تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):خدايا ... نيّتم را به بهترين نيّت ها و عملم را به بهترين اعمال برسان، خدايا به لطف خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806699584




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فلسطين، انقلاب اسلامي و نگاه متمايز


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فلسطين، انقلاب اسلامي و نگاه متمايز
خبرگزاري فارس: اعلام روز جهاني قدس از سوي امام خميني در آخرين جمعه ماه رمضان هر سال نويدبخش تحركي تازه براي بازگرداندن مسير مبارزات ملت فلسطين و حمايتهاي جهان اسلام به سرچشمه اصلي آن يعني تكيه بر ايمان ديني و بسيج امكانات جهان اسلام براي آزادي قدس مغصوب بود.
از اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم ماجراي غمبار غصب آشكار سرزمين فلسطين و رنجهاي بي‌پايان ساكنان مظلوم فلسطين آغاز مي‌شود. تقسيم مستعمرات تجزيه شده از امپراطوري عثماني كه با دسيسه‌هاي استعمار به وقوع پيوست سلطه نظامي و سياسي بريتانيا را در خاورميانه موجب گرديد.
همزمان با اقدام ظالمانه دولت استعماري انگليس در تحت قيمومت در آوردن سرزمين فلسطين (1917م. 1335ه. ق) كوشش بريتانيا براي مقابله و پيشگيري از حركت استقلال‌‌طلبانه مردم فلسطين و پديد آوردن پايگاهي همسو با مطامع خويش در فلسطين، با تحريك حلقه‌اي از افراطيون يهودي و بر اساس انديشه موهوم "ملت واحد يهود" و با تكيه بر افراطي‌ترين انديشه‌هاي نژادپرستانه حزبي استعماري، با عنوان "صهيونيسم" ساخته و پرداخته شد.
مشكل عمده انگليس و صهيونيستها جمعيت بسيار اندك و درصد ناچيز آنان در تركيب جمعيت ساكنان عرب فلسطين بود. نخستين گام، كوچاندن يهوديان از سراسر جهان به فلسطين و اسكان آنها در سرزمين ديگران بود. هر چند كه اقدامات اوليه آنان بر اثر مخالفت جمعي از روحانيون يهودي كه بر اهداف سياسي صهيونيستها و ساختگي نهضت به اصطلاح صهيونيسم بوسيله استعمار آگاهي داشتند در فاصله سالهاي 1982 تا 1998 م. به شكست انجاميد اما بهره‌مندي بريتانيا از حضور مستقيم در بلاد مستعمره و گسترش سازمانهاي وابسته به صهيونيسم در كشورهاي اروپايي و اقتضاي سياست‌هاي انگليس و آمريكا در جنگ جهاني اول بر مخالفت سازمانهاي يهودي ضد صهيونيستي چيره گرديد و بدين ترتيب در سايه حمايت دولتهاي استعمارگر موجي از مهاجرت يهوديان با وعده و وعيد و تطميع، و در مواردي با تهديد و دسيسه دولتهاي همسو با استعمار شكل گرفت. "لرد بالفور" وزير خارجه انگليس و دولت آمريكا در آستانه پيروزي متفقين بر دولت عثماني و آلمان، تبديل فلسطين به مملكت يهود را تضمين كردند و نهايتاً در نوامبر 1917 م با انتشار اعلاميه بالفور مبني بر طرح تأسيس "كانون ملي يهود" در سرزمين فلسطين، نخستين سلول غده سرطاني اسرائيل منعقد گرديد.
دولت بريتانيا در آوريل 1920 بر قيموميت خويش در فلسطين از متفقين و نهاد بين الملي تحت نفوذ آنان "جامعه ملل" مهر تاييد گرفت و موظف گرديد تا در اجراي اعلاميه بالفور كانون ملي يهود را تأسيس نمايد. حاكم يهودي منصوب دولت انگليس در فلسطين شرايط را براي تاخت و تاز سازمانهاي نوظهور صهيونيستي و تاراج مايملك مسلمانان بوسيله يهوديان مهاجر فراهم ساخت. صداي مظلوميت صاحبان فلسطين در بحبوحه تفرقه حاكمان عرب در بلاد تجزيه شده عثماني به گوش كسي نمي‌رسيد.
نخستين قيام خونين فلسطينيان با تقديم 351 شهيد و دستگيري عده زيادي از مبارزين با آتش سلاح صهيونيستها و سربازان انگليسي در سال 1929 در هم كوبيده شد. پدر مبارزات سازمان يافته و آزاديبخش فلسطين، شيخ عزالدين قسام پس از 5/1 دهه مبارزه با صهيونيستها سرانجام به همراه جمعي از يارانش به شهادت رسيد پس از وي نيز ديگر رهبران جهاد فلسطين نظير عبدالقادر حسيني و حسن سلامه سرنوشتي مشابه داشتند و بوسيله نيروهاي انگليسي و تروريستهاي صهيونيست تحت الحمايه آنان به شهادت رسيدند. پايان قيمومت انگليس در 14 مه 1948 (1367 هـ. ق) نه تنها پاياني بر رنج و غصب سرزمين فلسطينيان نبود بلكه دولت استعماري بريتانيا در همين روز با تشكيل "شوراي ملي يهود" در تل‌آويو و اعلام موجوديت دولت فاشيستي اسرائيل، سرزمين غصب شده مسلمانان را به صهيونيستها سپرد و ساعاتي بعد "ترومن" رئيس جمهور آمريكا دولت جديد و غاصب اسرائيل را به رسميت شناخت.

بدين ترتيب، رژيم نژادپرست و تروريست "اسرائيل" به عنوان مولود نامشروع دسيسه‌هاي استعمار انگليس و حمايت آمريكا پا به عرصه نهاد. انگليس براي تضمين موجوديت اين رژيم، به هنگام خروج از فلسطين تمام تجهيزات خويش را به صهيونيستها واگذار نمود. انديشه‌هاي فاشيستي صهيونيستها براي توسعه قلمرو خويش و كشتار و اخراج ساكنان عرب فلسطين هيچگونه جنايتي را غير مجاز نمي‌دانست مقاومتها با رفتار وحشيانه صهيونيستها در هم شكسته شد.
در "كفر قاسم" و "ديرياسين" حمام خون به راه انداختند. آمريكا و اروپا با گسيل انواع تجهيزات نظامي و هواپيما و آذوقه به اسرائيل نخستين اقدام نظامي ارتشهاي عربي را در هم شكستند و بيش از يك ميليون فلسطيني عرب را از خانه و كاشانه و كشور خويش آواره نمودند. از اين پس رژيم صهيونيستي همچون دشنه‌اي خونين در قلب امت اسلامي جايگاهي مستحكم يافت و ابزار پيشبرد مقاصد آمريكا و غرب در خاورميانه گرديد.

بازي مضحك سازمان ملل و شوراي امنيت با ماجراي غمبار فلسطين نيز حكايتي است طنزآلود و تلخ از استيلاي آمريكا و قدرتهاي بزرگ در نهادهاي بين‌المللي كه بظاهر تشكيل شده بودند تا حافظ صلح و آسايش ملل و مانع تجاوز به حقوق ملتها باشند! از اين پس تا به امروز صدها قطعنامه و بيانيه از سوي سازمان ملل و شوراي امنيت محض دلخوشي رهبران عرب يكي پس از ديگري صادر شده است.

اما صدور اين قطعنامه‌ها نه تنها هيچ گره‌اي از رنجهاي بي‌شمار ملت مظلوم و آواره نگشود بلكه مفاد بسياري از آنها زخمي ديگر به زخمهاي فلسطين مغصوب افزود و با بي‌خاصيت شدن هر يك از اين بيانيه‌ها با وتوي آمريكا، رژيم صهيونيستي جسورتر از قبل به كشتار و جنايت ادامه داده است. لشكركشي آمريكا در ماجراي اشغال كويت توسط دولت بعثي عراق در سالهاي اخير كه به فاصله چند روز از صدور نخستين قطعنامه محكوميت عراق به وقوع پيوست و نظاميگري آمريكا در افغانستان در پي اولين بيانيه مبهم شوراي امنيت و نمونه‌هايي از اين قبيل نشان داده است كه جهان و نهادهاي به اصطلاح حافظ صلح و امنيت بين‌المللي تا چه حد بازيچه قدرتهاي بزرگند. تأسيس "سازمان آزاديبخش فلسطين" در سال 1964 و انتشار منشور اين سازمان نور اميد را در دل مبارزين فلسطيني برافروخت و دوري تازه از جهاد مسلحانه و سازمان يافته چريكي عليه اشغالگران آغاز گرديد. اسرائيل اما پشتگرم به حمايت همه جانبه آمريكا و اروپا در صدد تحقق رؤياي شوم "حكومت صهيونيستي از نيل تا فرات" بود.

در جريان جنگ نابرابر شش روزه (1387 هـ. ق) بخشهايي از مصر و سوريه و اردن و از جمله بيت‌المقدس عزيز و بيت‌اللحم به تصرف اشغالگران درآمد. خواب غفلت دولتهاي عربي از اين حمله غافلگيرانه بر آشفت. نبرد دلاورانه چريكهاي فلسطيني در كرامه و شكست اسرائيل در اين نبرد نقطه عطفي در مبارزات فلسطينيان آواره در اردن گرديد اما ديري نپاييد كه كشتار بي‌رحمانه فلسطينيها در سپتامبر سياه سال 1970 بوسيله دولت اردن به آنان آموخت كه با اتكاء به حمايتهاي مقطعي دولتهاي عربي نمي‌توان آزادي فلسطين را اميدوار بود. عمليات برق‌آساي ارتش مصر در جنگ رمضان (1393 هـ. ق - اكتبر 1973 م) خط دفاعي معروف بارلو را در آنسوي كانال سوئز در نورديد و صحراي سينا را باز پس گرفت و وارد خاك غصب شده فلسطين شد. ارتش سوريه نيز موفقيتهاي چشمگيري بدست آورد و هزاران اسرائيلي كشته و زخمي شدند. در آستانه شكست كامل اسرائيل و باز پس گيري سرزمينهاي اشغالي، آمريكا و دولتهاي غربي علناً و شتابزده و همه جانبه به كمك اسرائيل آمدند. دولتهاي ديگر عرب از ياري رساندن به مصر و سوريه دريغ كردند و بدين سان صحنه جنگ به زيان مسلمانان ورق خورد و با تحميل صلح به مصر و سوريه اين نبرد نيز عقيم ماند.
بعد از جنگ رمضان انورسادات جانشين ناخلف جمال عبدالناصر رهبر فقيد و محبوب مصر، ذلت سازش با اشغالگران را بر عزت دوران مبارزه ترجيح داد و با انعقاد كمپ‌ديويد (1978. م) و به رسميت شناختن رژيم اشغالگر، بزرگترين خيانت را به ملت فلسطين و جهان اسلام وارد ساخت، هر چند كه وي به سزاي خيانتش رسيد و

دولت مصر تا مدتي از سوي دولتهاي عربي منزوي گرديد اما روند خيانتي كه در كاخ سفيد طراحي شده بود و با اقدام خائنانه انورسادات در كمپ ديويد رسميت يافت به تدريج در بين برخي از حاكمان دنياطلب و مرعوب و يا دست نشانده آمريكا پيگيري شد. در اين اوان، مسأله اصلي مسلمانان يعني آزادي سرزمينهاي غصب شده، و رنجهاي آوارگان فلسطيني كه پس از كشتار سپتامبر سياه در اردوگاههاي لبنان با مصيبتي تازه دست بگريبان بودند و بقايشان باتحميل جنگ و كشتار از سوي حزب فالانژ حاكم بر لبنان به مخاطره افتاده بود، به فراموشي سپرده شده و مسأله فلسطين و قدس مغصوب تبديل به مناقشه آمريكا و شوروي و داد و ستد امتيازات بين كاخ سفيد و دولتهاي اروپايي و كشورهاي عربي شده بود و در تمام دوران جنگ اعراب و اسرائيل و مناقشات خاورميانه تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، دولت دست‌نشانده انگليس و آمريكا در ايران برخلاف افكار عمومي مردم مسلمان ايران و بي‌اعتنا به مخالفت‌ها و افشاگري‌هاي امام خميني و ديگر مبارزين دست همپيماني به اسرائيل داده و ايران را به پايگاه پشتيباني نظامي و اقتصادي رژيم صهيونيستي تبديل نموده و مسئوليت تأمين حياتي‌ترين نياز اسرائيل يعني نفت را بر عهده گرفته بود. ايجاد انشقاق و اختلاف در بين كشورهاي عربي و نزديكي و طرح دوستي با رهبراني همچون انورسادات و ملك حسين و ملك حسن براي پشت پا زدن آنان به حقوق فلسطينيان مسئوليت ديگري بود كه به گواهي اسناد به دست آمده از لانه جاسوسي آمريكا، رژيم شاه از عهده اين خيانت بر آمده بود.
در مقابل اين خدمات نيز اسرائيل متعهد به تأمين لوازم جاسوسي و ابزارهاي شكنجه و تجهيزات مقابله با شورشها و آموزش و سازماندهي مأمورين ساواك و همكاري امنيتي در منطقه خليج فارس شده بود.

امام خميني(س) نخستين و مؤثرترين شخصيتي بود كه از آغاز قيام خويش به افشاي روابط پنهاني شاه و اسرائيل پرداخت و با صدور پيام‌هاي متعدد و فتواي وجوب حمايت همه جانبه تسليحاتي و غذايي و مالي از ارتشهاي اسلامي درگير جنگ با اسرائيل و فتواي پرداخت زكات و وجوه شرعي براي تقويت مبارزات مردم فلسطين، مسأله آزادي فلسطين را به عنوان ركن انفكاك‌ناپذير آرمان انقلاب اسلامي مطرح ساخت.
انقلاب اسلامي و تأثير آن در روند تحولات فلسطين:

يك نگاه گذرا به تاريخچه تحولات بحران خاورميانه تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران حاكي از آن است كه دولتهاي عربي و اسلامي عليرغم در اختيار داشتن ظرفيت‌ها و توانايي‌هاي فوق‌العاده مؤثر و غيرقابل مقايسه با توان رژيم اشغالگر، به دلايل مختلف و از آن جمله ساختارهاي ناهمگون، وابستگي بسياري از حكومتهاي عربي و اسلامي به قدرتهاي بزرگ، وجود تنشها و اختلافات مرزي به جاي مانده از سياستهاي استعماري انگليس در زمان تجزيه بلاد اسلامي، فقدان پشتوانه مردمي و عدم مشاركت مردم در حكومت و سياستهاي كلان آن، و عدم حاكميت فرهنگ و بينش وحدت آفرين اسلامي بر عقايد و رفتارهاي حاكمان، هيچگاه نتوانستند حتي درصدي از وظايف اسلامي و عربي و انساني خويش را در قبال غصب سرزمين اسلامي فلسطين ايفا نمايند.
جنگهاي چند كشور عربي با اسرائيل زماني اتفاق افتاد كه پيش از آن موجوديتشان از ناحيه ادعاهاي رژيم اسرائيل تهديد شده و بخشهايي از كشورشان مورد تجاوز و اشغال قرار گرفته بود. جنگ رمضان كه فقط با نقش‌آفريني دو كشور عربي اتفاق افتاد، ثابت كرد كه دشمن عليرغم حمايت قدرتهاي فائق جهاني تا چند حد شكننده و قابل انهدام است. حمايت محدود مالي و تسليحاتي ساير دولتهاي عربي و استفاده از سلاح نفت چند روز بيشتر دوام نياورد و به سرعت جاي خود را به زد و بندهاي سياسي با آمريكا و صدور محكوميتها و بيانيه‌هاي بي‌خاصيت داد. دلاوري ارتش مصر و سوريه در دوران رويارويي با اشغالگران در تاريخ تحولات فلسطين فراموش ناشدني است. و پايدارترين مواضع جهان عرب در قبال بحران مذكور متعلق به سوريه است كه در غالب موارد مستظهر به حمايت ليبي بوده است. نقش مردم و احزاب مبارز لبناني در تمام طول بحران و نقش دولت اين كشور پس از سقوط فالانژها در مواجهه روياروي با اشغالگران صهيونيست ستودني است.

وضعيت ساير كشورهاي اسلامي (غير عرب) نيز تا مقطع پيروزي انقلاب در ايران به مراتب اسف‌انگيزتر از موضع دولتهاي عربي است. پيمانهاي سه جانبه ايران، تركيه، پاكستان و مشابه آن در دوران شاه عملاً در راستاي حمايت از سياستهاي آمريكا و اسرائيل و بر ضد جهان اسلام و اعراب و فلسطين ايفاي نقش كرده‌اند. در جبهه صاحبان اصلي فلسطين يعني مردم اين كشور، وضعيت كاملاً متفاوت با مواضع دولتهاي اسلامي و عربي است.

در تمام دوران 82 ساله‌اي كه از زمان رسميت يافتن قيمومت انگليس بر فلسطين، و دوران 54 ساله‌اي كه از زمان اعلام موجوديت رژيم اشغالگر قدس مي‌گذرد تا به امروز موضع اكثريت قاطع مردم فلسطين و خصوصاً ميليونها آواره فلسطيني تغيير نكرده است. آنان عليرغم نوسانات مواضع احزاب فلسطين به چيزي كمتر از باز پس‌گيري مايملك و سرزمين آباء و اجدادي خويش و بيرون راندن متجاوزين رضايت نداده‌اند. اصولاً فلسطينيان چيزي براي از دست دادن ندارند كه نگران آن باشند. هويت و موجوديت رسمي اين ملت بزرگ و با كهن‌ترين سابقه تاريخي و فرهنگي بوسيله قدرتهاي مسلط و آمريكا و غرب و نهادهاي بين‌المللي لگدكوب شده است و به جاي آن موجوديت رژيمي پوشالي با ادعاهاي موهوم و متكي بر شنيع‌ترين جنايات ضدانساني به رسميت شناخته شده است.
سرزمينشان غصب گرديده و دهها هزار تن از مردم اين كشور به دست اشغالگران كشته شده‌اند، هزاران فلسطيني زير سخت‌ترين شكنجه‌هاي جسمي و روحي در زندانهاي اسرائيل عمر خود را سپري كرده و مي‌كنند و ميليونها انسان شريف و مظلوم آواره شده‌اند و اموالشان را صهيونيستها به تاراج برده‌اند و در اردوگاههاي فاقد حداقل امكانات زندگي با فقر و گرفتاري دهها سال است كه دست به گريبانند. مقدس‌ترين اماكن ديني متعلق به آنان در اشغال چكمه‌پوشان نژادپرست اسرائيلي است. قلمرو دولت خودگردان با توجه به وضعيت امنيتي حاكم بر آن جز اردوگاهي بزرگتر و با شرايطي دشوارتر از زندگي در اردوگاههاي متعدد را تداعي نمي‌كند. فلسطينيها در اردوگاههاي خارج از فلسطين اشغالي قدرت مانورشان براي جنگيدن و ادامه حيات بيش از اردوگاه جديد تشكيل شده در سايه توپ و تانك دشمن صهيونيستي است. اين واقعيت را جنايات اخير اسرائيل در جنين و رام‌الله و نابلس و بيت‌اللحم و بيره و محبوس كردن طولاني مدت رهبر دولت خودگردان در اتاق كار خود به خوبي ثابت مي‌كند. بنابراين از نقطه‌نظر هر فلسطيني كه خارج از گردونه بازيهاي سياسي احزاب و دولتها قرار دارد، عقلاً و عادتاً امكان ندارد روزگاري برسد كه دست از مبارزه بشويد و سند نابودي خود و واگذاري سر زمين خود به بيگانه‌اي جنايتكار و نژادپرست و قاتل دهها هزار هموطن خويش را امضاء نمايد. و اين سخن كه بارها در ادبيات و شعر و هنر و مواضع مردم و نخبگان فلسطين تجلي يافته است كه "تا زمانيكه يك فلسطيني و يك مسلمان غيرتمند زنده باشد و رژيم نژادپرست اسرائيل نيز حضور داشته باشد مبارزه و جهاد نيز برقرار است" اين سخن از پشتوانه مستحكم عقلاني و تاريخي و عقيدتي برخوردار است و صرفاً يك شعار حماسي نيست.

موضع احزاب و سازمانهاي رسمي و حرفه‌اي فلسطين اما به شفافيت مواضع مردم فلسطين نبوده است. از جنبشهاي اصيل و ديني دوران مبارزه با اشغالگران انگليس (قبل از تشكيل دولت غاصب صهيونيستي) كه بگذريم، سازمان آزاديبخش فلسطين و جنبش انقلابي فتح تا قبل از تن دادن به روند سازش تحميل شده از سوي آمريكا و قبل از پيدايش انتفاضه كارنامه‌اي درخشان در جهاد عليه صهيونيستها داشته و هزاران شهيد تقديم آزادي فلسطين كرده است. موجوديت كنوني اين سازمان و دولت نيم‌بند خودگردان فلسطيني اگر در بردارنده نكاتي مثبت و در جهت منافع فلسطينيها تلقي شود مرهون مبارزات ديروز آنان است.
با گرايش جناحي در سازمان آزاديبخش به روند سازش، پرچمدار مبارزه و مشعلدار جهاد مقدس نزد افكار عمومي فلسطين و جهان اسلام، نهضت انتفاضه است كه خود محصول تجربيات طولاني مبارزات گذشته وخالص‌سازي و پالايش نيروها و انديشه‌ها در عرصه جهاد مردم فلسطين پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و بازتاب آثار آن در جهان اسلام است. ظهور عنصري نيرومند در تحولات لبنان و خاورميانه تحت عنوان "حزب‌الله لبنان" و سازمانهاي جهادي اسلامي كه پيامد مستقيم كاركرد صدور پيام انقلاب اسلامي و انديشه امام خميني در وراي مرزهاي جغرافيايي مي‌باشد. آهنگ خالص‌سازي در جبهه حمايت از فلسطين و مقاومت در برابر رژيم اشغالگر را به شدت تحت تأثير قرار داده است. نقش تعيين كننده حزب‌الله لبنان در مقاومت مردم و دولت اين كشور در برابر اشغال جنوب لبنان (خرداد 1362) بوسيله رژيم صهيونيستي به تدريج به گشودن جبهه‌اي نيرومند عليه اسرائيل و در كنار نيروهاي فلسطين تبديل شده آمريكا و دولتهاي اروپائي همانند جنگ رمضان ناگزير از لشكركشي به لبنان به حمايت از تجاوز اسرائيل بر آمدند.
انفجار مقر نيروهاي آمريكايي و فرانسوي در بيروت (23 اكتبر 1983) بوسيله "سازمان جهاد اسلامي" پاياني بود بر حضور ناميمون نيروهاي چند مليتي در اين كشور، پس از فرار نيروي نظامي قدرتهاي غربي از لبنان، در پي يك سلسه عملياتهاي مداوم حزب‌الله در كنار مقاومت مردم و دولت اين كشور و مبارزين فلسطيني سرانجام، اسرائيل تن به شكستي فاحش داد و مجبور به عقب‌نشيني از جنوب لبنان و اراضي اشغالي اين كشور گرديد.

عمده‌ترين مشكلي كه به عنوان عاملي مؤثر در عدم تحقق اهداف فلسطينيان در مبارزات درازمدت آنان تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي رخ نموده است فقدان حاكميت فلسفه و انديشه‌اي منسجم و ايدئولوژي‌اي هماهنگ و متناسب با فرهنگ ديني و رويكرد فطري مردم مسلمان فلسطين در عرصه فعاليتهاي احزاب و سازمانهاي مبارز فلسطيني بوده است. آدمها و نشانه‌ها و شعارها و همچنين اساسنامه‌ها و مواضع غالب گروههاي فلسطيني مبارز در اين مقطع نشانگر آن است كه مباني فكري و ايدئولوژي مبارزاتي و خط مشيهاي سياسي آنها بيشتر تابع فضاي حاكم بر نوع مبارزات رهائي‌بخش در دوران جنگ سرد دو ابرقدرت شرق و غرب و متأثر از گرايشهاي سياسي كشورهاي حامي در بلاد عربي و وابستگيهاي اين كشورها به بلوكهاي سياسي آن روز جهان بوده است.
قوميت و ناسيوناليسم عربي، سوسياليسم بر آمده از نزديكي برخي از دولتهاي خط مقدم بااتحاد جماهير شوروي سابق و حتي كمونيسم و مكتبهاي ضد ديني و يا غيرديني و در برخي موارد سلفي‌گري افراطي و فرقه گرايي مذهبي، از جمله انديشه‌هاي ناكار آمد و غيرمتجانس با فرهنگ بومي و ملي اكثريت مردم فلسطين بوده‌اند كه هر يك از احزاب حاضر در عرصه حيات سياسي و مبارزاتي گروههاي فلسطيني - و در مواردي لبناني نيز - يكي از اين مكتبها و انديشه‌ها را نمايندگي مي‌كرده‌اند. واضح است كه در چنين شرايطي فعاليت گروههاي سياسي، فاقد پشتوانه حمايت توده‌هاي مردم فلسطين و نابرخوردار از حمايت افكار عمومي 5/1 ميليارد نفوس مسلمانان جهان بوده است. وجود گرايشهاي سياسي و عقيدتي متضاد و بهره‌برداري كشورهاي حامي، موجب بروز درگيريهاي خونين و حوادثي تلخ بين گروههاي فلسطيني و لبناني گرديد كه بيان آنها خارج از مجال اين مقاله است.

پيروزي انقلاب اسلامي در ايران كه با اهداف خالص ديني و به منظور حاكم ساختن احكام اسلام و كوتاه كردن دست آمريكا و غرب از كشور ايران و اسقاط نظام هم‌پيمان اسرائيل و رژيم استبدادي شاه صورت پذيرفت؛ به عنوان ظهور راه سومي در جهان دو قطبي آن روز تلقي شده و با توجه به ابعاد جهاني پيامهاي راهبر كبير انقلاب كه احياي فرهنگ ديني و نفي سلطه‌پذيري، و بر هم ريختن مناسبات ظالمانه حاكم بر سياست جهاني و احياي سنن و شعائر اسلامي همچون حج ابراهيمي و برائت از مشركان، و نابودي رژيم نامشروع صهيونيستي و آزادي قدس، و دفاع از نهضت‌هاي آزادي بخش در جهان و جنبشهاي اصيل در بلاد اسلامي، و نهضت بازگشت به معنويت و ارزشهاي متعالي اديان الهي از مشخصه‌هاي بارز آن بود، آمريكاييان و جهان غرب از اين پديده به زلزله‌اي در اركان ثبات و امنيت دلخواه خويش تعبير كردند و باتمام توان به مقابله با آن پرداختند، اما ملتها خصوصاً افكار مسلمانان جهان به استقبال ظهور حكومت آزادي خواه و مستقل ديني در ايران برخاستند. تلاش آمريكا و غرب در فرقه‌اي معرفي كردند انقلاب ايران، كه از سوي دولتهاي وابسته در برخي كشورهاي عربي نيز همراهي مي‌شد، نتوانست مانع صدور معنوي انقلاب و پيامهاي آزاديخواهانه آن شود. حضور ابوعمار و هيئت فلسطيني همراه در نخستين روزهاي پيروزي انقلاب در ايران و استقبال پر شكوه مردم و مسئولين ايراني و بازتاب وسيع آن در آن زمان كه هنوز وي رهبر يك سازمان چريكي مبارز عليه اشغالگران شناخته مي‌شد و تعطيلي سفارت رژيم صهيونيستي و واگذاري آن به نمايندگان فلسطيني حكايت از آن داشت كه امام خميني بر پيگيري و تحقق اهداف و وعده‌هاي خويش در دفاع همه جانبه از حقوق ملت فلسطين مصمم است.

اعلام روز جهاني قدس از سوي امام خميني در آخرين جمعه ماه رمضان هر سال نويدبخش تحركي تازه براي بازگرداندن مسير مبارزات ملت فلسطين و حمايتهاي جهان اسلام به سرچشمه اصلي آن يعني تكيه بر ايمان ديني و بسيج امكانات جهان اسلام براي آزادي قدس مغصوب بود. تحميل جنگ هشت ساله به ايران كه با هدف سقوط انقلاب اسلامي و تجزيه ايران و جداسازي ايران از پيكره جهان اسلام صورت گرفته بود مانع از پايداري امام خميني و نظام اسلامي ايران بر مواضع اصولي خويش در قبال ملت فلسطين و مخالفت با آمريكا و اسرائيل نگرديد. پيامها و اهداف امام و انقلاب اسلامي به تدريج تأثير خويش را در لايه‌هاي طبقات مختلف جوامع اسلامي بر جاي نهاد و موجي از بيداري و نهضت بازگشت به فرهنگ ديني پديد آورد. تشكلهاي نو تأسيس با تكيه بر گرايش خالص ديني و و نفي اثرپذيري از مكتبهاي بيگانه رو به فزوني نهاد. احزاب ديني و گرايشهاي اسلامي در بسياري از ممالك عربي و اسلامي حضور نيرومند خويش را به نمايش گذاردند. و در اين ميان در خط مقدم جبهه جديد مبارزه با صهيونيسم، ظهور پديده انتفاضه فلسطين و حزب‌الله لبنان و سازمان جهاد اسلامي و ديگر سازمانهايي كه با تجربه اندوزي از واقعيتهاي انقلاب اسلامي در ايران و با تكيه بر ايمان به خدا و پشتوانه حمايتهاي ديني مسلمانان جهان، اهداف و تشكيلات خويش را سازماندهي و يا بازسازي كرده و به مبازره‌اي روياروي با اشغالگران فلسطين تا مرز دست زدن به عمليات استشهادي و توسعه آن روي آورده‌اند را مي‌توان از دست آورد‌هاي بارز ناكامي آمريكا در جلوگيري از نفوذ اسلامي انقلابي بر شمرد.

نگاه متمايز امام خميني به قضيه فلسطين:

نگاه امام خميني و انقلاب اسلامي به بحران خاورميانه و قضيه فلسطين، نگاهي است خردمندانه و منطبق با ايات قرآني و مباني ديني و خواست فطري مردم فلسطين و افكار عمومي ملتهاي مسلمان و كاملاً متمايز با مواضع و تحليلهاي بسياري از دولتهاي عربي و متفاوت با مواضع تحليلگران غرب‌زده. از آنجا كه موضع انقلاب اسلامي و رهبري آن چه در زمان مبارزه با رژيم شاه و چه در عصر بعد از پيروزي انقلاب همواره ثابت بوده است و بعد از رحلت امام نيز رهبري معظم انقلاب و رياست جمهوري و ديگر مسئولين نظام جمهوري اسلامي بر همين مواضع پايداري كرده‌اند؛ لازم مي‌دانم در پايان اين مقاله خطوط كلي انديشه راهبر كبير انقلاب اسلامي و اصول و مواضع غيرقابل تغيير امام خميني در قبال مسأله فلسطين، كه برگرفته از سخنرانيها و پيامها و سيره عملي ايشان است را، فهرست‌وار بر شمارم بدان اميد كه در شفاف‌سازي تمايز خط امام در قبال فلسطين با خطوط و گرايشهاي ديگري كه چه بسا با همين پوشش، اما خلاف روح و فرهنگ حاكم بر انديشه امام خميني عرضه گردد، كمك كرده باشم.

خوانندگان محترم، مستندات آنچه كه به عنوان مواضع امام خميني برمي شمارم را مي‌توانند با مراجعه به آثار امام خميني بويژه كتاب "فلسطين از ديدگاه امام خميني" از سري كتابهاي اثار موضوعي امام كه به زبانهاي مختلف نيز ترجمه شده است ملاحظه نمايند.
اهم مواضع و ديدگاههاي امام خميني:

(آنچه كه ذيلاً آمده است برداشت نويسنده مقاله از مجموعه مواضع امام خميني درباره فلسطين است، نه عين اظهارات امام)

سرزمين فلسطين متعلق به فلسطينيان و ساكنان بومي آن و جزئي از پيكره جهان اسلام، و بيت‌المقدس قبله اول مسلمين و از مقدس‌ترين اماكن ديني مسلمانان جهان است.

غصب فلسطين و قدس شريف و بيرون راندن صاحبان اصلي اين سرزمين و جايگزيني صهيونيستهاي مهاجر و جنايتهاي بي‌شماري كه در مسير آوارگي مسلمانان و استقرار غاصبان به وقوع پيوسته است برخلاف تمامي موازين انساني و برخلاف نصوص تمام اديان توحيدي و برخلاف حقوق بشر بوده است و بر اساس نص ايات قرآن كريم و موازين اديان الهي و حقوق اوليه بشر، مبارزه براي بيرون راندن متجاوز و بازگشت تمامي آوارگان فلسطيني و آزادسازي سرزمينهاي غصب شده، حق مسلم و مشروع اوليه فلسطينيان است.

با توجه به قداست تاريخي و فرهنگي فلسطين و سوابق و تعلق خاطر امت اسلامي به اين سرزمين مقدس و باتوجه به اينكه غصب فلسطين و بحران ناشي از آن جنبه جهاني به خود گرفته و مسلمانان و دولتهاي اسلامي از اين ناحيه خسارتهاي عظيمي ديده‌اند، باز به حكم همان نصوص قرآني و حقوق ديني و انساني، حمايت همه جانبه از مبارزات ملت فلسطين تا آزادي آن به مثابه يك تكليف الهي، انساني و ملي است و بي‌تفاوتي در مقابل آن گناه كبيره‌اي است كه آثار آن به زيان مصالح كل جهان اسلام و منافع ملي يكايك دولتهاي اسلام رقم خواهد خورد.

اساس موجوديت رژيم نژادپرست و جنايتكار صهيونيستي اسرائيل طبق موازين بين‌المللي و واقعيتهاي غيرقابل انكار، از آنجا كه مولود دسايس استعمار و پا گرفته براساس زور و تجاوز و غصب و جنايات بوده است رژيمي است نامشروع كه با هيچ منطق انساني و عقلاني و ديني نمي‌توان وجهي براي مشروعيت آن فراهم ساخت. آنچه كه از سوي متفقين و آمريكا در رسميت بخشيدن به اين رژيم صورت گرفته است و در زير سايه سلاح و زور و غلبه قاهرانه و توأم با زير پا نهادن صدها حق از حقوق انساني اهالي مظلوم فلسطين بوده است و اين اقدام تجاوزكارانه فاقد الفباي مشروعيت‌بخشي به يك نظام سياسي است.

محور رژيم نامشروع و غاصب و استيفاي حقوق به غارت رفته فلسطينيها و آزادي قدس شريف و تمامي اراضي اشغالي و حاكميت صاحبان فلسطين بر سرزمين خويش خواسته مشروع و تخطي‌ناپذير امت اسلامي و مردم فلسطين است و هرگونه انحراف از اين آرمان حق‌طلبانه خيانت به مظلومين فلسطين و خيانت به حقوق كل امت اسلامي است.

اين آرمان به حكم عقل و فطرت و به استناد واقعيتها از سوي افكار عمومي آزاديخواهان جهان و پيروان ديگر اديان الهي حمايت مي‌شود و به منزله حق مورد مطالبه جامعه انساني نيز تلقي ميشود.

استعمار انگليس و همدستي و حمايتهاي همه جانبه دولت آمريكا از بدو انعقاد نطفه نامشروع صهيونيسم تا به امروز مهمترين عامل عدم دستيابي ملت مظلوم فلسطين به حقوق خويش بوده است و تمامي جنايتهايي كه اسرائيل هم در آغاز غصب فلسطين و هم در طول دوران استيلاي غاصبانه خود روا داشته و مي‌دارد به پاي بانيان و حاميان آن نيز نوشته مي‌شود و دو دولت مذكور و ديگر دولتهايي كه در برابر حق غصب شده فلسطينيها به حمايت از اشغالگر برخاسته‌اند در قبال ملت فلسطين و جهان اسلام و افكار عمومي جهان مسئول مي‌باشند.

تنها راه آزادي فلسطين به استناد واقعيتهاي تلخ گذشته و موفقيتهاي شيرين بدست آمده در برخي از عرصه‌هاي مبارزه و به استناد ايات قرآن و فرامين الهي در باب وجوب دفاع از عزت و شرف و مال و وطن و حقوق خويش، از رهگذر جهاد مستمر با مجاوزين و بهره‌گيري از تمام امكانات و ظرفيتها و رويارويي مستقيم با اشغالگران با تكيه بر ايمان خالص ديني و اعتماد به وعده نصرت الهي و اتكاء به گرايشهاي خالصانه و حمايتهاي بيدريغ مردمي ميسر است و راهي جز نبرد با متجاوز و واداشتن او و حاميانش به تسليم در ميدان

عمل وجود ندارد. پيروزي انقلاب اسلامي ايران، شكست آمريكا و رژيم متجاوز به ايران در جريان جنگ تحميلي و صدها وقايع رخ داده در گذشته و حال تاريخ جهان حاكي از عملي شدن اين آرمان است و نااميدي از آن خلاف روح تعبّد و استعانت از خداوند است. درماندگي آمريكا و اسرائيل در جريان اوجگيري انتفاضه فلسطين نشانه‌اي است بر صحت اين مدعا.

تن دادن به سازش و تسليم ذليلانه در مقابل دشمن و پذيرش موجوديت رژيم صهيونيستي خيانت به آرمان اسلامي و حقوق ملت فلسطين است و هيچ گروه و سازمان و دولت و نهادي حق ندارد در غياب نظر تمامي صاحبان واقعي فلسطين و امت اسلامي كه در قضيه فلسطين دخيل و ذيحق مي‌باشند، سرنوشت سالها مبارزه با اشغالگران و خون هزاران شهيد مظلوم فلسطيني را به بازي گرفته و براي حكومت چند روزه دنيايي خويش بر سر آرمان اسلامي تن به مصالحه ذلت بار بدهد. حرف نهايي در عرصه جهاد با متجاوزان و شيوه‌هاي آن را رنجديدگان مظلوم فلسطيني و يكايك مردم اين سرزمين و افكار عمومي امت اسلامي و ملتهاي مسلمان مي‌زنند نه زد و بندهاي پشت پرده دولتها و احزاب سياسي غير مردمي.

در كار زار نبرد با اشغالگران همچون تمامي صحنه‌هايي كه پاي مصالح ملتها و امتها در ميان است اتحاد همه مبارزين حول اهداف مشترك و وحدت كلمه حول وظيفه ديني كه پرهيز از اختلاف و تفرقه، رمز پيروزي و موفقيت است و اختلافهاي سليقه‌اي و قومي و حزبي و رفتاري نمي‌بايست بستر درگيري نيروها و هدر رفتن امكانات و بهره برداري دشمن را فراهم سازد. توجه هميشگي به اين اصل اساسي ضمن پايبندي به اصول و ارزشهاي حاكم بر جهاد مقدس كه كليد پيروزي نهايي است هوشياري و وظيفه‌شناسي فوق‌العاده‌اي مي‌طلبد كه ملت رشيد فلسطين به لحاظ سابقه پرافتخار فرهنگي و تاريخي خويش از آن بهره مندند. اختلافات و انحرافات را بايد در درون حل كرد و از هرگونه اقدام تفرقه‌انگيزي كه به كاهش توان مقابله با دشمن صهيونيستي و بهره برداري او منتهي شود پرهيز نمود.

به اقدامات سازمانها و نهادهاي بين‌المللي كه آشكارا در تيول قدرتهاي بزرگند و همچنين به اقدامات دولتهاي وابسته و غير مردمي اميد بستن و راه حل نهايي و آزادي كامل سرزمينهاي غصب شده را از آنان خواستن اميدي است واهي و بي‌ثمر؛ اتكاء جهاد اسلامي مي‌بايست بر نقش آفريني نيروهاي اصيل مردمي و دست‌آوردهاي ميدان نبرد با متجاوز باشد. تلاش براي افزايش بيداري اسلامي و فشار افكار عمومي دولتها در حمايت عملي از جهاد و دفاع از حقوق فلسطين در سازمانهاي بين‌المللي براي انتقال واقعيتها به مردم جهان و دولتها و فعاليتهاي ديپلماتيك زماني ارزشمند و مفيد است كه عنصر جهاد و مبارزه به عنوان تكليف الهي و آرمان تداوم انتفاضه تا آزادي فلسطين در ميدان عمل فعال بوده و متن حركت را همين عنصر ايمان و جهاد سازماندهي كند.

سعادت و عزت دنيا و آخرت دولت و ملت ايران در گرو اداي تكليف شرعي خويش و حمايت مداوم از دفاع مشروع و جهاد مقدس ملت مظلوم و همكيش فلسطين است و انحراف از اين سياست علاوه بر آنكه در پشگاه خداوند گناهي نابخشودني تلقي مي‌شود و بر طبق حديث نبوي شريف اينكه فرياد ياللمسلمين ملت مظلوم فلسطين بلند است، پشت پازدن به تكليف ديني حمايت از آنان خروج از جرگه مسلمانان واقعي است، علاوه بر آن، اين رويگرداني خلاف مصالح و منافع ملي است. و اين تكليف متوجه تمام دولتها و ملتهاي اسلامي است.
مردم و مسئولين نظام جمهوري اسلامي ايران براي هميشه در كنار ملت مظلوم فلسطين و حامي مبارزات اسلامي و مشروع آنان خواهند بود.
.....................................................................................
منبع: سايت شارح
 چهارشنبه 3 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن