واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: امام علي(ع) و نهجالبلاغه در نگاه ديگران
گروه خبرنگاران افتخاري / مهدي يوردخاني: امام علي(ع) در دل ما عشاق از جايگاه ويژهاي برخوردار است و در اين مطلب سعي شده است با نظرات اشخاص مورد علاقه مردم درباره اين بزرگوار بيشتر آشنا شويم.
شخصيت با عظمت اميرالمؤمنين(ع) هميشه مورد توجه محققان، مؤلفان و بزرگان جهان بوده است و نظرات خود را در مورد شخصيت ايشان بيان داشتهاند كه در اين مطلب به برخي از آن نظرات ميپردازيم.
امام خميني(ره): «... ما مفتخريم كه كتاب نهجالبلاغه كه بعد از قرآن، بزرگترين دستور زندگي مادي و معنوي و بالاترين كتاب رهايي بخش بشر است و دستورات معنوي و حكومتي آن بالاترين راه نجات است؛ از امام معصوم ما است.»
«نرسين»: «اگر علي اين گوينده با عظمت، امروز در كوفه بر منبر قرار مي گرفت، شما مسلمانان ميديديد كه مسجد كوفه با همه وسعتش از اجتماع مردم مغرب زمين براي بهرهوري از درياي خروشان علي موج ميزد.»
«جرج جرداق»: «نزد حقيقت و تاريخ يكسان است او را بشناسي يا نشناسي.»؛ «تاريخ و حقيقت گواهي ميدهند كه او وجدان بيدار و قهار، شهيد نامي، پدر و بزرگ شهيدان، علي بن ابيطالب، صوت عدالت انساني، شخصيت جاويد شرق است!»؛ «اي جهان چه مي شد اگر هر چه قدرت و قوه داري به كار ميبردي و در هر زمان علياي با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش و با آن ذوالفقارش به عالم مي بخشيدي؟!»
«كارلايل» : «اما علي، ما را نميرسد جز آن كه او را دوست بداريم و به او عشق بورزيم، چه او جوانمردي بس عاليقدر و بزرگ نفس بود، از سرچشمه وجدانش خير و نيكي ميجوشيد، از دلش شعلههاي شور و حماسه زبانه ميزد، شجاعتر از شير ژيان بود، ولي شجاعتي ممزوج با لطف و رحمت و عواطف رقيق و رافت...»؛ «در كوفه غافلگير و كشته شد، شدت عدلش موجب اين جنايت شد!... پيش از مرگش درباره قاتل خود گفت: «اگر زنده ماندم خود ميدانم و اگر درگذشتم كار به دست شماست، اگر درگذريد به تقوا نزديكتر است!...»
«جبران خليل جبران»: علي بن ابيطالب از اين دنيا چشم فرو بست، مانند آن پيامبران كه به قومي مبعوث ميشدند و آن قوم شايستگي آن پيامبران را نداشتند و در جوامعي زندگي ميكردند كه جوامع آنان نبوده است...»
«ميخائيل نعيمه»: در واقع هيچ مورخ و نويسندهاي به هر اندازه كه باهوش و با شخصيت و نكتهسنج و نابغه باشد، امكان ندارد كه حتي در هزار صفحه بتواند تصوير كاملي از علي نشان بدهد. آنچه كه اين شخصيت بزرگ، بين خود و خداي خود گفته و عمل كرده از اموري است كه هرگز هيچ گوشي و هيچ چشمي مانند آنرا نشنيده و نديده است، بنابراين هر تصويري كه ما از او ترسيم كنيم مسلما تصويري ناقص خواهد بود، تنها چيزي كه ما به آن اميدواريم، جنبش و تكاني است كه به زندگي ما ميدهد.»
شيخ «محمد عبده»: «من در مطالعه نهجالبلاغه، از فصلي به فصل ديگر ميرسيدم و حس ميكردم كه پردههاي سخن عوض ميشوند، آموزشگاههاي پند و حكمت تغيير مييابند، گاهي خودم را در جهاني مييافتم كه روح بلند معاني با زيور عبارات تابناك آنرا آباد ساخته است، اين معاني بلند پيرامون روانهاي پاك و دلهاي روشن ميشود تا بدانها الهام رستگاري بخشد و به مقصدي عالي كه دارند برساند و از لغزشگاه ها دورشان كرده به شاهراه محكم فضيلت و كمال بكشاند و گاه مييافتم كه عقل نوراني كه هيچ شباهتي با اجسام ندارد، از عالم الوهيت جدا گشته و به روح يك انسان اتصال يافته و او را از لابهلاي پردههاي طبيعت بيرون آورده و تا سراپرده ملكوت اعلي بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزنده آفرينش رسانده است.»
دوشنبه 1 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]