تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821224198




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: نصرت‌الله تاجيك سرزمين بيت‌المقدس و امام خميني«ره»(قسمت سوم)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: نصرت‌الله تاجيك سرزمين بيت‌المقدس و امام خميني«ره»(قسمت سوم)
خبرگزاري فارس: هدف اين مقاله نگرش به قدس از ديدگاه مذكور با تمامي ويژگي‌هاي جغرافياي سياسي اين منطقه خاص از خاورميانه و ابعاد ديگري كه به آن خاصيت ژئوپلتيك بخشيده است، مي‌باشد.
در زمان امپراطوري عثماني، سلطان سليم اول، سپاهيان ترك در ماه اوت 1516 .م مطابق با رجب 922 ي .ق به مصر يورش بردند. ابتدا شهرهاي حلب، حامه، دمشق و بيت‌المقدس را متصرف شدند و در سال بعد حمله قطعي را به مصر آغاز نمودند.
در عصر سلطان سليمان عثماني و ساير سلاطين بعد از او، بيت‌المقدس به صورت استاني ممتاز در‌ آمد كه تابع قسطنطنيه بود. عثمانيها نام بيت‌المقدس را به "قدس شريف" تغيير دادند. پس از مرگ سلطان سليمان و در زمان جانشينان او، باز هم قدس شريف كه شهري آباد و پرجمعيت بود و ساير شهرهاي فلسطين به مدت چهار قرن به دست سلاطين عثماني اداره شد.
بنابراين از سال 1517 ميلادي بيت‌المقدس تحت اداره حكومتهاي عثماني درآمد و همچنان در دست آنان قرار داشت تا آنكه در 1917 ميلادي (1337 ي .ق) انگليس با همكاري نيروهاي متفقين و سربازان انقلاب عربي آنجا را تصرف كردند. بدين ترتيب از سال 15 تا 1337 ي .ق (جز در مدت تقريباً يك قرن) به مدت دوازده و نيم قرن اداره بيت‌المقدس با مسلمانان بود و پيروان مذاهب گوناگون از آزادي كامل مذهبي و رفت و آمد در آن شهر برخوردار بودند.
در يك نگاه كلي آنچه كه بيت‌المقدس را در نظر جهان اسلام داراي اهميت ويژه مي‌نمايد و توجه همه مسلمانان را به آن معطوف مي‌كند، علاوه بر موقعيت ژئوپلتيك اين شهر در طول تاريخ به دو جهت مي‌باشد؛ اول اينكه بيت‌المقدس يكي از شهرهاي اسلامي سرزمين فلسطين مي‌باشد كه بوسيله جنگ به اشغال صهيونيستها در آمده است و اين مسئله براي مسلمانان قابل تحمل نمي‌باشد زيرا طبق قوانين اسلامي، سرزمين اسلامي و جماعت مسلمان نمي‌بايستي تحت انقياد غيرمسلمانان در آيند. دوم اينكه اين شهر از بعد معنوي جايگاه ويژه‌اي در ميان مسلمانان دارد. بدين صورت كه مسجدالاقصي نخستين قبله مسلمانان در اين شهر قرار دارد. مسجدالاقصي و مسجدالصخره و اطراف آن را كه در ميدان وسيعي قرار دارند حرم شريف مي‌نامند و از اين رو بيت‌المقدس يكي از حرمهاي سه‌گانه اسلامي به شمار مي‌رود.
از آغاز هجرت پيامبر اسلام(ص) به "مدينه" تا سال دوم هجري، قبله پيامبر و مسلمانان در موقع نماز و نيايش بيت‌المقدس بود و بي‌شك پيش از هجرت نيز در سيزده سالي كه پيامبر اكرم (ص) در مكه مكرمه اقامت داشت، رو به بيت‌المقدس مي‌ايستاد و نماز مي‌گذارد و از اين جهت، اين شهر قبله نخستين، "بلدالامين" و حرم امن شناخته مي‌شود. همچنين درباره اهميت بيت‌المقدس در حديثي از امام جعفر صادق(ع) نقل شده: مسجد بيت‌المقدس يكي از مساجد مهم اسلامي است كه عبادت در آن فضيلت بسيار دارد.

علاوه بر آن، مسجدالاقصي در موقع معراج رسول اكرم‌(ص) نيز ارزش و قداست خود را نشان داد و خداوند مي‌فرمايد كه شبانه پيامبر اكرم(ص) را از مسجدالحرام به مسجدالاقصي كه اطراف آن را پر بركت گردانيده،‌ سير داده تا آيات و نشانه‌هاي الهي را به او نشان دهد.

