واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: فراق تو را چگونه تحمل كنم
كمالات معنوي شخصيت اميرمومنان (ع ) در رهنمودهاي امام خميني
حضرت مولي الموالي مي فرمايد : والله لابن ابي طالب انس بالموت من الطفل بثدي امه . « به خدا قسم كه پسر ابوطالب مانوستر است به مردن از بچه به پستان مادرش » زيرا كه آن سرور حقيقت اين عالم را مشاهده كرده به چشم ولايت و جوار رحمت حق تعالي را به هر دو عالم ندهد. و اگر به واسطه مصالحي نبود در اين مجلس ظلماني طبيعت نفوس طاهره آنها لحظه اي توقف نمي كرد. و خود وقوع در كثرت و نشئه ظهور و اشتغال به تدبيرات ملكي بلكه تاييدات ملكوتي براي محبين و مجذوبين رنج و المي است كه ما تصور آن را نمي توانيم كنيم .
يقين علي بن ابيطالب عليه السلام او را به آنجا رسانده كه مي فرمايد : « اگر همه عالم را به من دهند كه يك مورچه را در حبه اي كه برداشته ظلم كنم نخواهم كرد. »
كسي كه تحمل اين قرآن را مي تواند كند وجود شريف ولي الله مطلق علي بن ابي طالب عليه السلام است (است ); و سايرين نتوانند اخذ اين حقيقت كنند مگر با تنزل از مقام غيب به موطن شهادت .
آن كسي كه زمام يك مملكتي از حجاز گرفته تا مصر و اينجاها را ايران و ساير جاها تحت سلطه او بود و قدرت جسمي و روحي خودش آن طور بود مي بينيم از يكي از افراد پايين و متوسط متواضعتر است و اين قدرتها ابدا در روح او تاثير نكرده براي اينكه روح اينقدر بزرگ است كه همه عالم را مي گيرد. يك روح مجردي كه از آن آلايشها تجرد پيدا كرده است . اين قدر وسيع است كه همه عالم مثل يك نقطه مي ماند در او. آنها لايق زمامداري اند. اسلام آنها را زمامدار كرده است .
علي عليه السلام در وقتي كه رسول اكرم به حسب روايت فرمود كه تو شهيد خواهي شد به فكر اين بود كه آيا با سلامت دين يا نه سئوال مي كند كه من دينم سالم است مي فرمايد كه بله . آن چيزي كه اولياي خدا توجه به او داشتند سلامت در دين و سلامت نفس بود.
شما شيعه همان هستيد كه مي فرمود اگر همه عالم در مقابل من بايستند تنها در مقابل مي ايستم . آن ايمان است كه او را آن طور در مقابل همه چيز مي ايستاند. آن اخلاص اوست آن روحانيت و معنويت اوست و شما هم شيعه او هستيد. اميدوارم كه از روحانيت او و از علومي كه خداي تبارك و تعالي به او عنايت كرده است و نفخات الهي كه در روح مبارك او دميده شده است به شما و همه ما نصيبي داده شود.
بعضي كمالات حضرت كه شايد قدري مخفي مانده باشد از ادعيه حضرت معلوم مي شود. دعاي كميل يك دعاي عجيبي است ; بسيار عجيب . بعض فقرات دعاي كميل از بشر عادي نمي تواند صادر بشود. « الهي و سيدي و مولاي و ربي صبرت علي عذابك فكيف اصبر علي فراقك » كي مي تواند اين طور بگويد كي اين طور عشق به جمال خدا دارد كه از جهنم نمي ترسد لكن مي ترسد كه وقتي كه در جهنم برود نازل شده از مقام خودش و به مرتبه اي برسد كه محروم بشود از عشق او از فراق حق تعالي ناله مي زند. اين عشقي است كه در باطن قلب او گداخته شده هميشه و تمام اعمالي كه از او صادر مي شود از اين عشق صادر مي شود از اين عشق به خدا صادر مي شود. ارزش اعمال روي اين عشق و محبتي است كه به حق تعالي هست روي اين فنا و توحيدي است كه در انسان هست و اين سبب شده است كه « ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين » . فرضا كه اين ضربت را كس ديگر از دفاع اسلام زده بود اما از روي عشق نبود كارش هم اسباب اين شده بود كه اسلام ترويج كند لكن چون مبدا مبدا عشقي نبود. « افضل من عباده الثقلين » نخواهد شد. انگيزه اعمال انگيزه روحانيت اوست نه صورت او. شمشير زدن يك دست پايين آوردن است و يك كافر را كشتن اين دست پايين آوردن و كافر را كشتن از خيلي اشخاص ممكن است صادر بشود لكن گاهي اصلا اجر ندارد و اصلا فضيلت ندارد و گاهي فضيلت دارد تا برسد به آن جايي كه « افضل من عباده الثقلين » . اين روي آن عشق و توحيدي است كه در قلب او هست . روي آن است كه دست دست او نيست چشم چشم او نيست يدالله است عين الله است . اينها را ما با لقلقه لسان مي گوييم و نمي توانيم تصورش را بكنيم . البته تصديقش كرديم به اين كه اين طور است اما تصورش را نمي توانيم بكنيم كه چه جور است وضعيت .
من گاهي فكر مي كنم كه ما با چه شباهتي مي توانيم دعوي كنيم كه شيعه آن بزرگوار هستيم . اگر متفكرين نويسنده ها كساني كه اطلاعات زياد دارند ابعاد معنوي و مادي و جهات ديگرش را ملاحظه كنند بررسي كنند ابعادي كه آن بزرگوار داشته است از اوايل سنين تا وقتي كه به شهادت رسيد و بررسي كنند كه ما چطور مي توانيم ادعا كنيم كه ما شيعه اين بزرگوار هستيم . بايد همه ما و همه كساني كه دعوي تشيع مي كنندـ الا معدود قليلي كه در صدر اسلام مثل ائمه هدي بودند ـ ما اظهار عجز كنيم كه نمي توانيم . من نمي توانم كه در اين مجلس حتي يك بعد از ابعاد اين بزرگوار را ذكر كنم لكن براي اين كه يك راهي باز بشود براي آن اشخاصي كه اطلاعاتشان زياد است معارفشان زياد است و جهات معنوياتشان زياد است راهي باز باشد كه آنها فكر كنند و درست بررسي بكنند بررسي او را و بررسي حال ماها را در بعد معارف كسي كه ادعيه حضرت را ملاحظه كرده باشد و نهج البلاغه را بررسي كرده باشد مي داند كه پايه اش روي چه پايه اي هست . يعني اين كه معارف قرآن را فهميده است . اين بزرگوار است و كساني كه مورد تعليم او بودند مثل ائمه هدي دعوي معارف خيلي آسان است . كه شعري انسان بگويد نثري بگويد و ادعا كند كه ما داراي چه معارفي هستيم . اين آسان است . دعوا هم خيلي كرده اند اما واقعيت مطلب چطوري است آني كه به حسب واقع است و ما بخواهيم وجدانا آن را بيابيم وقتي درست در حال خودمان دقت بكنيم نمي توانيم پيدا كنيم يك شباهتي مابين خودمان و او. آن عشقي كه مولا به خداي تبارك و تعالي داشته است كه در دعاي كميل مي فرمايد عرض مي كند كه مولا به خداي تبارك و تعالي داشته است كه در دعاي كميل مي فرمايد عرض مي كند كه من فرضا جهنم را بتوانم تحمل كنم ولي چطور فراق تو را تحمل كنم . اين را مي شود يك كسي شعر بگويد يك كسي نثر بگويد يكي خطابه بخواند و بگويد چه اما واقعيت اين طور است ماها اين طور هستيم امثال ماها اين بودند كه فراق اصلش پيششان فراق از حق تعالي مطرح بوده است فراق به قدري كه به آتش به آتش جهنم . آتش جهنم غير از اين آتشهاست آتش جهنم قلب هم مي سوزاند يعني قلب معنوي را مي سوزاند. علاوه بر اين كه جسم را مي سوزاند در قلب انسان هم هست . وارد مي شود قلب معنوي انسان را هم مي سوزاند. و ايشان مي گويند من فرضا او را تحمل كنم اما فراق تو را چه كنم . اين را هركس پيش وجدان خودش حساب بكند كه واقعا از فراق حق تعالي تا حالا يك لحظه شده است كه تاثير پيدا كند كه من فراق دارم از حق تعالي اينها ادعاها خيلي آسان است . خيلي از دراويش ادعا كردند خيلي از كساني كه اهل معرفت اند ادعا كردند اما واقعيت را انسان وقتي حساب بكند مسئله اين نيست .
يكي از چيزهاي عادي آنها درنهج البلاغه هست در روايات ديگر هم از ساير ائمه هست . اين يك مقام عادي است نه يك مقام بالايي است كه مي فرمايد كه عرض مي كند كه يا حضرت امير مي فرمايد. ديگران هم همين طور كه « عبادت سه جور است يكي عبادت كساني است كه مثل عبيد مي ترسند و عبادت مي كنند. يكي عبادت كساني است كه براي طمع و براي بهشت و اين طور چيزها عبادت مي كنند. اين دو تا عبادت يكيش مال اجرا هست يكي هم مال عبيد. اما عبادت سوم كه هست كه ما عبادتش را مي كنيم . براي محبتي است كه به خدا داريم » . شما حساب كنيد كه اگر براي ما وعده قطعي برسد جهنمي نيستيد شما و همه بهشتي هستيد همه در بهشت جاودانيد و جهنم هم درهايش براي شما بسته است آن وقت عبادت خدا را هم مي كرديد باز يا بگويند براي محبت من عبادت كنيد. شما در خودتان مي ديديد اين را كه محبت خدا شما را وادار كند به عبادت نه خوف نه رجا نه جهات نفساني . عرض كردم كه اين ادعاها را مي شود كرد كه من بگويم من هم محبت دارم . اما ما محبتي نداريم به خدا ما هر چي هست حب نفس است . هر چي هست مال خودمان است . تا حالا يك قدم از نفس از مدارج نفساني ما بيرون نرفتيم يعني آن قدم اولي هم كه اهل سير مي گويند كه يقظه است ما باز بيدار نشده ايم . خدر طبيعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شايد باشد مگر خدا يك عنايتي بفرمايد.
من واقعا نمي دانم راجع به حضرت امير از كجا شروع كنم . مسئله بغرنجي است مسئله اي نيست كه انسان بتواند بفهمد اين همه ناله هايي كه ايشان مي زده است سر در چاه مي كرده ناله مي كرده هر جا مي رسيده ناله مي كرده . اين دعاهايي كه از ايشان وارد شده است كه در آن آن همه ناله است . اينها چي است آيا حضرت امير سلام الله عليه براي خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد و از مرتبه وحدت به سوي كثرت آمده است اين قدر فرياد مي زند آيا با توجه به كثرت موجب اين همه فرياد ايشان هست آيا در آن ناله هاي شب و در آن چاهها كه ايشان ناله مي زده است و در آن مواردي كه ايشان با خداي تبارك و تعالي مناجات مي كرده است راجع به اين معنا بوده است راجع به اين بوده است كه خدايا مرا از جوار خودت برگرداندي به عالم كثرت و همان حرفي كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند از ايشان نقل شده است كه « ليغان علي قلبي و اني لاستغفرالله في كل يوم سبعين مره » . اين « يغان علي قلبي » يعني من همين طوري يك كدورت حاصل مي شده يا همين رجوع به كثرت كدورت بوده توجه به اين عالم طبيعت با اين كه در نظر آنها جلوه خداست مع ذلك از آن جلوه باطني و از آن مرتبه غير حضرت الوهيت آنها را واداشته است از اين جهت ناله مي زدند. اين مسئله اي است كه ما نمي توانيم ادراكش را بكنيم .
شما شيعه همان كسي هستيد كه مي فرمود : اگر همه عالم در مقابل من بايستند تنها در مقابل آنان مي ايستم
علي (ع ) همه چيز است يعني در همه ابعاد انسانيت درجه يك است ... اعجوبه اي است كه جمع مابين چيزهاي متضاد با هم است
شنبه 30 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 514]