تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815359759




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: محمد ايماني ظهور و سقوط صهيونيسم مسيحي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمد ايماني ظهور و سقوط صهيونيسم مسيحي
خبرگزاري فارس: اگرچه انگليسي ها با اشغال فلسطين و شكست دولت عثماني اعلام كرده بودند كه «جنگ هاي صليبي اكنون به پايان رسيده و پيروزي نصيب صليبي ها شده است» اما زمام امور اين كشور را به صهيونيست ها سپردند تا 60 سال پيش از پديده‌اي به نام «صهيونيسم مسيحي» پرده برداري كنند.
14مي شصتمين سالگرد كودتاي خونين صهيونيستي- انگليسي در سرزمين مقدس فلسطين و آغاز نسل كشي بي سابقه در تاريخ است. 60سال پيش يك ملت به گروگان گرفته شد! گروه گروه از آنان را طي اين 60سال كشتند يا از خانه و سرزمينشان تاراندند. كشوري اسلامي به قدمت و قداست فلسطين، از آن هنگام تبديل شد به يك پادگان و يك زندان بزرگ! تا به امروز كه كرانه باختري، نوار غزه و جاي جاي فلسطين اشغالي شاهد قتل عام هر روزه زن و مرد و كودك فلسطيني است.
31 سال پس از صدور اعلاميه لرد بالفور وزير خارجه انگليس خطاب به لرد والتر روچيلد سرمايه دار صهيونيست كه در آن ضمن همدردي با يهوديان از تشكيل وطن ملي يهود در فلسطين حمايت مي شد، انگليسي هاي فاتح جنگ جهاني در 14مي 1948ناگهان اعلام كردند نيروهاي نظامي خود را از فلسطين خارج مي كنند اما پيش از خروج زمام امور را به صهيونيست هايي سپردند كه طي 31سال گذشته به تدريج وارد فلسطين شده و به تقويت نظامي- اقتصادي خود با حمايت انگليس پرداخته بودند. اگرچه انگليسي ها با اشغال فلسطين و شكست دولت عثماني اعلام كرده بودند كه «جنگ هاي صليبي اكنون به پايان رسيده و پيروزي نصيب صليبي ها شده است» اما زمام امور اين كشور را به صهيونيست ها سپردند تا 60 سال پيش از پديده اي به نام «صهيونيسم مسيحي» پرده برداري كنند، پديده اي كه تكوين آن به 30سال قبل تر (1917ميلادي- صدور اعلاميه بالفور) بازمي گشت.
انگليسي ها بدين ترتيب از دو جهت، بزرگ خاندان و جد صهيونيسم مسيحي هستند، هم از آن جهت كه نومحافظه كاران امروز آمريكايي به عنوان طرفداران صهيونيسم مسيحي، ريشه در مهاجران انگليسي دارند و هم از اين جهت كه فلسطين را به نام جنگ صليبي اشغال كرده و به صهيونيست ها بخشيدند.
60 سال پيش چند ساعت قبل از خروج نيروهاي انگليسي، با هماهنگي انجام گرفته، بن گوريون به عنوان اولين نخست وزير رژيم صهيونيستي تاسيس اين رژيم را اعلام كرد و از آن پس، هرچه زمان سپري شد، جهاد و مقاومت در برابر اشغالگران در ميان كشورهاي عربي همجوار فلسطين كم رمق تر شد به گونه اي كه محدوده اشغالگري اسرائيل گسترش يافت و قسمت هايي از خاك لبنان، سوريه، اردن و مصر را هم دربر گرفت. برخي سران فتح و شماري از سران عرب به تدريج ديپلماسي و پلتيك را بر مقاومت و جهاد ترجيح دادند و دفاع را به هم پاس دادند تا آن كه كار سخت تر و بدتر شد و طمع صهيونيست ها را فزون تر كرد. پيمان هاي سازش يكي پس از ديگري در خلوت و جلوت امضا مي شد اما دريغ از ذره اي دستاورد و امنيت. كار به آنجا رسيد كه صهيونيست ها حتي مقر عرفات را در سال هاي آخر عمر وي به توپ بستند و گفتند او اساسا بايد از سرزمين ما! بيرون برود.
گويا علي ابن ابيطالب 14قرن پيش درباره همانندهاي اين تسليم پذيران فرموده بود كه؛ «عمل شما دشمن را به طمع مي اندازد» (خطبه 29) و «اگر يكديگر را در ياري حق خوار نمي ساختيد و در خوار نمودن باطل سستي نمي كرديد، آن كس كه در پايه شما نيست، در شما طمع نمي كرد و بر شما چيره نمي شد» (خطبه 165 نهج البلاغه». سران بي كفايت، از امت اسلامي بره و طعمه اي خوشگوار و آسان شكارساخته بودند كه هر رژيم گرگ صفتي را به هوس مي انداخت. هزاره دوم ميلادي غروب نكرده و هنوز آفتاب هزاره سوم به درستي سر نزده بود كه جبهه صهيونيست هاي مسيحي هوس كرد سرزمين هاي اشغالي فلسطين و مصر و عربستان و اردن را تا عراق و افغانستان- و سپس سوريه و ايران- وسعت دهد.
