تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را کامل نمى ‏کند مگر این که در او سه خص...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817131821




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: نصرت‌الله تاجيك سرزمين بيت‌المقدس و امام خميني«ره» (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: نصرت‌الله تاجيك سرزمين بيت‌المقدس و امام خميني«ره» (قسمت اول)
خبرگزاري فارس: هدف اين مقاله نگرش به قدس از ديدگاه مذكور با تمامي ويژگي‌هاي جغرافياي سياسي اين منطقه خاص از خاورميانه و ابعاد ديگري كه به آن خاصيت ژئوپلتيك بخشيده است، مي‌باشد.


اشاره

درباره اهميت قدس شريف و مسئلة فلسطين از ديدگاه امام خميني،‌ هر چه بگوييم و بنويسيم باز هم حق مطلب را ادا نخواهيم كرد. يكي از محورهاي اساسي و مداوم پيامهاي امام خميني مربوط به قدس و فلسطين و نيز غدة سرطاني اسرائيل است. امام، مسئله‌ فلسطين را نه تنها مسئله مسلمانان بلكه مسئله تمام آزادي‌خواهان و مستضعفان جهان مي‌داند و روز قدس را نه فقط روز مسلمين بلكه روز همة مستضعفان و موحدان و مؤمنان همة اعصار اعلام مي‌كند. حضرت امام، اسرائيل را مادة فسادي مي‌داند كه در برابر اسلام ايستاده و بايستي ريشه‌كن شود و از طرف ديگر روز قدس را روز احياء اسلام اعلام مي‌كند. اين است كه قدس و فلسطين تا نابودي اسرائيل و تمامي ستمگران عالم مسئله اصلي مسلمانان و مستضعفان و آزاديخواهان دنياست. بر اين اساس مجلة حضور يكي از مباحث عمدة خود را همين مقوله قرار داده است و از تمامي محققان و متفكران و نويسندگان در جهت هر چه پربارتر كردن و توسعه بيشتر ادبيات قدس و فلسطين ياري مي‌طلبد.

* * *

مقدمه

سياست هيچگاه از جغرافيا جدا نبوده و نخواهد بود، به عبارت ديگر ژئوپلتيك يا سياست جغرافيايي، يك علم جديد نيست و از زمانهاي بسيار قديم متفكران يوناني و پس از آن مسلمانان قرون وسطي سعي در توجيه رفتار دولتها بر اساس جغرافياي منطقه داشته‌اند. امروزه هر چند ديدگاه جبر جغرافيايي جايگاه سابق خود را در ميان مكاتب جغرافيايي از دست داده است ولي به هيچ وجه نمي‌توان نقش جغرافيا و جغرافيدان را در سياست و سياستگزاري ناديده گرفت.

اصطلاح ژئوپلتيك اولين بار توسط رودلف كيلن (Rudolf kiellon) جغرافيدان سوئدي (1923ـ 1864) بكار برده شد. در ژئوپلتيك (سياست جغرافيايي) نقش عوامل محيط جغرافيايي در سياست ملل بررسي مي‌شود و در يك تحليل واقع‌بينانه ژئوپلتيك براي داده‌هاي طبيعي، بايد اهميت محدودي قائل شد ولي در ميان پديده‌هاي محيطي هيچ پديده‌اي مانند انسان نمي‌تواند در سرنوشت سياسي نقش داشته باشد.

در يك تحليل ژئوپلتيكي سعي بر اين است كه ميان مراكز قدرت بين‌المللي و منطقه‌اي و موقعيت جغرافيايي منطقه مورد بحث، رابطه برقرار نمود. در نظريه ژئوپلتيكي ساختار جغرافيايي منطقه‌اي كه در آن قدرت اعمال مي‌شود، از اهميتي ويژه برخوردار است. در اين زمينه صاحبنظران روابط بين‌الملل به منظور تبيين موضوع از قياس با شطرنج بهره گرفته و براي هر بازيكن "نه تنها تعداد و نوع مهره‌هايي ـ كه دارد مهم است، بلكه نحوه قرار گرفتن آنها نسبت به مهره‌هاي رقيب هم اهميت دارد." بنابراين بايد گفت: هر منطقه كه به دليل ساختار جغرافيايي خود مورد توجه قدرتهاي رقيب قرار گرفته و بتواند در برقراري و يا برهم زدن آن مؤثر باشد، از اهميت ژئوپلتيكي برخوردار مي‌باشد. اهميت ژئوپلتيكي يك منطقه ذاتاً يك عامل مثبت و يا منفي نيست، بلكه ميزان اين اهميت بنا به خواست مردم منطقه، اتحاد و همبستگي آنها در مقابله با ترفندهـاي رقيبب و يا برعكـس رقـابت و در سيزده سال اول بعثت كه پيامبر(ص) در مكه زندگي مي كردند، مسجدالاقصي در بيت المقدس قبلة اول مسلمين بود
برخي سياستمداران بريتانيايي احساس مي كردند كه حضور يك دولت يهودي دوست در منطقه فلسطين نزديك كانال سوئز كه شاهرگ حياتي امپراطوري است، فوائد استراتژيك در برخواهد داشت كشمكش آنها با يكديگر تغيير مي‌كند. در نتيجه در بعضي از موارد، قدرت آفرين و در موارد ديگر عامل ضعف و عقب‌ماندگي است.
هدف اين مقاله نگرش به قدس از ديدگاه مذكور با تمامي ويژگيهاي جغرافياي سياسي اين منطقه خاص از خاورميانه و ابعاد ديگري كه به آن خاصيت ژئوپلتيك بخشيده است، مي‌باشد. در اين مقاله در پايان هر بخش نيز سعي شده با جمع‌بندي مختصري زمينه را براي بحث و بررسي ‌بخش بعدي آماده سازد.

