واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: موسيقي - موسيقي ضامن زنده بودن روح است
![](http://kargozaaran.com/NewsImage/87070118555211-(1).jpg)
موسيقي - موسيقي ضامن زنده بودن روح است
پيمان شيخي:فرمان فتحعليان ازجمله خوانندگاني است كه فراگيري موسيقي را از دوران كودكي آغاز كرده است. او پس از رسيدن به دوران جواني براي فراگيري موسيقي «باجان» كه موسيقي عرفاني هند است به اين كشور سفر ميكند و طي اين سالها نيز اقدام به آهنگسازي دو آلبوم كه در يكي از آنها نيز به همراه تني چند از خوانندگان قوال هند به اجراي يك قطعه با نام «الله اكبر» پرداخت. وي فعاليت خود را در ايران با حضور در جشنواره موسيقي سال 77 آغاز كرد و تاكنون آلبومهاي «مقيم»، «راه عشق» و «مست و خراب» را روانه بازار موسيقي كرده است. فتحعليان بهزودي پس از چهارسال وقفه چهارمين آلبوم خود را تحت عنوان «با مردم بيگانه» ارائه ميكند. به همين دليل نيز با او گپي كوتاه زديم كه در ذيل ميخوانيد.
چندي قبل از طريق مصاحبههايي كه در مطبوعات داشتيد از انتشار آلبوم «با مردم بيگانه» خبر داده بوديد، اما هنوز اين خبر تحقق پيدا نكرده؟
عرض به حضور شما كه تمام مراحل مجوز اين آلبوم طي شده و مجوز آن آماده است. همچنين طراحي جلد آلبوم و پوستر آن نيز انجام شده و آماده چاپ است. در مورد بهتعويق افتادن اين آلبوم ميتوان به دلايل مختلفي اشاره كرد. من در مصاحبه ديگري نيز گفته بودم كه وقتي اين آلبوم ضبط و آماده ارائه شد يكي از آقايان مستقر در بازار پخش و تهيه و تكثير لالهزار متقاضي اين آلبوم بود ولي بهصورت مضحكي از اين تصميم منصرف شد، چراكه پس از شش ماه تماس مكرر و اعلام درخواست براي اين آلبوم ناگهان منصرف شدند. بنابراين خودم براي دريافت مجوز آن اقدام كردم و اسپانسري كه نام آن را نميبرم براي اين آلبوم درنظر گرفته شد كه البته تا حدي به ما بدقولي كرد ولي اكنون كه با شما صحبت ميكنم اعلام كردند كه 10 روز ديگر صبر كنيم و مقرر شد كه سرمايهگذار اين آلبوم باشند و تاخير در ارائه آلبوم را نيز به گردن گرفتهاند.
آخرين آلبوم شما يعني آلبوم «مست و خراب» چهار سال قبل ارائه شد. در گزيده كار بودن شما نيز شكي نيست اما فكر نميكنيد كه وقفه چهارساله قدري زياد است؟
اولا اينكه وضع بد اقتصادي كه در كشور ما وجود دارد، در همه نوع بازاركار تاثيرات خود را داشته، ازجمله بازار بزرگ موسيقي. چراكه در همه جاي دنيا موسيقي، يك صنعت بزرگ محسوب ميشود و ميليونها انسان در شاخههاي مختلف موسيقي كسب روزي ميكنند. بههمين دليل است كه در دنيا شاهد هزينه هاي كلاني براي برگزاري كنسرت يا تهيه آلبوم هنرمندان موسيقي هستيم، چراكه دولتها به اين مسئله ايمان دارند كه موسيقي يك صنعت است.
اين صنعت از خواننده گرفته تا تهيهكنندگاني كه ايجاد فضاي مناسب براي رشد هنرمند و اثرش ميكنند، طراحان، افرادي كه در بخش بسته بندي فعاليت دارند، پخش كنندگان و... را دربر ميگيرد و افراد زيادي از اين طريق امرار معاش ميكنند. ولي متاسفانه در مملكت ما موسيقي صنعت محسوب نميشود كه آن نيز علت دارد.
فكر ميكنيد چه چيزي باعث شده كه برخلاف ساير كشورهاي دنيا در كشور ما موسيقي يك صنعت محسوب نشود؟
من احساس ميكنم كه در كشور ما هنوز موسيقي جدي گرفته نشده است. در حاليكه همانگونه كه انسان به هوا نيازمند است روح نيز به موسيقي احتياج دارد و موسيقي ضامن زنده بودن روح است. در كشور ما اين لازم و ملزوم چندان ملموس نيست و همين نوع نگرش باعث حركت اين صنعت در كشور ما نميشود و ميبينيم كه همه چيز در موسيقي ما بسيار زير صفر حركت ميكند و با نقدي كارشناسانه متوجه ميشويم كه موسيقي كشور ما تا چه اندازه بيمار است و همه چيز چقدر با سختي و كندي پيش ميرود.
طبيعتا بازتاب چنين شرايطي به هنرمند و آثار او برميگردد. در اين شرايط بازار موسيقي خراب است و همه شركتها ميگويند كه پول نداريم و خريد و فروشي صورت نميگيرد تا چرخه بازار اتفاق بيفتد.
اگر هم شخصا بخواهم براي تهيه و توزيع آلبوم اقدام كنم نيازمند به يك اسپانسر هستم تا براي آلبوم تبليغ كنم. اين درحالي است كه به سراغ هر اسپانسري كه ميرويم ميگويند تاحدي كارها خوابيده كه پول كافي در اختيار نداريم تا بتوانيم در اين حركت فرهنگي شركت كنيم.
با اين حساب علاوه بر طي مراحل سخت انتخاب ترانه مناسب، آهنگسازي، تنظيم و ضبط با مسئله اسپانسرها و شركتهاي موسيقي نيز مواجه بوديد. قدري در مورد آلبوم «با مردم بيگانه» بگوييد.
اين آلبوم از 9 قطعه موسيقي با كلام و دو قطعه موسيقي اينسترومنتال تشكيل شده كه عبارتند از ترانههاي: «با مردم بيگانه» شعر مقدس فاني، «قلندري» شعر دكتر محمدتقي غفاري، «پاهاي نيلوفرين» با شعر بهمن بهزادي، «فاني» با شعر مقدس فاني، «ستاره زد سلام كن» با شعر حافظ ايماني، «زندگي» با شعر مرتضي قنبري و «دير زماني» با شعر ليلي گلزار كه بههمراه موسيقي بيكلام ترانههاي «زندگي» و «قلندري» در اين آلبوم قرار گرفته است.
ظاهرا در اين آلبوم بر اشعار مقدس فاني تمركز داشتهايد، دليل خاصي دارد؟
من از سال 1377 تصميم گرفتم كه در كنار آهنگسازي و برگزاري كنسرتهاي رسيتال گيتار كه برگزار ميكردم، از آواز نيز استفاده كنم كه با جشنواره موسيقي پاپ سال 1377 فعاليتم را بهصورت فعلي آغاز كردم. شايد اين نكته جالب باشد كه ترانههايي كه در جشنواره سال 77 اجرا شد شامل آهنگهايي بود كه در سال 68 ساخته بودم.
يعني ترانههاي آلبوم «مقيم» كه نخستين آلبوم شما در ايران محسوب ميشود نيز مربوط به آهنگهاي سالهاي قبل از آن بود؟
تمام آثاري كه من ارائه كردم از سال 68 به بعد متولد شده بودند كه در آلبومهاي مختلف تقسيم كردم و در كنار آن نيز كارهاي جديدي ساختم و به آلبومهاي «مقيم»، «راه عشق» و «مست و خراب» تبديل شد.
بگذاريد در اينجا بگويم كه مولايمان علي (ع) يكي از قشنگترين بهانههايي است كه انسان بخواهد به يك اتفاق و يك اتصال معنوي دست پيدا كند. چه بهانهاي قشنگتر از منبع يك انرژي بزرگي كه بوده، هست و خواهد بود. طبيعتا اين اتفاق، فقط يك علاقه شخصي گروه ايليا است، وگرنه ما هيچگاه نه متصل به سلسله، مكتب و تفكر يا شاخهاي نبودهايم. هميشه گفتهام اكنون نيز تكرار ميكنم كه ما صوفي و درويش نيستيم و اصلا نميتوانيم خودمان را با ايشان قياس كنيم چراكه آنها آداب خود را دارند و ما نميتوانيم همچون آنها باشيم.
مدتها قبل، كتابي تحت عنوان «هزار سال شعر پارسي» توسط يكي از دوستانم به من هديه شد.كه گزيدهاي از اشعار عرفا و شعراي مختلف بود كه دو شعر از جناب مقدس فاني رحمتاللهعليه نيز وجود داشت. وقتي آنها را خواندم احساس كردم كه اين اشعار تا اندازهاي زنده است كه در آن لحظه ما به يكديگر معرفي شديم. بعدها كه ديوان اشعار مقدس فاني به دستم رسيد متوجه شدم كه مقام روحي اين عارف بزرگوار آنقدر بالا بوده و اتصال روحيشان تاحدي حقيقي و قلبي بوده كه تمام اشعارشان حاوي يك اتفاق معنوي بزرگي در گوش شنونده است. يعني هر كسي كه اين اشعار را ميشنود، ميگويد كه احساس عجيبي پيدا ميكند و اين احساي به منزله قدرت شاعر و اتصالي است كه دارد. به نظر من مقدس فاني هميشه در اشعارش زنده است و آن قدرت را در اشعارش دارد. بنابراين من نيز جذب به اين شاعر و اشعارش شدم و تصميم گرفتم تا از آنها استفاده كنم.
چرا نام ترانه «با مردم بيگانه» را براي اين آلبوم انتخاب كرديد؟
قبلا قرار بود نام ترانه «قلندري» براي اين آلبوم انتخاب شود ولي بهخاطر يك نوع بافت و نگاه جديدي كه گروه ايليا در نظر دارد، جدا از اشعار عرفاني به اشعار اجتماعي نيز ميپردازد. بهدليل اينكه در اين آلبوم بخشي از اشعار و قطعاتي كه انخاب شده اجتماعي است، سعي كرديم نام آلبوم نيز بر اين مبنا انتخاب شود. متاسفانه بخش كمي از جامعهمان از ارزشهاي رفتاري و اجتماعي كه شامل دستگيري از ضعفا، نگران شدن نسبت به يكديگر و... فاصله گرفتهاند و قلبها قدري نامهربان شدهاند و اين يك معضل است. طبيعتا «با مردم بيگانه» كه خطاب به اين قشر از آدمهاست انتخاب شد.
اگر اجازه بدهيد قدري در مورد برگزاري كنسرت صحبت كنيم. چندي قبل در كنسرت شما نيز شاهد عدم وجود صدابرداري و نورپردازي مناسب بوديم. بهاعتقاد شما براي استفاده مناسب از موسيقي پاپ، حداقل نبايد مكان مناسبي براي اجراي موسيقي پاپ داشته باشيم؟
طي 10 سال گذشته بارها به اين نكته اشاره كردهام كه ما سالن كنسرت نداريم و سالنهاي موجود كه براي برگزاري كنسرت مورد استفاده قرار ميگيرند نيز با درنظر گرفتن اين معضل تا اندازهاي نرخها را بهصورت غير منطقي قيمتگذاري كردهاند كه رسما نميتوان گام برداشت و هيچ توجيح اقتصادي نخواهد داشت. تحت شرايطي كه بنا به هر دليلي براي ساخت سالنهاي جديد برگزاري كنسرت اقدام نشده بد نيست سالنهاي موجود را با اخلاص در اختيار هنرمنداني كه سرمايههاي مملكت محسوب ميشوند قرار داده شود. در حاليكه شيره جان يك هنرمند از طريق اجاره سالن مكيده ميشود.
بخش اعظمي از طرفداران شما در شهرستانها هستند ولي تاكنون تور اجراي كنسرت از فرمان فتحعليان ديده نشده، آيا شخصا تمايل به اين كار نداريد يا شرايط آن فراهم نشده است؟
از روزي كه گروه موسيقي ايليا آمادگي اجراي موسيقي صحنهاي را داشت، ما آرزوي اجراي خارج از تهران را داشتهايم مخصوصا اجرا در شهرهاي شيراز، اصفهان، كرمانشاه، كرمان، تبريز، مشهد، اهواز و... ولي بنا به دلايل مختلف اين اتفاق رخ نداد. يكي از دلايل، وجود باند موسيقي است كه در كشور ما نيز وجود دارد كه البته منظورم به مسوولين نيست و مقصود كساني هستند كه به ظاهر خيلي خودي هستند. اينها خيلي سنگاندازي كردهاند و رقابت كاري را ناسالم كردهاند. اكنون هم وضعيت موسيقي مناسب نيست و مثلا بچههاي شيراز فكر ميكنند كه فرمان فتحعليان علاقهاي به اجرا در شيراز ندارد، درحاليكه آرزوي من اين است كه در شيراز كنسرت داشته باشم.
اين علاقه نسبت به شيراز دليل خاصي دارد؟
بله، من بار خاطره زيادي از شيراز دارم. يكي از اساتيد بزرگ زندگي من مرحوم حاجكمال مشكسار شيرازي بود كه از عفاي معاصر محسوب ميشدند و من چندسالي از محضر ايشان استفاده كردم و از اشعار ايشان شعر «راه عشق» در آلبوم «راه عشق» و قطعه «ساقي» در آلبوم «مست و خراب» استفاده كردم. از سوي ديگر بسيار علاقهمندم كه تخت جمشيد را از نزديك ببينم.
آيا به برگزاري كنسرت در تخت جمشيد فكر كرديد؟
اگر اين اتفاق رخ دهد بينظير است ولي من احتمال آن را در حد صفر ميدانم.
حرف آخر
بنده پير خراباتم كه لطفش دائم است
ورنه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست
دوشنبه 1 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]