در شهر اسلامي بيت‌المقدس، علاوه بر مسجدالاقصي و مسجدالصخره، 36 مسجد ديگر نيز وجود دارد كه 29 مسجد در داخل شهر و 7 مسجد در خارج از ديوار قديمي اين شهر قرار دارد. در بيت‌المقدس آرامگاه گروهي از مسلمانان بزرگ و اصحاب رسول‌الله(ص) نيز قرار دارد كه از جمله آنان "عبادةبن صامت انصاري" است كه ساكن بيت‌المقدس بود و در "باب‌الرحمة" مدفون است. از اين رو، هرگونه بي‌حرمتي و صدمه زدن به اماكن مقدس اين شهر و اذيت و آزار ساكنين مسلمان آن از سوي صهيونيستها، عكس العمل و خشم و انزجار مسلمانان را در پي داشته و خواهد داشت.
فلسطيني‌ها، قدس را بخشي از اراضي فلسطين مي‌دانند كه اسرائيل در سال 1967 اشغال نمود و به موجب قطعنامه 242 شوراي امنيت،‌ رژيم صهيونيستي موظف به عقب نشيني از اراضي اشغالي از جمله قدس شده است. در طي برگزاري نوزدهمين كنگره شوراي ملي فلسطين (1988.م) در الجزاير،‌ در بيانيه استقلال ملي فلسطين اعلام گرديد كه دولت فلسطين بر اراضي فلسطين با پايتختي قدس شريف تشكيل مي‌شود. اين بيانيه در راستاي روش سابق در برخورد با قضيه قدس بوده كه به عنوان جزئي از اراضي اشغالي توصيف شده بود از اين رو موضع فلسطينيها همچنان بدين گونه بوده است.
با شروع مذاكرات صلح مادريد،‌ بعضي از قضايا كه پيچيده بود از ساير موارد جدا شد و مسئله قدس نيز يكي از مواردي بود كه بررسي آن را به عقب انداخته و به مرحله نهائي مذاكرات (ساف ـ رژيم صهيونيستي) موكول شد، همچون مسئله پناهندگان، شهركها و مرزها. از ديدگاه فلسطينيها، قدس سرزمين مقدس مي‌باشد و همچنين از نظر عامه مردم فلسطين، رهبري فلسطين نمي‌تواند در مورد مطالبي كه به حاكميت بر اين شهر مربوط مي‌شود چشم‌پوشي نمايد و مردم احتمال معامله در قضيه قدس را نيز مي‌دهند زيرا شخصيتها، مقامات و گروههاي فلسطيني نظرات گوناگون و متفاوتي را در مواقع و شرايط مختلف ابراز داشته‌اند. ياسر عرفات رئيس ساف و تشكيلات خودگردان فلسطيني در پاسخ به ادعاهاي رژيم صهيونيستي در مورد حاكميت بر قدس بطور مكرر تأكيد نموده كه شهر قدس براي هميشه پايتخت دولت فلسطين خواهد بود. فيصل الحسيني مسئول پرونده قدس در دولت خودمختار فلسطين معتقد است مسئله قدس براي تمامي مقامات فلسطيني يك خط قرمز محسوب مي‌شود و هيچ كس نمي‌تواند از اين خط قرمز تجاوز كند و حذف موضوع قدس از مذاكرات سرنوشت نهايي مذاكرات به معناي ويران كردن روند صلح خواهد بود. شيخ عكرمه مفتي قدس طي مصاحبه‌اي با روزنامه الاهرام چاپ قاهره در خصوص طرح بين المللي كردن شهر قدس گفت: اين طرح مخاطره آميزتر از يهودي‌كردن اين شهر است. وي اضافه نمود: ما يهودي كردن و بين‌المللي كردن شهر قدس را رد مي‌كنيم؛ زيرا اين اقدام به معناي از دست رفتن قدس براي هميشه است و از نظر بلند مدت، بين‌المللي كردن قدس خطرناك‌تر از يهودي كردن است. كليه احزاب، سازمانها و گروههاي فلسطيني موافق و مخالف روند مذاكرات سازش، قدس را سرزمين اشغال شده همچون ساير سرزمينهاي فلسطين مي‌دانند و در مبارزات خود، خواهان بازپس‌گيري آن مي‌باشند و قدس را پايتخت دولت فلسطين مي‌دانند.
در سال 1995 از سوي بيش از 330 تن از علما و انديشمندان امت و رهبران جنبشهاي اسلامي، ملي، نيروهاي سياسي، فرهنگي،‌ اصناف و اتحاديه‌هاي جهان اسلام، اعلاميه‌اي به عنوان "ياري و همبستگي" در خصوص ضرورت حمايت از خط مقاومت و جهاد جنبشهاي اسلامي فلسطين عليه صهيونيسم صادر گرديده كه در بخشي از آن درباره قدس آمده است؛ سرزمين، حاكميت و مقدسات شهر بيت‌المقدس و مسجد مبارك الاقصي، محل عروج پيامبر اكرم(ص) قابل معامله نيست و هر گونه راه حلي كه بر ادامه اشغال بخشي از آن تكيه داشته باشد يا حقي از امت را نفي كند، از لحاظ قانوني مردود است و قابل قبول امت نخواهد بود و نشانگر و بيانگر موضع آنان نيست و هيچگونه مسئوليت يا پايبندي را ايجاد نمي‌كند.
كشورهاي اسلامي ديدگاه خود را نسبت به وضعيت بيت‌المقدس بطور جداگانه و يا به وسيله اتحاديه‌ها و سازمانهاي بين‌المللي و منطقه‌اي ارائه مي‌نمايند. كشورهاي اسلامي مهمترين فعاليتهاي خود را در راستاي حمايت از فلسطين و بيت‌المقدس در سازمان ملل و سازمان كنفرانس اسلامي و اتحاديه عرب متمركز نموده‌اند. اقدامات آنان در اين مجامع صرفاً در تهيه قطعنامه‌ها در محكوميت رژيم صهيونيستي مي‌باشد، مهمترين تشكيلات گروهي كشورهاي اسلامي، سازمان كنفرانس اسلامي است و از آنجا كه مسئله فلسطين و وضعيت بيت‌المقدس يكي از مشكلات جهان اسلام مي‌باشد از اين رو كشورهاي اسلامي براي بررسي و رفع اين مشكل بصورت گروهي، تدابير و برنامه‌هايي در نظر گرفته‌اند كه در بخش اهداف منشور سازمان كنفرانس اسلامي به شرح ذيل ذكر گرديده است: "مقاصد سازمان كنفرانس اسلامي عبارت خواهد بود از،... هماهنگ ساختن تلاشها براي حفاظت از "مكانهاي مقدس". حمايت از مبارزات مردم فلسطين و كمك به آنان براي بازيافتن حقوق و آزادسازي سرزمينشان." در راستاي اين هدف مراكز زير در چهارچوب سازمان كنفرانس اسلامي بوجود آمده و به فعاليت پرداختند:
كميته دائمي قدس در مراكش، دفتر اسلامي هماهنگي نظامي با فلسطين، دفتر اسلامي تحريم اسرائيل، كميته اسلامي نظارت بر تحركات دشمن صهيونيستي، كميته شش‌گانه فلسطين، صندوق قدس و اداره قدس در دبيرخانه سازمان كنفرانس اسلامي.

