تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833155693
فرهنگ سازي از ديدگاه امام علي(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:قدس: فرهنگ سازي از ديدگاه امام علي(ع)
* محمدمهدي ماندگار
شناخت و درك تفاوت فرهنگ اسلامي و فرهنگ جاهلي و نحوه تعامل امام علي(ع) با فرهنگ جاهلي براي تبديل آن به فرهنگ اسلامي، موضوعي است كه در اين مقاله بررسي مي شود.
* تعريف فرهنگ
در تعريف فرهنگ، تعابير فراواني وجود دارد. انسان شناسان كلاسيك، فرهنگ را در يك معناي وسيع، معادل «سبك زندگي» تعريف مي كنند؛ ولي جامعه شناسان، فرهنگ را مجموعه اي از انديشه ها و ارزشها مي دانند. از مجموع تعاريفي كه براي فرهنگ آمده است، مي توان اين گونه استنباط و استخراج كرد كه: «فرهنگ، مجموعه دانشها، بينشها، نگرشها، منشها و ارزشهاي يك ملت، محسوب مي شود.»
براي اين فرهنگ، ويژگيهايي را مطرح مي كنند: هويت دهنده است، مصونيت آور است، پويا و پاياست، تأثيرپذير است و فطرت ثانوي است.
بنابراين، وقتي مي توان گفت فرهنگ، مجموعه اي از دانشها، بينشها، نگرشها، منشها و ارزشهاي يك ملت است، پس مي توان گفت فرهنگ هر جامعه نيز به عنوان پديده اي بي همتا، بتدريج در حيات جامعه شكل گرفته و قوام مي يابد. نخستين منبع مؤثر در شكل گيري فرهنگ هر جامعه، بنيانگذاران، مديران و رهبران شاخص جامعه مي باشند. فرهنگ سياسي نيز (مجموعه ارزشها، باورها و ايستارهاي احساسي مردم نسبت به نظام سياسي خودشان) تعريف شده است. كاركرد فرهنگ سياسي را در دو مقوله بايد بررسي كرد: نخست، فرهنگ سياسي، مشروعيت دهنده به نظام سياسي، فرآيند تصميم گيري و سياستگذاري است؛ دوم، انگيزه مشاركت به مردم مي دهد. از اين روست كه گفته مي شود، آنچه نظام سياسي را شكل مي دهد، باورهاي سياسي جامعه است. به عبارت ديگر، گفته مي شود نظام سياسي، مانند درختي ريشه در آداب و سنن و رسوم و هنجارهاي جامعه دارد. اين باورهاست كه كنشهاي اجتماعي و سياسي خاصي را شكل مي دهد و تعامل اين كنشها، زندگي سياسي و نظام سياسي خاصي را درست مي كند. به بيان ديگر، همين رفتار و كنشهاي نشأت گرفته از باورها و پندارها، موجب بروز نقشهاي اجتماعي براي انسان مي شود و اين نقشها در طول زمان استمرار مي يابد و به خلق الگوهاي جمعي مشترك و مستمر مي انجامد و در نهايت، نهادهاي اجتماعي از آن متولد مي گردد.
* ويژگيهاي فرهنگ جاهلي
آنچه را مي توان به عنوان ويژگيهاي فرهنگ جاهلي عرب در دوره امام علي(ع) بيان نمود، عبارتند از:
1- زندگي قبيله اي كه در آن فرد، مسؤوليتي ندارد و كل قبيله، حتي در قبال اعمال اشخاص، پاسخگوست 2- مبارزه دايمي با طبيعت 3- بت پرستي 4- نژادپرستي و تعصب 5- فحشا، فساد و حرام خواري. اين ويژگيها در برخورد با بعثت پيامبر(ص)؛ بخصوص در مدينه و در دوران حكومت پيامبر اكرم(ص)، دچار انقلاب شدند و بدين ترتيب، زيربناي تمدن اسلامي با فرهنگ ناب توحيدي پايه گذاري شد. اما پس از رحلت پيامبر(ص) بعضي از اين ويژگيها، دوباره زنده شد و حيات دوباره آنها تا زمان حكومت امام علي(ع) ادامه يافت، لذا امام علي(ع) كه به شدت مدافع ارزشهاي فرهنگ مذهبي اسلام بود، با ارزشهاي جاهلي مبارزه كرد.
* ويژگيهاي فرهنگ مذهبي اسلام
1- خدا محوري
آنچه در فرهنگ مذهبي اسلام به عنوان اولين ارزش مورد توجه است، يكتاپرستي و خدامحوري است كه در عينيت فرهنگ و سياست جلوه هايي دارد.
