محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831025849
مهرشاد كارخاني، كارگردان «ريسمان باز» در گفت وگو با حيات نوسينما همان عكس است
واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: مهرشاد كارخاني، كارگردان «ريسمان باز» در گفت وگو با حيات نوسينما همان عكس است
سعيده خدابخش - مهرشاد كارخاني، كارگردان فيلم سينمايى «ريسمان باز» است. فيلمى كه در جشنواره فيلم فجر به دليل زمان نامناسب پخش، خيلى ديده نشد اما همان تعداد محدود منتقدان كه اين فيلم را ديدند نتوانستند به سادگى از كنارش عبور كنند.بىشك «ريسمان باز» متفاوتترين فيلمى است كه در اين چند سال اخير ساخته شده است و شايد اگر مميزى نبود، اين قصه مىتوانست بهتر پرداخت شود. مهرشاد كارخانى در اين مصاحبه به كرات بدون هيچ نگرانى گفت: تحت تاثير فيلمسازان بزرگ اين فيلم را ساخته است كه بحق در برخى از سكانسها كاملا پيداست. با اينكه فيلم حاوى مضمون تلخ تنهايى آدمهاست اما به لحاظ بصرى چيده شدن اين پلانها كه در سكانسهايى مانند يك آلبوم عكس مىماند از غم تنهايى كاسته و اميد را زنده مىكند. كارخانى «ريسمان باز» را بعد از «گناه من» ساخته است اما هنوز فيلم اولش توفيق اكران نيافته است. از اين فيلم آن گونه كه شايسته است در اكران استقبال نشده است و اين به همان ذائقه مخاطب برمىگردد كه كارخانى آن را متاثر از ساخت فيلمهاى طنز آپارتمانى مىداند كه صرفا سرگرمكننده هستند. با وى به گپ و گفتى نشستيم كه در پى مىآيد:
به عنوان اولين سوال مىخواهم بپرسم چرا در اين برهه از زمان كه تب فيلمهاى كمدى تند است شما به سراغ يك چنين سوژهاى رفتيد؟
در دورهاى بزرگ شدم كه سينما براى خودش تعريف داشت ولى متاسفانه در اين دهه اخير سينما ديگر معنىاش را از دست داده است و فيلمسازها هم تحت تاثير اين فضا، فيلم مىسازند. قبلا شاهد بوديم كه فيلمسازها هر فيلمى را نمىساختند اما نمىدانم چرا آنقدر فيلمهاى پيش پا افتاده ساخته مىشود كه به جز پايين آوردن سطح سليقه مخاطب هيچ دستاورد ديگرى ندارد و اگر تماشاچى به اين فيلمها عادت كند فقط براى وقت گذرانى به سينما مىرود و در واقع فيلمها فرهنگسازى نمىكنند و مثل كشورهاى ديگر، تماشاچى از بين فيلمها انتخاب نمىكند كه كدام فيلم را ببيند؟ و صرفا با ديدن تبليغات و تيزرهاى تلويزيونى به ديدن فيلمها مىروند و با مستمر ساخته شدن اين فيلمها ذائقه تماشاچى اين گونه شكل مىگيرد و فكر مىكند جز اين ديگر فيلمى وجود ندارد. بنابراين اگر بخواهيم به سينماى پوياى گذشتهمان كه حرفى براى گفتن داشت برگرديم بسيار دشوار است و به همين خاطر است كه اكثر فيلمسازها به سراغش نمىروند و تمايل به لوكيشنهاى آپارتمانى و محدود دارند. در واقع آنقدر به خودشان زحمت نمىدهند كه دنبال لوكيشن واقعى و زنده بروند.
آيا دليل نرفتن كارگردانها به سمت لوكيشنهاى سخت به دليل دشوارى كار است يا اينكه فكر مىكنند مردم به فضاهاى آپارتمانى (كه به زندگى خودشان نزديك است) واكنش بهترى نشان مىدهند؟
ما نبايد شعور مخاطب را دستكم بگيريم. مردم عادى هم فيلم خوب و بد را تشخيص مىدهند و به فيلم خوب كه براى آن زحمت كشيده شده است حتما واكنش مثبت نشان مىدهند. ما استوديوف فيلمسازى كه نداريم و اين چيزهايى كه در لوكيشنهاى آپارتمانى ساخته مىشود حداقل به لحاظ بصري، رويكرد جذاب و خاصى ندارد و تكرار مكررات است. كمتر تهيهكنندهاى در حال حاضر وجود دارد كه عاشقانه سرمايهاش را در اختيار كارگردان قرار دهد و اجازه دهد فيلمساز كارى را كه دوست دارد بدون محدوديت انجام دهد و به نظر من بخشى از تمايل كارگردانها براى استفاده از لوكيشنهاى آپارتمانى به تهيهكننده برمىگردد. (تهيهكننده حاضر نيست پول بيشترى دهد.) بخش ديگر هم به خود كارگردان برمىگردد. كه تمايل ندارد براى يك پروژه خيلى وقت بگذارد. (زيرا هر چقدر زمان بيشترى طول بكشد هزينهها هم بالا مىرود.)
كارهايى كه مثلا خيابانى است و لوكيشنهاى خيابانى دارد به لحاظ اقتصادى هم ارزانتر از فيلمهايى است كه تاريخى است و بايد لوكيشنهايش ساخته شود. متاسفانه امروزه كارگردانهاى ما ديگر حوصله وقت گذاشتن ندارند و اين باعث مىشود سطح سليقه مخاطب تنزل كند. اگر بخواهيم به اين سوال شما برگرديم كه چرا اين سوژه را براى كار انتخاب كردم بايد بگويم من خيلى علاقه ندارم، فيلمى بسازم كه صرفا تماشاچى در آن سرگرم شود. اصولا پايبند به آن جنس از سينما هستم كه در تاريخ سينما جايگاه ويژهاى داشته است هرگز نخواستم سرسرى فيلم بسازم و اگر در كار اولم هم دقت كنيد نشانههايى وجود دارد كه خيلى به «ريسمان باز» نزديك است.
قبول داريد «ريسمان باز» ادامه كار اولتان است؟
خيلى نمىشود گفت ادامه است.
انگار كاراكترها در «ريسمان باز» بزرگتر شدهاند؟
بله، كاملا درست است. در «ريسمان باز» كاراكترها پختهتر و تكامليافتهتر شدهاند. در واقع ساختار خود فيلم به لحاظ كارگردانى و تصويرى هم نسبت به كار اولم قوىتر شده است. من دنبال اين نوع سينماى اجتماعى كه مدرن و جديد باشد، هستم.
پس در واقع شما سينماى داستانگو را دوست نداريد و معتقد هستيد لوكيشنها بايد پيام فيلم را به تماشاگر برسانند.
كاملا درست است. من سينماى قصهگو را دوست ندارم و فكر مىكنم اين حس به خاطر زمينه عكاسى است كه در من وجود دارد. احساس مىكنم تماشاچى امروز ديگر حوصله حرف شنيدن را ندارد و حتى من با كند بودن زمان فيلم هم مشكل دارم اگر دقت كرده باشيد زمان فيلم ما خيلى سريع پيش مىرود.
بله، روايت «ريسمان باز» سريع اتفاق مىافتد. البته من فكر مىكنم اين سرعت كه در «ريسمان باز» وجود دارد به خاطر حركات فيزيكال اكت كاراكترهاست؟
يك بخش اين روايت تند بله به همان فضاى كشتارگاه و تنش و استرس كاراكترها برمىگردد و از مونتاژ و دكوپاژ سريعتر بهره برديم. در هر صورت مىشود دنبال سينمايى باشيم كه تازهتر است و در فضاى مدرن تهران داستان اتفاق بيفتد، هر چه قدر كه داستان يك خطى و سرراست است مثل «ريسمان باز» باشد.
گفتيد مىتوانستيد به راحتى فيلمتان را تجارى كنيد اما اين كار را نكرديد از سويى در مصاحبه ديگرى اشاره كرديد «ريسمان باز» به سينماى وسترن نزديك است.در دنيا سينماى وسترن، سينماى تجارى محسوب مىشود چگونه «ريسمان باز» تجارى نيست اما وسترن است؟
درست است كه بيشتر موضوعات تماشاچىپسند در سينماى وسترن مدنظر قرار گرفته مىشود. وسترن ژانر مهمى در سينما است. نزديك كردن «ريسمان باز» به فضاى سينماى وسترن به علاقه من برمىگردد به اين سينما كه كاملا عمدى صورت گرفته است و من مىخواستم با ساختار كلاسيك در «ريسمان باز» پيش روم كه تاثيرپذير از نوآر فيلمهاى ايتاليا نيز هست.
اين فيلم تاثير گرفته از سينمايى است كه من دوستش دارم و در دهه 80 و 70 شاخص بوده است.
در «ريسمان باز» تحت تاثير يك فيلمساز خاص نبوده ايد؟
بله، تحت تاثير فيلمسازهاى بزرگ بودهام كه ناخودآگاه روى من تاثير گذاشتند. «ريسمان باز» را با يك نگاه تازهتر به سينما ساختهام.
در مورد تجارى نبودن فيلم بگوييد؟
داستان يك خطى «ريسمان باز» اين جذابيت را دارد كه برود به سمت تجاري. مىتوانستيم طنز موقعيت كاراكترها را بيشتر كنيم و ماجراهاى خرده ديگرى در شهر به وجود آوريم كه فيلم تجارى شود ولى مطمئنا حاصل آن چيزى كه الان شاهد آن هستيد، نمىشد.
مىتوانستيد حضور و ماجرا «گاو» را براى تجارى شدن بيشتر فيلم كاريكاتورى كنيد.
بله، حتما ولى من نمىخواستم يك چنين فيلمى بسازم. چيزى كه در ذهنم بود نشان دادن آدمهاى تنها در فضاى خشن است و به تصوير كشيدن اين كاراكترها، نشان دادن آدمهاى عاطفى است كه مجبور هستند در يك فضاى خشن كار كنند.
با توجه به اينكه شما تحت تاثير فيلمهاى خوب جهان هستيد و ردههاى تاثير پذيرى حتى از سينماى تاركوفسكى به لحاظ تصويرى كاملا در فيلمتان مشهود است ، چقدر سعى كرديد فيلمى بسازيد كه تماشاچى تحت تاثير آن واقع شود؟
«ريسمان باز» به عقيده من هر آدم جدى كه به سينما علاقه دارد مطمئنا تا انتها دنبال مىكند. از آن فيلمهايى نيست كه تماشاچى را پس بزند.
البته ابتداى فيلم صحنههاى خشنى دارد كه در لحظه تماشاچى را پس مىزند؟
صحنههاى خشن دارد ولى المانهايى را در «ريسمان باز» قرار دادم از طبيعت حاشيه تهران لذا بلافاصله بعد از پلانهاى خشن؛ صحنههاى لطيف هم وجود دارد در واقع من به نوعى تصاوير را كولاژ كردهام كه توى ذوق تماشاچى نخورد و تنوع كولاژ به صورتى است كه تماشاچى آزار نبيند. فاصله نيمه ابتدايى فيلم با نيمه دوم يك اندازه است. يك مقدار نيمه اول طول مىكشد به دليل اينكه بايد روى شخصيتپردازى كاراكترها كار مىشد تا تماشاچى آن پرسوناژها را باور كند.
در صحبتهايتان به كولاژ اشاره كرديد من از ديدن فيلم «ريسمان باز» به اين حس مىرسيدم كه در سكانسهايى كارگردان گويى چند تصوير را كنار هم قرار داده تا در نهايت به هدفش و يك سكانس كامل برسد اين مسئله را مىپذيريد؟
بله.
به همان پيشزمينه شما در عكاسى برمىگردد؟
صدردصد به خاطر همان عكاسى مستند اجتماعى و سينمايى است كه قبلا داشتم. نگاه عكاسى خيلى تاثير دارد. به نظر من هر عكسى كه نشان مىدهى در فيلم مهم است اگر بد باشد تماشاچى را پس مىزند. ما بايد در فيلمسازى به لحاظ تصويرى هم به شعور مخاطب احترام بگذاريم.
منظور شما اين است كه تماشاگر بايد به لحاظ بصرى فيلم را دريافت كند و ديالوگ مهم نيست؟
بله، سينما همان عكس است. تماشاچى عادى هم اين قضيه را متوجه مىشود. در كنار عكس خوب است كه سوژه بتواند به ثمر برسد يك سوژه خوب با عكسهاى بد كمتر در مخاطب تاثيرگذار خواهد بود.
در «ريسمان باز» جاى خالى زن به عنوان كاراكتر اصلى احساس مىشود؟ آيا به دليل محدوديت سينماى ما از زن استفاده نكرديد يا...
البته ما به اتودهاى مختلف فكر كرديم. اما شايد بخشى از اينكه ما از يك كاراكتر زن استفاده نكرديم به دليل وجود مميزها در سينماى ما بوده باشد. روى اين قصه هم فكر كرديم ولى به اينجا رسيديم كه در كنار هم قرار گرفتن عسگر و ميكائيل با دو روحيه خاص بيشتر جواب مىدهد و يك حس نگرانى هم در فيلم وجود دارد كه مهم است القا شود. اينكه فيلم با غروب شروع مىشود و باغروب هم تمام مىشود حتى سعى شده موسيقى فيلم هم اين حس نگرانى را به تماشاگر منتقل كند.
موسيقى فيلم كاملا فضاى وسترن و تلخ را القا مىكند؟
بله، البته نگرانى كه بوى اميد مىدهد. درست است كه در وراى فيلم يك آدم منزوى را مىبينى ولى آدم با انگيزهاى است.
به موسيقى «ريسمان باز» اشاره كرديد. به عقيده من يكى از نقاط قوت فيلم شما استفاده از موسيقى است كه هم القاكننده فضاى وسترن است وهم در لحظاتى نااميدى و اميد را به ما نشان مىدهد متاسفانه امروزه اصلا به موسيقى فيلمها اهميت لازم داده نمىشود شما چقدر موسيقى را در رسيدن به اهدافتان كه همان القاى حس كاراكترهاست موثر مىدانيد و با ديدن فيلم فكر مىكنيد چقدر موسيقى روى فيلم نشسته است؟
بسيار زياد، همان طور كه شما اشاره كرديد امروزه در سينماى ما به موسيقى فيلم فكر نمىشود. در اين فيلم موسيقى واقعا روى فيلم نشسته است و بيرون نمىزند. بيننده آن را به عنوان يك جزء از فيلم مىپذيرد. موسيقى به عقيده من جزو فيلم است و بايد درست ساخته شود. من آرشيو موسيقى دارم همان را در اختيار آهنگساز قرار دادم و در واقع به آن چيزى كه مىخواستم ذهنش را نزديك كردم و سعى كرديم از سازهاى كم حجمترى استفاده كنيم. اين موسيقى هم تحت تاثير آن جنس از سينماست كه به نظر من رو به فراموشى است.
از تاثير پذيرفتن بدون هيچ ابايى سخن مىگوئيد چقدر هراس داريد از اينكه بگويند «ريسمان باز» كار خود مهرشاد كارخانى نيست؟
هيچ ترسى ندارم، مسئله ساده است. اين همه نقاش و آهنگساز بزرگ در دنيا هست. مگر آنها گفتند اين اثر را من خلق كردم فقط مال من است آن نقاش بزرگ هم حتما اثرش از جايى نشات گرفته است و تحت تاثير آن زندگى آهنگساز ملودى را ساخته است. يادگيرى و تاثيرپذيرى از فيلمسازهاى ديگر ايرادى ندارد. اگر در فيلم من سكانسى وجود داشته باشد كه ضمن اينكه درست است با فرهنگ ما هم ارتباط داشته باشد از نظر من افتخار است.
كه در «ريسمان باز» اتفاق افتاده است؟
بله تا حدودي.
نفسگيرترين سكانس فيلم فرار گاو است و اينكه چقدر حركات گاو القاكننده اين مسئله است كه گويى از آن بازى گرفته مىشود؟
بله، در دوره نوجوانىام هر روز از كنار كشتارگاه رد مىشدم و اين فضا را هر روزه شاهد بودم.
يعنى «ريسمان باز» تلفيقى از خاطرات دوران كودكى شما و تاثيرات فيلمسازان بزرگ روى شماست؟
بله، نمىشود آن فضاها را نديده باشى و بتوانى از گاو بازى بگيري. من مىديدم كه چگونه يك آدم با جثه كوچك با ترفندهاى خاصى 5 گاو عظيمالجثه را سوار ماشين مىكند و جالب است بدانيد به محض اينكه از كشتارگاه در آن زمان فاصله مىگرفتى وارد فضاى مدرنى مىشدي. در حال حاضر آن كشتارگاه سنتى وجود ندارد و من در كنار حاشيه شهر اين كشتارگاه را پيدا كردم. در توضيح آن صحنه كه گاو فرار مىكند بايد بگويم اصلا نمىشود نقش بازيگرها را در درآمدن آن سكانس ناديده گرفت. البته قبل از فيلمبردارى دلهره داشتند ولى عادت كردند و فضاى آن سكانس را در ابتدا فيلمبردارى كرديم. با ترفندهاى مختلفى كه آدمهاى بومى بلد بودند گاو را مهار مىكرديم و در واقع از آن بازى مىگرفتيم.
در جشنواره گفتيد اعتقاد به بازيگر دارم ولى از صحبتهايتان پيداست در درآمدن سكانس فرار گاو آدمهاى بومى و نابازيگرها نقش مهمى داشتند؟
بله، منظور من از استفاده بازيگران حرفه اى براى نقشهاى اصلى بوده است. كارگردانى كردن بازيگر مهم است. بايد بازيگر به كارگردانش اطمينان داشته باشد و خودش را در اختيار كارگردان قرار دهد كه فيلمساز بتواند شكل نابازيگر از او بگيرد.
يعنى دليل استفاده نكردن از نابازيگر به اين دليل است كه كارگردانى كردنشان سخت است؟
نه كارگردانىشان سخت نيست ولى زمان بيشترى مىطلبد و عملا بايد دو برابر زمانى كه براى بازيگر صرف مىكنى به نابازيگر اختصاص دهي. اتفاقا شايد كارگردانىشان سادهتر باشد ولى در وضعيت كنونى سينما و اقتصاد آن؛ زمان زياد صرف يك فيلم كردن به صلاح نيست. در كشور ما مرسوم شده است كه مىگويند اگردر يك فيلم از نابازيگر استفاده كنى فيلم به واقعيت نزديكتر است. اما در دنيا اينگونه نيست ما مىبينيم كه بازيگرهاى بزرگ و مطرح نقشهاى خاص بازى مىكنند.
چهره؛ قضاوت را به دنبال دارد. وقتى ما پژمان بازغى را مىشناسيم پذيرفتن اودر قالب يك كاراكتر عجيب و غريب غيرمتعارف است ولى اگر يك آدمى باشد كه ما هيچ قضاوتى نسبت به او به لحاظ چهره نداريم قالب نقشهايش قابل باورتر مىشود؟
بله، ولى شما فيلم را فقط براى ايران نمىسازي.
البته در همه كشورها همين گونه است مثلا الپاچينو كه براى همه دنيا شناخته شده است كمتر در قالبهاى عجيب و غريب قرار مىگيرد؟
ولى تمام نقشهايش مثل هم نيست.
بله، به دليل گريمى است كه مىتواند به سادگى تو را همسو با كاراكتر كند اما ما از اين لحاظ فقير هستيم.
بله، گريم هم هست ولى همه اجزاء كمك مىكند كه بازيگر با استفاده از توانايىهايش قالبها را بشكند و كارگردان هم مىتواند فرم جديدى به بازيگر دهد. در سينماى ما روى اين مسئله كار نمىشود كه كارگردان بازى متفاوتى از بازيگر بگيرد. اغلب كارگردانها دنبال كليشههاى هميشگى مىروند. بازيگر بايد توانايى اين را داشته باشد كه هر نقشى كه بازى مىكند براى بيننده قابل قبول باشد.
در مورد وضعيت «گناه من» بگوئيد؟
قرار بود همزمان با «ريسمان باز» در سينماى آزاد اكران شود و با توجه به اينكه 2 سال از ساخته شدنش مىگذرد نتوانستيم برايش سرگروه پيدا كنيم. فيلمهايى كه پشت اكران مىماند باعث مىشود دستخوش گذر زمان شوند و اين گذر زمان باعث مىشود فيلمهاى جديدترى بيايند و سينمادارها هم طبيعتا به اكران اين فيلمها تمايل بيشترى دارند.
چهارشنبه 3 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]
-
گوناگون
پربازدیدترینها