در قطعنامه‌هاي مختلفي كه از اولين اجلاس سازمان تاكنون صادر شده، مسئله فلسطين و محكوميت رژيم اشغالگر قدس بيشترين حجم را به خود اختصاص داده است، محتواي اين قطعنامه‌ها بطور كلي موضوعات زير را شامل مي‌شود:

ـ تأكيد بر استقلال فلسطين و حمايت از حق مردم آن در اعمال حاكميت بر سرزمينشان
ـ اعلام حمايت از شهر قدس شريف به عنوان پايتخت كشور فلسطين
ـ عنوان‌كردن مسئله فلسطين به عنوان كانون منازعات اعراب و اسرائيل
ـ مشروط كردن حل منازعه اعراب و اسرائيل به عقب‌نشيني بي‌قيد و شرط رژيم صهيونيستي از سرزمينهاي اشغالي و بلنديهاي جولان در سوريه
ـ شناسايي سازمان آزاديبخش فلسطين به عنوان تنها نماينده قانوني مردم فلسطين
ـ حمايت از انتفاضه مردم فلسطين
ـ درخواست از كشورهاي عضو براي شركت در تحريم اقتصادي و نظامي رژيم اشغالگر قدس و وادار نمودن آن رژيم به پيوستن به سازمانهاي بين‌المللي مانند آژانس انرژي اتمي و...
ـ ابراز نگراني نسبت به حمايتهاي نظامي آمريكا از رژيم اشغالگر قدس

لازم به ذكر است كه جمهوري اسلامي ايران همواره در جلسات سازمان كنفرانس اسلامي بر اتحاد كشورهاي اسلامي و استمرار انتفاضه به عنوان راه حل مشكل فلسطين تأكيد ورزيده و در مورد پاراگرافهايي كه دربرگيرنده تأييد قطعنامه‌هاي سازمان ملل نظير 242 و 338 و حتي بندهايي كه به شكلي رژيم صهيونيستي را به رسميت شناخته اعلام موضع نموده است.
ششمين اجلاس وزراي خارجه سازمان كنفرانس اسلامي در جده (ژوئيه 1975) با توجه به اقدامات صهيونيستها در تعرض به بيت‌المقدس و ديگر اماكن مقدسه تحت اشغال، مقرر نمود كميته‌اي دائمي مركب از 9 عضو به اضافه دبير كل سازمان كنفرانس اسلامي تحت عنوان "كميته قدس" تشكيل گردد. پس از مدتي تعداد اعضاي آن به 15 عضو افزايش يافت.
پيگيري و اجراي قطعنامه‌هاي سازمان كنفرانس اسلامي و ديگر مجامع بين‌المللي در رابطه با فلسطين و مبارزه با صهيونيسم اصلي‌ترين وظيفه‌اي بود كه اين قطعنامه به كميته محول نمود، همچنين در اين قطعنامه تصريح گرديده كه اعضاي كميته به مدت 3 سال به صورت قابل تمديد انتخاب مي‌شوند، جلسات كميته به دعوت رئيس با اكثريت اعضا تشكيل مي‌گردد و حضور اكثريت براي رسميت يافتن جلسات الزاميست. كميته قدس تا سال 1978 مجموعاً هشت اجلاس برگزار نمود؛ جلسه اول (اوت 1975) امان، جلسه دوم (مارس 1976) جدّه،‌ جلسه سوم (دسامبر 1976) امان، و جلسات چهارم (اكتبر 1977)، پنجم (ژانويه 1978)، ششم (مارس 1978)، هفتم (ژوئن 1978) و جلسه هشتم (نوامبر 1978) همگي در جده تشكيل شده‌اند. نهمين جلسه كميته قدس قرار بود در آوريل 1979 (دو ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران) برگزار گردد اما دهمين اجلاس وزراي خارجه كشورهاي اسلامي با تصويب قطعنامه جديدي به شماره (p ـ 4/10) رياست كميته قدس را براي هميشه به ملك حسن پادشاه مراكش واگذار نمود و با ارتقاء سطح آن مقرر نمود كه از آن زمان كميته قدس در سطح وزراي خارجه كشورهاي عضو كميته برگزار گردد. همچنين كميته موظف گرديد كه گزارش عملكرد خود را به اجلاس سران كنفرانس اسلامي ارائه دهد.
بدين ترتيب دوره جديد كميته قدس از سال 1979 آغاز گرديد. كميته مذكور از آن زمان تاكنون 16 اجلاس برگزار نموده است. اولين آن در ژوئيه 1979 در فاس مراكش و آخرين آن 27 مارس 1997 در رباط مراكش برگزار شده است. جلسات دوره جديد كميته قدس بدين صورت برگزار شد كه، 3ـ 2 ژوئيه 1979 در فاس، 12ـ 11 مارس 1980 در مراكش، سومين اجلاس فوق‌العاده 18ـ 16 اوت 1980 در دارالبيضاء، 24ـ 22 دسامبر 1980 در رباط، 24 ـ 23 آوريل 1981 در فاس، 8 ـ 6 مي 1982 در ايفران، 22ـ 21 ژانويه 1983 در مراكش، 30 سپتامبر 1983 در نيوريورك، 20ـ 19 آوريل 1984 در فاس، 5 ژانويه 1988 در ايفران، 7ـ 6 آوريل 1990 در رباط، 16 اكتبر 1990 در رباط، 23 ژانويه 1992 در مراكش، 17 ـ 16 ژانويه 1995 در ايفران و 27 مارس 1997 در رباط.
به دنبال مشكلات ايجاد شده بر سر راه به اصطلاح صلح خاورميانه بر اثر سياستهاي دولت نتانياهو و ادامه شهرك‌سازي در سرزمينهاي اشغالي فلسطين و خصوصاً در قدس شرقي، از چند ماه قبل زمزمه‌هاي برگزاري اجلاس كميته قدس مطرح شد. اين مسئله در سفر عرفات به مراكش و ديدار با ملك حسن تقاضا شد؛ ولي ظاهراً شرايط برگزاري اجلاس فراهم نبود و بطور رسمي تاريخي از سوي مراكش و ملك حسن به عنوان رئيس كميته قدس تعيين نگرديد. پس از سفر حسني مبارك به امريكا و سفر 24 ساعته به مراكش در مسير بازگشت از آن كشور، در تاريخ 24 اسفند 75 از سوي رهبران دو كشور اعلام گرديد در 28 ـ 27 آوريل (8 ـ 7 فرودين) شانزدهمين اجلاس كميته قدس در سطح وزراي خارجه برگزار خواهد شد. و از طرفي "دنيس راس" هماهنگ كننده امريكا در روند به اصطلاح صلح خاورميانه به مراكش سفر كرد و با ملك حسن ديدار و مذاكره نمود. وي همچنين در روز شروع اجلاس نيز ديدار دو ساعته‌اي با ياسر عرفات در مراكش انجام داد و پس از آن عازم اسرائيل گرديد. هيچ چيز از محتواي مذاكرات مسئول آمريكائي با ملك حسن و عرفات منتشر نشد؛ ولي اعزام فرستاده امريكا در آستانه برگزاري اجلاس و ديدار با ملك حسن به عنوان رئيس كميته قدس و عرفات رئيس حكومت خودگردان فلسطين و متولي قضيه قدس نشان‌دهنده آخرين توصيه‌هاي امريكا مبني بر احتراز از صدور بيانيه شديداللحن اجلاس عليه اسرائيل و جلوگيري از تصميمات تند و قاطع احتمالي عليه آن كشور مي‌باشد.

در شانزدهمين اجلاس كميته قدس، آقاي عزالدين عراقي دبير كل سازمان كنفرانس اسلامي نيز گزارشي ارائه نمود. وي با اشاره به وتوي امريكا گفت: امت اسلامي بايد حمايت خود را براي مقابله با سياست يهود‌ي‌سازي قدس متمركز كند و مسئله قدس نيازمند حمايتهاي مادي، معنوي، سياسي و رسمي و مردمي كشورهاي اسلامي است. وي همچنين افزود اسرائيل براي پايان دادن به حضور اعراب در قدس شريف سه استراتژي دارد:

ـ جـدا نمـودن شهر قدس از ساير سرزمينهاي فلسطين.
ـ سعي در تخليه قدس از اعراب ساكن آن.
ـ جلوگيري از رشد جمعيت عرب در داخل قدس و اطراف آن.

در پايان شانزدهمين نشست يك روزه كشورهاي عضو كميته قدس، بيانيه‌اي كه در آن به دعوت ملك حسن در برگزاري اجلاس فوق جهت بررسي اوضاع خطير قدس به عنوان اولين مسئله جهان اسلام و اصرار اسرائيل به ادامه سياستهاي خود به منظور يهودي‌كردن قدس اشاره شده است، منتشر نمودند. در اين بيانيه 11 ماده‌اي ضمن حمايت از روند صلح خاورميانه با اجراي تمام موافقتنامه‌هاي امضا شده، قدس را جزو سرزمينهاي اشغالي فلسطين دانسته و خواستار اجراي قطعنامه‌هاي شوراي امنيت در اين رابطه شدند و با حمايت و تجديد همبستگي با مردم فلسطين، سياستهاي شهرك سازي‌ و يهودي‌كردن قدس و ساير سرزمينهاي عربي و فلسطين اشغالي را محكوم نموده و آن را مخالف موافقتنامه‌ها و قطعنامه‌هاي بين‌المللي و شوراي امنيت دانستند و از اسرائيل خواستار توقف فوري شهر‌ك‌سازي خصوصاً در كوه ابوغنيم، آزادسازي زندانيان فلسطيني و پايان دادن به محاصره اقتصادي فلسطين شدند.

مهمترين بند قطعنامه، بند 7 آن مي‌باشد كه از دولتهاي اسلامي و عربي كه اقداماتي را به منظور برقراري رابطه با اسرائيل شروع نموده‌اند،‌ خواسته شده است در سياست خود تجديدنظر نموده و همچنين خواستار بستن دفاتر ارتباطي اسرائيل در كشورهاي اسلامي تا زماني كه آن كشور به قطعنامه‌هاي سازمان ملل گردن نهد، شدند.
در اين بيانيه برقرار دادن دارائيهاي صندوق قدس در اختيار سازمان آزاديبخش فلسطين تأكيد و از واتيكان خواسته‌اند از اقدامات اسرائيل در يهودي‌سازي قدس شريف جلوگيري كند و از دبير كل سازمان كنفرانس اسلامي خواستار انجام تماسهاي ضروري با سازمانهاي منطقه‌اي و بين‌المللي به منظور بررسي راهها و امكانات براي حفظ تمدن و فرهنگ مذهبي قدس شده است.