1. تاريخچه بيت المقدس

سرزمين فلسطين كه در قديم كنعان نام داشت داراي 25000 كيلومتر مربع مساحت و در ساحل شرقي درياي مديترانه و در مجاورت كشورهاي مصر، سوريه، اردن و لبنان قرار دارد. فلسطين سرزميني حاصلخيز و داراي آب و هواي معتدل است. اين منطقه محل ظهور پيامبران بزرگي چون عيسي (ع)، موسي(ع) و محل عبور و زندگاني حضرت ابراهيم (ع) بوده است و از نظر موقعيت ژئوپلتيك نيز بسيار حساس استراتژيك است.
شهر اورشليم يا بيت‌المقدس قديم بر فراز تپه‌هايي بنا گرديده است كه با معبد يهوه بر بالاي كوه موريا قرار دارند. بيت‌المقدس از مكانهاي مهم فلسطين است كه كوه صهيون و كوه زيتون از شرق و غرب آن را احاطه كرده‌اند.
در هنگام حكومت فرعون بر مصر و پيش از ظهور موسي (ع)، اسرائيليان جمعيت بني‌اسرائيل را از سرزمين مصر براي بردن به ارض موعود، به حركت در‌آوردند كه پيمودن اين مسافت چهل سال بطول انجاميد.

پس ازموسي (ع)، يوشع جانشين وي براي عبور دادن بني اسرائيل از اردن مهيا شد و پس از آنكه اين قوم به شهرهاي جديد رسيدند دست به غارت و كشتار اهالي زدند كه پادشاه اورشليم با شاهان پنج شهر ديگر متحد شده و با يوشع و بني‌اسرائيل جنگيدند كه همگي شكست خورده و توسط بني اسرائيل به دار آويخته شدند. اما قوم فلسطين در مقابل آنان مقاومت كرد و سرانجام بني‌اسرائيل را مغلوب ساخت. طي چند جنگ خونين قوم فلسطين همواره بر آنان پيروز مي‌شد اما پس از جنگ‌هاي فراوان، سرانجام بني‌اسرائيل قدرت گرفته و بر شهرها مسلط شدند و در حدود هزار سال پيش از ميلاد، حضرت داود(ع) توانست اورشليم را از دست فلسطينيان خارج كند و بيت‌المقدس يا خانه خدا را در آنجا بنا كند، كه اين بنا توسط حضرت سليمان تكميل شد. بيت‌المقدس، حدود 1100 سال پس از بناي كعبه در مكه به دست ابراهيم (ع) و 970 سال پيش از ميلاد مسيح ساخته شد. حضرت داود با چهارده نسل شجره‌اش به حضرت ابراهيم بنيانگذار كعبه مي‌رسد و به روايت انجيل متي، حضرت عيسي(ع) پس از بيست و هشت نسل، شجره‌اش به داود ختم مي‌شود و بدين ترتيب پس از نزول آيه تغيير قبله به پيامبر اسلام (ص)، مكه (كعبه) حرم اول و مسجد‌الاقصي (قدس) حرم دوم موحدان گرديد.

در زمان حضرت داود(ع) تابوت عهد را به كوه صهيون آوردند و براي نگهداري آن قربانگاهي بنا نمودند. اين تابوت مدتي به دست فلسطينيان فاتح افتاده بود كه دوباره آن را به بني‌اسرائيل بازگرداندند و تا زمان حضرت سليمان در كوه صهيون نگهداري مي‌شد، اما پس از تكميل بناي بيت‌المقدس تابوت را به قدس انتقال دادند. حضرت سليمان(ع) چهل سال سلطنت كرد و آرامش را به قدس بازگردانيد؛ اما پس از او، دوباره ظلم و غارت بني‌اسرائيل آغاز شد. حدود هفتصد و سي سال پيش از ميلاد شلمنصر به اسرائيل تاخت و عده‌اي از آنان را اسير كرد و به جاي آنها بابليان را در سرزمين اسرائيليان اسكان داد و دوباره كشور يهود در زمان بخت‌النصر در سال 586 پيش از ميلاد مورد حمله آشوريان قرار گرفت كه منجر به انحطاط و اسارت بني‌اسرائيل شد، پادشاهي يهود برانداخته شد و مردم اسرائيل پراكنده يا اسير بابل گشتند و مهاجمين معبد سليمان را ويران ساختند.
پيامبران بعدي يهود: مانند ارميا، اشعيا، دانيال (كه مزار او در شوش است) و ... كه شاهد ويراني اورشليم و رنج و اسارت يهود بودند و آنان را دلداري مي‌دادند، پيوسته وعده رهايي و بشارت ظهور منجي بزرگ را مي‌دادند كه اشعار و سخنان آنان در عهد عتيق مضبوط است. در اين زمان كورش پادشاه هخامنشي از مشرق ظهور كرد و سرزمينها را يكي پس از ديگري مسخر خود مي‌ساخت كه اين امر سبب خوشحالي يهود و رهبران آنها شد. سرانجام كورش، بابل را نيز تسخير كرد و يهود و بني‌اسرائيل را آزاد ساخت و به فلسطين و اورشليم بازگرداند. كورش با همه اقوام و مذاهب مدارا مي‌كرد و به دستو او خانه خدا دوباره بازسازي شد. آسايش اورشليم تا پايان سلطنت داريوش سوم ادامه داشت تا اينكه اسكندر مقدوني در حدود 323 سال پيش از ميلاد،‌ حمله به ايران، مصر، سوريه و فنيقيه و فلسطين را آغاز كرد و ويراني‌ها و قتل و غارت فراواني به بار آورد و گنجينه‌هاي ايران را به غارت برد.
پس از اسكندر، جانشينان او بر فلسطين مسلط شدند. از سال 63 قبل از ميلاد،‌ دوره تسلط روميان آغاز شد كه پس از جنگهاي فراوان، بر ارمنستان و قسمتي از آسيا و آفريقا و سپس سوريه و فلسطين حمله بردند و دوازده هزار يهودي را كشتند و ديوارهاي شهر را ويران ساختند.

