واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي: استراتژي انتخاباتي اصلاح طلبان بايد قطبيكردن انتخابات باشد
تهران- خبرگزاري كار ايران
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با انتشار قطعنامه كنگره دوازدهم تاكيد كرد: اصلاحطلبان بايد با هدف پيروزي وارد انتخابات رياست جمهوري آينده شوند.
به گزارش "ايلنا" به دنبال برگزاري دوازدهمين كنگره سازمان قطعنامه پاياني اين كنگره در سه فصل منتشر شد.
در مقدمه اين قطعنامه آمده است: دوازدهمين كنگره سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران را در حالي برگزار ميكنيم كه سه دهه از سالهاي پرفراز و نشيب دوران پس از انقلاب شكوهمند اسلامي را پشت سر گذاشتهايم و نظام و جامعه ما خود را براي بزرگداشت سيامين سالگرد پيروزي مردميترين انقلاب ضد استبدادي جهان آماده ميكند. آنچه كه انقلاب اسلامي را به معجزه نيمه دوم قرن بيستم تبديل كرد، آرمانها و اهداف متعالي و ارزشمندي بود كه اصيلترين و حق طلبانهترين مطالبات مشترك يك ملت بزرگ را در خود منعكس ميساخت و همين خصوصيت بود كه به انقلاب خصلت فراگيري و قدرت بسيج كنندگي ميبخشيد. اهداف و آرمانهاي انقلاب اسلامي ايران در واقع صورت تكامليافته مطالبات و خواستههايي بود كه از مشروطه به اين سو مبارزات و جنبشهاي اجتماعي سياسي ملت آگاه ايران را سمت و سو بخشيده بود و اينك در شعار سه گانه استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي تجسم مييافت.
در ادامه قطعنامه كنگره سازمان مجاهدين با اشاره به مقوله آزادي و مردمسالاري در نظام جمهوري اسلامي تاكيد شده است: آن چه انقلاب اسلامي را به لحاظ ماهوي از ساير انقلابهاي معاصر جهان متمايز ميساخت، اتكاي اين انقلاب بر دين، معنويت، اخلاق و آرمان تحقق نظام و جامعهاي برپايه ارزشهاي الهي - انساني و آموزههاي ديني بود. البته در تاريخ معاصر، جنبشهاي اجتماعي ديگري بر بنياد انديشه ديني رخ نمودهاند، اما آنچه گفتمان ديني انقلاب اسلامي ايران و نظام برآمده از آن را از گفتمانديني جنبشهاي مذكور متمايز ميساخت، روح دينداري همراه با تسامح، سازگار با تجارب و دستاوردهاي علمي و اجتماعي بشر امروز و بيگانه با جزميت و تحجر و قشريگري بود كه بيش از هرچيز در انديشه، رفتار و گفتار رهبران اوليه و اصلي انقلاب ظهوري غير قابل انكار داشت. گفتمان ديني انقلاب تنها گفتمان ديني موجود در دوران پيش از انقلاب نبود. در آن زمان نيز تحجر و جمود وقشري گري، اسلام گريز و عافيت طلبي، اسلام مروج بيعملي و بيانگيزگي در عرصه فعاليتهاي اجتماعي و سياسي، اسلام سكوت و سازگار با ظلم و بيعدالتي و سلطه وبالاخره اسلامي كه خود را در چارچوب تنگ و بيخاصيت مبارزه كلامي با اين فرقه يا آن مكتب تعريف ميكرد، نيز پيروان و داعياني فعال داشت، چنان كه برخي از ايشان رسماً و علناً همراهي با انقلاب را نفي ميكردند و تا حد تكفير رهبران آن پيشميرفتند.
در ادامه قطعنامه آمده است : اسلامي كه انقلاب برپايه آن شكل گرفت و فرهنگ مبناي انقلاب شد نه با تحجر و قشري گري نسبتي داشت و نه خود را مقيد به سنتهاي اجتماعي زاييده شرايط و نيازهاي دوران مختلف كه رنگ و نام دين بر آنها خورده بود، تعريف ميكرد. نه با دستاوردهاي عقل و معرفت و تجربه بشري سر ستيز داشت و نه با تباهي و فساد جامعه و ستم و بي عدالتي و تحقير انسانها سر سازگاري، بلكه اسلامي بود معتقد به كرامت انسان و معترف به حقوق او. اسلامي كه انسان را آزاد و مختار ميخواست، اسلامي كه به تعبير قانون اساسي هدفش «رشد فضائل اخلاقي» بود، با «خودكامگي و انحصار طلبي» سر ستيز داشت و براي شهروندان «آزادي سياسي و اجتماعي» ميخواست و «مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خويش» را تأييد ميكرد و سوداي «تأمين حقوق همه جانبه افراد... امنيت قضايي عادلانه براي همه و تساوي عموم در برابر قانون» داشت و به جاي فرقه گرايي بر «توسعه و تحكيم برادري اسلامي و تعاون عمومي» تأكيد ميكرد(اصل سوم قانون اساسي)، اسلامي كه شورا را به جاي استبداد مينشاند(اصل هفتم)، «تفتيش عقايد» و «تعرض و مؤاخذه ديگران را به صرف داشتن عقيده» متفاوت نفي ميكرد(اصل ??) و آزادي بيان و نشريات را به استثناي مواردي كه «مخل به مباني اسلام و حقوق عمومي جامعه» باشد به رسميت مي شناخت، اسلامي كه اصل را برآزادي مطبوعات و احزاب ميگذاشت(اصول ??و??)، با شكنجه اجبار افراد به اعتراف و شهادت به شدت مخالف بود(اصل ??) و چنان به ارزش و حقوق انسان ملتزم بود كه «هتك حرمت و حيثيت كسي كه به حكم قانون دستگير، بازداشت، زنداني يا تبعيد شده » را نيز «ممنوع و موجب مجازات» ميدانست(اصل ??). اسلام انقلاب و امام حاكميت انسان بر سرنوشت اجتماعي خويش از جمله حق انتخاب كردن و انتخاب شدن را حقي خدا داد ميدانست كه «هيچ كس حق ندارد آن را سلب كند و يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص» در آورد(اصل ??).
سازمان مجاهدين انقلاب با انتقاد از روند حذف و كنارگذاشتن افراد طي ساليان اخير از حوزه هاي مديريتي اعلام كرد: انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي به عنوان مركز نياز سنجي بخشهاي مختلف، تنظيم سندهاي چشمانداز، برنامههاي پنج ساله و برنامه ها بودجه هاي سالانه و نظارت و كنترل بر اجراي برنامهها و مصرف بودجهها در تمامي بخش هاي نظام، عملاً امكان برنامه ريزي تخصصي مبتني بر دركي جامع از نيازهاي كشور و تخصيص بهينه منابع و نظارت بر توزيع و صرف امكانات را از بين برده و نظام را در سطح تصميمگيري و اداره كشور از متخصصترين و ارزشمندترين نيروهاي كارشناسي كه با صرف سالها وقت و هزينه تربيت شدهاند، محروم ساخته است.
قطعنامه كنگره دوازدهم همچنين با موضع گيري در خصوص انتخابات در كشور از نحوه برگزاري انتخابات مجلس هشتم انتقاد كرد.
سازمان مجاهدين انقلاب انتخابات رياست جمهوري آينده را به مثابه فرصتي مغتنم براي پايان دادن به وضعيت كنوني دانست و به راهبردهاي انتخاباتي اصلاح طلبان اشاره كرد و در اين خصوص اعلام شد: استراتژي انتخاباتي اصلاح طلبان بايد قطبيكردن انتخابات رياست جمهوري آينده و ايجاد انگيزه لازم براي مشاركت بخش ميانه و بيتفاوت جامعه در انتخابات باشد.
اصلاح طلبان بايد با هدف پيروزي وارد انتخابات رياست جمهوري آينده شوند.
اصلاح طلبان نبايد از انتخابها و گزينههايي كه نتيجه طبيعي آن عدم شركت در انتخابات است استقبال نمايند. به عبارت ديگر اصلاح طلبان بايد رفتار انتخاباتي خود را به گونهاي سامان دهند كه حتي المقدور ضمن حفظ اصول اصلاحطلبانه، صحنه رقابت ناعادلانه انتخاباتي را تا دستيابي به پيروزي مديريت كنند.
كانديداي اصلاحطلبان بايد چهرهاي باشد كه ضمن نمايندگي ديدگاهها و مطالبات اصلاح طلبان، رد صلاحيت وي به دليل تحميل هزينهسياسي سنگين بر اقتدارگرايان عملاً منتفي باشد.
كانديداي اصلاح طلبان بايد از چنان مقبوليت و محبوبيتي در ميان گروههاي اصلاح طلب برخوردار باشد كه موجب ائتلاف ميان ايشان شده و حضور وي حتي المقدور احتمال تعدد و تكثركانديداها در اين جناح را منتفي سازد.
كانديداي اصلاح طلبان بايد از چنان ظرفيت و مقبوليتي در اقشار مختلف جامعه برخوردار باشد كه بتواند در بخش بيتفاوت و مياني جامعه انگيزه لازم را براي شركت در انتخابات ايجاد كند و به اين ترتيب با افزايش مشاركت جامعه در انتخابات آثار منفي ناشي از اعمال نفوذهاي محتمل در انتخابات را به حداقل برساند.
كانديداي اصلاح طلبان بايد از چنان وجهه و اعتبار بين المللي برخوردار باشد تا پس از انتخاب با برخورداري از حمايت افكار جهاني در كوتاه مدت قادر به ارتقاي جايگاه ايران در عرصه جهاني،حل بحران كنوني و پايان دادن به وضعيت بلاتكليف كشور باشد.
به گمان ما شرايط فوق جملگي بيش از هركس در شخص خاتمي متعين است. به رغم انتقاداتي كه برخي متوجه خاتمي ميسازند، اصلاح طلبان در صورتي كه قصد پيروزي در انتخابات و نجات كشور از طريق پايان دادن به وضعيت فعلي را داشته باشند، گزينهمطمئن و تضمينشدهاي غير از وي ندارند. زيرا خاتمي تنها كسي است كه حضورش ميتواند اقشار خاموش و بيتفاوت را به شركت در انتخابات تشويق كند و حتي حمايت غير علني بخشهاي گستردهاي از جريانهاي سياسي غير اصلاح طلبي را كه از وضعيت موجود به شدت ناراضي بوده اما به علت رودربايستي با قدرت امكان ابراز مخالفت با روند موجود را ندارند، جلب كند.
برخي ترديدهاي نابجا از جمله اين كه اجازه حضور در انتخابات به خاتمي داده نخواهد شد، در واقع خودكشي از ترس مرگ و تن دادن به گزينهها و انتخابها و رفتارهايي است كه در نزد افكار عمومي هيچ معنايي جز اصول فروشي و تمكين در برابر هر شرايطي و يا ايفاي نقش سوخت براي گرم كردن تنورانتخابات به نفع رقيب ندارد. زيرا عدم اجازه حضور به كسي چون خاتمي در انتخابات بدان معناست كه اصلاح طلبان تحت هيچ شرايطي نبايد پيروز اين انتخابات باشند. در اين صورت روشن است كه حضور اصلاح طلبان در انتخابات هيچ خاصيتي جز ايجاد رقابت كاذب و هيجان انتخاباتي ندارد.
پايان پيام
كد خبر: 447352
دوشنبه 1 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]