4) ديدگاه امام خميني نسبت به رژيم صهيونيستي و بيت‌المقدس

مسئله فلسطين بازتابهاي متعدد و گسترده‌اي را در سراسر جهان تاكنون به دنبال داشته و يكي از واكنشهاي مهم در قبال اين رويداد، برخوردي است كه از جانب روحانيت اسلام و مخصوصاً علماي شيعه صورت پذيرفت و بدون هيچ تغييري، در طول هفتاد سال گذشته ادامه يافته است. حال با توجه به ويژگيهاي خاص ظلم‌ستيزي روحانيت بايد بدانيم كه اين طبقه از انديشمندان مسلمان اصولاً با مسائلي چون موضوع فلسطين و نفوذ صهيونيستها چه برخوردي را مي‌نمودند و مقابله با آن را به چه قسمي لازم مي‌شمردند. يكي از روحانيون گمنام ايران به نام محمدحسن بن محمدابراهيم گيلاني كه با حادثه‌اي مشابه قضاياي فلسطين در عهد خود مواجه شده بود، حكم واجب را براي مقابله با اين خطر يكي از اقسام جهاد بيان داشته، وجوبش را چنين متذكر مي‌شود:
دوم جهاد در صورت هجوم اهل شرك و ضلالت است بر بلاد مسلمانان به نوعي كه خايف باشند اهل بلاد از غلبه و استيلاي اهل كفر بر بُلدان، يا اگر چه قليل شد اخذ مال ايشان و اين نوع جهاد واجب است بر كافة مسلمانان كه قادر باشند بر جهاد... و اين جهاد در غيبت و حضور امام ـ عليه السلام ـ بي‌تفاوت رواست.
شيخ محمدرضا همداني از علماي عصر ناصري نيز در رساله‌اي به نام ترغيب المسلمين الي دفاع المشركين، طي حكم صريحي در برابر چنين هجوم و صدمه‌اي مي‌نويسد:
جهاد كه غرض حفظ بيضة اسلام و انتظام امر معاش و معاد أنام است، مادام كه غرض صورت نيافته، امر به جهاد باقي است.

مطالعة تاريخ معاصر جنبشهاي شيعي روشن مي‌سازد كه همين طبقة روحانيت در سخت‌ترين شرايط و هنگامي كه شدايد از هر سو اساس و بنيان جامعة اسلامي را در معرض آفات و حوادث قرار مي‌داد، نه تنها در كسوت راهبري جهاد در مي‌آمدند، بلكه با ژرف‌انديشي و دقت نظر به سرعت مطامع استعماري يا اهداف دراز مدت بيگانگان را شناسايي كرده، مانع از وصول ايشان به مقصد غايي خود مي‌شدند. براي مثال، وقتي كه در عراق قواي انگليسي به مبارزه با مردم برخاستند و كوشيدند تا قيام ملت عراق را از مجراي طبيعي خود منحرف سازند و شرايط دشوار و خفقان‌آوري را پديد آورند. اين انقلاب شيعيان عراق به رهبري روحانيون بود كه ايشان را نااميد و محكوم به شكست كرد. يكي از علماي نجف كه در سالهاي جنگ جهاني اول شاهد قيام شيعيان نجف بوده و حوادث را به دقت ثبت كرده، در بخشي از خاطرات روزانه‌اش درباره علل قيام و جهاد شيعيان مي‌نويسد:
بعضي ديگر را اعتقاد بر اين باشد كه محض عرق اسلامي و حميّت اسلاميت بوده [كه] نتوانسته ببيند كه بلدة مقدسة نجف كه مركز روحانيت و ديانت و قبة اسلام [و] چشم و چراغ اسلاميان است در تحت فرمانروايي صليبيان حكمران و آمر بر اين بقعة مقدسه كه مطاف ارواح مقدسة انبياء و اولياء و ملائكه مقربين و محبط رحمت و فيوضات حضرت احديت بوده... بيرق تثليث بالا سر جقة توحيد كوبيده شود.

روحانيت شيعه با اتكا به چنين پشتوانه‌‌هايي و با توجه به وظيفه شرعي خود در خصوص قضيه فلسطين، از همان ابتدا حركتي را آغاز كردند كه دقت در اهداف و مواضع نخستين اين رهبران ديني و مقايسة آنها با آمال امروزي ايشان، ما را مطمئن مي‌سازد كه روحانيون شيعه به واقع از جمله سرسخت‌ترين و سازش ناپذيرترين مجموعه‌اي بوده‌اند كه در برابر خطر صهيونيسم بدون هيچگونه تأمل و مسامحه‌اي از خود واكنش نشان داده‌اند. مرحوم آقا محمد حسن آل كاشف‌الغطاء، اعلم علماي نجف در پاسخ به استفتاي محمد صبري عابدين، آموزگار حرم شريف قدس، مطابق اسناد موجود فتوايي را به اين مضمون انتشار مي‌دهد:
جل شأنه مي‌فرمايد و كذلك اخذ رب اذا اخذ القري و هي ظلمة ان اخذه اليم شديد. چه ظلمي از اين بالاتر مي‌باشد كه انسان حقوق رفتگان و احفاد خود را از بين ببرد و پايمال نمايد و بلكه مي توان گفت چه ظلمي از اين بالاتر است كه انسان حق مقدسات و دين خود را پايمال كرده و از عظمت نواميس و قرآن خود بكاهد.

او سپس با اشاره به فروش اراضي فلسطين و حكم شرعي افرادي كه در اين گونه معاملات دسته داشته‌اند، چنين اظهار نظر مي‌كند:

... آيا بعد از اين همه يقين ندارند كه اين فروش، جنگ با اسلام مي‌باشد؟ آيا كسي شك دارد كه اين فروش يا همراهي در فروش يا كوشش و دلالي با رضايت در اين كارها جنگ با خدا و پيغمبر(ص) او، پايمال نمودن دين اسلام است؟... آنها را از دين و حوزه اسلام خارج و جزء كفار بشماريد و در تمام كارها از آنها دوري كرده و با آنها ازدواج ننموده و با آنها معاشرت نكرده و همچنين خريد و فروش و سلام و عليك و رفت و آمد و گفت و شنيد با‌ آنها ننموده و به علاوه مرده‌هاي آنها را مشايعت نكرده و در قبرستانهاي مسلمانان هم دفن ننمايند. اسامي آنها را بايستي در تمام مجامع "نوادي" و روزنامه‌ها و مجله‌ها به اسم خارج‌شدگان از دين معرفي كرده و اسم ببريد.
موضوع مخالفت علما با طرح تقسيم فلسطين در جامعه ملل شايد به واقع گام آغازين رويارويي علماي جهان اسلام و غرب بود كه پرچم آن را روحانيت شيعه ايراني مقيم عراق بلند نمود. اين جماعت با فراخوان ساير علماي اسلامي، اين مهم را بي‌واهمه و هراس چنين به فعليت در آورند:
آقايان هبةالدين شهرستاني و سيد محمدمهدي صدر، سيد محمدمهدي اصفهاني و سيد محمدمهدي خراساني كه از علماي ايراني ساكن بغداد و كاظمين هستند و شيخ راضي آل ياسين كه از علماي شيعه عرب است با يوسف عطا مفتي بغداد و حبيب العبيدي مفتي موصل و ابراهيم راوي كه هر سه از علماي درجة اول موصل و بغداد هستند، تلگرافي به مضمون ذيل به جامعة ملل و وزارت خارجة انگليس مخابره نموده‌اند:
اين جانبان كه نمايندگان روحاني مذاهب اسلامي هستيم، از قرار كميسيون سلطنتي راجع به تقسيم فلسطين كه يك كشور اسلامي و عربي عزيزي است اظهار عدم رضايت نموده و نسبت به آن اعتراض و آن را يك ضربتي به قلب اسلام و عرب مي‌دانيم.

آيت‌الله سيدابوالحسن اصفهاني طي يادداشتي براي سفارت دولت ايران در بغداد اظهار اميدواري مي‌كند كه دولت ايران در جامعه ملل از همه گونه تلاش براي دستيابي ملت فلسطين به حقوق حقة خويش فروگذاري ننمايد. علامه كاشف الغطاء در اقدامي همسو با فعاليت آقاي سيدابوالحسن اصفهاني، پادشاه وقت عراق ملك غازي را مورد همين گونه خطاب قرار داده است. سفارت ايران در بغداد اين حركت را اينگونه تشريح مي‌كند:
علماي عرب شيعة نجف مجدداً تلگرافهايي به ملك غازي و كميسر عالي فلسطين مخابره نموده و از مظالم انگليس در فلسطين دادخواهي كرده‌اند. آقاي شيخ محمد حسين كاشف الغطاء كه از مشاهير علماي عرب در نجف مي‌باشد نيز تلگرافي به كميسر عالي انگليس و كميسيون فني انگليس مخابره نموده و اضافه كرده است كه مردم از علما فتواي جهاد خواسته‌اند...

يكي از جرايد بغداد هم خبري را درج مي‌كند كه نشان‌دهندة‌ روحيه مبارزاتي و خدشه‌ناپذير روحانيون است. بر اساس خبرالنهار بغداد،‌ علماي اسلامي در 25/3/1317 با اجتماع "در تحت قبة حضرت امير(ع) در نجف تجمع نموده، در باب صدور حكم جهاد مذاكراتي نموده و حكم مزبور به امضاي همة آقايان علما صادر خواهد شد و رياست جلسه مزبور هم با آقاي كاشف الغطاء خواهد بود." روحانيون شيعه براي بررسي اين موضوع از علماي سوريه، لبنان، اردن، مصر، يمن، امارت‌نشينهاي خليج فارس، تركيه،‌ افغانستان و ايران دعوت كرده‌اند كه در اين اجلاس حضور يابند. علامه كاشف الغطاء سپس خود رأساً حكم جهاد را صادر كرد:
... اي اسلام و اي عرب، بلكه اي برادري و يا اينكه اي بشر، وضعيتي كه فلسطين سر بريده به آن رسيده است به نظر همه مشهود عياني شده و چنان كه گفته‌ايم باز هم مي‌گوييم كه قضيه فلسطين قضية بالاختصاص خود فلسطين نبوده... اي عرب اي مسلمين اي بشر يا اي مردم، جهاد در فلسطين بر هر انسان واجب شده، نه بر عرب و مسلمين تنها... اين است دعوت و نداي عمومي اين جانب كه به عرب و اسلام مي‌فرستم. خدا گواه است كه بنده دهة ششمي را از عمر تجاوز كردم و اگر ازدحام و ازدياد انواع علل رنجوري بر اين استخوانهاي پوسيده‌ام حمله نمي‌آوردند، اول شخصي بودم كه به اين دعوت لبيك مي‌گفتم...

محمدالحسين آل كاشف الغطاء

او سپس در فتوايي ديگر به تقسيم‌بندي كشورهاي جهان اسلام مي‌پردازد كه بايد در اين جهاد نقش ايفا نمايند. به زعم علامه، نخستين كشوري كه بايد رايت جهاد را بردارد، اردن هاشمي است كه زعماي آن ادعاي سيادت مي‌نمايند و پس از آن، حجاز است كه به دليل پرتوافكني خورشيد اسلام بايد قدم در اين راه بگذارد. آنگاه مصر و سوريه را مورد خطاب قرار داده، آنها را به دليل همجواري ذي‌ حق مي‌شمارد و سپس مي‌گويد:
مي‌گويند چهارصد ميليون مسلمان در كرة زمين موجود است. چطور مي‌شد اگر ده يك اين عده از راه غيرت اقدام نموده، براي اداي وظيفة خويش نسبت به فلسطين، و به ياري مجاهدين آن ملحق مي‌شدند؟ البته گره فلسطين گشوده مي‌شد، اشكال آن خاتمه مي‌پذيرفت... به خدا قسم كه از مرحله خيلي دور افتاديم و پرت گشتيم و هنوز آنچه را كه بايد بيان نكرديم... كنگره‌ها منعقد و مقررات آن تقديم مي‌شود و هيئتها براي لندن مسافرت مي‌كند با همة اينها قشون انگليس شكم زنهاي آبستن را در فلسطين سفره مي‌كند، بي‌گناهان را بي‌جان و خونهاي پاك را روان مي‌سازد و با تمام شدت به تبهكاريهاي بزرگ خود ادامه مي‌دهد و حجاز و اردن هم
با چشم و گوش همه چيز را مي‌بينند و مي‌شنود، با وجود اين با كمال تفريح رفت و آمد دارند. حتي دو بز آنها از جاي خود نجنبيدند. اي كاش به اين هم اكتفا و شرّ خود را از سر فلسطين كوتاه مي‌كردند و با ستمكاران مساعدت و همراهي نمي‌نمودند. ولي عموم مسلمانان در اقطار زمين چيزي كه دارند اعتراض هست، هياهو، نطق، مقاله‌نويسي، شعرگويي و بعضي مساعدتهاي مادي بسيار كم كه حال يك قطرة آب بر سنگ را دارد و حال آنكه خيلي از مسلمانان داراي هزاران بلكه ميليونها ليره هستند. آيا هيچ شنيده شد يكي از آنها با هزار ليرة استرلينگ كمكي كرده باشد، چنانكه يهوديان كه عده‌شان كمتر و طبعشان پست‌تر است مي‌كنند؟
اين جملات كه اينكه قريب به شصت سال از تحريرش گذشته و نمايانگر روح حاكم بر روحانيت شيعه است، اگر منصفانه مورد قضاوت قرار گيرد، بيانگر درد اصلي جهان اسلام بوده و هست. دردي كه اگر چه بيمار مبتلا به آن تاكنون تاوان سنگيني را براي تسكينش پرداخته، اما حاضر نشده به درمان اساسي خود برخيزد. علامه كاشف‌الغطاء در پايان اعلامية خود با رشادت جملاتي را مي‌نويسد كه به واقع زيبندة او است. او كه درد اصلي جهان اسلام را يافته، اين صراحت را دارد كه حقايق را هرچند تلخ و ناگوار بيان كند تا شايد مسلمانان به خود آيند و سر از خواب غفلت بردارند. كلام او در اين باب چنين است:
با وجود همه اينها، كاش مسلمانان به حق اعتراف كنند و حقيقت را پاك و پوست‌كنده اظهار نمايند. آن حقيقت اين است كه بلية مسلمانان از خود مسلمانان و از بلية صهيوني و انگليس خيلي بزرگتر مي‌باشد. اين حقايق آشكار را هركس مي‌داند و جز شاگرد كوچك دبستان كسي آن را ابراز نمي‌نمايد. در نجف اشرف، مدرسة كاشف الغطاء، محمدحسين آل كاشف الغطاء، شماره 8 ، مورخه 24 شوال 1357 برابر 18/12/1938

امام خميني در اوج قدرت نظام ستم‌شاهي، افشاگر روابط پنهان رژيم شاه و اسرائيل بود و مقابله با خطر اسرائيل براي جهان اسلام را بسيار جدي و پيگيرانه دنبال مي‌كرد. امام خميني يكي از اولين مراجع تقليد و پيشواي بزرگ مذهبي بود كه مجوز حمايت از مبارزان فلسطيني از محل وجوهات شرعي و زكوات و صدقات را صادر نمودند و در جريان جنايت رژيم اشغالگر قدس در به آتش كشيدن مسجدالاقصي، برخلاف مشي ديگران كه بازسازي مسجد را وجهه همت خود قرار داده بودند، با دورانديشي تمام بر حفظ آثار جنايت اسرائيل به عنوان عاملي سمبليك در جهت تحريك و تشويق مسلمين عليه موجوديت مسبب اصلي جنايت يعني رژيم اشغالگر تأكيد مي‌نمود. ايشان از همان آغاز وجهه اسلامي و بعد اعتقادي مبارزه با اسرائيل را كارسازترين روش براي بسيج ملت مظلوم فلسطين و جلب حمايت امت اسلام از آنان معرفي نمود و اتخاذ مشي‌هاي ديگري همچون تكيه بر قوميت عربي و نگرش‌هاي ناسيوناليستي و ديگر ايدئولوژيهاي وارداتي و غيراسلامي را انحراف در مسير مبارزه براي آزادي قدس مي‌دانست.
ايشان به مشكلات دروني جهان اسلام و از جمله ضعف و ناتواني يا وابستگي بعضي از سران كشورهاي اسلامي وقوف كامل داشت و لذا بر آگاهي و شعور عمومي جهان اسلام منبعث از اصول اعتقادي و مشتركات ايماني و فرهنگي امت و پرهيز از اختلافات فرقه‌اي تأكيد مي‌نمود و سران دولتهاي اسلامي را به متابعت از اين جريان فرامي‌خواند و معتقد بود كه دولتها تا آنجا كه با اين شعور و خواست عمومي مسلمين و همراه باشند، شأن رهبري و مسئوليت هدايت مبارزه را عهده‌دار خواهند بود و الاّ ملتهاي مسلمان مي‌بايست با آنان همان كنند كه ملت مسلمان ايران با شاه كرد.
با توجه به مقدمه‌اي كه مذكور افتاد و با عنايت به آنچه در فصول قبلي به آن پرداختيم و با نگاهي به اوضاع كنوني مسئله فلسطين بطور اعم و وضعيت بيت‌المقدس بطور اخص و اقدامات انجام يافته در صحنه فلسطين و صف‌بندي نيروها از طرفي و حمايت استكبار از رژيم اشغالگر قدس وضعيت به گونه‌اي شده است كه تحقيق،‌ نطق و نگارش پيرامون موضوعي چون صهيونيسم،‌ در بسياري از نقاط جهان، به مثابه تجاوز به حريم ممنوعه‌اي است كه جزايي چون تهديد، ترور،‌ محاكمه و حتي مرگ به دنبال دارد. قضيه محاكمه پروفسور روژه گارودي از محققين، متفكرين و نويسندگان بسيار معروف مغرب زمين كه در صفحه اول كتاب خود تحت عنوان "پرونده اسرائيل و صهيونيسم سياسي" مي‌نويسد: ما به حريم يك موضوع ممنوع تجاوز مي‌كنيم و آن صهيونيسم و دولت اسرائيل است، كه اين خود شاهدي بر مدعا مي‌باشد. ايشان در ادامه مي‌نويسد، اگر تحليل صهيونيسم را مطرح كنيم از محدوده ادبيات به حوزه قضايي منتقل مي‌شويم... انتقاد اساسي از دولت اسرائيل (و تأكيد مي‌كنم كه انتقاد اساسي و بنيادي يعني تحليل و تشريح منطق دروني دولتي متكي بر اساس و اصول صهيونيسم سياسي) بلافاصله به قيمت نازي قلمداد شدن، تمام مي‌شود و تهديد به مرگها را به سويتان سرازير مي‌كند."
اين واقعيت را نه فقط بسياري از نويسندگان و پژوهشگران بزرگ در محافل خصوصي و عمومي و حتي مكتوبات خويش اظهار و اعتراف داشته و از آن شكوه نموده‌اند، كه بسياري از مردم نقاط مختلف جهان نيز شاهد اين قبيل تهديدها، ترورها، محاكمات و قتل‌ها بوده‌اند. حاكميت چنين منطقي در شماري از دول جهاني بويژه محافل اروپايي و جهان غرب، نه فقط نشانگر نفوذ و سلطه صهيونيسم بر مجامع و مناطق فوق‌الذكر، كه بيش از آن نمايانگر وحشت صهيونيستها از افشاي چهره اصلي و ماهيت دروني‌شان مي‌باشد. در چنين عصري و اينچنين فضايي تنها افرادي جرأت و شهامت مصاف با سلطه‌گران صهيونيست و اقطاب و ايادي اين پديده سرطاني را خواهند داشت كه قلبي سرشار از ايمان و ره‌توشه‌اي خالص از اسلام ناب محمدي(ص) داشته و متكي به سنگري محكم و دژي تسخيرناپذير چون قرآن و عترت باشند. اگر قضاوت را به عهده انصاف وانهيم و در صدد معرفي و انتخاب چنين چهره يا چهره‌هايي برآئيم، بي‌ترديد، حضرت امام خميني را بايد بزرگ پرچمدار اين روشنگري و در نهايت ستيز قهرمانانه، بويژه در اين برهه از تاريخ برشمرد.
در سرتاسر بيانات و مكتوبات اين پيشواي بزرگ مسلمين جهان، صهيونيسم به عنوان پليدترين پديده سياسي و منفورترين عبارت معرفي مي‌شود، آن هم نه در فضاي جمهوري اسلامي و يا انقلاب، كه در سخت‌ترين دوران سياه اختناق و استبداد شاهنشاهي، يعني از همان آغاز علني شدن مبارزات ايشان در سال 1341 شمسي.
به بياني ديگر،‌ زماني كه ايادي صهيونيسم در ايران حكمفرمايي مي‌كردند، زماني كه سازمان "ساواك" به عنوان يكي از مخوف‌ترين تشكيلات زيرزميني و پليسي تحت هدايت و آموزش كارشناسان صهيونيست قرار داشت، زماني كه بازار و اقتصاد ايران تحت قبضه صهيونيستها بود، هنگامي كه راديو، تلويزيون و ديگر رسانه‌هاي گروهي را صهيونيستها اداره مي‌كردند و خلاصه زماني كه صهيونيسم در هرم قدرت ايران قرار داشت و مشي سياسي، فرهنگي، اقتصادي،‌ آموزشي، نظامي و... را در نظام منحوس پهلوي تبيين و ترسيم و تعيين مي‌نمود، و نه فقط در ايران شاهنشاهي كه، در تبعيد در عراق نيز اين سلاله رسول‌الله(ص)، با كمال شجاعت و شهامت و هشياري، نوك پيكان مبارزه مقدس خويش را عليه صهيونيسم جهاني نشانه گرفته و اين پديده خطرناك را سرمنشأ تمامي فساد و جنايات، در بسياري از بلاد عالم از جمله ايران شاهنشاهي معرفي مي‌نمود:

"هدف اجانب قرآن و روحانيت است... ما بايد به نفع يهود، آمريكا و فلسطين هتك شويم و زندان برويم. معدوم گرديم. فداي اغراض شوم اجانب شويم."
"اينجانب به حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مي‌كنم. قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد آن تحت قبضه صهيونيستها است."
"اين ماده فساد كه در قلب ممالك اسلامي با پشتيباني دول بزرگ جايگزين شده است و ريشه‌هاي فسادش هر روز ممالك اسلامي را تهديد مي‌كند بايد با همت ممالك اسلامي و ملل بزرگ اسلام ريشه‌كن شود."
حضرت امام خميني در طول دوران سخت تبعيد و نيز پس از پيروزي انقلاب اسلامي،‌ همچنان در عزم خويش براي مبارزه با صهيونيسم پايدار مانده و خطر اين پدپده پليد را به ملل آزاد جهان گوشزد مي‌نمود:
"من نزديك به بيست سال است كه خطر صهيونيسم بين‌الملل را گوشزد نموده‌ام و امروز خطر آن را براي تمامي انقلابات آزادي‌بخش جهان و انقلاب اصيل اسلامي ايران نه تنها كمتر از گذشته نمي‌دانم كه امروز اين زالوهاي جهانخوار با فنون مختلف براي شكست مستضعفان جهان قيام و اقدام نموده‌اند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسه‌هاي خطرناك با شجاعت و آگاهي ايستادگي نمايند." "من همانگونه كه بارها و در سالهاي گذشته، قبل و بعد از انقلاب هشدار داده‌ام مجدداً خطر فراگيري غدة چركين و سرطاني صهيونيسم را در كالبد كشورهاي گوشزد مي‌كنم."
ادامه دارد/
 چهارشنبه 3 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 273]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن