پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850052238
سنگسار «ثريا.م» به زودي اكران مي شودسكانس جديد اسلام ستيزي درهاليوود
واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: سنگسار «ثريا.م» به زودي اكران مي شودسكانس جديد اسلام ستيزي درهاليوود
ايزد مهرآفرين
گروه فرهنگي- به رغم اين كه اسلام يكي ازسه دين ابراهيمي است، در جامعه غرب شناخت اندكي از اين دين وجود دارد و سوء تعبيرهاي بسياري از آن صورت گرفته است.
واژه اسلام به مفهوم " صلح وآرامش " است اما تنها نگاهي به رويكرد فيلمهاي سينمايي و رسانههاي غربي نشان مي دهد كه از اين واژه در كنار واژههايي چون " اسلام افراطي "، " اسلام راديكال " و" تروريست اسلامي " استفاده مي شود.اين واژهها به همراه تصاويري كه در فيلمهايهاليوودي ارائه مي شوند، كافي هستند تا هراس را در دل هر شهروند غربي به وجود آورند چرا كه پنداره اي كه در ذهن آنها شكل گرفته نمايانگر مردي با چشمهاي فراخ است كه ظاهري آشفته دارد ودر يك دست سلاح دارد و در دست ديگرش كتاب مقدس مسلمانان است.
شايد بتوان گفت كه تصويرسازي از مسلمانان به زمان جنگهاي صليبي بازمي گردد، زمانيكه مادران كودكانشان را ازمسلمانان باديه نشين مي ترساندند اما امروزه اين امر وجه تازه اي يافته است.هاليوود در طول ساليان متمادي نشان داده كه تمايل دارد ازحضوركاراكترهاي عرب و مسلمان در نقشهاي منفي استفاده كند. اين گونه است كه مسلمانان را درغالب تروريستهايي معرفي مي كند كه به منزله تهديدي جدي براي يك سرزمين ويا گهگاه تمامي دنيا به شمارمي روند.
فيلم هاي ضد ايراني - اسلامي
روند توليد فيلمهاي ضد ايراني در سالهاي اخير اگرچه زمانهايي كم رنگ شد ولي هميشه تداوم داشته و دنبال شده است. بعد از پخش فيلم "اسكندر" اليورعلي رغم توهينهاي آشكارش به تاريخ ايران و ايرانيان، آنچنان واكنشهاي جدي از داخل كشور در مقابل آن شكل گرفته نشد. تنها گروهي از زرتشتيان خارج كشور معترض بودند كه چرا در تيتراژ فيلم آرم و نشانه "فروهر" در زير نام و تصوير اسكندر مي آيد. حتي گروهي از دوستان سينمايي نويس و نشريه دار، همچنان شيفته اليور استون، صفحات بسياري در مدح فيلم سياه كردند و آن را از بهترين آثار سينمايي سال خواندند. فيلمي كه از فرط ضعف ساختاري و محتوايي، نامزد دريافت 6 جايزه تمشك طلايي گرديد!همين ماجرا در مورد فيلم "خانه اي از شن و مه " نيز اتفاق افتاد كه توهيني آشكار به ايرانيان بود، ايرانياني كه در فيلم، خانه آمريكاييان را اشغال مي كردند و بر سر همان خانه اشغالي به دلالي مي پرداختند!! اما متاسفانه در مورد همين فيلم هم بسياري از دوستان به به و چه چه گفتند و مفتون حضور بازيگري ايراني (شهره آغداشلو) در فيلم، ستارهها به آن دادند. در حالي كه فيلم مذكور هم آنقدر ضعيف ارزيابي شد كه به كرات در نوشتههاي مختلف مورد نقد منتقدان معتبر خارجي قرار گرفت.
بعد از فيلمهاي "300 "،"پرسپوليس"،"بدون دخترم هرگز" و "اسكندر"،هاليوود در جديدترين اقدام ضد ايراني و اسلامي خود به توليد فيلمي با مضموني تخيلي از سنگسار در ايران پرداخته است.فيلم به كارگرداني سيروس نورسته كه براساس كتابي نوشته فريدون صاحب جم به زبان فارسي مي باشد، تازه ترين اثر ضد ايرانيهاليوود است.