در چنان شرايطي براي يهوديان، ظهور مسيح اميد و آرزوي مردمان آن ديار بود تا آنان را نجات بخشد. حضرت عيسي(ع) هنگامي كه از ناصره واقع در استان جليل (موطن اصلي خود و خانواده‌اش) همراه با شاگردانش (حواريون) به سوي اورشليم به حركت در آمد، كرامات فراواني از وي ظاهر شد.

در سال هفتاد ميلادي، تيتوس فرزند امپراطور روم با هشتاد هزار سرباز، اورشليم را محاصره كرد و پس از چند ماه مقاومت يهوديان،‌ سرانجام روميان فاتح شدند و قوم يهود دوباره آواره شدند. حدود سيصد سال پس از مسيح كه كنستانتين (قسطنطين كبير 337 ـ 306 .م) امپراطور روم دين مسيح را پذيرفت و اين مذهب را رسمي اعلام كرد، دوباره به اورشليم توجه خاصي شد. چون بيت‌اللحم را زادگاه مسيح و محلي مي‌دانستند كه قبر او را در خود دارد از اين پس، اورشليم مركزيتي براي مسيحيت نيز گرديد و كليساهاي زيادي ساخته شد. از سال 135 ميلادي تا بيش از پنج قرن فقط عده قليل و انگشت‌شماري يهودي در بيت‌المقدس زندگي مي‌كردند.

در زمان خسرو دوم پادشاه ساساني، جنگ ميان امپراطوري ايران و روم از 604 تا 630 ميلادي به وقوع پيوست كه سپاهيان ايران روم را شكست داده و با راهنمائي يهودياني كه با ايران همكاري مي‌كردند اورشليم (فلسطين) را فتح كردند اما پس از مرگ خسروپرويز، اين سرزمين دوباره به دست مسيحيان افتاد.
پس از بعثت حضرت محمد(ص)، در سيزده سال اول بعثت كه پيامبر(ص) در مكه زندگي مي‌كردند،‌ مسجدالاقصي در بيت‌المقدس قبله اول مسلمين بود و پس از مهاجرت به مدينه در سال دوم در مسجد بني‌سلمه در شهر مدينه، به فرمان خداوند، قبله مسلمين از مسجد‌الاقصي به

هرتزل اصرار داشت كه يهوديان در فلسطين بايد بخشي از استحكامات اروپا عليه آسيا، و پايگاه متمدن در مقابل بربريسم را تشكيل دهند

هنگام متاركه جنگ بين الملل اول فقط پنجاه و پنج هزار يهودي در اراضي مقدس وجود داشت. حكومت جديد درهاي كشور را به روي مهاجرين يهودي باز كرد و اين امر فوراً مورد اعتراض اعراب قرار گرفت مسجدالحرام (خانه كعبه در مكه) تغيير يافت.

پس از رحلت پيامبر(ص)، در زمان خليفه اول،‌ او سپاهي را روانه سوريه و فلسطين كرد كه با درگذشت او، در زمان خليفه دوم، سوريه و بيت‌المقدس به دست مسلمين افتاد و روميان در آنجا شكست خوردند. اهالي شهر مقاومت زيادي كردند اما طولاني شدن محاصره و مشكل غذا و شيوع بيماري و... آنان را مجبور به تسليم‌شدن كرد. خليفه دوم با مركب و لباسي بسيار ساده وارد شهر شد كه تعجب اهالي را برانگيخت و قرارداد صلح منعقد شد. خليفه نسبت به اهالي رفتار بسيار ملايمي داشت و از آن سال (يعني سال 15 هجري) فلسطين در دست مسلمانان بود، در معاهده صلح، مسيحيان در اعمال مذهبي خود آزاد بودند. ساكنان اين شهر را عمدتاً مسلمانان عرب تشكيل مي‌دادند و براي مسلمانان نيز قدس بخاطر اينكه قبله اول بود بسيار معزز و مقدس شمرده مي‌شد.

از سال 1095.م (488 ي .ق) با تهاجم اروپائيان عليه مسلمانان جنگهاي صليبي آغاز شد كه تا حدود نزديك به دو قرن ادامه يافت. اگر چه اين جنگ علتهاي گوناگوني داشت مانند انتقام‌جويي دنياي مسيحيت از پيشرفتهاي مسلمين در غرب و نيز طمع ثروت شرق از سوي اروپائيان و اعتقاد به رفتن به بهشت از طريق وصال تربت عيسي و... اما يكي از علتهاي جنگهاي صليبي را مورخين مسئله فلسطين و شهر بيت المقدس و خراجگزار بودن مسيحيان اين شهر براي مسلمانان مي‌دانند. در قرون وسطي كه از سال 395 .م، يعني زمان تجزيه امپراطوري روم باستان به روم غربي و روم شرقي آغاز مي‌شود و به سال 1453 .م، با فتح قسطنطنيه به دست سلطان محمد فاتح خاتمه مي‌يابد، اروپا مركز فرمانروائي مستبدانه كليسا بود. پاپ براي آغاز جنگ دست به حيله زد و كشيشان شايع كردند كه علائم ظهور عيسي در فلسطين آشكار شده است. به همين دليل عده زيادي از مسيحيان براي تماشاي ظهور عيسي روانه بيت‌المقدس شدند و كشيشان هر سال وعده ظهور را به سال ديگر موكول مي‌كردند و بدين ترتيب بر عده زائرين افزوده مي‌شد. در همان اوايل كار، يكي از پاپ‌ها كه با هفتصد زائر عازم بيت‌المقدس شده بود از جزاير قبرس به اروپا بازگشت و شايع كرد كه مسلمين مانع ورود به اين شهر شده‌اند. با چنين تمهيداتي آتش جنگي افروخته شد كه حدود دو قرن قرباني گرفت و به دنبال آن هفتصد هزار نفر از فقرا و توده‌هاي مردم به همراه عده‌اي از شواليه‌ها به سوي قدس به حركت درآمدند و در بين راه بر جمعيت آنان افزوده مي‌شد كه به روايتي به ميليونها نفر رسيدند اما پس از سه سال جنگ و غارت و پيشروي تدريجي فقط چهل هزار نفر به بيت‌المقدس رسيدند و بقيه يا در جنگ با مسلمانان كشته شدند و يا از بيماري جان باختند. پس از محاصره طولاني بيت‌المقدس و نبردي سخت، عاقبت صليبيون وارد شهر شده و دست به قتل عام زدند و همه چيز را به عنوان غنيمت بردند.
گودافر، فرمانده آنان كه بعد شاه فلسطين شد در گزارش به پاپ مي‌نويسد: "اگر مي خواهيد بدانيد با دشمناني كه در بيت‌المقدس به دست ما افتادند چه معامله‌اي شد همين قدر بدانيد كه افراد ما در معبد سليمان در لجه‌‌اي از خون مسلمانان مي‌تاختند و خون تا زانوي اسب مي‌رسيد." مسيحيان بدين سان تا 90 سال بر فلسطين حكومت كردند. در مراحل پاياني جنگ دوم صليبي (1149 ـ 1147 .م) مطابق با (544 ـ 542 ي .ق) صلاح‌الدين ايوبي، صليبيون را تار و مار كرد و بيت‌المقدس را بازپس گرفت و آنها را از سوريه و مصر و ساير بلاد اخراج كرد. نيروهاي كمكي همچون سيل از اروپا به صليبيون مي‌پيوستند و جنگ را ادامه مي‌دادند تا اينكه جنگ سوم صليبي آغاز شد (1192ـ 1189 .م / 588 ـ 585 ي .ق). پاپ كه سقوط بيت‌المقدس را سبب تحقير شدن مسيحيان مي‌دانست فتواي جهاد صادر كرد. امپراطوران و پاپ‌ها بخاطر اين شكست اختلافات خويش را كنار گذاشتند و پادشاهان فرانسه و انگليس رأساً وارد جنگ شدند و فتوحاتي به دست آورده و قتل عام ديگري از مسلمانان به راه انداختند.

پس از مرگ صلاح‌الدين ايوبي، سلسله ايوبي پابرجا ماند و در اروپا نيز پس از كشمكشهاي فراوان پاپ‌ها با سلاطين،‌ سرانجام پاپ "انيوسان" سوم، سلاطين را تكفير و حكم جهاد با مسلمانان را صادر كرد و پس از بالغ بر سه سال كه از صلح مي‌گذشت، آتش جنگ دوباره بر افروخته شد. صليبي‌ها قسطنطنيه را فتح كرده و پادشاهي براي آن برگزيدند و جنگ چهارم نيز خاتمه يافت.
آتش جنگ پنجم (1221 ـ 1217 .م / 618ـ 614 ي .ق) به تحريك پاپ "انيوسان" و جانشين او مجدداً برافروخته شد. پاپ‌ها از پادشاهان اروپائي خواستند كه بيت‌المقدس را نجات دهند اما آنها نپذيرفتند و پاپ حكم جهاد عليه مسلمين را صادر كرد. در جنگ پنجم، صليبي‌ها شكست خورده و به سرزمين خويش باز گشتند.

جنگ ششم نيز به تحريك پاپ "انوريوس" سوم، به وقوع پيوست. فردريك پادشاه آلمان، ابتدا دعوت پاپ را پذيرفت اما بعد پشيمان شد و مورد تكفير پاپ قرار گرفت. فردريك پاپ را توقيف نمود و خودش عازم بيت‌المقدس شد. به دليل اختلافات شديدي كه ميان سلاطين ايوبي وجود داشت مسلمانها قرارداد صلحي با صليبي‌ها بستند كه بيت‌المقدس را به آنان بسپارند ولي مسجد‌الاقصي دست مسلمين باشد.

هفتمين جنگ صليبي (1254 ـ 1248 .م / 646 ـ 562 ي .ق) با تهاجم سن لوئي در 1248 .م به مصر آغاز گرديد. چون صليبيون در غزه شكست خورده بودند، لوئي نهم در صدد جبران آن بود اما شكست خورد و دستگير و زنداني شد و پس از پرداخت غرامت هنگفت به مسلمانان آزاد گرديد. پس از هفتمين جنگ صليبي و مرگ آخرين پادشاه ايوبي، مماليك (غلامان) حدود سه قرن زمام امور را در دست گرفته و بيت‌المقدس را نيز در اختيار گرفتند و با سپاه مغول كه يورش به سرزمينهاي اسلامي را آغاز كرده بود و عازم تسخير بيت‌المقدس بود جنگيدند و آنها را شكست دادند و بازماندگان صليبي‌ها در عكا را نيز نابود ساختند. از سوي ديگر سلسله عثماني با جنگهاي طولاني و فتوحات زياد عثمان غازي در نبرد با مغول‌ها و يونانيان، پايه‌گذاري شد. عثمان در 727 ي .‌ق مطابق با 1326 .م در گذشت و جانشينان او به حكومت رسيدند تا نوبت به سلطان محمد فاتح رسيد. سلطان محمد فاتح در سال 1453 .م مطابق با 875 ي .ق شهر قسطنطنيه را كه مهمترين مركز اقتدار صليبيون و پايتخت روم شرقي بود فتح كرد و صليبيون را تا پشت دروازه‌هاي اروپا تعقيب نمود و فتوحات خويش را در اروپا، آسيا و آ‏فريقا ادامه داد. فتح قسطنطنيه نقطه عطفي در تاريخ اروپا بود و همانطور كه با جنگهاي صليبي دانش و تمدن مسلمين به اروپا راه يافت، اين حادثه نيز نقطه پاياني بر قرون وسطي بود و منشأ تحولات عظيم رنسانس و پس از آن گرديد و قسطنطنيه به مدت پانصد سال تبديل به پايتخت امپراطوري عثماني ترك شد. پس از آن پيشرفتهاي مهمي در صنعت و ادب و معماري؛ كشورداري و عمران و آباداني در سرزمين عثماني انجام شد و دول اروپائــي نيـز در هراس دائم از آن به سر مي‌‌بردند.

پس از انقلاب صنعتي،‌ چهره اروپا روز به روز به سرعت دگرگون مي‌شد و اروپائيان در رشته‌هاي مختلف علوم و فنون بر مسلمين پيشي گرفتند. در اين زمان به خواب طولاني فرو رفته بود ولي اروپا با پيدايش صنايع و توليد انبوه و اشباع بازار داخلي خود نياز به بازار خارجي براي صدور مازاد توليد و نيز تهيه مواد خام پيدا كرده بود و دوران استعماري و دست‌اندازي به سرزمين‌هاي ديگر را آغاز نموده بود.

1ـ 1) خصوصيات ژئوپلتيكي قدس

در بررسي جغرافياي سياسي هر منطقه به توصيف شكل‌گيري آن منطقه در طول تاريخ و اشكال مختلف حاكميت و اهميت آن مي‌پردازيم كه شمه‌اي از آن در مبحث قبلي (تاريخچه قدس) بيان گرديد اما در بررسي ژئوپلتيكي هر مكان به علل و چرائي شكل‌گيري ابعاد گوناگون اين امر و ارائه نظريه‌‌هايي درباره آينده اين منطقه با توجه به داده‌هاي كنوني مي‌پردازيم به عبارت ديگر ژئوپلتيك هر منطقه حاصل مجموعه پيچيده نيروهاي متعدد و متخاصم موجود در صحنه مي‌باشند كه در كشمكش با يكديگر قرار گرفته‌اند. از مهمترين خصوصيات ژئوپلتيكي قدس وجود و تعاطي اديان الهي يهود، مسيحيت و اسلام و طبعاً فرهنگهاي گوناگون مي‌باشد كه اين امر مي‌تواند محوريت ژئوپلتيكي خاص خويش را پيدا نمايد.

اگر تحولات و مناقشات خاورميانه را در طول تاريخ بررسي نمائيم، به اين مسئله پي خواهيم برد كه يكي از علل مهم تحولات اين منطقه ريشه در سرزمين فلسطين و اهميت ژئوپلتيكي بيت‌المقدس دارد. از اين رو در دوره‌هايي از تاريخ گذشته سرزمين فلسطين صحنه نزاع و جنگهايي به جهت دستيابي به حاكميت بر بيت‌المقدس بوده و در عصر حاضر نيز با آمدن استعمارگران به منطقه خاورميانه و اشغال سرزمينهاي اسلامي از جمله فلسطين و سپس تأسيس رژيم صهيونيستي صحنه جديدي از مناقشات خاورميانه آغاز گرديده است. مقاله حاضر با عنايت به موضوع آن در صدد بررسي ريشه‌ها و علل اهميت قدس شريف از يك طرف و ديدگاه امام خميني نسبت به اين مكان مقدس از طرف ديگر مي‌باشد. اما آنچه كه موجب اهميت اين نوشتار نزد نگارنده شده است،‌ موارد ذيل مي‌باشد:

اول اينكه، موقعيت ژئوپلتيكي بيت‌المقدس همواره ذهن محققين و صاحبنظران را در جهت تبيين و تحليل آن به خود جلب نموده اما كمبود مجموعه‌اي كه موضوع مورد نظر را از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار داده باشد به وضوح مشاهده شده است.

دوم، بيت المقدس به جهت دارا بودن قبة الصخره، مسجد الاقصي و اماكن مقدس ديگر در نزد اديان سه گانه دنيا (اسلام،‌ مسيحيت و يهود) از اهميت بسيار بالائي برخوردار مي‌باشد،‌ بدين جهت براي دستيابي و حاكميت بر آن در طول تاريخ، آن را به عنوان عامل تنش‌زا در خاورميانه مطرح نموده و بدين لحاظ موجب بروز جنگهاي بسياري شده است.

سوم، خارج شدن بيت‌المقدس از تحت حاكميت مسلمانان و ضربه حيثيتي كه بدين لحاظ بر مسلمانان وارد شده است،‌ توانسته به عنوان عامل اتحاد ملل اسلامي و نقطه اشتراك و همسوئي در سياست خارجي كشورهاي اسلامي نسبت به اشغالگران آن در طول تاريخ مطرح باشد.

چهارم،‌ بيت‌المقدس جزو سرزمينهاي اسلامي است كه به اشغال دشمنان در آمده است و بيشترين اماكن مقدس اين شهر مربوط و متعلق به مسلمانان است. همچنين اين منطقه در بيشترين دوره زماني در طول تاريخ، تحت حاكميت مسلمانان بوده است و اكثريت ساكنان آن در طول تاريخ، عرب و مسلمان بوده‌اند.

موارد بالا از مهمترين ابعاد ژئوپلتيكي قدس مي‌باشند. اما آنچه بطور مختصر مي‌توان بيان كرد آن است كه چون در ژئوپلتيك نقش عوامل محيط جغرافيايي مورد بررسي قرار مي‌گيرد و از آنجا كه در ميان پديده‌هاي محيطي، هيچ پديده‌اي مانند انسان نمي‌تواند در سرنوشت سياسي آن محيط نقش داشته باشد. لذا به اين امر توجه بيشتري خواهد شد.

حدود دو هزار و پانصد سال قبل از ميلاد مسيح (ع) چند قبيله عربي، به منطقه فعلي فلسطين مهاجرت كرده، و در اين منطقه اقامت نمودند و سپس به اسم "كنعانيون" ناميده شدند. مدتي بعد عده‌اي از اين مردم، به سواحل جلوي كوههاي لبنان رفته و در آنجا اقامت گزيدند و رفته رفته به اسم "فينيقيون" شناخته شدند (بنابراين اصل اين دو فرقه يكي است)
كنعانيون در فلسطين شهرهائي با حصارهاي محكم براي مصونيت از خطر غارتگران بنا نمودند و پايه تمدني را در آنجا گذاشته، براي خويش مذهبي اختيار كردند. تقريباً تمام اساس تمدن و اغلب مباني مذهب "عبرانيون" از اينها اقتباس شده است. كنعانيون چندين قبيله بودند كه قبيله مهم آن "يبوسيون" مي‌باشد كه در شهر قدس و اطراف آن سكونت داشتند و به همين مناسبت فلسطين را "ارض كنعان" مي‌ناميدند،‌ زيرا از دو هزار و پانصد سال تا هزار سال قبل از ميلاد، (نزديك به يكهزار و پانصد سال) اين منطقه را در دست داشته‌اند.

تقريباً هزار و هشتصد و پنج سال قبل از ميلاد مسيح، حضرت ابراهيم خليل(ع) از شهر "اور" عراق مركز كلدانيها به ارض كنعان (فلسطين) مهاجرت نمود، در همين منطقه حضرت اسحاق متولد شد و از اسحاق حضرت يعقوب به دنيا آمد و به اسم "اسرائيل" ناميده شد و يهود را به جهت انتساب به حضرت يعقوب، بني‌اسرائيل مي‌نامند. و در زمان حضرت يوسف، حضرت يعقوب و ساير فرزندانش به مصر رفتند و به تدريج تعداد اسرائيليها افزايش يافت.

در حدود يك هزار و دويست و نود سال قبل از ميلاد، حضرت موسي (ع) و بني‌اسرائيل از مصر بيرون آمدند. عده‌اي را به همراهي حضرت "يوشع" به فلسطين فرستادند تا از وضع آنجا اطلاع كاملي به دست آورند. هيئت اعزامي پس از مراجعت گزارش داد كه جمعيت ظالم و سركش در آنجا زندگي مي‌كنند. بني اسرائيل ترسيدند و حاضر نشدند كه به فلسطين بروند و فرمان پيغمبر خود، حضرت موسي(ع) را اطاعت نكردند.
حضرت داود(ع) تمام اسباط اسرائيل را متحد كرد و مقاومت مردم يبوس (بيت‌المقدس) را در هم شكست و آن را تصرف كرد و پايتخت مملكت خود قرار داد. دو سبط "يهودا" و "بنيامين" را در اطراف بيت‌المقدس و بقيه اسباط را در اراضي قسمت شمال سكونت داد و فلسطينيان را مغلوب نمود و براي بني‌اسرائيل حكومتي تأسيس نمود.

حضرت داود(ع) از سال 970 تا سال 1010 قبل از ميلاد حكومت كرد. وي به فرمان خداوند به ساختن بناي قدس يعني خانه خدا اقدام نمود. ساخت معبد از زمان وي آغاز شد ولي در زمان حضرت سليمان به نام معبد يا هيكل سليمان به پايان رسيد.

اگر بناي بيت‌المقدس را كه به دست حضرت داود شروع و به دست حضرت سليمان تكميل شد سال 967 تا 961 قبل از ميلاد، يعني مدت هفت سال بدانيم، آن چنانكه تورات بناي آن را در مدت هفت سال گزارش كرده است، هيكل يا معبد بيت‌المقدس تقريباً در هزار تا هزار و يكصد سال بعد از بناي كعبه و نهصد و هفتاد سال پيش از ميلاد مسيح(ع) بنيان‌گذاري شده است.

