واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: به بهانه شهادت سيد الاوصيا ، علي مرتضي عليه السلام برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
زمين به لرزه در آمد و درياها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهاي مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سياهي وزيد، به طوري كه جهان را تيره و تاريك ساخت و جبرئيل امين در ميان آسمان و زمين ندا داد و همگان ندايش را شنيدند؛
سوگند به خدا كه اركان هدايت درهم شكست و ستاره هاي دانش نبوت تاريك و نشانه هاي پرهيزكاري بر طرف شد و عروه الوثقي الهي گسيخته شد، زيرا پسر عموي رسول خدا(ص) سيد الاوصيا ، علي مرتضي به شهادت رسيد.
علي عليه السلام پس از ضربت خوردن در سحرگاه شب 19 رمضان تا اواخر شب 21 در خانه بستري بود و در اين مدت علاوه بر خانواده آن حضرت بعضي از اصحابشنيز جهت عيادت به حضور وي مشرف و در آخرين ساعات زندگي او از كلمات گهر بارش بهرهمند مي شدند از جمله پندهاي حكيمانه او اين بود كه فرمود: من ديروز مصاحب شما بودم و امروز وضع و حال من مورد عبرت شما است و فردا از شما مفارقت مي كنم.
مقداري شير براي علي عليه السلام حاضر كردند كمي ميل كردند و فرمودند به زنداني خود نيز از اين شير بدهيد و او را اذيت و شكنجه نكنيد اگر من زنده ماندم خود دانم و او و اگر درگذشتم فقط يك ضربت به او بزنيد زيرا او يك ضربت بيشتر به من نزده است ،سپس رو به فرزندش حسن عليه السلام كرد و فرمود: پسر جانم پس از من تو ولي امري و صاحب خون من هستي اگر او را ببخشي خود داني و اگر به قتل رساني در برابر يك ضربتي كه به من زده است يك ضربت به او بزن، چون علي عليه السلام در اثر سمي كه به وسيله شمشير از راه خون وارد بدن نازنينش شده بود بيحال و قادر به حركت نبود لذا در اين مدت نمازش را نشسته مي خواند و دائم در ذكر خدا بود، شب 21 رمضان كه رحلتش نزديك شد دستور فرمود براي آخرين ديدار اعضاي خانواده او را حاضر كنند تا در حضور همگي وصيتي ديگر كند.
اولاد علي عليه السلام در اطراف وي گرد آمدند و در حالي كه چشمان آنها از گريه سرخ شده بود به وصاياي آن جناب گوش مي دادند،اما وصيت او تنها براي اولاد وي نبود بلكه براي تمام افراد بشر تا انقراض عالم است زيرا حاوي يك سلسله دستورات اخلاقي و فلسفه عملي است .
اولاد علي عليه السلام خاموش نشسته و در حاليكه غم و اندوه گلوي آنها را فشار مي داد به سخنان دلپذير و جان پرور آنحضرت گوش مي دادند.
و اما خلاصه اي از اين وصيت
ابتداي سخنم شهادت بيگانگي ذات لايزال خداوند است و بعد به رسالت محمد بن عبد الله صلي الله عليه و آله كه پسر عم من و بنده و برگزيده خداست،بعثت او از جانب پروردگار است و دستوراتش احكام الهي است،مردم را كه در بيابان جهل و ناداني سرگردان بودند به صراط مستقيم و طريق نجات هدايت فرموده و به روز رستاخيز از كيفر اعمال ناشايست بيم داده است.
اي فرزندان من،شما را به تقوي و پرهيزكاري دعوت و به صبر و شكيبائي در برابر حوادث و ناملايمات توصيه مي كنم پايبند دنيا نباشيد و بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد،شما را به اتحاد و اتفاق سفارش مي كنم و از نفاق و پراكندگي بر حذر مي دارم،حق و حقيقت را هميشه نصب العين قرار دهيد و در همه حال چه هنگام غضب و اندوه و چه در موقع رضا و شادماني از قانون ثابت عدالت پيروي كنيد.
اي فرزندان من،هرگز خدا را فراموش مكنيد و رضاي او را پيوسته در نظر بگيريد با اعمال عدل و داد نسبت به ستمديدگان و ايثار و انفاق به يتيمان و درماندگان،او را خشنود سازيد،در اين باره از پيغمبر صلي الله عليه و آله شنيدم كه فرمود هر كه يتيمان را مانند اطفال خود پرستاري كند بهشت خدا مشتاق لقاي او ميشود و هر كس مال يتيم را بخورد آتش دوزخ در انتظار او است.
در حق اقوام و خويشاوندان صله رحم و نيكي و از درويشان و مستمندان دستگيري كرده و بيماران را عيادت كنيد،چون دنيا محل حوادث است بنابراين خود را گرفتار آمال و آرزو مكنيد و هميشه در فكر مرگ و جهان آخرت باشيد،با همسايههاي خود به رفق و ملاطفت رفتار كنيد كه از جمله توصيههاي پيغمبر صلي الله عليه و آله نگهداري حق همسايه است.احكام الهي و دستورات شرع را محترم شماريد و آنها را با كمال ميل و رغبت انجام دهيد،نماز و زكوه و امر به معروف و نهي از منكر را به جا آوريد و رضايت خدا را در برابر اطاعت فرامين او حاصل كنيد.
اي فرزندان من،از مصاحبت فرومايگان و ناكسان دوري كنيد و با مردم صالح و متقي همنشين باشيد،اگر در زندگي امري پيش آيد كه پاي دنيا و آخرت شما در ميان باشد از دنيا بگذريد و آخرت را بپذيريد،در سختيها و متاعب روزگار متكي به خدا باشيد و در انجام هر كاري از او استعانت جوئيد،با مردم به رأفت و مهرباني و خوشروئي و حسن نيت رفتار كنيد و فضائل نفساني مخصوصا تقوي و خدمت به همنوع را شعار خود سازيد،كودكان خود را نوازش كنيد و بزرگان و سالخوردگان را محترم شماريد.
تا اين قسمت از وصيت علي عليه السلام درس اخلاق و تربيت بود كه عمل بدان هر فردي را به حد نهائي كمال مي رساند آن حضرت اين قسمت از وصيت خود را با جمله لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم به پايان رسانيد و آنگاه از هوش رفت و پس از لحظهاي چشمان خدابين خود را نيمه باز كرد و فرمود:اي حسن سخني چند هم با تو دارم،امشب( شب بيست و يكم رمضان) آخرين شب عمر من است چون در گذشتم مرا با دست خود غسل بده و كفن بپوشان و خودت مباشر اعمال كفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاريكي شب دور از شهر كوفه جنازه مرا در محلي گمنام به خاك سپار تا كسي از آن آگاه نشود.
عموم بنيهاشم مخصوصا خاندان علوي در عين خاموشي گريه مي كردند و قطرات اشك از چشمان آنها بر گونههايشان فرو مي غلتيد،حسن عليه السلام كه از همه نزديكتر نشسته بود از كثرت تأثر و اندوه،امام عليه السلام را متوجه حزن و اندوه خود كرد علي عليه السلام فرمود اي پسرم صابر و شكيبا باش و تو و برادرانت را در اين موقع حساس به صبر و بردباري توصيه مي كنم. سپس فرمود از محمد هم مواظبت كنيد او هم برادر شما و هم پسر پدر شما است و من او را دوست دارم.
علي عليه السلام مجددا از هوش رفت و پس از لحظهاي تكاني خورد و به حسين عليه السلام فرمود پسرم زندگي تو هم ماجرائي خواهد داشت فقط صابر و شكيبا باش كه ان الله يحب الصابرين.
در اين هنگام علي عليه السلام در سكرات موت بود و پس از لحظاتي چشمان مباركش به آهستگي فرو خفت و در آخرين نفس فرمود: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله.
پس از اداي شهادتين آن لبهاي نيمه باز و نازنين به هم بسته شد و طاير روحش به اوج ملكوت اعلا پرواز كرد و بدين ترتيب دوران زندگي مردي كه در تمام مدت عمر جز حق و حقيقت هدفي نداشت به پايان رسيد و اينك بود كه او رستگار شد.
باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران" ايسكانيوز"اين مصيبت عظيم را به شيعيان جهان تسليت مي گويد./110
يکشنبه 31 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]