واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: به بهانه آغاز طرح اكران فيلم هاي فرهنگي در سينماهاي كشور مراقب باشيم كلاه فرهنگي سرمان نرود
رامين شريف زاده
خرداد ماه سال گذشته محمود اربابي مدير كل اداره نظارت و ارزشيابي سينماي حرفه اي در مصاحبه اي از اجراي طرح اكران ويژه فيلم هاي فرهنگي در سينماهاي كشور خبر داد.
بر اساس اين طرح قرار بود معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شرايط اكران فيلم هايي را فراهم آورد كه در طول سال هاي گذشته از چرخه رقابت بازمانده و فرصت به نمايش درآمدن در سينماهاي كشور را پيدا نكرده بودند. در واقع از آنجا كه تناسبي ميان تعداد سينماهاي فعال در كشور با آمار توليدات سينمايي وجود ندارد هر ساله تعداد زيادي فيلم به دلايل مختلف شانس اكران شدن را از دست مي دهند. اين موضوع باعث شده تا برخي آثار ناخواسته و تنها به دليل جلوگيري از خسارت بيشتر وارد شبكه ويدئويي شده و برخي نيز در آرزوي يافتن يك شانس سال ها در فهرست انتظار به سر برند.
موضوع فرصت دادن به آثاري كه به دلايل مختلف از چرخه رقابت بازمانده اند في نفسه تفكر بسيار خوبي جهت رشد هر چه بيشتر سينما و سينما دوستاني است كه مايل به تماشاي آثار غيرگيشه اي و عميق تري هستند كه متاسفانه سينماي ايران سال هاست از در قهر با آنها درآمده است اما بي شك توجه به برخي ملاحظات در اجراي اين طرح به اندازه اي ضروري و حياتي است كه مي تواند تحقق روياي « سينماي ملي » را به كابوس شوم آينده سينماي ايران تبديل كند چرا كه الصاق نام « فيلم فرهنگي » يا « فيلم خاص » به برخي آثار و فراهم آوردن شرايط اكران براي آنها نه تنها زمينه هاي انواع كمك مالي به فيلم را فراهم مي آورد بلكه مهر تاييد نظام بر پاي آثاري است كه كوچكترين سنخيتي با باورهاي ملي و هنجارهاي فرهنگي ندارند.
به عبارتي در صورت بي توجهي مسئولان سينماي كشور سينما وارد بازي دو سر سوختي مي شود كه يك سوي آن از بين رفتن بيت المال و سوي ديگرش ترويج و تاييد تفكراتي است كه مغاير با اهداف متعالي نظام جمهوري اسلامي ايران مي باشد. در حقيقت چنانچه معاونت سينمايي كشور توجه و تامل بسيار ويژه و خاصي نسبت به آثار قرار گرفته در اين فهرست نداشته باشد حكايت مال باخته اي را پيدا خواهد كرد كه خود به بار زدن اموالش بر مركب سارقان كمك خواهد كرد. اين نگراني آنجا افزايش مي يابد كه در باره آثار پذيرفته شده در اين طرح نه سال گذشته و نه امسال كه به قول آقاي اربابي قرار است ماه آينده و پس از يكسال تعويق اجرا شود فهرست مشخصي به مردم ارائه نشده است . در واقع نگراني مردم متدين از آن است كه نكند اين طرح نيز چون بسياري از اتفاقات ناخوشايند سال هاي اخير سينماي كشور دچار عارضه بي تدبيري شود.
صرف نظر از اين قبيل مسائل حاشيه اي كه انصافا گاه پررنگ تر از متن مي شود بر خود لازم ديديم تا با گذر بر برخي از آثار كه احتمال حضور در فهرست فيلم هاي فرهنگي مورد ادعاي معاونت سينمايي را دارند علاج واقعه قبل از وقوع كنيم تا شايد عذري براي مسئولان باقي نماند. توجه به فيلم هايي كه در ادامه به آنها اشاره خواهد شد نه تنها در بحث طرح اكران " فيلم فرهنگي " موضوعيت دارد بلكه مروري خواهد بود بر وضعيت اسف بار سينمايي كه قرار است سكان دار فرهنگ كشور شود.
هامون و دريا
كارگردان : ابراهيم فروزش تهيه كننده : كانون پرورشي كودكان و نوجوانان
« دريا » مادرش را در رنگ كردن نخ ها كمك مي كند. با به صدا درآمدن ساز " هامون " پسر عمويش دريا به بهانه آويختن نخ رنگ شده روي بام رفته و او را مي نگرد. « طوفان » برادر دريا كه از شترسواري با ساير دوستان بازگشته به محض شنيدن صداي ساز هامون و ديدن دريا روي بام به تنبيه و توبيخ دريا مي پردازد. طوفان معتقد است كه دريا بايد با « سالار » يكي از پولدارترين افراد روستايشان (پيرآباد) ازدواج كند. اما دريا دلبسته هامون چوپان جواني است كه از دار دنيا تنها يك مادربزرگ پير و سازي براي نواختن دارد.
طوفان به بهانه هاي مختلف دريا و هامون را مورد ضرب و شتم قرار مي دهد اما اين كتك ها ذره اي از محبت اين دو جوان به يكديگر نمي كاهد. هامون كه از قصد سالار براي ازدواج با دريا آگاه شده براي يافتن كار مناسب به كاشان نزد دائي اش كه به كار گلاب گيري مشغول است مي رود. پشتكار دقت استعداد و صداقت هامون خيلي زود دائي و همسرش را متقاعد مي سازد كه هامون همسر خوبي براي دخترشان خواهد بود. هامون كه دل در گرو دريا دارد به محض مطلع شدن از تصميم دايي و همسرش كاشان را به قصد ديار خود ترك مي كند.
هامون دربازگشت به (پيرآباد) از بيماري صعب العلاج دريا آگاه مي شود بيماري اي كه روز به روز قواي جسماني دريا را تحليل مي دهد. پيرزن عجوزه اي كه روستائيان او را جادوگر مي دانند دواي دريا را خوردن دو ماهي كوچك سياه و زنده اي مي داند كه در آن سوي دشت ها و صحراها در رودخانه زندگي مي كند. هامون به محض شنيدن اين موضوع پاي پياده روانه كويري مي شود كه گذشتن از آن غيرممكن است .
طوفان كه همچنان كينه هامون را در دل دارد به همراه سالار و تني چند از دوستانش با شترهاي خود قصد عبور از كوير و يافتن دو ماهي را مي كنند تا به اين طريق نه تنها دريا را نجات دهند بلكه هامون را نيز شكست دهند. گرماي طاقت فرسا وجود مار و عقرب بي آبي و راه طولاني و نامعلوم آرام آرام تمامي دوستان طوفان را از ادامه سفر منصرف مي كند.
با پايان يافتن ذخيره آب و شدت يافتن گرما طوفان نيز طاقت از دست داده و بي هوش مي شود اما هامون كه قدرت عشق او را نيرومند ساخته همچنان به راه خود ادامه مي دهد. هامون طوفان را نيز از چنگال مرگ رهانيده و سرانجام ماهي هاي كوچك را مي يابد. در مسير بازگشت هامون طوفان و ساير دوستان را كه هر يك به نحوي دچار مشكل شده اند ياري مي رساند اما مسير آنچنان دشوار است كه هامون نيز از پاي درمي آيد. در لحظه كه هامون همه چيز را از دست رفته مي بيند مردم به كمك شان آمده و آنها را نجات مي دهند. دريا از بيماري مهلك جان سالم به در مي برد. طوفان كينه خود از هامون را فراموش مي كند و هامون بي آنكه به وصال يار برسد پيرآباد را ترك مي گويد.
بي شك در توليد فيلم هايي كه پسوند معناگرايي به آنان افزوده شده است توجه به چند نكته بسيار ضروري و اجتناب ناپذير است . هدف فيلمساز از خلق يك اثر به يقين نخستين و مهم ترين بخش توليد فيلم است به اين معنا كه خالق اثر در پي القاي چه مفهوم و باوري به مخاطب خود حاضر به توليد آن فيلم شده است . در اين مرحله كه مهم ترين بخش از توليد مي باشد چنانچه هر گونه انحراف و كژانديشي در انديشه خالق باشد آن كژانديشي مستقيما در معرض ديد و قضاوت مخاطب قرار مي گيرد.
اما مرحله دوم مربوط به مكانيسمي است كه خالق براي رسيدن به مفهوم مورد نظرش از آن بهره مي گيرد. متاسفانه بايد اذعان داشت كه بخش اعظم مشكلات سينماي ايران در باب توليد فيلم هاي معناگرا مربوط به اين مرحله است . به عبارتي چه بسا انديشه و پشتوانه فكري توليد فيلمي متعالي بوده اما استفاده از مكانيسم هاي ناصحيح در ساخت فيلم باعث شده تا نه تنها خواسته كارگردان برآورده نشود بلكه ماحصل كار تاييد و ترويج خرافه گرايي باشد. اما مرحله سوم نيز مربوط به جزئياتي است كه در خدمت مفهوم كلي اثر و مكانيسم ساخت آن قرار مي گيرد. استعاراتي كه كارگردان جهت افزودن جذابيت و يا بالا بردن بار دراماتيك اثر خود از آن استفاده مي كند در واقع به اين مرحله بازمي گردد.
« هامون و دريا » ساخته ابراهيم فروزش قصه نوجواني به نام هامون است كه عاشق دريا دختر عموي خود شده و براي رسيدن به او تلاش زيادي مي كند. در اين بين توفان برادر دريا كه مخالف ازدواج آنهاست مشكلات فراواني در راه وصلت آنان به وجود مي آورد. به اين ترتيب محور اصلي فيلم قرار گرفتن هامون در مسير آزمون عشق است كه در قالب جستجو براي يافتن اكسير حيات دريا برجسته مي شود. دوتار نوازي موسيقي زيباي كوير كه به عنوان يكي از جلوه هاي فرهنگي ايران شناخته مي شود در اين فيلم به عنوان زبان ابراز عشق بسيار مورد توجه قرار گرفته است .
هامون با استفاده از زبان موسيقي به ابراز عشق خود و پايداري در راه آن كه محور اصلي قصه را به خود اختصاص داده مي پردازد. اما در حالي كه قرار است اين زبان شيوا و دلنواز و همچنين قصه دلداگي او به معشوق راه تعالي را به ديگر انسان ها بنمايد به ابزاري جهت تضعيف و تحريف اعتقادات مذهبي تبديل مي شود. دائي هامون كه به حرفه گلاب گيري در كاشان مشغول است در مراسم عزاداري سالار شهيدان طبل مي نوازد. هامون با جلوگيري از به صدا درآمدن طبل دائي و در عوض نواختن تارش آتش عشق در قلب دختر دائي را روشن مي كند. زماني كه دائي جواب منفي هامون را در ارتباط با پيشنهاد ازدواج با دخترش مي شنود تار كنار گذاشته شده و طبل عزا و مراسم عزاداري سالار شهيدان برگزار مي شود و در صحنه اي نمادين دائي كه نقش سيدالشهدا را در تعزيه بازي مي كند با خنجر خود به هامون ضربه مي زند. به عبارتي هر جا كه سخن از عشق و دلداگي مطرح است صداي دلنشين تار به گوش مي رسد و هر كجا كه سخن از بي وفايي و خشونت به ميان آمده و فضاي خالي از عشق تصوير مي شود مراسم عزاداري تعزيه و صداي طبل به ميان مي آيد.
متفاوت بودن مكان زندگي هامون از ساير مردم نيز القاگر تفكر خاصي است . در وسط تنها اتاق خانه اي كه هامون و مادرش در آن زندگي مي كنند درختي روئيده كه ريشه در خاك و سر در آسمان دارد و پوشيده از پارچه هاي نذري است كه به شاخه هاي آن گره خورده است . درخت در آئين بودا نمادي از زندگي و حيات است كه بودا در زير آن به مقام و جايگاه عظيمش مي رسد. وجود عجيب يك درخت در وسط اتاق و خارج شدن شاخه هاي آن از سقف خانه و تار زدن هامون در كنار آن موضوعي نيست كه ريشه در اعتقادات مذهبي داشت باشد. اين موضوع وقتي واضح تر مي شود كه هامون براي نجات جان دريا پا در سفري مي گذارد كه يك جادوگر آن را تجويز مي كند.
دريا دچار بيماري ناشناخته اي شده كه پزشكان ناتوان از علاج آن هستند. هامون پيشنهاد مي كند كه دريا را پيرزني معالجه كند كه مردم روستا او را جادوگر مي دانند. تجويز پيرزن براي معالجه دريا نه از نوع معالجه هاي معمول بلكه سفري معنوي براي يافتن دارويي است كه جز با ابزار عشق نمي توان آن را يافت . سفري كه در آن بايد از مارها و عقرب ها نهراسيد و تشنگي و آفتاب سوزان را تحمل كرد. اين سفر اگر چه كاملا نمادين است اما مشابه اين سفر را مي توان در بيشتر كتاب هاي پائولو كوئيلو و كارلوس كاستاندا مروجان عرفان هاي سرخ پوستي مشاهده كرد. سفرهايي كه به اصطلاح پالايش روحي مسافر را درپي دارد.
پيش از اين اشاره شد كه معنويت در دوران مدرن صرف گرايش نسبت به امور روحاني و باطني آنچنان كه در سنت ديده مي شود نيست . اين واژه اصطلاحا به معني ناديده گرفتن آنچه ظاهر اديان خوانده مي شود و پرداختن به آنچه بنابر ادعا عمق و باطن دين است مي باشد. آنچه در نظر پيروان اين جنبش هاي نوپديد ديني هسته اصلي و گوهر دين را تشكيل مي دهد عبارت از تعالي خويشتن خود تحقق بخشي و يافتن الوهيت حقيقي در درون خويش است .
آنچه در پايان بايد به آن اشاره داشت آنكه بي شك يكي از تاثيرات مهم جهاني شدن بر حوزه دين پلوراليسم است . توجه كنيم كه مفهوم پلوراليسم با اين صورت بندي مستلزم دست كشيدن اديان سنتي از دعاوي انحصاري نسبت به حقيقت است . آنچه با سلب اين دعاوي باقي مي ماند لاجرم زمينه هاي مشتركي است كه بايد درميان اديان سنتي به دنبالشان گشت و آنها را در اديان مختلف برجسته نمود. پلوراليسم به عنوان مولفه اي مهم برخاسته از جهاني شدن فرهنگ زمينه مساعدي براي ظهور و رشد جنبش هاي نوپديد ديني ايجاد كرده است .
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]