2. ديدگاهها و اقدامات رژيم صهيونيستي

سلاطين عثماني بيش از چهار قرن بر سراسر سرزمين فلسطين، از جمله قدس شريف حاكميت داشتند. نفوذ قدرت اين حكومت و گسترش سلطه آن بر آسيا، آفريقا و قسمتهايي از اروپا، كشورهاي اروپائي مثل انگليس، فرانسه، روسيه تزاري و ايتاليا را نگران ساخته بود و از سيطره قدرت عثماني سخت به وحشت افتاده بودند. آنها در صدد بودند تا به هر وسيله جلوي گسترش قدرت آن دولت را بگيرند و آن را از پا درآورند. در اين ميان دولتي كه بيش از همه در پي قدرت يافتن و ضربه‌زدن به دولت عثماني عمل مي‌كرد انگلستان بود. و از طرفي پادشاه و عاملان حكومت عثماني در مستعمره‌هاي امپراطوري،‌ نسبت به رعايا و مردم سختگير و بي‌گذشت بودند و اين عاملي بود كه مي‌توانست مردم سرزمينهاي تحت سلطه را به شورشهايي وادار نمايد. در اواخر قرن نوزدهم شورشهاي متعدد در فلسطين مخصوصاً در قدس برپا شده و حكومت انگلستان كه تا آن زمان سياستش بر محور حمايت و حفظ تماميت ارضي امپراطوري عثماني در آسيا دور مي‌زد، به ناگهان تغيير سياست داد و خود قدرتي در برابر دولت عثماني واقع شد. دولت انگلستان براي حفظ تسلط بر كانال سوئز و ادامه قدرت و نفوذ خود در هندوستان و نيز از پاي درآوردن دولت عثماني به عنوان هم پيمان دول محور در جنگ جهاني اول، به دسيسه‌هاي زيادي دست زد و با عقد قراردادهايي با اعراب، آنها را به حمايت خويش اميدوار ساخت. دولت بريتانيا در سال 1916 با برانگيختن خشم اعراب عليه دولت عثماني، آنها را به شورش واداشت ولي بعدها به مفاد قراردادهاي خود عمل نكرد و اعراب را به اعتراض واداشت.
در اين دوران سياست دولتهاي استعمارگر،‌ پراكندگي قوم يهود در طول هزار سال، تعصبات نژادي، تحميل ستم و شكنجه بر يهوديان در كشورهاي مختلف مخصوصاً در روسيه تزاري و نيز تحريك سرمايه‌داران يهود به كمك و حمايت دولتهاي استعماري، جنبش قوم يهود را از سال 1880 در اروپاي مركزي بوجود آورد.

طي سالهاي 1882 تا 1897 صهيونيسم جهاني براي اسكان مهاجران يهود در فلسطين به كوششهايي دست زد، اما پيشرفت قابل ملاحظه‌اي كسب نكرد و مجدداً شكست خورد ولي با هر شكست كوشش و تلاش طرفداران نهضت بيشتر مي‌شد. در اين راستا (تئودور هرتزل 1860ـ 1904) خبرنگار روزنامه "نيوفري پرس" در سال 1896 مسئله صهيونيسم را صورت سياسي داد و در سال 1897 روزنامه
"دي ولت" ارگان رسمي و ناشر افكار صهيونيستها را تأسيس كرد. در همين سال بنا به ابتكار شخص او نخستين كنگره صهيوني در شهر بال سوئيس منعقد شد. در اين كنگره موادي به تصويب رسيد كه در رأس همه آنها چنين ذكر شده بود، هدف نهايي صهيونيسم، تأسيس كانوني براي قوم يهود در فلسطين و تأييد و تضمين آن به وسيله حقوق عمومي است. كنگره در آن زمان كلمه "كشور" را به كار نبرد، بلكه لفظ "كانون" را به كار برد؛ زيرا چنانچه از "كشور" نام مي‌برد بي‌شك با اعتراض و مقاومت مردم فلسطين و سايرين روبرو مي‌گرديد اما مسلماً هدف كنگره از كلمه "كانون" همان سرزمين فلسطين بود.
در سال 1915 بين دولتهاي انگليس و فرانسه بر سر تقسيم متصرفات آسيايي عثماني قراردادي بين "سر مارك سايكس" از طرف انگليس و "ژرژ پيكو" از طرف دولت فرانسه قراردادي كه به نام "سايكس پيكو" معروف گشت منعقد گرديد. در همين حال دولت انگليس با شريف حسين كه از طرف دولت عثماني حاكم حجاز بود مذاكراتي به عمل آورد. بدين مضمون كه انگليس، او (شريف مكه) را در برابر شورش با عثماني حمايت كند و اعراب را تنها نگذارد.

همچنين قرارداد سايكس ـ پيكو به اطلاع دولت روسيه تزاري نيز رسيد و آن دولت نيــز بـــا گرفتن امتيازاتي بـا بستن اولين كنگرة افراد و جمعيتهاي مبارز فلسطيني در سال 1919 در شهر بيت المقدس تشكيل شد، يهوديان پيش از تشكيل حكومت غاصب خود در فلسطين هميشه در فكر تجاوز به مسجدالاقصي نخستين قبلة مسلمانان بوده اند، زيرا خاخام هاي يهود معتقدند كه بايد بر روي ويرانه هاي مسجدالاقصي معبد سليمان را از نو بنا كنند و توراتي را كه در زير بناي مسجدالاقصي مدفون است بيرون بياورند قرارداد موافقت نمود. در 16 آوريل 1916، موافقتنامه‌اي بين سه دولت انگليس، فرانسه و روس به امضاء رسيد و به پيمان "سازونوف" معروف شد و مكمل پيمان سايكس ـ پيكو گرديد و بالاخره اراضي دولت عثماني بين سه دولت تقسيم شد كه سهم دولت انگليس در اين قرارداد، نواحي جنوب عراق، شهر بغداد، بندر حيفا و عكا در فلسطين بود و طبق قرارداد ديگري بنام قرارداد "كلمانسو ـ للويد جرج" سهم متصرفي دولت انگليس وسعت بيشتري يافت. ماده ششم اين قرارداد دلالت بر بين‌المللي شناختن مسئله فلسطين داشت. اين پيمان كه از دولت انگليس بخاطر متصرفات جديدش بيش از همه حمايت مي‌كرد،‌ از دولت ايتاليا كه مدعي ديگر اين ماجرا بود و همچنين از شريف حسين مخفي نگه داشته شد.
همزمان با شروع جنگ بين‌الملل اول، انگليسيها سعي كردند كه اعراب را عليه دولت عثماني بشورانند آنها با وعدة حمايت به آنان، قول دادند كه اتحاديه‌اي از كشورهاي عرب عليه دولت عثماني بوجود آورند. بنابراين با ابن سعود،‌ اميرنجد و اميرحسين شريف مكه، مذاكراتي را آغاز نمودند.

شريف حسين كه از سوي دولت عثماني به عنوان حاكم مكه برگزيده شد مردي جاه‌طلب بود و به تحريك انگليسيها و با استفاده از نارضايتي اعراب از اعمال دولت عثماني فريب خورد و در پنجم ژوئن 1916 عليه عثماني قيام كرد و در دوم نوامبر همان سال خود را رسماً سلطان ممالك عرب خواند.

دولت انگليس كه انتظار سلطنت حسين را نداشت،‌ سخت نگران شد و با توجه به منافات "سايكس ـ پيكو" با قرارداد حسين و انگليس مخالفت خود را با سلطنت حسين ابراز نمود. حسين در 1917 خيانت انگليسيها را متوجه شد، زيرا اسناد محرمانه قرارداد توسط دولت جديد شوروي كه به تازگي قدرت را به دست گرفته بود منتشر گرديد و تركهاي عثماني آن را به اطلاع شريف حسين رسانيدند، و او را از خدعه انگليسيها برحذر داشتند. تركها از او خواستند تا با انگليس قطع رابطه كند و به ياري مسلمين بشتابد. شريف حسين نگران شد و از دولت انگليس توضيح خواست. اما از آن دولت قانع كننده‌اي دريافت نداشت.

از طرفي صهيونيستها از انگليس و آمريكا مي‌خواستند تا متفقين، رسماً تضمين نمايند كه هر گاه دولت عثماني شكست بخورد فلسطين محل مهاجرت و مملكت يهود گردد. با كوشش زياد دكتر وايزمن عده اي از رجال انگليس از جمله "لرد بالفور" وزير خارجه وقت انگليس طرفدار نظريه وايزمن شدند.

در دوم نوامبر 1917 طرح حزب صهيونيسم تقديم كابينه انگليس شد و مورد تصويب قرار گرفت و لرد بالفور بدين مناسبت اعلاميه‌اي صادر كرد. در اين اعلاميه دولت بريتانيا با صراحت اعلام مي‌دارد كه با "تأسيس يك وطن براي ملت يهود در فلسطين" موافق است و براي نيل به اهداف، بيشترين سعي خود را خواهد كرد ولي در عين حال "به هيچ وجه نبايد به حقوق مذهبي و شهروندي جوامع غيريهودي موجود در فلسطين لطمه وارد شود" صدور اعلاميه بالفور از طرف انگليسيها از جهتي ناشي از همدردي عده اي از مردم براي آرمان صهيونيسم بود، كه مطالب انجيل و كشتارهاي دسته‌جمعي يهوديان در اروپاي شرقي به آن دامن مي‌زد ولي نگرانيهاي بشردوستانه فقط بخشي از علت به شمار مي‌رفت. برخي سياستمداران بريتانيايي احساس مي‌كردند كه حضور يك دولت يهودي دوست در منطقه فلسطين نزديك كانل سوئز كه شاهرگ حياتي امپراطوري است، فوايد استراتژيك در بر خواهد داشت. در آن زمان اكثر اروپائيان به استعمار درآوردن و متمدن‌ كردن مناطق غيرغربي را حق و حتي وظيفه خود مي‌پنداشتند. "هرتزل اصرار داشت كه يهوديان در فلسطين بايد بخشي از استحكامات اروپا عليه آسيا، و پايگاه متمدن در مقابل بربريسم را تشكيل دهند". وي فلسطين را "گوشه ويرانه و آفت زده‌اي از شرق" خطاب كرده و مي‌گفت: "يهوديان،‌ يعني نمايندگان متمدن غرب، با خود نظافت، نظم و فرهنگ غربي را به اين ويرانه مي‌آورند."

در 25 آوريل 1920 شوراي عالي متفقين قيموميت فلسطين را به دولت انگليس واگذار كرد و 22 ژوئيه 1922 اين امر از طرف شوراي مجمع اتفاق ملل به دولت انگليس ابلاغ شد. موضوع تأسيس كانون ملي يهود در فلسطين جزء دستور قيموميت بود و اعلاميه بالفور تقريباً كلمه به كلمه درآن درج شده بود و دولت قيم را موظف ساخته بود كه استقلال و خودمختاري اين كانون را تأمين نمايد و در ماده (4) كارگزاري يهود را كه با دولت قيم به منظور تأسيس كانون ملي همكاري خواهد كرد به رسميت شناخته بود و تصريح كرده بود كه كارگزاري مزبور به منزله سازمان يهود مي‌باشد و در ماده (6) قيد شده بود كه دولت قيم بايد وسايل و موجبات مهاجرت و اسكان يهوديها را به صورتي كه به پيروان ساير مذاهب تعدي و اجحاف نشود فراهم سازد.

بعد از آنكه در 1920 دستور قيموميت در "سان رمو" امضا شد دولت انگليس به اداره اين منطقه اقدام نمود و "سر هربرت ساموئل" كه از خانواده هاي معروف يهوديهاي انگليس بود ولي در نهضت صهيوني عضويت نداشت به عنوان نخستين كميسر عالي فلسطين انتخاب شد. هنگام متاركه جنگ بين‌الملل اول فقط پنجاه و پنج هزار يهودي در اراضي مقدس وجود داشت. حكومت جديد درهاي كشور را به روي مهاجرين يهودي باز كرد و اين امر فوراً مورد اعتراض اعراب قرار گرفت.
ادامه دارد/
 چهارشنبه 3 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن