تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836256382
خاطرات سرلشكر عراقى رعد حمدانى
واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: خاطرات سرلشكر عراقى رعد حمدانى
زيبا ميرزا محمدىساعت ۹:30 روز هفتم جولاى سال ۱۹۸۰فرماندهان واحدها در اردوگاه ابو غريب به حضور فرمانده لشكر نهم سرهنگ ستاد طالع الدورى رسيدند و او ضمن تحليلى از اوضاع سياسى و نظامى ايران، اعلام كرد: جنگ بدون ترديد بوقوع خواهد پيوست .كتاب «قبل از آن كه تاريخ به ما خيانت كند» به سال ۲۰۰۷ ميلادى در بيروت منتشر شد. اين كتاب حاوى خاطرات سرلشكر عراقى رعد مجيد حمدانى از افسران ستاد ارتش بعثى عراق است كه تا مقطع سقوط رژيم صدام در سال ۲۰۰۳ ميلادى را در بر مى گيرد. دو فصل از فصول نه گانه اين كتاب مربوط به جنگ هشت ساله مى باشد كه توسط خبرگزارى فارس ترجمه شده است.سرلشكر ستاد رعد مجيد الحمدانى در سال ۱۹۷۰ ميلادى از دانشكده نظامى عراق در واحد زرهى فارغ التحصيل شد و در سال ۱۹۸۰ از دانشكده ستاد، در رشته علوم نظامى كارشناسى ارشد خود را دريافت نمود و در نهايت در سال ۱۹۹۲ در دانشگاه جنگ عراق به درجه دكترا رسيد. طى اين مدت وى مناصب اين زير را در ارتش عراق بر عهده داشت: فرمانده گردان اطلاعات و عمليات زرهى -فرمانده گردان تانك گارد رياست جمهورى، فرمانده تيپ زرهى گارد رياست جمهورى، فرمانده لشكر ششم زرهى، فرمانده لشكر مدينه از گارد رياست جمهورى، رييس ستاد سپاه اول گارد رياست جمهورى، فرمانده سپاه دوم گارد رياست جمهورى، رييس بخش مطالعات استراتژيك نظامى در مركز مطالعات آينده عراق. فصل سوم جنگ ايران وعراق جنگ اول خليج فارس طى سالهاى ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۸ تهاجم پيشگيرانه با توجه به اينكه اسطوره جنگ ايران وعراق هشت سال به طول انجاميد و شاهد چندين مرحله و تحولات بزرگى در موازنه چالش بوديم، بهتر ديدم رويدادهاى مهم آن را بر اساس مرحله اى مورد بررسى قرار دهم تا به هدف تحقق بهره ورى بيشتر دست يابيم، اگر چه چنين تقسيم بندى مرحله اى مورد توافق رسمى قرار نگرفته است. همچنان كه مشخص است نيمه دوم دهه هفتاد ( از قرن بيستم ) شاهد جوشش وجنبش مردمى در تمامى زمينه هاى سياسى، مذهبى واجتماعى در ايران بود، زيرا رژيم شاه با تحول زمانه همسو نبود و همچنان در اسارت روياها وفلسفه امپراتورى منقرض ساسانى قرار داشت و به پشتيبانى دوستان خود درغرب و در راس آن ايالات متحده آمريكا اميدوار بود، و سعى و تلاش بيهوده اى كرد تا غول را همچنان در شيشه خود زندانى نگهدارد ولى با يك حركت نمايشى يك ژنرال آمريكايى پس از آنكه با شاه سوار يك هليكوپتر بر فراز خيابان هاى پر از تظاهر كنندگان تهران پرواز كردند، شاه را به ترك ايران براى مدت كوتاهى راضى كرد، درست همانند اتفاقى كه در دوران قيام مصدق در اوايل دهه پنجاه قرن گذشته رخ داد، و اينچنين غول از زندان خود رهايى يافت و همانند آتشفشان منفجر گرديد. مردان انقلاب ايران به رهبرى روحانيون و رهبران حوزه هاى علميه مذهب اثنى عشرى جعفرى كه در ايران منتشر است، قدرت را به رهبرى روحانى آنان (آيت الله خمينى ) به دست گرفتند و با وجود آنكه شخصيت هاى انقلاب وابسته به انديشه هاى گوناگون همانند رهبرى دانشجويى كه ارتباط مستقيم با انقلاب داشت، جمع بزرگى از روشنفكران ايرانى كه بيشتراز شخصيت هاى لائيك و سياستمداران ملى گرا بودند از جمله مهدى بازرگان، و نيز ماركسيست ها و قانونمندان و سياستمداران كهنه كار در كنار كسانى كه گمان مى رفت با سازمان هاى ضد اطلاعاتى بيگانه در ارتباط هستند همانند صادق قطب زاده و ديگران، اما جنبه مذهبى اثر گسترده و سرنوشت ساز را در ميان اين مردم دارا بود كه اگر چه اكثريت آنان سواد بالايى نداشتند ولى به هر حال بيسواد هم نبودند.اين مردم براى روحانيون احترام ويژه اى قائل بودند و به فرمان آنها گردن مى نهادند به خصوص كه روحانيون زمينه انقلاب بودند و جلوداران آنها عليه ديكتاتورى وامانده وعقب افتاده ساسانى كه در انديشه هاى واپسگراى خود گرفتار بود، برخاستند.تناقض ايدئولوژيك ميان دو سيستم سياسى همسايه بر يك سرزمين مشترك و پيچيده از ارثيه هاى تاريخى،مذهبى، اجتماعى واقتصادى، نقش اساسى در فراهم كردن زمينه ها و انگيزه هاى كشمكش مسلحانه دراز مدت را كه هشت سال به طول انجاميد، بر عهده داشت. حكومت ايران يك حكومت مسلمان شيعه اصولگرا بود كه دين ومذهب را بر اساس اصل ولايت فقيه رنگ سياسى بدان مى بخشيد وعقيده داشت كه تمامى مشكلات جامعه و دوران ( مشكلات مذهبى و دنيوى ) بدست روحانيون حل وفصل مى شود كه اينان البته سياستمداران لائيستى را قبول نداشتند چه اينكه لائيكها نيز معتقد بودند كه روحانيون بجز ساخت وساز فقه مذهبى توان ديگرى ندارند. اين نظام اسلامى معتقد بود كه مرزهاى سياسى در وابستگى دينى مذهبى تجلى مى كند. در مقابل رژيم عراق يك رژيم سياسى لائيك ملى گرا بود كه عقيده داشت دين يك مسئله شخصى كه ميان انسان و خداى خويش منحصر است و در نتيجه شايستگى حل و فصل مشكلات سياسى و اقتصادى زمانه را ندارد، چون هيچ سياست اسلامى وجود ندارد كه در برابرآن سياست غير اسلامى قرار گيرد وهيچ اقتصاد اسلامى در ميان نيست تا يك اقتصاد غير اسلامى در مقابل آن مطرح گردد و خلاصه اينكه سيستم سياسى بعث خود را برمبناى وابستگى به محدوده قوميت عربى مى ديد.نظام سياسى عراق در برابر رويدادهاى سياسى ايران، شگفت زده شد بويژه كه در آغاز زمامدارى رهبر جوان خود بود ( صدام حسين رهبر جديد عراق مقام رياست دولت وحزب را در نيمه هاى سال ۱۹۷۹ به دست گرفت ) و اميدوار بود بتواند آرزوى تحقق روياى بزرگ در قدرت نمايى امت عرب از درياى آتلانتيك تا خليج را به انجام برساند اگر چه رهبر بزرگ عرب جمال عبد الناصر نتوانسته بود به علل شناخته شده اين رويا را به تحقق برساند، اين رهبر جوان ناسيوناليست عراقى همچنان به خود اطمينان داشت كه مى تواند آن رويا را به تحقق برساند اما موج جديد سياست ايران، چنان شرايطى را تحميل كرده بود كه عراق با وضعيت متزلزل ژئوپولتيكى كه داراست بايد به عنوان نخستين دستاورد خارجى در برابر انقلاب ايران باشد كه عراق را نخستين صحنه سرنوشت ساز خود در منطقه مى دانست و با توجه به تنگى دامنه ديدگاه استراتژيك نظام هاى حاكم بر دو كشور، آنها به صورتى آسان گرفتار دامى شدند كه ابر قدرت ها براى آنان چيده بودند. و بر اساس ( متا استراتژى ) خود كه هواداران ديدگاه توطئه بدان معتقد بودند و نفت را به عنوان مهمترين ركن استراتژى خود در خاورميانه قرار داده بودند، احتمال هرگونه آشتى ميان عراق و ايران همچنان كه پس از قرارداد الجزاير درسال ۱۹۷۵ صورت گرفت، تهديدى واقعى براى منافع قومى و حياتى آنها به شمار مى رفت بنابر اين ابر قدرت ها چنين نتيجه گيرى كردند كه براى به تحقق رساندن استراتژى خود بايد نيروى اين دو كشور در يك جنگ منطقه اى به فرسايش كشانده شود به گونه اى كه بتوان پس از آن اينها را مهار نموده و به اطاعت كشاند تا منافع اين ابرقدرت ها دوباره در منطقه حياتى بازگردد و طرح تسلط جهانى به عنوان بالاترين هدف استراتژيك ابر قدرتها محقق گردد. عراق در واكنش به اقدامات ايران، يك سلسله اشتباههاى سياسى را مرتكب شد، از جمله اينكه در تاريخ ۱۷/۹/۱۹۸۰ قرارداد الجزاير را لغو شده اعلام نمود و هر تبعه عراق كه گمان مى رفت به ايران وفادار است و يا مشكوك به وفادارى به ايران بود، از خاك عراق اخراج كرد و روند بيرون راندن عراقى هاى ايرانى الاصل پس از آن بالا گرفت كه عده اى از آنها در عمليات مسلحانه به هنگام جشن هاى سياسى دانشگاهى شركت كردند. ازجمله حادثه دانشگاه المستنصريه وپس از آن يك رشته از عمليات حمله وبازداشت وسيع در ميان هواداران حزب الدعوه كه يك حزب سياسى- مذهبى هوادار انقلاب ايران بود صورت گرفت و دست داشتن آنها در فعاليتهاى سياسى ضد دولت عراق به اثبات رسيد. و چنين بود كه دواير ويژه طرحى را در اين زمينه اعلام كردند كه روش هاى بيگناهانه نام گرفت و بر اساس آن عراق با دست زدن به حملات نظامى سريع هر مقدارى را كه بتواند از بخش غربى خاك ايران را به طور موقت اشغال نمايد و اين وضعيت نوعى ازهم گسيختگى را در ميان ارتش ايران به وجود خواهد آورد به خصوص كه ارتش به عنوان وابسته به رژيم سابق شناخته مى شد و ناچار خواهد گرديد عوامل جوان را در ميان خود بپذيرد و بدين طريق ملى گراهاى لائيك ايرانى و روشنفكران امروزين وارد دستگاه حاكم ايران خواهند شد. اين موضوع فرصتى تاريخى براى عراق و رهبرى جديد آن به وجود خواهد آورد تا هدف هاى استراتژيك خود را به تحقق برسانند، به گونه اى كه نبايد به هيچ وجه اين فرصت را از دست بدهند بنابر اين عراق در تحقق اين كشمكش گام نهاد وخود را آماده يك جنگ سريع و سهمگين عليه ايران كرد كه به عنوان يك برد پيشگيرانه شناخته شد. حمله تبليغاتى مستقيم ايران عليه عراق و اقدام سياستمداران ايرانى، همچنين رفتارهاى بچگانه عراقى هاى متاثر از انقلاب ايران باعث شد كه بر نمادهاى اين جنگ اثر گذارد كه نمونه هايى از آن را در خاطرات خود نوشتم. هشت سال جنگ ايران و عراق دشواريهاى بسيار سنگين را براى دو ملت درپى داشت به گونه اى كه هر دو بهاى سنگينى از جان ومال خود براى آن پرداختند، فرصت هاى بسيارى براى عمران وتوسعه در دوكشور از ميان رفت و يك نسل جوان به طور كامل فرصت سازندگى را در آن هنگام از دست داد. به منظور ارائه وضعيت روشنى از آمادگى هاى نظامى دو كشور ذكر موارد ذيل ضرورى به نظر مى رسد: * ارتش دو كشور وابسته به دو حكومتى بودند كه جزو جهان سوم طبقه بندى مى شدند اما در حقيقت بسيار بالاتر از آن قرار داشتند. * ساختار ارتش هاى دو كشور ايران وعراق بر اساس مشخص كردن وظايف مقامهاى عاليرتبه آنها نهادينه شده بود كه به وفادارى سياسى مرتبط بود و نه شايستگى نظامى. * رهبرى سياسى هر دو كشور ايران وعراق، مرزى براى اقدامات خود مشخص نكرده بودند و بر اساس تحولات نظامى روز، درباره نبرد مسلحانه تصميم گيرى مى كردند. * ارتشهاى دوكشور در سطوح بالا از درك و فهم استراتژى نظامى وبه كارگيرى آن براى تحقق هدفهاى استراتژيك بالاى دو طرف برخوردار نبودند و اگر هم بود در چنين مواردى قابل اجرا نيست. * افسران عاليرتبه ارتش هاى دوكشور از سطح فرهنگى محدودى برخوردار بودند و بيشتر سربازان نيز تقريبا بيسواد بودند. ارتش هاى هر دو كشور در تسليحات خود بر منابع خارجى، تكيه داشتند واين هزينه هاى سنگينى را به بار مى آورد كه صادرات نفتى منبع اصلى اين خريدهاى تسليحاتى بود و در نتيجه صادرات وبازاريابى آن(نفت) نيز تحت رحمت توان دشمن خواهد بود. آمادگى براى جنگ در ساعت ۹:30 روز ۷/۷/۱۹۸۰ ( فرماندهان تشكيلات و واحدهاى نظامى و اعضاى ستاد ارتش كه من در آن هنگام افسر ستاد اطلاعات تيپ ۳۵ زرهى بودم ) به حضور فرمانده لشكر نهم سرهنگ ستاد طالع الدورى در اردوگاه ابو غريب رسيدند. وى طى سخنرانى طولانى خود در ميان ما بدين معنى اظهار داشت كه ايران با رژيم جديد خود به صورت يك تهديد مستقيم براى عراق درآمده است با وجود آنكه ما براى آرام سازى كوشش بسيار نموده ايم اما بسيارى از نشانه ها و علل سياسى و تبليغاتى و نيز جابجايى واحدهاى ارتش و عمليات خرابكارى وجود دارد كه اين موضوع را ثابت مى كند و در عين حال اين روند در حال گسترش است و در سايه برآورد موقعيت سياسى فرماندهى، جنگ بدون ترديد به وقوع خواهد پيوست و در عين حال يك ديدگاه خاصى درباره اين جنگ وپيامدهاى آن وجود دارد از جمله اينكه شهروندان ايرانى خواهند توانست قدرت انقلابى را در دست گيرند و روحانيون را از قدرت بركنار كرده و از فعاليت هاى سياسى و اقتصادى دور سازند ونيز اينكه به علت دخالت هاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در ارتش ايران حالتى از نارضايتى شديد در ميان ارتشيان ايرانى ديده مى شود و بنابراين رهبرى عراق از فرماندهان و افسران عاليرتبه نيروهاى مسلح عراق خواستار است يك ارزشيابى دقيق از توانمندى هاى رزمى طى ۷۲ ساعت آينده ارائه نمايند. پس از آن ما همگى از جلسه بيرون آمديم وتيپ ۳۵ زرهى در آن هنگام در اردوگاه حصوه وجود داشت و تيپ ۴۳ زرهى به فرماندهى سرهنگ ستاد ماجد در اردوگاه تاجى بود و تيپ پياده ۱۴ مكانيزه به فرماندهى سرهنگ ستاد عماد در ناصريه حضور داشت.بلافاصله پس از ورود ما به مقر فرماندهى تيپ با فرمانده آن در ساعت ۱۲:۳۰همان روز با سرهنگ ستاد نورى جدوع عبيدى جلسه اى فورى تشكيل داديم كه طى آن فرمانده با صراحت اعلام نمود كه تيپ ما با درجه آمادگى ۹۵درصد آمادگى شركت در نبرد را دارد و سپس ديدگاه فرماندهان يگان ها را جويا شد كه به علت رويارويى با واقعيت موجود در آن هنگام همگى موافق بودند و هيچ كدام درباره نسبت ۹۵درصد مخالفت نداشتند وفرمانده سپس از سرگرد ستاد فيصل مشعان جبورى درخواست كرد گزارشى درباره ارزشيابى آمادگى تهيه نمايد كه در اين هنگام من با اين موضوع مخالفت كردم و اظهار داشتم كه چنين اقدامى با واقعيت همسو نمى باشد و تيپ ما بنا به واقعيت هاى موجود كه همگان از آن آگاهى دارند از چنين آمادگى اى برخوردار نيست چون يك تيپ جديد التاسيس مى باشد و فرصت كافى براى يافتن آمادگى فنى و نبرد پيدا نكرده است و در عين حال فاقد هماهنگى هاى لازم مى باشد و هنوز هيچ يك از مدل هاى تانك ۵۵ Tو يا ۶۲ T كه بدان مسلح شده به عنوان اسلحه اصلى تيپ شاخته نشده است و به طور خلاصه تيپ ما براى عمليات تعرضى آمادگى ندارد وتنها مى تواند ماموريت هاى پدافندى را برعهده بگيرد.در اين هنگام فرمانده با من به شدت برخورد كرد واظهار داشت كه مسئوليت امر با خود اوست ومن تنها يك افسر ستاد مى باشم - و صلاحيت خود را در اظهار نظر زير پا گذارده ام -و در پايان جلسه فرمانده از من درخواست كرد كه همراه او سوار اتومبيل ولوو شوم و به بازديد يك منطقه نظامى برويم. وى در اين هنگام رو به من كرد وچنين گفت: ببين رعد كسى نمى داند كه يك هفته ديگر چه اتفاقى خواهد افتاد ( و منظور وى ليست نقل وانتقالاتى بود كه قرار بود در ۱۴ ژوئيه صادر گردد ) شايد مسئوليت ديگرى به من واگذار شود و ممكن است فرمانده ما را منتقل كند و شايد ديدگاه رهبرى درباره جنگ تغيير كند و به نظر مى رسد كه تو درباره اوضاع روزگار و سياست آشنايى ندارى، آيا تو مى خواهى كه من موضع منفى در برابر رهبرى اتخاذ كنم و رو به من كرد وافزود: اگر به همين طرز تفكر بمانى، آينده اى نخواهى داشت و اين نصيحت من به تو است وپس از اين با من مجادله نكن. به او جواب دادم كه اين وضعيت براى آدمى كه آرمان هايى دارد بسيار دشوار است او هم خشمگين شد و مرا از اتومبيل بيرون كرد. رابطه ما پس از آن به سردى گراييد اگرچه سرگرد تيپ براى بهبود آن كوشش بسيار نمود اما مرا از اين تيپ منتقل كردند و از فرماندهى دستور آمد كه به فرماندهى دايره افسران منتقل گردم وپس از آن وبنا به درخواست مدير مدرسه زرهى سرلشكرصلاح عسكر و مدير مركز، سرهنگ ستاد نزيه الرزو به مقام فرمانده بخش شناسايى مدرسه زرهى تعيين شدم چون در اصل اينجانب وپيش از ورود به دانشكده ستاد در سال ۱۹۷۸ استاد مدرسه زرهى بودم كه در آن هنگام با چند تن از افسران ستاد، مامور تشكيل اين بخش شديم كه از جمله آنها سرگرد ستاد غازى جاسم بود( كه پس از جنگ دوم خليج در سال ۱۹۹۱ اعدام گرديد) و موفق شديم موضوع علمى و لوازم تحقيقاتى اين بخش را تهيه كنيم واز تمامى افسران كه فرصت يافته بودند در خارج از عراق دوره آموزشى را پشت سر بگذارند، بهره بردارى نموديم واين در حالى بود كه بيشتر واحدهاى رزمى ما دست به تمرين هاى رخنه كردن وعبور از خطوطى را انجام مى دادند كه مشابه با وضعيت موجود در مرزهاى بين المللى با ايران بود و نزديك به طرز تفكر جنگ طلبى بود كه در آن هنگام حاكم بود. ادامه دارد...منبع: فارس
جمعه 5 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]
-
گوناگون
پربازدیدترینها