تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند به شكل شما و اموال شما نگاه نمى كند بلكه به دلها و اعمال شما توجه مى نمايد....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812910271




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز آتشي كه خاموش شد


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز آتشي كه خاموش شد
جام جم آنلاين: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرماله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «آتشي كه خاموش شد»،«درسي براي پالايش روح»،«اهداف جنبي طرح تحول اقتصادي»،«يارانه نقدي»،«كدام چهره واقعي است» و ... كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌ايد.


جام جم

«آتشي كه خاموش شد» عنوان سرمقاله‌ي امروز روزنامه ي جام جم به قلم بيژن مقدم‌ است كه در آن مي‌خوانيد؛سخنان رهبر انقلاب در نماز جمعه ديروز همچون هميشه منشأ آرامش و امنيت رواني و سياسي جامعه و مردم گرديد. آتش اختلافات اخير كه در پي سخنان نادرست و غلط يك مسوول اجرايي روز به‌ روز شعله‌ورتر مي‌شد، با نفس روحاني ولايت‌ به سردي گراييد.
رهبر معظم انقلاب وحدت مردم، نخبگان و مسوولان را از جمله واجب‌ترين امور دانستند و از همه بويژه نخبگان و سياسيون خواستند تا انرژي و توان خود را صرف پيگيري مسائل جزئي و اظهارنظرهاي غلط و پوچ نكنند. هر چند انتظار جامعه اين بود كه بيان كننده اين اظهارات پيشتر با عذرخواهي و تصحيح سخنان شرايط را روز به روز بغرنج‌تر نكند و كار را به سوال از رئيس‌جمهور و تغيير در ساختارهاي اجرايي كشور (نظير انتزاع سازمان ميراث فرهنگي از رياست جمهوري)‌ نكشاند.

در هر حال انتظار رهبر انقلاب آن است كه امروز و فردايمان متفاوت از ديروزي باشد كه اختلاف و منازعه، فضاي كشور را از توجه به نيازهاي اصلي مردم دور نگه داشته بود.

مجلس و نمايندگان محترم نيز تكليفي جديد برعهده دارند كه با توجه به تدين و اعتقاد آنان به فصل‌الخطاب بودن سخنان رهبري به وظايف خود عمل خواهند كرد. دولتمردان نيز با عنايت به حساسيت‌هاي ماه‌هاي پيش‌رو بايد از بهانه دادن به ديگران بپرهيزند تا اين غفلت‌ها ضمن زائل نكردن فرصت‌هاي خدمتگزاري، زمينه تضعيف دولت را نيز فراهم نسازد.

جمهوري اسلامي

«درسي براي پالايش روح»عنوان سرمقاله‌ي امروز روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛تاريخ رسانه در ايران مالامال است از رويدادهاي تلخ و شيرين كه پرداختن به آنها نيز مي تواند در كار رسانه اي جايگاه قابل توجهي داشته باشد. اصحاب رسانه به نقل رويدادها و نقد رفتارها و گفتارهاي ديگران مي پردازند اما در اين ميان خود را ناديده مي انگارند و يا فرصت پرداختن به رفتارها و گفتارهاي خود را ندارند.

اينكه ما قلم به دستان چقدر به رسالتي كه همزيستي با قلم برعهده ما قرار داده وفادار هستيم و چقدر حق اين نعمت بزرگ كه خدا در قرآن به آن قسم يادكرده است را مي شناسيم و ادا مي كنيم موضوع بسيار مهمي است كه در منظومه كاري ما كمتر به آن توجه مي شود. علاوه بر خود ما ديگران هم كه مخاطبان ما هستند و يا كساني كه ما از آنها روايت مي كنيم و گفتارها و رفتارهاي آنها موضوع فعاليت قلم را تشكيل مي دهد آنها هم به جايگاه قلم و اصحاب قلم چندان توجهي ندارند.

در اين ميان رويدادي از قبيل آنچه بنيانگذار پايگاه خبري و تحليلي « الف » پديد آورنده آن بود در تاريخ رسانه لااقل در كشور ما نادر است . هفته گذشته آقاي دكتر احمد توكلي با انتشار مطلبي با صراحت اعلام كرد 13 مورد از مطالبي كه پايگاه خبري تحليلي « الف » به آقاي سيدحسين موسويان در موضوع پرونده هسته اي وي نسبت داده نادرست بوده و به همين دليل از وي حلاليت طلبيد. انتشار اين خبر در شب ميلاد حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام و در آستانه شب هاي قدر يك رويداد رسانه اي قابل توجه بود كه مي تواند منشا يك تحول در تعامل اصحاب رسانه با مخاطبان و كساني كه موضوع كارهاي رسانه اي هستند باشد. در اين زمينه چند نكته را بايد مورد توجه قرار دهيم .

1 ـ اعتراف به اشتباه توسط يك رسانه يك اقدام شجاعانه است كه بايد مورد تحسين قرار گيرد . همانطور كه يك ضرب المثل قديمي مي گويد « ديكته نانوشته غلط ندارد » اصحاب رسانه به دليل اينكه ديكته هاي زيادي مي نويسند طبيعي است كه غلط هاي زيادي هم داشته باشند. معمول اينست كه غلط ها و اشتباهات چاپي سريعا با تصحيح و پوزش تذكر داده مي شوند ولي اشتباهات محتوائي مشمول اين روش پسنديده قرار نمي گيرند. اين كار نياز به شهامت دارد و ما اصحاب رسانه با اعتراف به اينكه مصون از خطا نيستيم بايد شجاعت تصحيح اشتباهات محتوائي كار خود را در خود ايجاد نمائيم .

2 ـ هنگامي كه يك مومن اعلام مي كند من اشتباه كرده ام و از كسي كه اين اشتباه به او مربوط مي شود حلاليت مي طلبم وظيفه اسلامي ايجاب مي كند اين اقدام را به عنوان يك كار اعتقادي و با همان نيتي كه اقدام كننده مي گويد بپذيريم و براي آن معاني و محتملات ديگري نتراشيم . زيرا اولا ما از نيات اشخاص خبر نداريم و ثانيا دستور اسلام اينست كه فعل مومن حمل بر صحت گردد و بهترين و مثبت ترين مفهوم ممكن براي آن در نظر گرفته شود.

3 ـ طبيعي است كه اعتراف يك رسانه به اشتباه درباره آنچه به فردي كه متهم است نسبت داده به معناي قضاوت قانوني درباره اتهامات او و به عبارت روشن تر تبرئه قانوني او نيست . اين دستگاه قضائي است كه در اين زمينه نظر مي دهد و تصميم ميگيرد و آنچه در عمل نافذ است فقط تصميم قضائي است . با اينحال اقدام رسانه « الف » يك انجام وظيفه اخلاقي با ارزش است كه در كار رسانه اي تاثير بسزائي خواهد داشت و به گرايش جامعه ما به روش هاي اخلاقي و پرهيز از قضاوت كردن هاي نابجا كمك شاياني خواهد كرد. در دوران حاكميت نظام مقدس جمهوري اسلامي متاسفانه عليرغم اقتضاي تقدس اين نظام ديني زياده روي هاي زباني و قلمي فراواني بروز كرده كه نمره بد اخلاقي جامعه ما را و ازجمله جامعه رسانه اي ما را بسيار منفي كرده است . تهمت ها شايعه پراكني ها دروغ ها و نسبت هاي نادرست و ناروائي كه خارج از چارچوب هاي شرعي و اخلاقي به اين و آن داده شده فضاي جامعه را منفي كرده و دافعه ها را به حداكثر و جاذبه ها را به حداقل رسانده است . جبران اين بداخلاقي ها و بازگشت به جامعه اخلاقي مورد نظر نظام مقدس جمهوري اسلامي كاري است كه بايد براي تحقق آن تلاش كرد.

4 ـ از همزماني انتشار اين واقعه اخلاقي در رسانه ها مي توانيم و شايسته است اين درس را بگيريم كه خود را با پيروي كردن از اخلاق كريمه حضرت امام حسن مجتبي و با جداساختن از غرورها و رذايل اخلاقي آماده ورود به درياي بي كران رحمت الهي نمائيم و از باقيمانده شب هاي قدر براي پالايش روح خود از رسوبات منفي گذشته حداكثر بهره برداري را بنمائيم تا در روز قيامت كه « يوم تبلي السرائر » است و در آن روز هيچكس را گريزي از ايستادن در برابر محكمه عدل الهي و پاسخگوئي درباره اعمال خود نيست سبكبار باشيم روزي كه حتي پوست هاي بدن انسان ها درباره اعمال آنها شهادت ميدهند و در جواب اعتراض صاحبان خود كه چرا عليه ما شهادت داده ايد مي گويند به قدرت خدا مامور به شهادت به آنچه از شما سرزده است شده ايم « و قالو الجلو دهم لم شهدتم علينا قالوا انطقنا الله الذي انطق كلشيي و هو خلقكم اول مره و اليه ترجعون » .

قدس

«اهداف جنبي طرح تحول اقتصادي» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي قدس به قلم دكتر محسن صمدي لاست كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛طرح تحول اقتصادي صرف نظر از اين كه در صورت اجراي درست، مي تواند در بازتوزيع درآمد ملي و رسيدن به تعادل از دست رفته، نقش مهمي در اقتصاد كشور ايفا كند، از زواياي ديگري نيز قابل بررسي و امعان نظر است، زيرا آثار و پيامدهاي اجراي اين طرح، اگرچه در اجرا، به ابزار اقتصادي نياز دارد، اما آثار آن تنها به محدوده اقتصادي منحصر نبوده و در ساير زمينه ها تأثيرگذار خواهد بود. از جمله اين آثار، در زمينه اجتماعي، جابه جايي مكاني جمعيت و يا به تعبيري روند معكوس مهاجرت است.

در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛ اكنون كه بنا به اراده دولت و خواست مردم، طرح تحول اقتصادي مطرح گرديده، ضروري است براي برون رفت از وضعيت فعلي، كليه ابعاد و پيامدهاي اجراي طرح مورد بررسي قرار گيرد و دقتهاي لازم در اجراي آن لحاظ گردد.
هدف طرح هدفمند سازي يارانه ها، شناسايي دهكهاي درآمدي و تفكيك آنها به منظور پرداخت منطقي يارانه به خانوارها توسط دولت است، اما به نظر مي رسد اهداف اين طرح اگر تحول اقتصادي جامعي را دنبال مي كند، بايد فراتر از هدف مذكور بوده و هدفهاي جنبي اما مهم ديگري را نيز پوشش دهد. در اين ارتباط، پيشنهادهاي ذيل قابل طرح است.

در ادامه يادداشت مي خوانيد؛همزمان با طبقه بندي خانوارها از جهت ميزان درآمد و تعلق يارانه ها، طبقه بندي مناطق مختلف كشور از جهت شاخصهاي فقر و محروميت نيز صورت گيرد و اگر مثلاً مناطق كشور در سه طبقه اصلي محروم، نيمه محروم- نيمه برخوردار و برخوردار قرار گرفت، با مناطق محروم با توجه به همجواري خانوارها و اجتناب از پيامدهاي ناگوار اجتماعي، برخورد يكسان صورت گيرد.

در بخش پاياني آمده است؛بديهي است، دستيابي به دو هدف فوق كه اولي منجر به توازن و تعادل منطقه اي خواهد شد و دومي رابطه مبادله بين بخشهاي اقتصادي را به نفع بخش كشاورزي تغيير و بهبود خواهد داد، قبل از هر چيز مستلزم جهت گيريهاي مشخص و اعلام راهبردهاي ناظر بر آنها از سوي مسؤولان از همين ابتداي طرح است. ضمن اينكه تهيه بانكهاي اطلاعاتي لازم، همان گونه كه در حال حاضر براي شناسايي خانوارهاي هدف و تعيين دهكهاي درآمدي براي پرداختهاي جبراني مدنظر مي باشد، بايد سامانه هاي لازم را نيز براي دستيابي به دو هدف فوق يعني شناسايي مناطق جغرافيايي محروم كشور و نيز شناسايي اقشار توليد كننده كشاورزي، براي دستيابي كامل به اهداف بلند طرح، از همين ابتداي طرح تدارك ديد و برنامه ريزي نمايد.

جوان

سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جوان به قلم مدير مسئول «على عدالت و عدالت على-1» نام دارد كه در آن مي‌خوانيد؛«مبادا فردا زورمندان و ثروتمندان كه در نعمت و عافيت دنيا غرق شده اند، فرياد كنند! مبادا آنان كه بوستان ها آراسته اند و نهرها را به سوى بوستان ها چرخانده اند و بر اسبان راهوار سوار شده اند و كنيزكان زيبا در خانه ها دارند وقتى آنها را از كارهايى كه مى كردند، باز دارم و فقط حقوق مشروعشان را بديشان بپردازم، اين كار را بر خود ننگ و عار بدانند و خشمگين شوند و اعتراض كنند و فرياد برآورند كه پسر ابوطالب ما را از حقوقمان محروم ساخت.»
حرانى، ابن شعبه، تحف العقول ص 152

سخنان فوق از فرمايشات اميرمومنان در همان آغازين روزهاى حكومت و خلافت خويش بود؛ وى كه در جمع مهاجرين و انصار خطبه اى طولانى ايراد فرمود و در مورد تساوى حقوق اجتماعى مسلمانان تاكيد نمود و تمام امتيازات طلبى ها و جامعه طبقاتى و چند دسته را رد كرد. او كه بعد از سال ها مى كوشيد تا جامعه را به سمت جامعه نمونه اى كه نبى مكرم بنيان نهاده بود، ببرد بيشترين هم و تلاش خود را براى احياى اسلام ناب محمدى و فروافكندن جامعه طبقاتى كه بعد از پيامبر بنيانگذارى شده بود انجام داد.

تساوى حقوقى افراد از ديدگاه اميرمومنان آن قدر مهم است كه در سفارش به محمدبن ابى بكر، والى مصر مى فرمايد: «با همگان يكسان رفتار كن، چه آنگاه كه گوشه چشم به آنان افكنى و چه آنگاه كه خيره شان نگاه كنى تا زورمندان و بزرگان در تبعيض طمع نورزند و ناتوانان از عدالت تو نوميد نشوند.»
حرانى، ابن شعبه، تحف العقول ص 119

امام با كسى كه از اجراى مساوات سر باز زده بود هيچ مماشاتى نداشت، به طورى كه وقتى برخى كارگزاران و فرمانداران كه به آيين مساوات توجه نداشتند و براى خود و خانواده خويش امتيازهايى قايل شده بودند و حقوق اجتماعى مردم را ناديده گرفته بودند در نامه اى به يكى از آن افراد مى نويسد:
«گزارشى درباره تو به من رسيده كه اگر درست باشد و اين كار را انجام داده باشى پروردگارت را به خشم آورده ، امامت را عصيان و نافرمانى كرده اى... سوگند به كسى كه دانه را در زير خاك شكافت و روح انسانى را آفريد، اگر اين گزارش درست باشد، تو نزد من خوار خواهى شد و ارزش و مقدرات كم خواهد بود. حق پروردگارت را سبك مشمار و دنيايت را با نابودى دينت آباد مكن كه زيان كارترين افراد خواهى بود.»نهج البلاغه، نامه 43

اما در سيره سياسى و حكومتى خود برخلاف سنت رايج حكومتداران كه براى رسيدن به قدرت و حكومت، استفاده از هر وسيله و ابزارى و از هر راه ممكنى را مجاز و مباح مى شمارند، تلقى وى از حكومت بر پايه ارزش هاى الهى استوار است و هدف وى خدا و ارزش هاى انسان خدامحور است. پس شخصى با اين روحيه هرگز براى به دست آوردن حكومت به هر راه و اقدامى متوسل نمى شود اگرچه به بهاى از دست دادن حكومت باشد.

پروردگارا تو مى دانى آن چه ما انجام داديم، نه براى اين بود كه ملك و سلطنتى به دست آوريم و نه براى اين كه از متاع پست دنيا چيزى تهيه كنيم؛ بلكه به آن سبب بود كه نشانه هاى از بين رفته دينت را باز گردانيم و صلح و مسالمت را در شهرهايت آشكار سازيم تا بندگان ستمديده ات در ايمنى قرار گيرند و قوانين و مقرراتى كه به دست فراموشى سپرده شده، بار ديگر عملى شود.
نهج البلاغه، خطبه 131

كيهان

«مشق پرغلط در افغانستان» عنواتن يادداشت روز وزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛«نيروهاي آمريكايي مي كوشند به منظور تحريك دشمنان به نشان دادن واكنش دست به اقدامات تحريك آميز بزنند. ما از عمليات نظامي براي تحريك دشمنان و واداشتن آنان به نشان دادن واكنش استفاده مي كنيم و از تجزيه و تحليل اين واكنش درس هاي فراوان مي گيريم.»
اين بخشي از سخنان «مايكل هايدن» رئيس سازمان CIAمي باشد كه روز سه شنبه گذشته (87.6.27) در يك كنفرانس سالانه انجمن نيروي هوايي آمريكا ابراز و در آن به طراحي آمريكا در آشوب ها با صراحت اعتراف شده است. همزمان با اين موضوع، آمريكايي ها از اعزام نيروي بيشتر به افغانستان براي «مهار طالبان و القاعده» خبر داده اند. در همان حال رابرت گيتس وزيردفاع آمريكا اعلام كرد كه مشكل ما در افغانستان به طالبان محدود نمي شود. وي با اشاره به افزايش خشونت ها در شرق و جنوب افغانستان گفت:«اين امر نشان دهنده افزايش مولفه هاي خشونت در اين منطقه، جدا از شورشيان طالبان است.»

در ادامه مي‌خوانيد؛از چندي پيش مشخص بود كه آمريكا به موازات شكست در پروژه عراق و بن بست جدي در انعقاد توافقنامه امنيتي، سياسي و اقتصادي با عراق درصدد باز كردن جبهه جديدي در آن سوي مرزهاي شرقي ايران است. از نظر واشنگتن افغانستان و پاكستان-برخلاف عراق- داراي وضعيت پراكنده اي است و از اين رو مي تواند كانون برنامه ريزي براي بهبود وضع نابهنجار سياسي آمريكا در خاورميانه باشد. بر همين اساس آمريكايي ها در ذيل تبليغات فراوان كه وضع امنيتي عراق را راضي كننده ارزيابي كرده و آن را به ابتكار عمل آمريكا نسبت مي دهند، حدود 7000 نيروي نظامي مستقر در عراق را خردادماه گذشته به افغانستان گسيل كردند و وعده دادند كه در ماه نوامبر-آبان- حدود 10.000 نيروي جديد در قالب 3تيپ ويژه به افغانستان اعزام مي كنند. در خصوص اين تغييرات كه رابرت گيتس-وزيردفاع آمريكا- در آستانه تشكيل جلسه پنجشنبه گذشته ناتو از آن به «تغييرات احتمالي در راهبردهاي آمريكا در افغانستان» تعبير كرد، گفتني هايي وجود دارد.

1-برخورد با طالبان و القاعده و مجازات اسامه بن لادن در ماههاي پاياني دولت بوش يك پوشش بيشتر نيست. اين نكته اي است كه گيتس نيز نتوانست آن را مخفي كند. شليك نظاميان- استراليايي- ناتو در ايالت هلمند به «روزي خان بركزاي» و دو نفر از همراهان او كه جديت فراواني در مقابله با طالبان داشت، نيز دليل مستقلي است كه نشان مي دهد اهداف ناتو و آمريكا در افغانستان ريشه كن كردن تروريزم و طالبانيسم نيست.

2-پروژه «تغيير راهبردها» يك پروژه آمريكايي است كه تلاش مي شود بعنوان سياست ناتو و همه 26 كشور عضو ناتو قلمداد شود. خبرهاي منتشره حكايت از آن دارد كه حتي انگليسي ها درخصوص سياست آمريكا در افغانستان با ترديد نگاه كرده و درستي آن را زير سوال مي برند. براين اساس هرچند مقامات آمريكايي از قصد انگليس براي اعزام نيروي بيشتر به افغانستان خبر داده اند و البته نشانه هايي از آن در سخنان نخست وزير انگليس نيز مشاهده شد ولي روزنامه گاردين نوشت: «وزير دفاع انگليس در اجلاس -پنجشنبه گذشته- ناتو قرار است نگراني روبه رشد فرماندهان نظامي انگليس و دولت اين كشور را در مورد شيوه ها و تاكتيك هاي نظامي آمريكا در افغانستان به رابرت گيتس ارائه بدهد». علاوه بر آن «دس براون» وزير دفاع انگليس در مصاحبه با اين روزنامه از عدم توانايي ناتو براي اعزام نيروهاي مورد نياز نظامي به مناطق درگيري سخن گفت و در عين حال خواستار ايجاد تغييرات در ساختار ناتو و سرمايه گذاري كافي اين سازمان در تجهيزات مورد نياز شد.

3-سياست آمريكا در افغانستان و پاكستان استفاده سمبليك از نيروهاي ناتو و ساير كشورها به منظور دادن پوشش بين المللي به اقدامات خود است و به نظر مي آيد واشنگتن به بيش از اين نظر نداشته باشد. اقدامات ايالات متحده در اين دو كشور نشان مي دهد كه آمريكايي ها «آمريكا ئيزه كردن» پاكستان و افغانستان را دنبال مي كنند و مايل نيستند كشورهايي نظير انگليس و فرانسه مشاركت واقعي در صحنه تحولات اين منطقه و ساير مناطق استراتژيك خاورميانه- عراق، لبنان و فلسطين- داشته باشند. از همين رو سياست هاي آمريكا در افغانستان و پاكستان با چالش جدي ساير نيروهاي ناتو مواجه شده است. كشورهايي نظير انگليس و فرانسه تاكيد دارند كه افغانستان راه حل نظامي ندارد و بايد از يك سو با طالبان وارد گفت وگو شد و از سوي ديگر براي مقابله با شورش ها به بازسازي امور زيربنايي و اقتصادي افغانستان كمك رساند و در كنار آن با افراط گرايان مبارزه كرد. درست در كشاكش اين بحث ها، «ژنرال ديويد مك كرنال» فرمانده نيروهاي آمريكايي در افغانستان اعلام كرد كه نظاميان انگليسي با نزديك شدن به طالبان، آنان را در تداوم شرارت ها تشويق كرده اند. از مجموعه اين مباحث برمي آيد آمريكايي ها در نهايت حضور سمبليك و حمايت گرانه كشورهاي عضو ناتو و دولت هاي منطقه را مي پذيرند ولي حاضر نيستند اختيار و مديريت تحولات را با اين كشورها تقسيم نمايند.

4- آمريكايي ها براي دولت هاي افغانستان و پاكستان نقشي در مديريت تحولات اين منطقه قايل نيستند از اين رو آمريكايي ها اگرچه از روي كار آمدن كرزاي و زرداري حمايت كرده اند ولي به هيچ وجه لازم نمي دانند اقدامات نظامي خود عليه شهروندان اين دو كشور را حتي - پيش از اقدام - به اطلاع اسلام آباد و كابل برسانند. اين سبب شد كه هر دو دولت به اقدامات اخير آمريكا عليه شهروندان غيرنظامي هشدار داده و اعلام كردند كه قادر به كنترل نظاميان خود در مواجهه با اين تجاوزات نيستند.
آمريكايي ها در اين رويكرد جديد، اقدامات مستقيم، گسترده، بي وقفه و استفاده مطلق از اهرم نظامي را مد نظر دارند و معتقدند براي رسيدن به نقطه مطلوب بايد بحران را متصاعد كرد. اما مطلوب آمريكا چيست؟

5- بر خلاف ظاهر قصه، مقابله با طالبان و القاعده و پشتونهاي دو كشور افغانستان و پاكستان به هيچ وجه هدف و «مطلوب» آمريكا نيست؛ چرا كه اگر هدف اين بود، راه مواجهه با حدود 80 ميليون جمعيت پشتون در دو كشور ياد شده اقدامات شديد نظامي نيست و اساسا اگر مشكل اين ها باشند اين چه ارتباطي به آمريكا دارد؟ مشابه اين ها در بسياري از كشورهاي ديگر نيز هستند ولي هدف برنامه ريزي نظامي آمريكا نيستند. براي اينكه اهداف واقعي را از اهداف غيرواقعي جدا كنيم بايد به اطراف مرزهاي اين دو كشور نظر بياندازيم؛ چين، روسيه، ايران و هند چهار قدرت مهم آسيا هستند كه در عرصه هاي مختلف با آمريكا به رقابت مي پردازند. اين رقابت ها تا آنجا كه به روسيه و ايران باز مي گردد وجهه اي ستيزه جويانه و آشتي ناپذير پيدا مي كند. آمريكا گمان مي كند مي تواند در دو كشوري كه ساختار سياسي بسيار ضعيفي دارند، اقتصاد آنان بسيار فقير و مردم آن از فقر مطلق علمي رنج مي برند و ساختارهاي مذهبي آن از قوام لازم برخوردار نيست، چنان هرج و مرج فزاينده اي را به وجود آورد كه لبه ها و تركش هاي آن اين چهار قدرت آسيايي را در بر بگيرد و قدرت آنان را بطور دائم دچار فرسايش كند. بر همين اساس بايد گفت كه مخاطب اصلي تحولات امنيتي در اين دو كشور قدرتهاي آسيايي اند.

6- مدل آمريكا در اين دو كشور ايجاد تركيبي از نيروهاي مزدور محلي و نيروهاي نظامي و اطلاعاتي آمريكاست به گونه اي كه تلفات عمدتاً متوجه شبه نظاميان محلي باشد. در اين بين ديويد پترائوس فرمانده سابق نظاميان آمريكا در عراق از مدل «صهوه هاي الانبار» سخن گفت. مدل مورد اشاره وي كه از سوي باراك اوباما كانديداي حزب دموكرات براي رياست جمهوري آمريكا نيز مورد تأكيد قرار گرفت، استخدام شبه نظاميان محلي- كه از فقر شديد توأمان مالي و علمي رنج مي برند- و تركيب آنان در يك ساختار نظامي اطلاعاتي است. برهمين اساس بايد در انتظار تولد يك جريان جديد شبيه القاعده و طالبان در اين دو كشور زير نظر مستقيم افسران آمريكايي باشيم.

7- آنچه امروز در آن سوي مرزهاي شرقي ايران دنبال مي شود، سياست آمريكاست نه تنها سياست حزب جمهوري خواه از اين رو نبايد تصور كرد كه با پايان دوره رياست جمهوري بوش مي توان شاهد تغيير در استراتژي آمريكا در اين دو كشور بود. چهار روز پيش گيتس وزير خارجه آمريكا با صراحت گفت جانشين بوش به اين برنامه متعهد است و از سوي اوباما يا سخنگوي او هيچ واكنشي مشاهده نشد.

8- اما سوال مهم اين است كه آيا استراتژي آمريكا در افغانستان و پاكستان به نتيجه مي رسد؟ مخالفان آمريكا در اين دو كشور كه بنا به اعتراف خود آمريكايي ها حدود 90 درصد جمعيت اين دو كشور را شامل مي شوند، شاهد ساكت تحولات كشورهايشان نخواهند بود. كشورهاي ايران، روسيه، چين و هند نيز اجازه نمي دهند در اطراف مرزهايشان يك بحران كاهنده ريشه بدواند. كما اينكه دولت هاي اسلام آباد و كابل نيز نمي توانند با روند «آمريكائيزه» شدن تحولات امنيتي كشورهايشان همراهي كنند. البته در اين خصوص گفتني هاي فراواني است كه به آينده موكول مي كنيم.

مردم سالاري

«سخنگوي دولت و مديريت افكار عمومي» عنوان يادداشت روز روزنامه‌‌ي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي خوانيد؛هفته گذشته همايشي با موضوع «اقدامات و سياست هاي دولت نهم در ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي همسو با تاكيدات مقام معظم رهبري مبني بر انعكاس اقدامات دولت نهم» برگزار شد، آن طور كه در معرفي همايش آمده، قرار بود گزارش اين عملكرد از سوي شركت كنندگان در استان هاي مختلف به اطلا ع مردم برسد. غلا محسين الهام سخنگوي دولت در اين همايش در بخشي از سخنان خود گفت: «رسانه ملي بايد افكار عمومي را در جهت گفتمان نظام مديريت كند و اگر در اين باره ضعفي باشد متوجه اين نهاد خواهد بود.»
وي ادامه داد: رسانه ملي به گونه اي تعريف مي شود و رسانه هاي ديگر و احزاب نقاد به گونه اي ديگر.

در ادامه يادداشت مي‌خوانيد؛اين نوع نگرش به افكار عمومي و رسانه ها آن نگرشي نيست كه بايد باشد و رسانه ملي و ساير رسانه ها در يك جامعه دموكراتيك حق مديريت افكار عمومي را ندارند، رسانه ها به شناخت افكار عمومي نيازمندند، چون كه بدون اين شناخت نمي توانند با مردم ارتباط برقرار كنند و تاثير لا زم را بر افكار عمومي بگذارند.

در بخش ديگر يادداشت مردم سالاري آمده است؛زنده ياد دكتر علي اسدي دركتاب عميق خود تحت عنوان «افكار عمومي وارتباطات» به دقت به اين معنا توجه كرده است، او مي گويد: افكار عمومي به صورت هاي مختلف تعريف شده است. اين تغييرات در تعريف بستگي به معنايي دارد كه هر يك از دو واژه، افكار و عمومي داراست. با اشاره به افكار عمومي به جاي افكار، عمومي ممكن است يكي از اين سه معني را بدهد.
1 - افكاري كه به صورت رسمي براي مردم بيان مي شود.
2- افكاري كه درباره مسائل عمومي است.
3- افكاري كه عموم دارند نه گروه هاي كوچك.

بعد از كالبد شكافي هر يك از معاني فوق، نتيجه مي گيرد كه افكار عمومي معناي سوم را دارد كه با معاني اول و دوم در تضاد قرار مي گيرد.
به نظر مي رسد سخنگوي دولت معناي اول را در نظر دارد و بر همين اساس متوقع است كه افكار عمومي توسط رسانه ملي بايد مديريت شود.

يادداشت نويس مردم سالاري ادامه داده است؛كاش گردانندگان اين همايش اول ابهام و سردرگمي اي كه در افكار عمومي وجود دارد نگرشي به برطرف و كاربرد نادرست واژه افكار عمومي را تبيين مي كردند، از جمله اين برداشت هاي ناردست شخصي كردن افكار عمومي يا به صورت شيئي در آوردن مجموعه احساس ها، آرزوها و خواست ها است كه بايد دقيقا توضيح داده شود.

در ادامه مي خوانيد؛البيگ از صاحبنظران افكار عمومي مي گويد: «افكار عمومي نوعي اظهارنظر درباره موضوع مورد اختلا ف» است و اين ويژگي تازه اي بدان اضافه مي كند، يعني مي گويد كه افكار عمومي در رابطه با يك موضوع نمي تواند وجود داشته باشد، مگر آن كه جرياني ضدآن هم در كار باشد و با هم در ستيز قرار گيرند. براي او «افكار عمومي به طور ساده تعميم افكار فردي است كه از كنش متقابل درباره موضوعي معين در درون گروه خاصي ناشي مي شود» با اين تعريف افكار عمومي چيزي نيست كه هميشه وجود داشته باشد، بلكه در چارچوب اجتماعي معين شكل مي گيرد و خصلت رواني، اجتماعي دارد و نبايد آن را با پديده هاي انبوه خلق يا توده اشتباه كرد. خلا صه سخن اين كه افكار عمومي نه شي» است و نه حاصل جمع افكار فردي، حاصل فراگرد پيچيده كنش ميان افراد است كه در اذهان و در ارتباط متقابل با ساختارهاي اجتماعي و كاركردهاي نهادها جريان دارد.

در بخش ديگر يادداشت نويسنده معتقد است؛نقش رسانه ها در افكار عمومي خلق و ايجاد موضوعات مورد گفت وگو ميان مردم است، استاد سيدمحمد دادگران در كتاب ارزشمند خود به نام «افكار عمومي و معيارهاي سنجش آن» مي نويسد: رسانه ها در مركز مدل شكل گيري افكار عمومي قرار دارند زيرا نقش هماهنگي ميان اجزاي مختلف يك نظام را انجام مي دهند. در هر حال، سخنگوي دولت بايد به چند نكته توجه داشته باشد تا مقصود برايش حاصل آيد.
اول: قدر رسانه ها را بداند كه با طرح موضوع در افكار عمومي بيشترين خدمت را به دولت كرده اند، به ويژه رسانه هاي منتقد و اگر ضعفي بر رسانه ملي در اين راستا وارد باشد، بي توجهي به موضوعاتي است كه در افكار عمومي طرح شده است و تن دادن به تعطيلي برنامه هايي چون «مثلث شيشه اي» و «كوله پشتي» كه به موضوعات مطرح در افكار عمومي توجه داشتند.
دوم: هدايت كارشناسي روابط عمومي ها، انتصاب مديران روابط عمومي، نه مديران تبليغات و خدمات فرهنگي در روابط عمومي ها.
سوم: پاسخگويي به افكار عمومي و قرار گرفتن در كنار افكار عمومي به جاي مقابله با افكار عمومي.
چهارم: توجه به تفاوت هاي افكار عمومي و حركت هاي توده اي در جامعه.
پنجم: توجه به اين نكته كه از شهريور سال 1386 تاكنون كه حدود يك سال از سخنان رهبري در مورد حرفه اي شدن روابط عمومي ها گذشته است، روابط عمومي هاي دولت كارنامه درخشاني ندارند و در راستاي مطالبات جدي رهبري هيچ كاري نكرده اند، علت را بررسي كند.

دنياي اقتصاد

«يارانه نقدي»عنوان سرمقاله ي روزنامه ي دنياي اقتصد به قلم غلامرضا سلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛مشاور محترم اقتصادي دولت در نشست شوراي اداري خوزستان با انكار تورم‌زا بودن طرح تحول اقتصادي گفته‌اند؛«قرار نيست پول اضافي به بدنه اقتصاد تزريق شود، تورم وقتي ايجاد مي‌شود كه شما پولي را بدون محاسبه آثار نقدينگي و تورم ناشي از آن وارد پيكره اقتصاد كنيد. در طرح تحول قرار نيست ميزاني پول ميان مردم توزيع شود تا بدين وسيله نقدينگي و به تبع آن تورم را افزايش دهيم». (به نقل از ايسنا).

نويسنه سرمقاله دنياي اقتصاد نوشته است؛اينكه بپذيريم «مشاور اقتصادي» دولت در جريان طرح تحول اقتصادي مورد نظر رياست‌محترم جمهوري قرار ندارد، عقلاني نيست و لذا طبيعي است كه ايشان را به تبع مسووليت‌شان فردي آگاه از جزئيات طرح تحول اقتصادي بدانيم. در اين‌صورت اين سوال مطرح مي‌شود كه چگونه ممكن است 90هزارميليارد تومان يارانه‌اي را كه تاكنون پرداخت نشده است، پرداخت كرد، بدون آنكه پول اضافي وارد پيكره اقتصاد شود.

در ادامه مي‌خوانيد؛ممكن است گفته شود دولت ابتدا حامل‌هاي انرژي را گران مي‌كند و سپس از محل فروش اين حامل‌هاي انرژي به تمام يا بخشي از مردم يارانه نقدي پرداخت خواهد كرد. بايد گفت كه با ارقام مورد نظر چنين راهكاري غيرممكن است، زيرا براساس رابطه مقداري پول حاصل‌ضرب پول موجود در جامعه در سرعت گردش پول معادل پولي كالاي مورد معامله در يك كشور است. بنابراين اگر قرارباشد ارزش معاملات كشور را 90هزارميليارد تومان (حدودا معادل يك سوم توليد ناخالص داخلي) افزايش دهيم، ناچاريم طرف ديگر رابطه يعني پول را به همين ميزان بالا ببريم، يعني پول جديد به اقتصاد تزريق كنيم.

در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛اما موضوع فقط به جهش تورمي ختم نخواهد شد و پس لرزه‌هاي آن شايد بيشتر قابل بررسي باشد. پرداخت نقدي يارانه‌ها آن‌هم در چنين حد و اندازه‌هايي مي‌تواند به افزايش مصرف طبقات كم درآمد منجر شود، زيرا اين طبقات به دليل كمبود درآمد هرچه دريافت اضافي به عنوان يارانه نقدي داشته باشند مصرف خواهند كرد كه اين مصرف اضافي قيمت ساير كالاها را افزايش خواهد داد و اگر دولت قصد آنرا داشته باشد كه يارانه نقدي را به دهك‌هاي بالاي درآمدي پرداخت نكند، اشخاص متعلق به اين درآمدها از مصرف خود آن‌چنان نخواهند كاست و مابه‌التفاوت قيمت حامل‌هاي انرژي را از پس انداز خود خواهند پرداخت كه در اين‌صورت تاثير تورمي چنين حالتي بيشتر نيز خواهد بود.

در بخش پاياني سرمقاله مي خوانيد؛به اعتقاد نگارنده اجراي سياست‌هاي كلي اصل 44 قانون اساسي به همان صورتي كه توسط مقام معظم رهبري ابلاغ شد بايد در صدر تحولات اقتصادي دولت قرار مي‌گرفت، زيرا بدون اجراي بي تبصره اين سياست‌ها هر نوع درآمد اضافي ناشي از افزايش حامل‌هاي انرژي به چاه بي‌انتهاي تصدي‌گري دولتي سرازير خواهد شد و منابعي براي تامين رفاه طبقات كم درآمد باقي نخواهد ماند.
به نظر مي‌رسد ايده پرداخت نقدي يارانه‌ها از همين عدم اعتماد به خود سرچشمه گرفته باشد.

رسالت

«نخبگان و امنيت سياسي و رواني مردم» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن مي‌خوانيد؛ آينده كشور تابعي از توافق عمومي و تصميم نخبگي براي پيشرفت و عدالت توامان است. اين آينده روشن تنها در بستر امنيت سياسي و رواني شهروندان تحصيل مي شود. مراد از امنيت سياسي، اعتماد شهروندان به گسستها و پيوستهايي است كه به فراخور شرايط در سپهر سياست اتفاق مي افتد و در عين پايبندي به اصول، سياستها را براي اداره هرچه بهتر كشور و تامين منافع ملي صيقل مي دهد. رهاورد امنيت سياسي ساختار پايداري است كه كنشها و واكنشهاي بازيگران سياسي را قاعده مند و براي شهروندان قابل پيش بيني مي كند و مانع از دوگونه‌گويي و دوگونه‌‌انديشي مي گردد. تامين سياسي و رواني جامعه از گذرگاه نخبگي مي گذرد و اجماع نخبگان ارگانيك و غير ارگانيك و يا فكري و ابزاري مركز ثقل آرامش و احساس امنيت سياسي است. يعني تا زماني كه تعارضات فلسفي و اصولي نخبگان يك جامعه حل و فصل نشده شهروندان روي امنيت سياسي را به خود نخواهند ديد. التهاب آفريني، نفاق ، دروغ و تقلب در چنين اجتماعي رشد مي كند و اولين لطمه به سكانداران حركت كشور مي خورد و در نهايت ضمن كاهش شديد سرمايه هاي اجتماعي موجي از بي اعتمادي عمومي را به همراه خواهد داشت. اين دقيقا همان چيزي است كه دشمنان يك نظام سياسي به منظور زوال تدريجي آن حكومت مي خواهند.

وحدت كلمه نخبگان در مسائل اصولي و فهم مشترك از قواعد تصميم گيري، منافع و مصالح ملي و اهداف اصلي وماهوي در نظام هاي سياسي نقطه عزيمت تامين سياسي و رواني شهروندان و درنهايت افزايش كيفيت زندگي مادي و معنوي در يك جامعه است.روز گذشته مقام معظم رهبري در خطبه هاي نماز جمعه تهران طي بيانات مهمي ضمن تاكيد بر وحدت كلمه آحاد ملت و نخبگان در مواضع اصولي از برخي التهاب آفريني ها در سطح جامعه انتقاد كردند و با توصيه به نخبگان سياسي فرمودند: “مردم بايد احساس امنيت سياسي و رواني بكنند.” در حقيقت توصيه رهبر فرزانه انقلاب به نخبگان سياسي مبني بر ضرورت صيانت از امنيت سياسي و رواني مردم ناظر به نگراني هايي است كه از تلاشهاي دشمن براي التهاب آفريني در سطح جامعه و همچنين احتمال رواج قضاوتهاي غير منصفانه درباره عملكرد مسئولين وبخصوص دولت نهم نشات مي گيرد. نه ماه تا انتخابات رياست جمهوري باقي است و هنوز فضاي كشور انتخاباتي نشده است اما اغلب نخبگان كشور در ستادهاي انتخاباتي رقيب دولت تقسيم شده اند و متناسب با تقاضاي رقبا به توليد فكر و انديشه مي پردازند. در اين بين مشخص نيست كه در اين فرايند توليد فكر تا چه اندازه مسائل اصولي نظام، منافع و مصالح ملي لحاظ مي شود.

گفتمان دهه چهارم انقلاب پيشرفت و عدالت توامان است. پيشرفت چشمگير و عدالت محسوس در گرو پايبندي به مباني اصولي انقلاب و همچنين احساس امنيت سياسي شهروندان است. التهاب آفريني بي جا در فضاي جامعه و بي انصافي درباره عملكرد دولتي كه در سه سال گذشته موفقيتهاي زيادي را به دست آورده است و كارهاي بزرگي را در كشور شروع كرده پشت پا زدن به گفتمان دهه چهارم انقلاب و سنگ اندازي در مسير آن است.

هيچ دولتي مبرا از خطاها و اشتباهات نيست و نخبگان وظيفه دارند براي بهبود سياستها و روشها انتقاد كنند اما نگراني از آنجاست كه اخلاق نكوهيده تخريب و بيانصافي در فضاي كشور رواج پيدا كند و مايه بي اعتمادي عمومي به سياستها شود.ديروز مردم نيز با طنين الله اكبر خود در نماز جمعه تهران، بي تقوايي هاي سياسي از اين دست را مذمت كردند و از عواملي كه به بهانه مطامع زودگذر جناحي، امنيت سياسي و رواني كشور را به خطر مي اندازند، برائت جستند. روانشناسي سياسي نيز رابطه عكس تخريبها با ذهنيت مردم را تائيد مي كند. ملت ايران مانند 30 سال گذشته مسير تكامل خود را ادامه خواهد داد و از گذرگاه پيشرفت و عدالت نيز سرافراز بيرون خواهد آمد.

اعتماد ملي

«كدام چهره واقعي است» عنوان سرمقاله روزنامه‌ي اعتماد ملي است كه در آن مي‌خوانيد؛اگر بپذيريم كه بدبيني افراطي و يا سياه‌نمايي‌هاي اغراق‌آميز از اوضاع و احوال كشور، عارضه‌اي بدخيم در مناسبات و معادلا‌ت سياسي است از آن سو اين واقعيت را هم نمي‌توانيم كتمان كنيم كه در نقطه مقابل، تفريط در خوشبيني و وارونه جلوه دادن حقايق براي ارائه تصويري ايده‌آل از وضعيت كشور، عارضه‌اي به‌مراتب خطرناك‌تر است. بدبيني‌ها و غرض‌ورزي‌هاي سياسي در تخطئه توانمندي‌ها و دستاوردهاي يك دولت، هرچند مي‌تواند براي پيكره اجرايي كشور فرساينده و گاه زائل‌كننده انگيزه‌ها باشد اما درنهايت به منافع كشور آسيب غيرقابل جبراني وارد نمي‌كند اما ارائه تصويري اغراق‌آميز و حتي دور از حقيقت از عملكردها و آنچه بر كشور مي‌رود، به اين اميد كه سرپوشي بر ناكارآمدي‌ها و سوءمديريت‌ها گذارد، جز ايجاد گمراهي در نظام تصميم‌سازي و تصميم‌گيري حاصلي نخواهد داشت.

متاسفانه آن‌گونه كه از شواهد و قرائن به‌ويژه در مصاحبه روز پنجشنبه آقاي رئيس‌جمهور برمي‌آيد، دولت محترم نهم دچار عارضه‌اي از نوع دوم شده است كه چنانچه چاره‌اي عاجل براي آن انديشيده نشود و اين روش‌ها تجديدنظر نشود، دود آن به چشم همگان خواهد رفت؛ هم منتقدان از نوع منصف و غيرمنصف و هم موافقان از نوع سينه‌چاك و منطقي! رئيس‌جمهور محترم مدتي است كه با بيان آماري حيرت‌آور و تعجب‌انگيز سعي در ارائه تصويري از توانايي دولت و اوضاع و احوال كشور دارد كه با نهايت احترام براي ايشان، گاه چنان مبالغه‌آميز و به دور از واقعيت‌هاي ملموس جامعه است كه انگار مملكت، برهوتي بي‌آب و علف بوده كه از 3 سال پيش در آن معجزه‌اي عظيم رخ داده و به يكباره جهشي حيرت‌آور در همه زمينه‌ها رخ داده است.

به عنوان مثال، دولت محترم كه اصرار عجيبي در نفي گذشته دارد مدعي است رشد اقتصادي بدون نفت 7/7 درصد است. اگر چنين باشد پس بايد رشد اقتصادي در دولت‌هاي گذشته را نيز بدون نفت در نظر بگيريم. در سال 82 رشد اقتصادي بدون نفت 9/7 درصد بود كه با احتساب نفت محاسبه رشد اقتصادي عدد 6 و در شرايط فعلي در خوش‌بينانه‌ترين حالت 5/6 درصد خواهد بود با اين تفاوت كه متوسط قيت نفت در سال 82 بين 15 تا 16 دلا‌ر بود و در حال حاضر بين 80 تا 85 دلا‌ر برآورد مي‌شود! و با توجه به وابستگي اقتصاد به نفت، نرخ رشد اقتصادي در دولت فعلي بايد به مراتب به بيش از 5/6 و در حدود 9 درصد مي‌رسيد.

پس مشاهده مي‌شود با توجه به آنچه در اين 3 سال بر كشور رفته است بسيار كمتر از پتانسيل موجود رشد اقتصادي داشته‌ايم و اين دولت به جاي كاهش آماري عملكرد دولت‌هاي گذشته! بايد پاسخ دهد كه چرا نتوانسته‌ايم به رشد مطلوبي برسيم.سقوط 34 پله‌اي در شاخص‌هاي كسب و كار و قرار گرفتن ميان 5 كشوري كه بنا بر گزارش منابع بين‌المللي بالا‌ترين نرخ تورم را دارند از ديگر مواردي است كه دولت محترم به جاي پذيرش و چاره‌جويي همچنان سعي دارد با كتمان اين واقعيت‌ها از موضعي سخن گويد كه در گذشته هيچ نبوده و هرچه هست خلا‌صه در اكنون مي‌شود و البته همه امور هم بر وفق مراد است! جالب‌تر آنكه برخلا‌ف ادعاها، دولت محترم نه‌تنها نسبت به ادعاي عدالت‌محوري خود توفيقي نداشته كه اوضاع از قبل بدتر هم شده است، آنجا كه ضريب جيني از 423/0 در سال 83 به 431/0 در سال 85 رسيده است.

با اين اوصاف رئيس‌جمهور محترم مانند مصاحبه اخير خود همچنان اصرار دارند به گونه‌اي سخن بگويند كه اين كشور هر چه دارد مربوط به دوره ايشان است و هر چه ندارد مربوط به گذشته است! جناب احمدي‌نژاد كه بسياري از منتقدان را متهم به تخريب و بي‌انصافي در حق دولت خود مي‌كنند، چنانچه خود مسير انصاف و واقع‌بيني را نسبت به دولت‌هاي پيشين در پيش گيرند، بهترين نقطه شروع براي راهي است تا ديگران نيز با تاسي به شيوه و سلوك ايشان با دولت نهم چنين تعاملي را در پيش گيرند.

كارگزاران

«مشكل بديهي بودن» عنوان سرمقاله روزنامه‌ي كارگزاران به قلم محمد رهبر است كه در آن مي‌خوانيد؛ از آنجا كه ما همواره در بديهيات مشكل داريم شايد بهتر آن است كه قدري در مورد امور بديهي بگوييم و سپس به اصل ماجرا كه مصاحبه دو ساعت و نيم آقاي رئيس‌جمهور است بپردازيم. اصولا مصاحبه مطبوعاتي با حضور خبرنگاران جرايد و خبرگزاري‌ها يك هدف‌ غايي دارد و آن هم اقناع افكار عمومي و پاسخ به سوالاتي است كه در مدت عملكرد يك مسوول در ذهن مردم جاي گرفته است. تامين اين هدف هم لوازمي دارد، مهم‌تر از همه اينكه اصلا مسوول موردنظر قصد پاسخگويي داشته باشد و از آن‌سو خبرنگار و پرسشگر نيز بي‌هيچ لكنت كلام سوالش را شفاف و گرچه به ظاهر گزنده مطرح كند.

تا اينجاي كار بديهياتي است كه مي‌توان احتمالش را داد كه مخالفان بسيار هم داشته باشد و چه‌بسا آنچه بسياري از روابط‌عمومي‌ها و سازمان و نهادها در نظر دارند دقيقا برعكس است. مسوول مربوطه لطف مي‌كند و بار عامي مي‌دهد و در نهايت چند كلمه‌اي اظهارنظر مي‌نمايد و ميكروفن خبرنگار تا بيايد بگويد كه قانع شده و نشده و اِن قلتي كند، خاموش شده است. اجازه بدهيد تا از مرحله دور نيفتاده‌ايم برويم سر اصل مطلب و مصاحبه مطبوعاتي پنج‌شنبه گذشته. حاضرجوابي و پاسخگويي

جناب آقاي احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور محترم در مصاحبه‌هاي اين چندساله نشان داده كه مي‌توانند ادبيات خاص خود را بيشتر و بهتر بر جمع حاضر ديكته فرمايند. ادبياتي خاص سرشار از واژه‌هايي كه اگرچه مردمي است اما لزوما واجد شرايط براي بيان يك رئيس‌جمهور نيست و در نهايت توسل به مشهورات و مقبولاتي كه عامه مي‌فهمند ولي استدلال و منطق نيست، اين فن بيان تمرين شده در مصاحبه طولاني رئيس‌جمهور انصافا پخته و كامل بود. رئيس‌جمهور توانست به راحتي سوال مهمي درباره نقص آماري و نخواندن آمار اقتصادي دولت با حال و روز جامعه را به قول خودشان بپيچانند و در يك تهاجم به آماردهندگان بيرون از دايره دولت همگي را كه اتفاقا از شيوخ و مديران نظام در دوره‌هاي مختلف بودند به دروغ‌زني متهم كند. براي مثال در اين جلسه خبرنگاري مي‌پرسد شما طوري آمار داده‌ايد كه گويا مردم در بهشت زندگي مي‌كنند و رئيس‌جمهور فورا اعلام مي‌كند كه ايران بهشت است و بهترين مردم و آب و هوا و فرهنگ را دارد، نياز به صغري و كبري چيدن ندارد، انصافا استفاده اينگونه از كلمات پرسشگر نامش پاسخگويي نيست، اما حاضرجوابي چرا.

سوالات درخواستي
متاسفانه جرايد و مطبوعات ما از پس آن همه توقيف و محدوديت‌هاي بيروني و دروني به مانند نهال نيمه‌جاني هستند كه گه‌گداري با تبر نوازش مي‌شوند و از همين‌رو است كه اگر يك مصاحبه مطبوعاتي با پخش زنده باشد و خبرنگاران بي‌تجربه و دستپاچه، مي‌توان با فشاري رواني سوالات خبرنگاران را به جايي برد كه پاسخ‌اش با خيال آسوده مهياست. در جاي‌جاي اين مصاحبه مطبوعاتي، آقاي احمدي‌نژاد از اهالي رسانه مي‌خواهند تا سوالات ديپلماسي خارجي مطرح كنند و از مسائل خرده‌ريز داخلي به مسائل كلان جهاني ارتقا يابند، در اجابت اين درخواست، چند نفري از خبرنگاران دست به كار مي‌شوند و سوال مي‌پرسند و از آنجا كه اين سوالات بر وفق مراد است، رئيس‌جمهور اجازه مي‌دهند تا دو پرسش در اين زمينه‌ها مطرح شود. باور بفرماييد اينگونه پرسش و پاسخ‌ها صورت خوشي ندارد.

ابرقدرتي به نام صداوسيما
وقتي تيراژ مطبوعات جدي و منتقد به نيم‌ميليون نمي‌رسد، وقتي صحبت از راديو و تلويزيون خصوصي يك گناه كبيره است، اينطور مي‌شود كه روبه‌روي رئيس‌جمهور ترافيك بلندگويي درست مي‌شود كه وقتي نگاه مي‌كني، همه‌اش از آن يك رسانه است با يك مديريت واحد خبري و خط قرمزهاي معهود. العالم، پرس‌تي‌وي، شبكه خبر، باشگاه خبرنگاران جوان و دست آخر مجري برنامه هم خبرنگار دولت‌خواه و حوزه دولت واحد مركزي خبر. حداقل براي رعايت ظاهر بهتر بود، عزيزان اجازه مي‌دادند تا در نوبت هم شده ابتدا روزنامه‌هاي منتقد دولت‌ـ همان‌ها كه منتقد منصف مانند روزنامه كيهان نيستند‌ـ سوالات را شروع كنند و اينگونه نشود كه اولين سوال را واحد مركزي خبر طرح كند كه خبرنگارش از قضا مجري بي‌طرف برنامه است.

باز هم بديهيات
باور بفرماييد آن بديهياتي كه اول آمد در دنيا كاركرد دارد و چون تجربه شده و احيانا چند نفري از كارشناسان صاحب مدرك معتبر درباره‌اش تحقيق كرده‌اند به جايي منتج مي‌شود. اينكه يك مصاحبه مطبوعاتي دو ساعت‌ونيم طول بكشد و نوبت هم به همه برسد، دليلي بر اقناع افكار عمومي نيست. قرار نيست به همه پرسش‌ها پاسخ داده شود حتي اعلام اينكه به اين سوال پاسخ داده نمي‌شود بهتر از دست به‌سركردن و به‌شوخي و خنده بردن بحث است گاهي هم معذرت‌خواهي و پذيرفتن خطاها،‌ خدشه‌اي به ادعاهاي اصولگرايانه وارد نمي‌كند.
 شنبه 30 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن