واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بخش دوم و پاياني/بررسي فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام
گروه خبرنگاران افتخاري / احسن ميرزايي : قرآن با تعبيرات و بيانات گوناگون انسان را دعوت ميكند كه اساس زندگي خود را مطابق احكام دين و مقررات الهي بنا كند و از پيروان اسلام مؤكدا ميخواهد براي دفاع از دين و مقررات الهي به پا خيزند.
خداوند در سوره حديد ميفرمايند: «همانا پيامبران خود را با ادله و معجزات (به خلق) فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان عدل نازل كرديم تا مردم به راستي و عدالت گرد آيند و آهن (و ديگر فلزات) را كه در آن هم سختي و كارزار و نيز منافع بسيار بر مردم است براي حفظ عدالت آفريديم.»
بنابراين قرآن با تعبيرات و بيانات گوناگون انسان را دعوت ميكند كه اساس زندگي خود را مطابق احكام دين و مقررات الهي بنا كند و از پيروان اسلام مؤكدا ميخواهد براي دفاع از دين و مقررات الهي به پا خيزند و با آنهايي كه قصد دارند زندگي انسانها را به فساد بكشند و خود را قيم مربي و مصلح جلوه دهند و جوامع انساني را براي نيل به اهداف پست و پليد خود استثمار كنند، مبارزه كنند و چنانچه انسان نظام زندگي اختياري خود را با نظام تكويني وجودش هماهنگ كند، يعني در زندگي فردي و اجتماعي تابع نظام و مقررات همان ناظم و خالق حقيقياش باشد، به طور كامل به اهداف وجودي و كمالات انسانيش نايل ميشود.
قرآن مجيد براي جلب توجه انسان به اين نكته حياتي ميفرمايند: «و اوست خدايي كه براي شما بندگان گوش و چشم و قلب آفريد.»؛ يعني ابزار حيات و ادامة آن را كه دستگاه شنوايي و بينايي و نيروي فكر و ادراك است به تو عطا فرمود)، و در جاي ديگر ميفرمايند: «و باز يكي از آيات لطف الهي اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي بيافريد كه در بر او آرامش يافته با هم انس گيريد و ميان شما رأفت و مهرباني برقرار فرمود» و باز ميفرمايند: «و خواب را براي شما مايه قوام حيات و استراحت قرار داديم» و نيز فرموده است: «او خدايي است كه همه موجودات زمين را براي شما خلق كرد» و در جاي ديگر ميفرمايند: «خداي ما آن كسي است كه او همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشيده، سپس به راه كمالش هدايت كرده است»
نظير اين آيات در قرآن بسيار است كه تأمين همه وسايل و ابزار حيات براي انسان را متذكر ميشود و اينكه او را آفريده و خود به نيازمنديهايش آگاهي كامل دارد و آنها را به او يادآوري و برايش فراهم ميكند و اينها همه در زندگي تكويني و غير اختياري انسان است، اما در مورد تعيين نظام و برنامه زندگي اختياري، بشر هم فقط خالق يكتاي هستي را درخور و شايسته اين امر دانسته و اوست كه با علم و قدرت مطلق خود، قوانين جامع و كاملي را ارائه فرموده است كه ضامن تأمين سعادت واقعي انسان است.
خداوند در اينباره ميفرمايند: «اوست خدايي كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد.» و در جاي ديگر ميفرمايند: «اوست خدايي كه بر بنده خود (محمد مصطفي«ص») آيات روشن نازل كرد تا شما بندگان را از ظلمات (جهل و عصيان) بيرون آورد و به نور(علم و ايمان) رهبري كند.» و نيز ميفرمايند: «خدا در عالم به خلق حكم ميكند و غير او آنچه را به خدايي ميخوانند هيچ حكم(و اثري) در جهان نتواند داشت.»
و در سوره زمر فرموده است: «و آنان كه از پرستش طاغوت دوري جسته و به درگاه خدا با توبه و انابه بازگشتند آنها را بشارت و مژده رحمت است.» و درجاي ديگر گوشزد ميفرمايند: «بگو آيا غير از خدا را به ياري و دوستي برميگزينيم؟ (در صورتيكه) آفريننده آسمانها و زمين خداست.» و آيات بيشمار ديگري كه با لحنهاي گوناگون ميكوشد تا انسان رابه اين حقيقت متوجه سازد كه براي نيل به سعادت واقعي بايد راه و نظام زندگي خود را از تنها منبع فيض و رحمت، يعني خالق و پروردگار جهان هستي دريافت كند و غير او را بر خود ولي و قيم قرار ندهد و تحت سلطه و حاكميت غير خدا در هيچ زمينهاي واقع نشود.
قرآن كريم گاهي الگوهايي را نام ميبرد كه در طول زندگي پرفراز و نشيب خود بيتابانه و بيوقفه و قهرمانانه به جهاد و تلاش در راه خدا به معني تمام كلمه برخاستهاند و توانستهاند بر پايه ايمان و عشق به خدا پيروزمندانه از صحنههاي نبرد بيرون آيند و به عنوان شاهدان عيني درآيند و سرمشق و الگوي انسانها و شايسته مقام رهبريت شوند.
سوره يوسف بيانگر تلاش و جهاد در صحنه زندگي براي خدا از سوي يك انسان است، حضرت يوسف(ع) كه در مقابل جور و ستم برادران بردباري پيشه كرد و لحظهاي از ياد خدا غافل نشد و مورد تحقير مصريان قرار گرفت و در بازار بردهفروشان به معرض فروش گذاشته شد و در تمام اين آزمايشهاي الهي هيچگاه بيتابي از خود نشان نداد و با ياد پروردگار و اتكا به رحمت او همچنان استقامت كرد و پايداري ورزيد تا اينكه بحرانيترين و پرطوفانترين صحنه مبارزه با نفس را، آنگاه كه ملكه مصر با طنازي و زينت و آرايش تمام عيار او را به كاميابي از خويش دعوت كرد، با مؤفقيت پشت سر گذاشت و دائما از صحنههاي جهاد و مبارزه يكي پس از ديگري پيروزمندانه بيرون آمد تا اينكه طاغوتيان دست به دست هم داده و با جمعي از زنان اشراف مصر به سوي يوسف(ع) هجوم بردند تا بتوانند با اين توطئه او را شكست داده، به اسارت خود درآوردند، ولي بالاخره ناكام ماندند و يوسف پيروزمندانه مدال «انّه من عبادنا المخلصين» را به خود اختصاص داد و علم رؤيا و مقام رسالت الهي به او اعطا شد و سرانجام او را به خاطر جبران ناكاميها و شكست خودشان به زندان انداختند.
در اين صحنه نيز يوسف(ع) دست از مبارزه بر نداشت و با به كارگيري منطق و استدلال با همنشينان زندانيش كه از جنود طاغوت و پيروان باطل بودند، وارد بحث شد و احقاق حق شد و خطاب به همراهانش ميفرمود: اي دو رفيق زندان (من از شما ميپرسم) آيا خدايان متفرق بيحقيقت (مانند بتان و فراعنه و غيره) بهتر در نظام خلقت مؤثرند يا خداي يكتاي قاهر؟ سؤالي است كه فطرت آدمي را بيدار ميكند كه خدا يكي است، پس اين اربابان گوناگون از كجا آمدند؟ آنكه شايستةمقام ربوبيت است فقط خداوند قاهر است و هر بدبختي و فساد و خونريزي و اختلافي كه دامنگير بشر شده به وسيله مدعيان ربوبيت بوده و هست.
اين غاصبان حق حاكميت الهي با خدعه و نيرنگ و قهر و زور، در طول تاريخ، جوامع انساني را به فساد و تباهي كشيدهاند. اين اربابان زمين لحضهاي از اميال و هواهاي خود خلاصي نيافته، براي حفظ قدرت خود و كوبيدن هر قدرت احتمالي، كه سلطه آنها را تهديد كند، تلاش كردهاند و در مقابل رسولان و پيامآوران الهي و پيروان آنان صفآرايي كردهاند و حال آنكه خداوند متعال از همه جهانيان بينياز است و از ارسال پيغمبران و فرو فرستادن اديان آسماني جز اصلاح و تقوا و عمران و آبادي زمين و ارشاد انسان در مسير كمال و رسيدن به هدف نهايي حيات منظوري در كار نيست، حتي بخش مخصوص عبادات را كه واجب فرموده است به خاطر اصلاح جانها و دلها و افكار بشر است، وگرنه ذات مقدس او بينياز از عبادات انسانهاست.
سپس يوسف(ع) در دنباله سخن چنين ميگويد: و تنها حكمفرماي عالم وجود خداست و (به شما بندگان ) امر فرموده است كه جز آن ذات يكتا كسي را نپرستيد، اين آيين محكم است، ليكن اكثر مردم بر اين حقيقت آگاه نيستند. بنابراين، حكم به مفهوم تشريع قانون و برنامه زندگي انسان مخصوص ذات اقدس حق است، زيرا الوهيت و خالقيت خاص اوست و كساني كه ادعاي صلاحيت حاكميت و قانونگذاري براي بشر دارند با صفات خاص حضرت حق به مبارزه برخاستهاند، اما لازمه اين ادعا آن نيست كه مدعي الوهيت هم باشد و بگويد: «أنا ربكم الأعلي» (همانطوري كه فرعون مدعي شد)، بلكه همين قدر كافي است كه آيين و شريعت الهي را از صحنه زندگي كنار زند و از خود و يا از منابع ديگر بشري الگو و فرهنگ زندگي را انتخاب كنند.
در نظام اسلام مصدر قانون فقط خداست و حاكم اسلامي مبلغ و راهنما و مجري و تنفيذكننده قوانين الهي است و از آنجا كه انسان در زندگي فردي و اجتماعي لزوما بايد تن به عبوديت و حاكميت قانون و نظام بدهد و چنانچه از اديان و شرايع الهي پيروي نكند بيدرنگ به عبوديت و اسارت اميال و شهوات بيحد و حصر خود يا ديگر انسانها دچار خواهد شد و در نتيجه امتياز انسان بودن را از دست داده به مرتبه حيوانيت سقوط خواهد كرد.
چهارشنبه 3 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]