مهاجمان وحشي و بي سروپا هيچ هيبت و شدت و اقتداري در مسلمانان نمي يافتند حال آن كه خداوند امر فرموده بود «وليجدوا فيكم غلظه . كفار بايد شدت و غلظت و قدرت را در شما بيابند.» (توبه- آيه 123) مهاجمان مغول وار و چون گله اي گرسنه كه همه چيز را لگدكوب و نابود كند، پيش مي آمدند و در اين سو، سخن از گفت وگوي فرهنگ ها و مذاكره و مسالمت و سازش و تفاهم و «زمين دادن و زمان گرفتن» و نرمش به خرج دادن و بحران را تشديد نكردن و عقلانيت و ميانه روي و مدارا به خرج دادن بود، به سان هيزمي كه در آتش افكنند و آن را شعله ورتر سازند. مهاجمان جبهه اي منسجم و هماهنگ بودند و اين طرف وادادگان عاقل نما، از تمايز و تقابل هاي عرب و عجم، و شيعه و سني و لزوم پايبندي به ناسيوناليسم و منافع ملي و درگيرنشدن در مشكلات ديگر كشورهاي منطقه داد سخن مي دادند. و چه قرابت غريبي ميان سران مرتجع خائن و روشنفكرنمايان مدعي پيشاهنگي و خدمت!
اما سرنوشت خاورميانه پرشكوه و سابقه به دست اينان نماند تا تاريخ را با قلم و عمل خويش به انحطاط بكشند. گذشت روزگار، مرداني را به عرصه آورد كه پاره هاي پولاد را مي ماندند، هر جا به جولان درمي آمدند بر پشت و پيشاني مهاجمان داغ نكبت و خواري مي نهادند. امروز همان مهاجمان گردن كش و مغروري كه خدا را بنده نبودند و ملت هاي مسلمان خاورميانه را به چشم بربر مي نگريستند، مجبورند براي ابراز ندامت صف ببندند و يكي يكي پس از ديگري اعتراف كنند كه اشتباه كردند.
اينك رسانه رسمي دولت انگليس(بي بي سي) پس از قدرت نمايي خيره كننده حزب الله در بيروت اعلام مي كند «اقدام جريان غربگراي 14مارس در درگيرشدن با حزب الله، اشتباه و سوء محاسبه شديد بود.» امروز لورنس كاپلان از ايدئولوگ هاي جريان نومحافظه كار حاكم بر كاخ سفيد كه به همراه ويليام كريستول براي تبيين و توجيه ضرورت اشغال عراق كتاب مي نوشت، در گفت وگو با اشپيگل به سان ده ها نومحافظه كار ديگر آمريكايي اعتراف مي كند «جنگ عراق اشتباه بود. ما پس از 5 سال اشغال به هيچ پيشرفتي نرسيده ايم. اين جنگ اشتباه بزرگ بوش بود. من به عنوان كسي كه از حمله به عراق دفاع كردم، مي خواستم نتايج آن را ببينم اما تاريخ به گونه اي ديگر رقم خورد و اكنون نمي دانيم كه ما در حال رهبري جنگ هستيم يا اين جنگ است كه ما را اداره و هدايت مي كند.» امروز زعماي سياست و ارتش در اسرائيل، حمله دو سال پيش به جنوب لبنان براي شكستن مقاومت حزب الله را فاجعه اي استراتژيك كه رازمگوي اسرائيل را فاش كرد و اسطوره شكست ناپذيري آن را شكست، مي خوانند. و امروز در حالي كه رسانه هاي آمريكايي فراواني به مانند سي ان ان تصريح مي كنند «اميدهايي كه در كنفرانس آناپوليس در پائيز سال گذشته ايجاد شد، همگي به يأس تبديل شده و بوش لحن قاطع و مطمئن خود را به كلماتي نظير شايد و احتمالا تغيير داده»، بايد به عناصر كم مقداري نظير محمود عباس حق داد كه خطاب به بوش پيام دهند و تهديد كنند كه «من ديگر نيستم، دنبال فرد ديگري به جاي من باش»! فردا البته شنيدن پيغام هاي مشابه از اردن و... بعيد نيست.
مقامات جنگ طلب و خون آشام اسرائيل اينك- با وجود ادامه نسل كشي در غزه، با مفهوم ترس و رعب هم آشنا شده اند. اكنون ايهود باراك وزير جنگ اين رژيم در گفت وگو با روزنامه يديعوت آحارنوت مي گويد «بايد جلوي بروز جنگ جديد را گرفت چون طرف مقابل اعم از حزب الله و حماس و ايران به ضعف ما در جبهه داخلي پي برده و مي تواند به ما ضربه بزند. فقط حزب الله 4 هزار موشك با برد بالا دارد.» حالا آهارون زئيفي رئيس سابق دستگاه اطلاعاتي ارتش صهيونيستي اذعان مي كند «حزب الله حاصل 3 سال تلاش دستگاه هاي اطلاعاتي عربي و بين المللي را در يك شب از بين برد» و شبكه2 تلويزيون اسرائيل اعلام مي كند «وضعيت لبنان، نفس ها را در اسرائيل در سينه حبس كرده است.»
جشن 60 سالگي اسرائيل؟! در اين وضع نكبت بار آيا جايي هم براي جشن مانده است؟ شيمون پرز رئيس84 ساله رژيم اشغالگر قدس تنها امروز نيست كه مي گويد «به جاي جشن بايد از حقايقي تلخ سخن بگويم. من هرگز فكر نمي كردم با عقب نشيني نيروهاي ما از غزه، فلسطيني ها چنين قدرتي بگيرند و حماس با اين صلابت به پيروزي هاي بزرگ دست يابد.» او همان چند سال پيش وقتي ارتش اسرائيل از جنوب لبنان گريخت و مجبور شد چند صد اسير لبناني و فلسطيني را در ازاي جنازه چند صهيونيست مبادله كند، اعتراف كرد «ما اسرائيلي ها مردمان هميشه غمگيني هستيم. اكنون در حالي كه در آن سوي مرزها، مردم لبنان مشغول جشن و شادماني پيروزي هستند، ما سوگوار شكست هستيم.»
اكنون روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارنوت به پيش بيني آينده نزديك رفته و مي نويسد «به احتمال قوي اعضاي حزب الله با پيروزي در انتخابات پارلماني آينده، حاكميت لبنان را تحت نفوذ آنان قرار خواهند داد و ما چون هيچ متحد كارآمدي نداريم، توان هيچ اقدامي را نخواهيم داشت. تحولات چند روز اخير لبنان اين مسئله را در اذهان تحليلگران تداعي مي كند كه زمان تسلط ايران بر مرزهاي شمالي اسرائيل فرا رسيده و ما بايد اين مسئله را بپذيريم.» و همزمان ماتان فيلناي معاون وزير دفاع اسرائيل به راديوي اين رژيم مي گويد «اسرائيل از سيطره ايران بر لبنان و نوار غزه از طريق حماس و حزب الله مي ترسد. حسني مبارك پيش از اين درست گفته بود كه مصر از طريق نوار غزه با ايران هم مرز شده است.»
آنها البته مي كوشند صورت مسئله را كه همان صدور پيام انقلاب اسلامي و بومي شدن آن در جاي جاي خاورميانه اسلامي است، با الفاظي نظير «سيطره و تسلط ايران» تحريف كنند اما با اين الفاظ، واقعيت نفوذ و اثرگذاري انقلاب و جمهوري اسلامي در منطقه تغيير نمي كند. امروز روزنامه صهيونيستي هاآرتص با همان بغض آشكار خود مجبور است بنويسد «قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نفوذ بسيار وسيعي در منطقه دارد... به سختي مي توان ژنرال قاسم سليماني را يك صلح طلب ناميد اما به رغم اين، آن گونه كه تحليلگران برخي روزنامه هاي مهم آمريكايي، انگليسي و ديگر كشورهاي غربي اشاره كرده اند در آتش بس بين شبه نظاميان شيعه وابسته به مقتدا صدر و نيروهاي دولتي عراق در درگيري هاي اخير، نقش ويژه اي داشته و توانسته به درگيري هاي خونين خاتمه دهد. اين نشانه نفوذ عميق ايران در عراق است... مقامات اسرائيلي به شدت از سليماني و نيروهايش وحشت دارند، به گونه اي كه شايد شب ها از هراس او نتوانند بخوابند.»
فلسطين و لبنان و خاورميانه بزرگ اسلامي راه خود را پيدا كرده است. خوانندگان آينده تاريخ امروز، حتما خواهند خنديد به جماعتي كه در بحبوحه اين بيداري و انقلاب، خيال مي كردند توصيه هاي ديرپاي دستگاه هاي اطلاعاتي و تبليغاتي «صهيونيسم مسيحي» در تخطئه صدور انقلاب توسط كشف ويژه خود اين حضرات است.
.........................................................................................
منبع: روزنامه كيهان
 چهارشنبه 3 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن