واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: دوران دفاع مقدس با جهاد نسل جوان و نوجوان ادامه دارد
آژير قرمز،پناهگاه، حمله هوايي، صداي حركت تانك در كوچه ها، بوي سوختن خانه و زندگي، نشستن كنار مزار خانواده اي كه در يك چشم به هم زدن پرپر شدند، يك روز بيدار شدن و ديگر نديدن، نشنيدن يا دست و پا نداشتن، ترس هميشگي از تركش هايي كه در بدن جا خوش كرده اند كه نكند سانتيمتري جابجا شوند.
اينها شايد براي بسياري از كودكان و نوجوانان امروز ناشناخته باشند يا تصور آنها براي خيلي از جوانان خاطره اي كم رنگ شده باشد، اما روزهايي هست كه موسيقي متن خيلي از برنامه هاي راديو و تلويزيون صدايي است كه مي خواند: "هيهات من الذله" و "اي لشكر صاحب زمان آماده باش آماده باش" آن وقت است كه همه جزئيات سالها پيش در ذهن ها جان مي گيرد.
بعضي به ياد خاطرات گذشته و آنهايي در آن سالها جاودانه شدند اشك در چشمانشان حلقه مي زند، بعضي آنچه را كه در كودكي در ذهنشان ثبت شده به ياد مي آورند و آن كوچكترها كنجكاو مي شوند كه آن گذشته ها چه خبر بوده است ؟ يك روز در مقاله اي خواندم: "دفاع مقدس ما توانست در زمينه هاي مختلف سياسي، نظامي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي معادلات جهاني را به هم بزند و تحليل هاي مادي دنياپرستان را نقش بر آب كند، اين حادثه بي شك در ياد ملت ايران خواهد ماند و غرور و سرافرازي حماسه آفريني را در نسل هاي بعدي بر جاي خواهد گذاشت.
" "سودابه اعلايي" بانوي جوان 28 ساله اي است او كه هم اكنون مادر يك پسر سه ساله است در دوران ابتدايي به مدرسه اي مي رفته كه تعدادي از بچه هاي جنگ در آن تحصيل مي كردند او مي گويد: كلاس اول يا دوم ابتدايي بودم وسطهاي سال بود كه يك روز معلممان دختري را با خود به كلاس آورد و گفت: او "فاطمه ابراهيمي" و از اهالي آبادان است، چهره فاطمه نسبت به ما سبزه تر بود و طرز حرف زدنش فرق مي كرد يكي از برادرانش در شهر شهيد شده بود ولي او با روحيه اي قوي درس مي خواند و مي گفت: برادرش هميشه او را به درس خواندن سفارش كرده است.
ما هر روز قبل از شروع كلاس براي برادر شهيد فاطمه فاتحه مي خوانديم و براي پدرش كه در اسارت بود دعا مي كرديم سال بعد فاطمه از مدرسه ما رفت و براي هميشه اين سوال در ذهن من جا گرفت كه او كجاست و آيا پدرش آزاد شد؟ خانم اعلايي ادامه داد: در سمنان كمتر از سر و صداهاي جنگ خبري بود اما آنچه را كه اين رويداد در زندگي من حك كرد الگو گرفتن از صبر و استقامت آنهايي بود كه در متن جنگ بودند و سرنوشتشان با هشت سال دفاع مقدس گره خورده است.
سودابه مطمئن است داستان فاطمه، روحيه قوي او و حكايت سالهاي دفاع مقدس را براي پسرش تعريف مي كند تا او بداند در چه سرزميني متولد شده است و مردم كشورش چگونه از آن دفاع كرده اند، او انتقال فرهنگ دفاع مقدس به فرزندان را جهاد امروز مادران مي داند.
"مصطفي رحيمي" از دفاع مقدس لباس هاي خاكي پدرش را به خاطر دارد، مادرش را كه پشت سر بابا آب مي ريخته، يك تفنگ كه پدرش برايش خريده و سرفه هاي حالاي پدرش را كه شيميايي شده است.
مصطفي كه جواني 25 ساله است به خوبي به ياد دارد روزي را كه براي عيادت پدرش به بيمارستان رفتند و پدر ديگر دست چپي نداشت كه دست راست او را بگيرد و در باغ بيمارستان با او قدم بزند.
او مي گويد: آن روزها پنج يا شش سال داشتم از صدام متنفر بودم كه بابايم را به اين روز انداخته است مي خواستم دكتر شوم كه پدرم را كه با آن سختي سرفه مي كند درمان كنم.
مصطفي حالا سال سوم رشته پزشكي است و قصد دارد در رشته بيماري هاي تنفسي تخصص بگيرد و جانبازاني مثل پدرش را تاحدي درمان كند.
"مسعود شمسي" جواني 22 ساله است او در پايان جنگ تحميلي دو ساله بوده است و هيچ چيز از دفاع مقدس در خاطر ندارد تنها آشنايي او با اين رويداد مهم فيلم هايي است كه در اين باره ديده است.
او مي گويد: فيلم هاي سينمايي نظير برج مينو، سجده بر آب ، مهاجر و .
.
.
و بعد از آنها فيلم هايي مانند آژانس شيشه اي نشان دهنده اوج فداكاري و مظلوميت رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس است.
مسعود معتقد است: آنهايي كه در دوران دفاع مقدس حماسه آفريني كرده اند دنبال نان و نام نبودند چرا كه بسياري از آنها را نه امروز كسي مي شناسد نه زندگي آنچناني دارند.
او شاگرد ممتاز رشته هنر است و مي گويد: مقابله ما با كساني كه مي خواهند ايران نباشد تمامي ندارد پيشرفت هاي امروز ايران خاري است در چشم آنها كه اگر آن را دربياورند خون مي آيد و اگر در نياورند تا آخر عمر آنها را آزار مي دهد و بهترين راه مقابله با تهاجم فرهنگي اين آدم ها رو كردن توانمندي هاي هنري در كنار به رخ كشيدن هاي نظامي است.
شايد امروز كمتر كسي از نسل سوم و چهارم بدانند كه دفاع مقدس رزمندگان اسلام از كشورمان دو هزار و 887 روز طول كشيد و طي آن 381 هزار و 670 نفر از نيروهاي دشمن كشته يا مجروح شدند و 72 هزار نفر هم به اسارت درآمدند.
شايد كسي نداند كه ذخاير ارزي عراق در ابتداي جنگ 30 ميليارد دلار بود و پس از شكست در عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر به صفر رسيد و در پايان جنگ اين كشور بيش از 70 ميليارد دلار بدهي داشت اما مردم ايران مي دانند كه براي سربلندي ايران اسلامي چقدر آژير خطر به صدا درآمد، چقدر صداي حركت تانك در كوچه ها خواب آرام بچه ها را پريشان كرد و چقدر گلزار شهدا ساخته شد.
امروز همان قدر كه شنيدن سرود "صبح پيروزي مبارك باد" برايمان افتخار افرين است و شنيدن خبرهاي پيشرفت هاي ايران در علوم هسته اي، نانوتكنولوژي، سلولهاي بنيادي، هوافضا، ورزش، هنر و .
.
.
غرور ايراني مان را برمي انگيزد.
امروز همان قدر كه ديدن صحنه هاي پيروزي رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس موجي از شادي برايمان به ارمغان مي آورد ديدن صحنه اي كه دانشمندان هسته اي از شوق موفقيت يكديگر را در آغوش گرفته اند و آن موشكي كه با نام ايران دل آسمان را مي شكافد تحسين ما را برمي انگيزد.
امروز 20 سال از دوران هشت سال دفاع مقدس گذشته است اما همه مي دانند دفاع مقدس هنوز باجهاد و پيشرفت فرزانگان، نخبگان و نسل جوان ايران ادامه دارد.
ك/4 506/7340/599/608 شماره 354 ساعت 13:41 تمام
يکشنبه 31 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]