2- عدالت خواهي و تساوي همه افراد در برابر قانون
در فرهنگ سنتي عرب جاهلي، حق و حقوق و قانون، جايگاه مشخصي نداشت تا نيازمند سنجشي به نام عدل باشد. هر آنچه رئيس قبيله به عنوان حاكم مطرح مي كرد، همان قانون و حق بود و بقيه مجبور بودند از آن اطاعت و فرمانبرداري كنند؛ اما در فرهنگ مذهبي اسلام، قانون الهي مطرح است و از فرد و جامعه، هر كدام حقوقي دارند كه براي اجراي درست قانون و استيفاي دقيق حقوق، سنجش عدالت مطرح است و افراد و حاكمان براساس اين معيار، عادل و يا ظالم خوانده مي شوند.
3- شايسته سالاري
در فرهنگ سنتي عرب جاهلي، شايستگي ها جايگاهي در عزل و نصبها نداشت اما در فرهنگ مذهبي اسلام تقوا، جهاد و علم از جمله ارزشهايي است كه براي افراد شايستگي درست مي كند و جز مقام انبيا و ائمه كه نصب خاص الهي دارد، همه جايگاههاي ديگر اجتماعي براساس شايستگي هاي خاص، قابل تعريف است.
4- مصلحت گرايي
آنچه در فرهنگ جاهلي مطرح بود، برتري يك نژاد و افرادي از يك قبيله و اين كه بايد تنها منافع ايشان مدنظر باشد. اما در فرهنگ مذهبي كه امام علي (ع) معلم و مروج آن است، مصلحت جامعه جايگاه ويژه اي دارد؛ به طوري كه امام(ع) در مقابل وقايعي كه پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) اتفاق افتاد، با اين كه امامت و جانشيني از آن حضرت (ع) بود؛ وقتي مصلحت چنين ايجاب كرد كه جامعه اسلامي نوپا دچار پراكندگي نشود، از حق فردي خود گذشت و به مصلحت عمومي جامعه انديشيد و نه تنها مخالفتي با آنچه انجام گرفته بود، ابراز نداشت؛ بلكه به شهادت تاريخ، خلفاي سه گانه را نيز ياري نمود تا جامعه اسلامي از بحران مصون بماند.
5- مسؤوليت فردي و اجتماعي
از شاخصه هاي فرهنگ جاهلي اين بود كه اشخاص در برابر اجتماع و حتي در قبال اعمال خود هيچ گونه مسؤوليتي نداشتند و تنها قبيله، پاسخگوي اعمال ايشان بود. اما در فرهنگ مذهبي اسلام، فرد در برابر اعمال خود مسؤوليت دارد. در فرهنگ مذهبي اسلام، پراكندگي وجود نخواهد داشت و مفهوم ملت و كشور به شكل امروز، تحقق پيدا مي كند. در فرهنگ مذهبي كه حاكم بر حكومت امام علي(ع) بود، حتي اهل كتاب (يهوديان، مسيحيان، زرتشت و...) هم بايد احساس امنيت، برابري در برابر قانون و نيز امكان استيفاي حقوق خود را داشته باشند. حضرت(ع) ضمن سفارش زرتشتيان به حاكم فارس، تأكيد مي كند بايد با ايشان خوش رفتاري شود و نسبت به شكايت دهقانان اين منطقه، به والي فارس هشدار مي دهد.
6- تقواگرايي
از جمله تأكيدهاي حضرت، ارزشهايي است كه انسان را در زمره متقين و پارسايان قرارمي دهد.
7- پاسداري از كرامت انسان
در مسير حركت امام(ع) به شام در جنگ صفين، عده اي از دهقانان شهر انبار به امام(ع) برخورد كردند، از اسبان و اشتران خود پياده شدند و پيشاپيش آن حضرت(ع) مي دويدند. حضرت(ع) فرمود: چرا چنين مي كنيد؟ گفتند: اين كار در فرهنگ و عادت ما، براي بزرگداشت و احترام فرمانروايان است. حضرت(ع) فرمود: به خدا سوگند اميران شما از اين كار سودي نبردند، و شما در دنيا با آن، خود را به زحمت مي افكنيد و در آخرت، دچار رنج و زحمت مي گرديد، و چه زيان بار است رنجي كه عذاب درپي آن باشد، و چه سودمند است آسايشي كه با آن، امان از آتش جهنم باشد.
* فرهنگ سياسي حكومت علوي
نهج البلاغه مجموعه اي از سخنان كسي است كه خود را امام، رهبر و هادي جامعه مي داند. نهج البلاغه نقش اول را در فرهنگ سازي دارد و محتوي فرهنگ عمومي و خصوصي جامعه است. در واقع، نهج البلاغه آينه تمام نماي سعادتها و شقاوتهاست. نهج البلاغه يك كتاب تربيت و تكامل در بعد فردي و اجتماعي براي همه زمانها و مكانهاست و گويي براي امروز و فردا و فرداها نوشته شده است كه با مرور زمان كهنه نمي شود، بلكه تازه تر مي گردد. نهج البلاغه پس از قرآن، بزرگترين منبع شناخت معارف دين، ارزشها و ضد ارزشهاست؛ لذا خود حضرت(ع) مي فرمايد: «سيل علوم و معرفت، از دامن كوهسار من جاري است و مرغان دور پرواز انديشه ها به نداي ارزش من نتوانند پرواز كرد.»
از آنجا كه باورهاي ديني به جامعه و نهادهاي آن، شكل خاصي مي دهد و باورهاي سياسي نيز شكل خاصي از نظام سياسي ايجاد مي كند، مردم هر جامعه اي براساس باورهايشان با نظام سياسي ارتباط برقرار مي كنند و همچنان كه معيار مشروعيت نظام اسلامي، پيروي از قرآن و سنت است، معيار مقبوليت (مشروعيت سياسي) نيز به رابطه حمايتي و نظارتي مردم بستگي دارد. براين اساس، در فرهنگ ديني، فرهنگ سياسي- مشاركتي معيار و اساس است.
1- فرهنگ سياسي مشاركتي
بحث فرهنگ سياسي مشاركت، بحثي گسترده است كه مجال ديگري را مي طلبد. در اين جا، تنها به عناويني كه در نهج البلاغه، در اين باره مورد استناد قرارگرفته است، اشاره مي كنيم:
الف) مقبوليت مردمي (مشروعيت سياسي مبتني بر مقبوليت مردم) ب) تقويت نظارت مردمي ج) دوري از راه و رسم مستكبران د) نفي روابط رسمي .
اينها همه، زمينه مشاركت مردم را در حكومت و ميل به مشاركت را تقويت مي كند. نظامي كه براساس اهداف عالي، برقراري عدالت و مساوات، ترويج ارزشهاي الهي و معنوي، مردم محوري و استكبارستيزي شكل مي گيرد، بديهي است كه مردم وظيفه خود مي دانند با حكومت در نيل به اهداف فوق مشاركت كنند و حكومت هم اين مشاركت را مغتنم مي شمارد و از آن در تسريع حركت نظام به سوي كمال مطلوب استفاده مي كند.
2- ترويج لزوم پيروي از حاكميت الهي
در اين كه آيا فرهنگ سياسي اسلام، وفاق گراست يا منازعه گرا؛ با وجود شاخصه هاي ذيل به راحتي مي توان گفت كه اين فرهنگ سياسي وفاق گراست نه منازعه گرا.
الف) تأكيد بر وحدت در منابع اسلامي به خصوص در قرآن و نهج البلاغه
ب) تأكيد بر نرمش و انعطاف در برخوردهاي سياسي و حكومتي
ج) ارزش قرار دادن عقد اخوت در فرهنگ سياسي اسلام
د) تأكيد بر تأليف قلوب غير مسلمين و صرف منابع مالي اسلامي در راه تأليف قلوب.
3- احياي ارزشهاي ديني، الهي و معنوي
از اهداف عاليه حكومت اسلامي كه متذكر شديم، تربيت است. اين تربيت نيازمند آگاهي دادن، جامعه پذيري و تبيين ارزشها و ضدارزشهاست.
3/1خودآگاهي :امام(ع) از هر فرصتي براي آموزش مديران و كارگزاران خود به طور خصوص و مردم به طور عموم، استفاده مي كند. خطبه ها و بخصوص نامه هاي حضرت(ع) شاهدي بر اين مدعاست.
حضرت(ع) در مهمترين نامه خود كه خطاب به مالك اشتر نخعي است، دو ركن مديريت را كه «تعهد» و «تخصص» مي باشد، متذكر مي شود و در بخش تخصص، مالك را به ازدياد مراوده با علما و حكما ترغيب مي كند.
3/2 تربيت محوري (جامعه پذيري از طريق خانواده): انسانهاي بزرگ در آخرين لحظات عمر خود، خلاصه و چكيده نظرات خود را در قالب وصايا و سفارشها، براي اطرافيان خود مطرح مي كنند. امام علي بن ابي طالب(ع) نيز وصاياي جامع و كاملي را نه تنها براي فرزندان و اطرافيان خود بيان فرموده است؛ بلكه از آنجا كه ايشان امام «المتقين من الاولين والاخرين» مي باشد، وصايايي براي بشريت در طول تاريخ مطرح نموده كه بخشي از آن در قالب وصيت يك پدر به يك فرزند، در نامه 31 در نهج البلاغه تنظيم شده است. اين وصيت نامه با توصيفي زيبا از جايگاه انسان در فراز و نشيب حوادث روزگار شروع شده است: (من الوالد الفان... الي المولود المومل ما لايدرك). برخي وصيت نامه تربيتي- فرهنگي حضرت(ع) را در محورهاي تربيتي و مسؤوليتهاي اجتماعي دسته بندي كرده اند.
3/3 تعادل: حضرت(ع) بيش از هر چيزي در نهج البلاغه به اين حقيقت اشاره فرموده است كه اگر به موقتي بودن سراي دنيا و جاويدان بودن سراي آخرت توجه شود، نگاه انسان به زندگي فردي و اجتماعي دگرگون خواهد شد؛ لذا در جايي اين نوع دنياگرايي صحيح و نگاه ابزاري به دنيا و هدف قرار دادن آخرت را، گام مهمي در خودسازي معرفي فرموده و در جايگاهي ديگر، اين نگرش را راز نجات از فتنه مي شمارد، و در موقعيتي ديگر، سلامت نظام را منوط به اين تفكر مي داند و گاه به تفاوت مردم و اشراف و يا دنياپرستان و زاهدان در اين ذائقه فرهنگي نگاه ابزاري به دنيا مي پردازد، و در يك كلام، اين نوع نگاه را لازمه زهد و آزادگي و عدم وابستگي به دنيا تلقي نموده و بيش از هر چيز ديگر، دنياپرستي دنياگران را نكوهش مي كند. آنچه انسانها را از مسير درست استفاده كردن از دنيا منحرف ساخته، طريق افراط و يا تفريط بوده است. رهروان طريق افراط، آن قدر به دنيا گرايش پيدا كرده اند كه بايد ايشان را دنياپرست ناميد و به چيزي غير از دنيا نمي انديشند. از طرف ديگر، رهروان طريق تفريط، چنان از دنيا بريده اند كه گويي مسير ديگري غير از دنيا براي آخرت وجود دارد. اما آنچه از روح اسلام برمي آيد، آن است كه استفاده بهينه از دنيا و آنچه تعلق به دنيا دارد، نه تنها مذموم نيست؛ بلكه ممدوح نيز مي باشد، كه اين همان طريق تعادل يا طريق وسطي است كه نه آن قدر غرق در دنيا بشود، و نه اين كه رهاكننده كامل دنيا باشد.
3/4 تبيين ارزشهايي كه انسان را در جهت هماهنگي با اهداف آفرينش قرار مي دهد.
حضرت (ع) در خطبه اي معروف به خطبه (غرا) كه از خطبه هاي شگفت آور امام(ع) خوانده شده است، پس از بيان صفات الهي و سفارش به پرهيزكاري و بعد از تبيين ماهيت دنيا و رستاخيز، به اوصاف احوال بندگان خدا پرداخته و ارزشهاي ذيل را در جهت هماهنگي انسان با اهداف آفرينش، معرفي مي نمايد:
1- گام برداشتن در راه صحيح و صراط مستقيم
2- تلاش در جهت كسب رضاي خداوند
3- عشق به سبقت در جهت نيكوكاري
4- تلاش در جهت كسب تقواي الهي و پروا داشتن از خداوند و....
اگر بخواهيم تنها به بيان ارزشها از ديدگاه نهج البلاغه بپردازيم، نيازمند پژوهش و كند وكاو جدي هستيم، كه در اين مختصر نمي گنجد. اما در همين مختصر، به خوبي روشن شد كه در روش و سيره و انديشه امام علي (ع) فرهنگ به عنوان يك اصل در زندگي مسلمانان مورد توجه قرار گرفته و بسياري از بايدهاي اساسي زندگي آنان برهمان مبناهاي فرهنگي شكل يافته است.
منابع:
1- نهج البلاغه
2- فصلنامه علوم سياسي، شماره 10
چهارشنبه 3 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[مشاهده در: www.qudsdaily.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]
-
گوناگون
پربازدیدترینها