واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: همزمان با سالروز تولد «محمدرضا پورزرگري» قاري قرآناز نيل تا منچستر؛ خاطرات قرآني منتشر نشده از زبان «محمدرضا پورزرگري»
گروه فعاليتهاي قرآني: مترجممان ميگفت كه مجبوري بخواني هر چند كوتاه، به قول خودمان انگار تا سه نشه بازي نشه، دوباره چند دقيقهاي به هر ترتيب بود قرائت داشتم، هرچند كه باز هم با تشويق عجيب و احساسات پاك مردم آنجا تشويق به خواندن ميشدم اما به هر حال تمام شد؛ آنچه در زير ميخوانيد حاصل گفتگوي «مهدي احمدي» با «محمدرضا پورزرگري» از قاريان بينالمللي كشورمان درباره خاطرات سفرهاي قرآني وي است.
تازه جنگ بوسني تمام شده بود و هنوز حال و هواي جنگي در آن منطقه حكمفرما بود، ما هم خسته از سفر در مسير برگشت بوديم كه توسط نيروهاي كروات دستگير شديم، ميگفتند كه تو جاسوسي، بهخاطر يك دوربين كوچك فيلمبرداري و عكاسي كه همراهم بود.
بچهها سعي ميكردند به آنها بفهمانند كه ما يك گروه تواشيح هستيم كه براي تلاوت قرآن و اجراي برنامه به بوسني آمدهايم، ولي آنها بر حرف خود پافشاري ميكردند، دست و پا شكسته فهميدند كه مثلاً در كار خواندن فعاليت ميكنيم و چون تصوري از قرائت قرآن در ذهن نداشتند بهصورت مكرر سئوال ميكردند كه اگر خواننده هستيد به قول معروف خودمان ساز و دهلتان كجاست؟ شما جاسوسيد!
آنچه گفته شد مقدمهاي بود از خاطرات سفر «محمدرضا پورزرگري» يكي از قاريان برجسته جمهوري اسلامي ايران براي تلاوت قرآن به كشور بوسني و هرزگوين، «محمدرضا پورزرگري» از جمله معدود قاريان ممتاز بينالمللي كشورمان است كه بنابر اقتضاي سن و حضور در فعاليتهاي قرآني از دوران كودكي و نوجواني و تجارب ارزنده و قابل توجه و سفرهاي تبليغي وي به كشورهاي مختلف، به خوبي ميتوان با اين استاد از دو سه دهه جريان فعاليتهاي قرآني بعد از انقلاب و بالطبع ديگر كشورهاي اسلامي سخن گفت و از وي شنيد.
شور و حال جلسات قرآني بعد از انقلاب اسلامي
هماكنون با پيروزي انقلاب اسلامي و شروع فعاليتهاي مذهبي، آن هم با آن شور و حالي كه از آن تعريف ميكنند، جلسات محفلي قبل از انقلاب اعم از تفسير يا آموزش تلاوت قرآن، رونق قابل توجهي گرفته بود كه من و همنسلان من شايد در حدود يك دهه بعد از آن يعني تشويقهاي پرشور و هيجان «الله الله» و «احسنت» مردم و استاد «عباس سليمي» مجري مسابقات و برنامههاي تلويزيوني قرآني آن سالها، در قرائتهاي اساتيد مصري و البته قرائت نوجواناني مثل «جواد فروغي» را به ياد دارند، امتداد جرياني كه گويا با همه فراز و فرودها، به نظر پورزرگري اين روزها با شكل و شيوه ديگري ادامه دارد.
محمدرضا پورزرگري خاطرات خود از سفر به بوسني اينگونه ادامه ميدهد: سال 1374 هجري شمسي من به اتفاق چند نفري از دوستان سفري داشتيم به منطقه بالكان، به بوسني و هرزگوين، آنجا كه شايد بعد از دهها سال سلطه كمونيسم، حالا ديگر جز اسم و خاطراتي دور از اسلام چيزي باقي نمانده بود.
فرض كنيد چيزي شبيه يك سالن سينماي بزرگ و كم و بيش سالم به جا مانده از جنگ خونين بوسني و قتل عام و نسلكشي مسلمانان، آنجا را براي اجراي برنامههايشان آماده كردهاند و قرار بر اين است كه گروه تواشيح «قدر»، (گروهي كه پورزرگري عضو آن بود) و گروه «فجر» چند برنامه قرآني در آنجا اجرا كنند.
قرائت قرآن محمدرضا پورزرگري در بوسني
در ابتداي مراسم به من گفتند كه چون شما امسال در مسابقات بينالمللي قرآن مقام اول را كسب كردهايد، چند دقيقهاي در شروع مراسم قرآن بخوانيد. من هم حدود 15 الي 20 دقيقه و بنابر استقبال و تشويق مردم تلاوت كردم.
قرائت من كه تمام شد، حاضران در مجلس شروع به كفزدن كردند و بنابر فرهنگشان كه براي ما قابل درك بود، با دست زدن من را تشويق كردند، اما اين شور و هيجان طبيعي بهنظر نميرسيد، هنگامي كه ميخواستم از جايگاه قرائت پايين بيايم، سر و صدا و همهمهاي برپا شد، نگران شدم كه شايد من رفتاري بر خلاف آدابشان كردهام يا اتفاقي افتاده؟! اما هيچكدام از اين قضايا نبود، آنها يكصدا از من ميخواستند كه دوباره برايشان قرآن بخوانم و من هم با وجود خستگي، دوباره شروع به قرآن خواندن كردم.
در هنگام اتمام قرائت مجدداً شروع كردند به دستزدن و با سر و صدا و فرياد ميخواستند كه ادامه بدهم، حالا واقعاً خسته و البته هيجانزده از اين عكسالعمل مردم بوسني بودم. ميگفتم كه واقعاً نميتوانم و نفس ندارم اما فايدهاي نداشت، مترجممان ميگفت كه مجبوري بخواني هر چند كوتاه، به قول خودمان انگار تا سه نشه بازي نشه، دوباره چند دقيقهاي به هر ترتيب بود قرائت داشتم، هرچند كه باز هم با تشويق عجيب و احساسات پاك مردم آنجا تشويق به خواندن ميشدم اما به هر حال تمام شد.
يادم هست بعد از برنامه دورمان را گرفته بودند و با شور و هيجان با ما مصافحه ميكردند، شايد ديدن قرائت قرآن براي خيلي از جوانان و ميانسالان آنجا تازگي داشت و گويا تجربه ايشان از قرائت قرآن به معدود نوارهاي كاست قاريان مصري بر ميگشت كه به طور مثال در مراسم تدفين يا يادبود درگذشتگانشان شنيده بودند و تا به حال به اصطلاح به صورت زنده قرائت قرآن را نديده بودند.
سالها پيش شايد موجي كه من و دوستانم را به جلسات قرآن ميرساند، مثلاً به «دارالتحفيظ»يا ديگر محافل و جلسات شبيه به آن، فرو نشت و ماي به ساحل نرسيده در گير و دار بلوغ با آن حساسيتهاي نقل كلام روانشناسهاي تلويزيون مانديم و يك دانگ صداي خروسي و خشدار تحفه بلوغ زودرس، از آن صداي زير و به قول خودمان عبدالباسطي و يك عالمه خاطره و آرزوي اول شدن در مدرسه و منطقه، متناسب حال و هواي كودكي و نوجواني و كمي از قواعد تجويد مانده در مغزمان.
اين جرياني بود كه از ما گذشت، از كجا ميآمد نميدانم، مثلاً از 100 يا 200 سال پيش سوغات مانده و ميراث ضبط شده قرائت قاريان مصري بعد از اختراع گرامافون و يا شبيه به آن بود كه از نيل يا الازهر ميآمد يا از پيشتر، اذان بلال بعد فتح مكه و قاريان خوش صدايي كه پيامبر(ص) انتخاب و به اطراف ميفرستادند تا عرب «صمعي» را جذب كلام خدا كنند.
قرائت قرآن روش تبليغي اسلام از زمان پيامبر(ص)
البته قرائت قرآن از زمان پيامبر(ص) سلسلهوار بهعنوان يك روش تبليغي و بنابر سنت همواره ادامه داشته است و قاريان قرآن در دورههاي مختلف اسلامي فعال و از جايگاه ويژهاي برخوردار بودهاند، حتي در دوره حكومت خلفا نيز در طي صدها سال مورد احترام بودهاند.
در حال حاضر هم قرآن زبان مشترك همه كشورهاي اسلامي و مسلمانان است، من در سفرها بسيار با تعجب ناشي از تبليغات منفي و يا اين كه ما فارس هستيم و چگونه ميتوانيم قرآن بخوانيم برخورد ميكردم و البته بعد ازشنيدن قرائت، نظرشان عوض ميشد.
خود من اين جريان را يك جريان مؤثر از صدر اسلام ميدانم و در عصر حاضر نيز بارها در سفرهاي مختلف از آفريقا تا اروپا شاهد معجزه و تأثيرات خاص قرآن كريم بر انديشه و رفتار انسانها از نژادهاي مختلف بودهام.
مقوله قرائت قرآن و يا به عبارت بهتر فن شريف تلاوت قرآن به اعتقاد من داراي تاريخچهاي از صدر اسلام است. اولين قاري و شخصيتي كه هنر تلاوت قرآن را ارائه كرد و موسيقي تلاوت را به استخدام كلام خداوند براي رساندن آن به گوش جان بشريت رساند، شخص حضرت نبياكرم(ص) بودهاند.
ما در تاريخ داريم كه وقتي حضرت شبانگاهها در منزلشان قرائت قرآن ميكردند، «جذبه و ويژگي منحصر بهفرد و آسماني كلام حق» از تمام متون ديگر كه آن موقع، عرب علاقهمند و آشناي با فن بيان و ادب برايش بهخوبي قابل تمييز بود و در شعر و سخنوري شهره بودند همان اعراب و از ايشان، مشركان، مخفيانه ميآمدند و صداي تلاوت پيامبر(ص) را گوش ميكردند، تا ساعتها ميايستادند و متوجه گذر زمان هم نبودند، به خود كه ميآمدند ميديدند كه انبوهي از ايشان جمع شدهاند و چه لذتي كه نميبردهاند، آنها همديگر را نهي ميكردند كه آقا از فردا شب كسي نيايد، ولي اين امر هر بار و هر شب تكرار ميشد.
خود پيامبر(ص) به عنوان اولين سفير قرآني خودشان، يك جوان خوش لهجه و صدا را از اصحاب به مدينه فرستادند و در آنجا با قرائت زيباي اين جوان فوج فوج به اسلام روي آوردند. لذا پيامبر اكرم(ص) در همان زمان خودشان كساني كه با صداي خوش قرآن ميخواندند را تشويق ميكردند و ميفرمودند؛ قرآن را با صداي خوش خود زينت دهيد و يا ميفرمودند: براي هر چيزي شيريني و حلاوتي است و شيريني و حلاوت قرآن صداي احسن و زيباست.
به هر ترتيب در باب زينت و زيبا ارائه دادن كلام خداوند ولو اينكه خودِ وجود قرآن داراي زيبايي ذاتي و الهي و آسماني منحصر به فرد خود است، اما همين صوت خوش و زيبا خواندن به صورت خاص همواره مورد توجه بوده است.
حتي قبل از اسلام نيز اين زمينه در ميان انسانها بوده و لذا پيامبر با ارائه اصول و تعريف ويژگيهايي ميخواستند كه از هنر موسيقايي و صداي خوش براي ابلاغ پيام خداوند استفاده شود.
تعبير رهبر معظم انقلاب از صداي خوش در قرائت قرآن
تعبيري كه رهبر معظم انقلاب نيز از بحث صداي خوش در قرائت قرآن داشتند اين بود كه قرائت قرآن با صداي خوش شبيه عمارت و ساختماني است كه ورودي و سردر اين عمارت با صداي خوش و زيبا تزئين شده است و افراد را تشويق ميكند كه به اين عمارت زيبا وارد شوند و از نعمات آن بهره ببرند.
از زمان حيات پيامبر اكرم(ص) ما شاهد تأثيرات تلاوت خوش و زيباي قرّاء در رويآوري غير مسلمانان به اسلام و تبليغ و گسترش آن بودهايم، چه سقاهايي كه با شنيدن صداي خوش حضرت امام سجاد(ع) پشت در منزل حضرت پايشان سست و چشمانشان از فرط شوق نمناك ميشد و بهخود كه ميآمدند ديگر آبي در مشكشان نبود.
اما حالا من يادم ميآيد شايد شنيدن قرائت استاد عبدالباسط بود كه براي اول بار صدايم را در ميآورد و من را قرآنخوان مدرسهمان كرده بود، نوارهاي كاست ماركدار گرانقيمت آن موقع را يادتان هست، كمدم پر بود از آنها، از قصارالسورهاي عبدالباسط تا بعدها، استاد منشاوي و مصطفي اسماعيل.
بله، در عصر خود ما نيز در حدود نيم قرن و يا قرن اخير قاريان مشهور و معروفي در جهان اسلام و عمدتاً از مصر خوش درخشيدند و ما شاهد تأثير خاص تلاوت آنها در اَقصي نقاط عالم بوديم و هستيم، به عنوان مثال مرحوم استاد عبدالباسط كه بنابر نقلي با شنيدن تلاوت قرآنِ ايشان در مجلسي 72 نفر به دين اسلام مشرف شدهاند، ظاهراً در يكي از كشورهاي آفريقايي كه احياناً الجزاير بوده و يا اينكه در خاطراتشان نقل ميكنند كه در محفل ديگري حدود 22 نفر ديگر مسلمان شدند و در كل در آن سفر قريب به صد نفر مسلمان شدند.
در ميان قاريان خود ما نيز بودند و هستند كساني كه با شنيدن قرائت قرآن ايشان افرادي علاقهمند به اسلام و قرآن شدهاند، قرائت قرآن حساب و كتابي دارد، در اينجا به ياد گفته استاد پورزرگري ميافتم كه در اينباره ميگويد: قوائدي براي خودش دارد، تا آنكه جسته گريخته شنيديم كه مثلاً ميگويند اينجا را منشاوي چهارگاه خوانده و يا بهتر است كه ابتداي قرائت را با مقام رست شروع كرد.
ادامه دارد...
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]