر زبان جامعه تغيير كرد، فرهنگ جامعه نيز تغيير مي‌كند. هر واژه، اصطلا‌ح، عبارت و ضرب‌المثلي در يك ساختار اجتماعي و نظام فرهنگي خاص معنا مي‌يابد. به همين دليل است كه بسياري از مردم جهان اصلا‌ نمي‌توانند لطيفه‌هاي ايراني را درك كنند و ما هم نمي‌توانيم لطيفه‌هاي آنان را درك كنيم. پس تغيير زبان بدون تغيير فرهنگ معنا ندارد. با تغيير در زبان، تغيير در فرهنگ نيز آغاز خواهد شد. براي ساماندهي اين امر - تناسب ميان تحولا‌ت زباني و تحولا‌ت اجتماعي و فرهنگي - ‌بايد گام‌هاي بلندي برداشته شود. بي‌توجهي به جريان تحول و تغيير زبان در جهان مدرن مي‌تواند به مرگ زبان، فرهنگ و نظام اجتماعي بينجامد. اما چگونه مي‌توان به اين مهم دست يافت؟ ‌

يكي از كانون‌هاي اصلي ساماندهي رابطه و تناسب ميان تغييرات فرهنگي و زباني در هر جامعه‌اي، مراكز آموزش زبان است. در گام نخست، ‌بايد اين مراكز را شناسايي كرد، چرا كه تنها با درك درست از تعداد،‌ پراكندگي و امكاناتي كه اين مراكز در اختيار دارند، نوع داوري ما نسبت به نظام آموزشي كشور تغيير مي‌كند. در هر صورت اين مراكز از قديم توانسته‌اند جاي بسياري از دانشكده‌هاي زبان‌هاي خارجي را بگيرند و منشاء تحولا‌ت مهم فرهنگي و علمي شوند. در گام دوم بايد شيوه آموزش زبان خارجي در مدارس را مورد ارزيابي مجدد قرار داد و كارايي آن را با مراكز آموزش زبان مقايسه كرد. آن وقت مي‌توانيم به اين سوال پاسخ دهيم كه چرا بازده مدارس ما در اين زمينه بسيار اندك است. ‌

اما در گام سوم ‌بايد به حوزه ترجمه دقت كرد. به نظر مي‌رسد، كتاب‌هاي ترجمه‌اي كه اين روزها بازار را به تصرف خود درآورده، زبان فارسي را از ريخت انداخته‌ است. اين مساله را من كه در حوزه جامعه‌شناسي كار مي‌كنم، تشخيص مي‌دهم اما قطعا اساتيد زبان و ادبيات فارسي درك روشن‌تري از اين اتفاق دارند. اگرچه برخي مراكز معادل‌هاي مناسبي براي برخي اصطلا‌حات مي‌سازند، ولي ما به كاري بسيار بزرگ‌تر از اين نياز داريم. پاسخ به سوالا‌تي نظير اينكه آيا زبان اصيل وجود دارد يا خير، مي‌تواند به شكل‌گيري بحث‌هاي دقيق بين‌رشته‌اي بينجامد. اگر اين مساله براي مسوولا‌ن فرهنگي و علمي كشور اهميت داشت، تاكنون بايد در حوزه‌هاي بين‌رشته‌اي پيشرفت ملموسي مي‌كرديم اما مشخص است كه مسوولا‌ن فرهنگي و علمي كشور درك روشني از اين امر ندارند و قصد هم ندارند اين موضوع را به‌طور علمي و دقيق درك كنند. بيشتر آنان اين مساله را سياسي مي‌دانند و با روش‌هاي سياسي هم با آن مواجه مي‌شوند. بگذريم، چون قصد پرداختن به اين انتقادات را ندارم. اصلا‌ توجه به اين مساله شايد وظيفه زبان‌شناسان اجتماعي باشد. آنچه مسلم است اينكه كمتر ارتباطي ميان زبان فارسي و زبان ترجمه وجود دارد. در اين موقعيت تنها راديو و تلويزيون اين دو زبان‌را با هم دارد. شايد به همين دليل هم باشد كه تلويزيون به يك پديده متناقض‌نما در ايران تبديل شده ‌است. همه چيز در آن هست و در عين حال قصد پالا‌يش فرهنگ و زبان را هم دارد. بهتر است متخصصان زبان و رسانه با هم كاري در اين زمينه كنند تا در آينده مقصر فرهنگ هزار پاره شناخته نشوند. معتقدم زبان فارسي ساخت ترجمه‌اي يافته ‌است. آنچه در كتب ترجمه ديده مي‌شود بيشتر ترجمه زبان انگليسي، فرانسوي، روسي و عربي با كلمات فارسي است. ‌

اما گام چهارم ما چيست؟ عده‌اي به فرهنگ و ادبيات ايراني و اسلا‌مي علا‌قه‌مند شده و به ايران آمده‌اند تا زبان فارسي را ياد بگيرند. ما بايد بفهميم كه عاقبت اين آدم‌ها چه مي‌شود. هر كشوري در جهان، توجهي خاصي به تازه‌واردان دارد و سعي مي‌كند آنها را مبلغان فرهنگ، ادبيات و جامعه‌شان سازد. ولي رهاشدگي اين افراد در ايران و بلا‌تكليفي آنها به بي‌فايد‌گي انجاميده‌ است. افراد باكياست و باسابقه در اين حوزه مي‌توانند به آموزش زبان فارسي جهت داده و در نهايت حاصلي نيكو براي ايران به ارمغان آورند. حداقل كارهايي كه مي‌توان براي آنها انجام داد به شرح زير است: 1- بورس تحصيلي براي تكميل تحصيلا‌ت دانشگاهي در مقاطع عالي، 2- حمايت‌هاي مالي براي شركت در دوره‌هاي كوتاه‌مدت يادگيري زبان فارسي، آشنايي با فرهنگ و تاريخ معاصر ايران و...، 3- تشكيل دوره‌هاي آموزشي زبان و فرهنگ ايراني و فرهنگ اسلا‌مي در دانشگاه‌هاي كشورهاي خارجي، 4- آشنايي با علا‌قه‌مندان ايران و اسلا‌م در جهان و تشكيل اجتماع و انجمن و سمينارهاي ساليانه، 5- اهداي مدال يا عنوان براي كساني كه در حوزه اسلا‌م و ايران كار خاصي انجام داده‌اند، 6- تقويت مراكز آموزش زبان و فرهنگ از نظر سازماني و 7- اعزام افراد صاحب‌نظر و مطلع براي معرفي ايران و اسلا‌م در كشورهاي خارجي به جاي كساني كه تازه قصد يادگيري زبان خارجي را دارند يا مي‌خواهند از مزاياي خدمت در خارج از كشور بهره برده و هنگام بازگشت به ايران صاحب خانه، ماشين و زندگي بهتري شوند. ‌

با توجه به اينكه كساني كه درصدد يادگيري زبان فارسي هستند، از يك سنخ نيستند، بنابراين آنها را مي‌توان در چندين گروه جاي داد: يك گروه كساني هستند كه قصد يادگيري زبان فارسي از طريق متون ادبي را دارند و گروه دوم كساني هستند كه از طريق روزنامه‌ها و ديگر رسانه‌هاي‌جمعي به اين امر مبادرت مي‌ورزند. اين دو گروه با دو متن فرهنگي متفاوت از ايران آشنا مي‌شوند. در هر صورت مديريت فرهنگي كشور مي‌تواند ضمن تمايز گذاردن بين اين دو موقعيت، بر اساس ضرورت‌ها برنامه‌ريزي كند و افراد را مورد آموزش قرار دهد.

‌***

آنچه تاكنون به‌طور تفصيلي اشاره شد، شكل‌گيري رابطه ميان زبان، جامعه و فرهنگ است. توجه به زبان به‌طور ناخواسته ما را متوجه فرهنگ و جامعه و بالعكس مي‌كند. در هنگام بررسي زبان‌ها (كه فرهنگ‌ها را نمايندگي مي‌كنند) اين سوال‌ها ايجاد مي‌شود كه در ترجمه زبان چه بخشي از فرهنگ و چگونه منتقل مي‌شود؟ هدف از طرح عبارت‌هاي ساده، زيبا و جذاب چيست؟ چرا به جاي اينكه امر و نهي آموزش داده شود، عبارت‌هايي كه حكايت از انساندوستي و صلح است آموزش داده مي‌شود؟ پاسخ اين است كه ما قصد انتقال فرهنگ را داريم نه ياد دادن صرف زباني. به عبارت ديگر، هدف اصلي همه فرهنگ‌ها و جوامع در سامان دادن آموزش زبان، انتقال فرهنگ است. حتما بسياري از كساني كه در معرض يادگيري زبان انگليسي در اولين سطح قرار گرفته‌اند با اين عبارت‌ها روبه‌رو شده‌اند: ، ، و امثال آن. به نوعي عبارت‌هايي كه رنگ و بوي انعطاف‌پذيري را دارد، ‌در اولين سطح از يادگيري زبان انگليسي آموزش داده مي‌شود اما آيا اين وضعيت در آموزش زبان فارسي هم ديده مي‌شود؟ آيا در آموزش زبان فارسي نيز ما با عبارت‌هاي دل‌انگيز روبه‌رو مي‌شويم يا خير؟ اينها مجموعه‌اي از سوالا‌تي هستند كه ‌بايد پاسخي براي آنها يافت و تنها در اين صورت اصل پيوستگي زبان و قدرت، زبان و فرهنگ، زبان و جامعه،‌ زبان و مديريت فرهنگي بروز و ظهور مي‌كند. در نهايت با توجه به اين عناصر است كه مديريت زباني با اهميت مي‌شود اما در آموزش زبان سهل‌گيري نمي‌شود. ‌

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 شنبه 6 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن