واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سينما - بازي با مرگ
سينما - بازي با مرگ
كريم نيكونظر: آيا ميشود براي جلوگيري از خشونت، از «خشونت» استفاده كرد؟ خشونت ميتواند عليه خودش عمل كند و مثل قدرتي مقهور كننده هر شخصي را بترساند؟ اگر در جوامع دمكراتيك زندگي كنيم، جواب كاملا روشن است و ميشود به ترس همگاني از «قانون» معتقد بود. اما در جامعهاي كه اساسش «خشونت» است، در منطقهاي كه كودكان و نوجوانان با اسلحه زندگي ميكنند و كشتن انسانها ترسناك نيست، «قانونگرا» بودن درحد شوخياي سخيف و مبتذل است. در چنين شرايطي است كه قانون تمام مشروعيتش را از « خشونت»اش ميگيرد تا «قدرتش» را ثابت كند. اينجا با قدرتي روبهرو هستيم كه ميخواهد هر جاني و خلافكاري را مقهور خودش كند. و برزيل چنين كشوري است. سرزميني كه ديگر نميشود با خيال راحت در كوچه پس كوچههايش راه رفت. پيش از اين «فرناندو ميرييس» در فيلم «شهرخدا» همه خشونت شهر «ريو دو ژانيرو» را تصوير كرده بود. در آن فيلم داستان، درباره گروهي نوجوان بود كه در دريايي از مواد مخدر و قاچاق اسلحه و... زندگي ميكردند و براي بقايشان به گروههاي مسلح خشن ميپيوستند. در«شهر خدا» خبري از آرامش نبود و شيوه كارگرداني و تدوين فيلم هم براي نمايش بيپرواي خشونت به كار رفته بود. تصويري شگفتانگيز از سرزميني غرق شده در تباهي و خون. «يگان ويژه» ساخته «خوزه پاديا» هم، راوي همين موقعيت است. با اين تفاوت كه ميخواهد تصويري بيروني از موقعيت شهر ارائه كند. هر چقدر «شهر خدا» تصويري واقعي از درون گروههاي مسلح ساكن «ريو دو ژانيرو» ارائه كرده، «يگان ويژه» سعي ميكند تنها از زاويه ديد پليسها به اين افراد، موقعيت آنها را نشان دهد. به همين دليل هم تمام حركات افراد «غير موجه» ميشود و هيچ نكتهاي درباره پيشزمينه چنين حادثهاي ارائه نميشود. به همين دليل هم نيروهاي يگان ويژه تبديل به نيروهاي موجهاي ميشوند كه ميتوانند در برابر جوانان ياغي و خلافكار «ريو دو ژانيرو» دست به هر كاري بزنند. آنها از خشونت در برابرخشونت استفاده ميكنند والبته در بعضي مواقع، شدتش را هم چندبرابر ميكنند. با اين همه،«يگان ويژه» تلاش ميكند موقعيت رواني و اجتماعي نيروهاي عضو اين گروه را با جزئيات فراوان نشان دهد. با اينكه فيلم همدلانه از اين نيروها تجليل ميكند، اما در كنارش نشان ميدهد كه چطور خشونتورزي نيروهاي يگانويژه خود آنها را در هم ميشكند و اسير ميكند. روايت فيلم را ميتوان به 4 بخش تقسيم كرد و ديد كه سازنده اثر چگونه در هر بخش، تصويري از موقعيتهاي متناقض را نشان ميدهد. در بخش اول فيلم ـ كه در واقع تيتراژ «يگان ويژه» است، دو عضو نيروي پليس در محلهاي گرفتار دستههاي جنايتكار ميشوند. آنها همچون انسانهاي ساده در زير هجوم قاتلين بالفطرهاي قرار ميگيرند كه بيمحابا تيراندازي ميكنند و آدم ميكشند. تصويري كه نشان ميدهد پليس براي كنترل ساكنين محلات «ريو دو ژانيرو» تا چه اندازه بايد از خشونت استفاده كند. بخش دوم، فلاش بكي است كه براي معرفي شخصيتها ارائه ميشود. اينجا با موقعيت پليسهاي باجگير و خلافكار روبهرو ميشويم كه تنها با گروههاي ياغي زدوبند ميكنند. بخش سوم روايت، به معرفي نيروهاي «يگان ويژه» ميپردازد. بخشي كه كاملا كليشهاي است اما با نيات سازنده هماهنگ است و ميتواند نشان دهد كه اين نيروها چقدر براي رسيدن به «خشونت قانوني» زجر ميكشند. آنها سختترين تمرينات را پشت سر ميگذارند تا در نهايت بتوانند مانند همه گروههاي مسلح «ريو دو ژانيرو» عمل كنند. و بخش پاياني، به نمايش قدرت خشني تعلق دارد كه به خودش اجازه ميدهد هر مخالفي را نابود كند و برايش توجيهي بياورد. «يگان ويژه» فيلمي براي منطقي جلوه دادن خشونت است كه حالا با پسوند «قانوني» هر كاري را مجاز ميشمارد. به همين دليل هم تمام تصويري كه اثر از تزلزل و عذاب كاراكترها نشان ميدهد، جعلي به نظر ميرسد و مايههايي از شعار ميگيرد. قاعدتا «خشونت» هر دو فيلم «شهر خدا» و «يگان ويژه» در يك سطح است. اما زاويه ديد سازندگان باعث شده كه باور كنيم اين مردم براي نجات از زندگي نكبتبار دور و اطرافشان به چيزي بيش از اين هم كتككاري و كشتوكشتار نياز دارند.
شنبه 30 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]