در حالي كه سير داستان اين فيلم مضحك و غيرقابل باور است، دست اندر كاران اين فيلم بر واقعي بودن اين داستان اصرار دارند.
در اين فيلم كه در روستايي نامشخص در ايران روي مي دهد، قربانعلي همسر ثريا، با وجود وضع مالي نامناسبش، قصد ازدواج با دختري 14 ساله دارد و از اين رو تصميم به طلاق ثريا كه داراي 4 فرزند است، مي گيرد.
قربانعلي با مخالفت ثريا مواجه مي شود، در اقدامي مضحك به روحاني روستا روي مي آورد و از وي درخواست كمك و تهمت دروغ زدن به ثريا و سنگسار وي را مي نمايد!
بنابراين گزارش اين فيلم داستان را از زبان زهرا، خاله ثريا براي يك خبرنگار فرانسوي كه ماشين اش در حوالي روستا خراب شده است تعريف مي كند؛ تا بلكه اين خبرنگار فرياد مظلوميت زنان ايراني را به گوش جهانيان برساند!
شايان ذكر است كه اين فيلم، اولين فيلم ضد ايراني - اسلاميهاليوود نيست و پيش تر فيلمهايي هم چون با بازي آرنولد شوارتزينگر،، ، ، و 300 نيز ساخته شده است.
يكي از نقشهاي كليدي اين فيلم سينمايي را شهره آغداشلو بازيگر ايراني ايفا مي كند كه به بازي در فيلمهاي ضد ايراني شهره است و اين اولين ايفاي نقش او در فيلمي ضد ايراني نيست. آغداشلو همسر سابق آيدين آغداشلو، نقاش و گرافيست ايراني بود و هم اكنون همسر هوشنگ توزيع، نويسنده و كارگردان بهايي مسلك و بازيگري است كه به صهيونيستها نزديك است.
آغداشلو در سال 2004 و علي رغم بازي كوتاه و كم اثرش در نقش يك شخصيت فرعي در فيلم با حمايت صهيونيستها، كانديداي برنده جايزه اسكار شد. وي همچنين در فيلم كه چهره اي تروريستي از ايران ارائه مي دهد، بازي كرده است. او پيش تر در مصاحبه اي اظهار داشته بود: !
آغداشلو پيش از اين در فيلم روياي مونا بازي كرده كه هنوز به نمايش در نيامده است و زندگي مونا محمودنژاد، دختر 17 ساله بهائي كه در سال 1983 همراه با 9 زن بهائي ديگر در شيراز به دار آويخته شد، را روايت مي كند.
اين فيلم را مل گيبسون بازيگر، كارگردان و تهيهكننده نامدارهاليوود تهيه ميكند. اين فيلم پروژهاي 10 ميليون دلاري است كه كمپاني آيكون پروداكشن كه متعلق به مل گيبسون است آن را تهيه ميكند. فيلمبرداري روِياي مونا به جاي شيراز در كشور جزيرهاي مالت در جنوب اروپا انجام ميگيرد. در اين فيلم كيشا كسل هيوز،در نقش مونا، شهره آغداشلو در نقش فرخنده مادر مونا، كس انوار در نقش خالد بازجوي مونا و نازنين افشين جم (خواننده و دختر شايسته كانادا) در نقش طاهره، يكي ديگر از زنان اعدامي، بازي خواهند كرد.
سينما وسياست
آنگونه كه در كتاب موج سوم تافلر بيان مي شود جهان درعصر حاضر وارد دوره سوم يعني دوره ارتباطات و مبادله اطلاعات شده. جهان امروز، جهان تصوير است و عمدهترين مصداق اين تصوير، سينماست. سينما در عصر حاضر يكي از مهمترين ابزارهاي هنري و صنعتي در راستاي گسترش هويت، فرهنگ و انديشه مورد نظر، ارزيابي شده است. پستمن در كتاب زندگي در عيش، مردن در خوشي سه دوره يا سه سپهر را براي انتقال معلومات ذكر ميكند: دوره انتقال معلومات به وسيله زبان، دوره مكتوب و بالاخره دوره تصوير (سينمايي و تلويزيوني.)
امروزه نه تنها قدرتها از عنصر تصوير بالاترين استفاده را ميكنند، بلكه ذهنيت مخاطبها هم چنين قدرت و جايگاه پذيرشي را دارد. ما در شبانهروز بين 78 تا 79 درصد اطلاعات دريافتي را از چشممان به دست ميآوريم. طبق تحقيقاتي كه طي 10 تا 15 سال گذشته صورت گرفته، انسان با نيمكره راست مغزش با اطلاعات برخورد شهودي ميكند و اين اطلاعات، بزرگترين و عميقترين تاثيرات را روي شخصيت انسان ميگذارد. بنابراين، تصوير، كارآمدترين عامل نه تنها براي انتقال معلومات، بلكه براي تاثيرگذاري روي شخصيت و روان افراد است.
كار ديگر تصوير و سينما، درگير كردن احساس و ادراك به صورت توامان است. وانگهي، تصوير يك زبان بينالمللي است كه حتي بدون دانستن زبان و كلام ديگري ميتوان از طريق تصوير، پيام را به همه كس در هر شرايطي منتقل ساخت، زيرا حدي از فهم و ادراك در تمام انسانها مشترك است. يكي از اهداف اصلي غرب، جلب افكار عمومي است. در فضايي كه دموكراسي اصل ميشود، راي عمومي قدرتساز است و به همين دليل بايد روي افكار عمومي تاثيرگذاري كرد. جهت دهي افكار عمومي بوسيله رسانههاي جمعي انجام مي گيرد.
پنتاگون وهاليوود
پنتاگون وهاليوود از ديرباز همكاري تنگاتنگي با يكديگر داشتهاند، چرا كه در اختيار نهادن تجهيزات لازم و حمايت از اكران فيلمهايهاليوود از يك سو و ساخت فيلمهاي همسو با اهداف پنتاگون از سوي ديگر، همكاري نزديك دو طرف را رقم زده است. پنتاگون در مورد تغيير فيلمنامهها، حذف مسايل واقعي اما ناخوشايند، سانسور جنايات جنگي و پرهيز از نشان دادن صحنههاي استعمال موادمخدر و مشروبات الكلي، عملاً به يك جريان گسترده خود سانسوري در ايالات متحده دامن ميزند. البته هدف نهايي آنان از اين اقدامات كمك به ايجاد يك تصوير ذهني مطلوب از ارتش در اذهان مخاطبان به ويژه كودكان و نوجوانان كه سربازان آينده ارتش ايالات متحده هستند و همچنين نمايندگان كنگره كه بايد همه ساله بودجه هنگفت نيروهاي پنجگانه ارتش را تصويب كنند، ميباشد.
صهيونيزم وهاليوود
لازم است به ياد داشته باشيم كه ارتباط تنگاتنگي ميان يهوديان صهيونيزم با صنعت سينماييهاليوود وجود دارد.
معروف ترين و بدنام ترين توليدكننده و فروشنده محصولات هرزه نگاري در دوران پس از جنگ، روبي استورمن بود. بر اساس گزارش وزارت دادگستري آمريكا، استورمن(يهودي) در سراسر دهه 1970، كنترل بيشتر محصولات هرزه نگاري رايج در آمريكا را در دست داشته است.
بيشتر بازيگران پيشتاز مرد و نيز شمار قابل ملاحظه اي از ستارگان زن در فيلمهاي مستهجن دهههاي 1970 و 1980 را يهوديان به خود اختصاص داده اند. به عنوان يك نمونه از اين بازيگران فاسد يهودي مي توان بههايدي فلايس اشاره كرد كه به مادامهاليوود معروف است.
يهوديها نهتنها جاهاي خالي و نهتنها 50 درصد، بلكه تمامي صنعتهاليوود را در اختيار خود گرفتند. در يك تحقيق مفصل در سال 1994 باعنوان مديران اجراييهاليوود از تأسيس اسرائيل در 1948 استقبال فوقالعادهاي كردند. بعدها يكي از مديران اجراييهاليوود، رابرت بلومف، در اين باره ميگويد:
هاليوود در ابراز حمايت از اسرائيل و مخالفتش با دنياي عرب و مسلمانان كه سرسختانه مخالف تهاجم صهيونيستها هستند يك ژانر سينمايي را درباره كشمكش عربها و اسرائيليها ايجاد كرد.هاليوود طي 50 سال گذشته با اين هدف فيلمهاي زيادي همچون ساخت كه در آنها سادهنگرانه يهوديهاي قهرمان و درستكار را بر عربهاي خائن و بيتمدن پيروز كرده است. در سال 1960 دستكم 10 فيلم اصليهاليوود با همين محتوا ساخته شد.
سينماي ديني
مقصود از همه مثالهاي فوق اين است كه پاسخ هر كنشي، زماني موفق به نظر آمده كه از جنس خود آن كنش شكل گرفته است. نمي شود مثلا وقتي دشمني با توپ و تانك به كشور ما حمله كرده، با بيانيه و سخنراني به مقابله اش برخاست. نمي توان براي يك بازي فوتبال كه رقيب ما از هر جهت خود را براي بردن آماده ساخته، مثل برخي مربيان فقط به حواشي پرداخت و مثلا اطلاعيه صادر كرد كه چرا تيم مقابل فلان بازيكن و بهمان مربي را استخدام كرده است. اما متاسفانه گويا ما عادت كرده ايم كه هر زمان خود را بازنده احساس مي كنيم، به نا داوران و ماجراهاي پشت پرده گير بدهيم تا تمام گناهان را از گردن خود باز كرده و به قول سياستمداران، فرافكني كنيم.
در اين ورطه وظيفه سينماي ديني و دينداراني كه به موضوع سينما مي پردازند بسيار مهم است. يكي از بهترين موضوعاتي كه سينماي ديني بايد به آن بپردازد زندگي پاك يا همان حيات طيبه در اين سراي ناپاك و پر از گناه و ظلم و ستم است. به تصوير كشيدن يك زندگي ديني كه نه تنها تضمين كننده آخرتي آباد است بلكه آرامش و دغدغه مندي تعالي و رشد انساني را در همين زندگاني مادي نشان مي دهد. مفاهيم و موضوعات بسيارگسترده اي در زواياي مختلفي مي توان در حوزه ديني فيلم ساخت.
سينماي ملي
راستي اگر گفته مي شود، فيلم انيميشن "پرسپوليس" واقعيتهاي ايران و انقلاب اسلامي را منعكس نمي كند خود ما در سينماي ايران، چند تا انيميشن توليد كرده ايم تا واقعيتهاي مذكور را به جهانيان بنماياند؟ چند انيميشن يا فيلم براي مخاطبان داخل كشور ساخته شده كه تصوير درستي از تاريخ ايران و واقعيتهاي انقلاب اسلامي را بر پرده ببرد؟ دراين يك دهه اخير كدام يك از فراز و نشيبها و به اصلاح بزنگاههاي تاريخ كهن يا معاصر ايران در فيلمهاي توليدي سينماي ايران منعكس گرديده تا نسل امروز به حقايق تاريخي كشورمان آگاه شود؟ مثلا آيا درباره مشروطيت (كه مي گويند سرآمد آزاديخواهي تاريخ يكصدساله ملت ايران است)، فيلمي جلوي دوربين رفته؟ درباره قضاياي ملي شدن صنعت نفت چه؟ ( كه امروزه در جريان حق انرژي هسته اي براي ايران بسيار مي تواند به استدلالات نسل سوم كمك نمايد )، در مورد كودتاي 28 مرداد چطور؟ (كه همچنان يكي از ادعاهاي تاريخي ايران عليه آمريكا به حساب مي آيد و البته اكثريت نسل امروز و شايد هم ديروز از آن چيزي نمي دانند)، راجع به قيام 15 خرداد 1342 و وقايع قبل و بعدش (كه به تعبير دوست و دشمن مهمترين نقطه عطف تاريخ معاصر ايران به شمار آمده ) يا درباره 17 شهريور و امثال، آن چه فيلمي ساخته شده است؟ آيا در انتظاريم كه بازهم از آن سوي آبها، در باره اين موضوعات فيلم بسازند و ما به دادن بيانيه و اعلاميه و اعتراضيه اكتفا كنيم؟
نگوييم سرمايه و امكانات ما در حد پول و قدرت رسانههاي آمريكايي نيست. با همين بضاعت اندك در مقابل آن هيمنه پر سر و صدا بوده كه امروزه انقلاب اسلامي علي رغم تمامي تبليغات شبانه روزي رسانههاي غربي در بسياري از كشورهاي مسلمان و غير مسلمان، اعتباري صد چندان براي ايران به بار آورده است. سينماي ما كه بايستي آينه تمام نماي انقلاب اسلامي ايران باشد تا چه حد توانسته پا به پاي گسترش فرهنگي آن در سرزمينهاي ديگر پيش رود؟ آيا اين سينما نمي بايست به عنوان سفيرفرهنگي اين انقلاب و سرزمين، پيشاپيش حركت مي كرد و راه انديشه و تفكر انقلاب را باز مي نمود؟ اما متاسفانه امروز در حالي كه ديري است راه مذكور در سرزمينهاي ديگر باز شده اما سينماي ايران همچنان منفعل و تماشاگر ايستاده و تنها به حركات تدافعي بسنده مي كند. نهايت اين است كه برخي دوستان آنچنان برآشفته مي شوند كه مي خواهند سريعا فيلمهايي در پاسخ آثار ضد ايراني بسازند! آيا مي توان از سينما مانند يك تريبون سخنراني براي پاسخ و جوابيه بهره گرفت؟ تاكنون اين جوابيهها به كجا رسيده است؟ چرا سينماي ما همواره در پي ارائه عكس العمل است و براي در دست گرفتن ابتكار عمل، كمتر تلاشي به خرج مي دهد؟
شايد كه انيميشن "پرسپوليس " واقعيات جامعه ايران را واژگونه منعكس نمايد ولي براستي چند درصد آثار توليدي در همين سينماي خودمان، واقعيات جامعه ما را به طور صحيح بازتاب داده اند؟!! مثلا چقدر از واقعيات جامعه ايران و انقلاب در فيلمهايي مانند:"كما" يا "عطش" و يا "آدمكها" نمايش داده شد؟ آثاري همچون" يك شب" يا "ازدواج صورتي" و يا "بابا عزيز" چقدر از اين واقعيات را منعكس كردند؟ نظرتان درباره فيلمهايي مثل "هوو" و "گاوميشها" و "عروسي مهتاب " چيست؟
متاسفانه بايد گفت نمونه فيلمهاي ذكر شده بسيارند كه گويا كاراكترهايشان از جاي ديگري به جز جامعه ايران آمده اند يا از گوشههاي تاريك اين اجتماع بيرون كشيده شده و به قول آن طرفيها "اگزجره" شده اند. و يا اصلا خيالي هستند. اشكالي ندارد، سينما جاي خيال پردازي و سياليت ذهن است ولي اگر در مورد سينماگران خودمان قائل به خيال هستيم، حتي در وارونه جلوه دادن واقعيات جامعه امروز ايران مثلا در فيلمهايي همچون "يك بوس كوچولو" يا "ملاقات با طوطي" و يا "چند روز بعد"، چرا در مقابل نمونههاي خارجي اينچنين برمي آشوبيم و كارمان به صدور بيانيه و اعلاميه مي كشد؟
اما فقط قضاوت كنيد چه تعدادي از توليدات سينماي ايران به حوادث تاريخي اين سرزمين يا واقعيات اجتماع امروز ولو به صورت پس زمينه درام جاري در فيلم مي پردازند؟
چهارشنبه 3 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-