تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):تقواى الهى داشته باشيد و اصلاح كنيد ميان خودتان را زيرا خداوند در روز قيامت ميان م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799425285




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آیا اسطوره ساختن به نفع عاشورا است ؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه  - یادداشتی از دکتر محمد رضا سنگری در نقد اسطوره سازی عاشورا آیا اسطوره ساختن از این جریان به نفع عاشورا است ؟ و اینکه می گویند عاشورا جریان ، انقلاب ، نهضت ، حماسه و قیام است کدام ارجح است ؟ و کدام یک از این عناوین را به کربلا می دهند ؟ در ابتدا تفاوت بین اسطوره و تاریخ : (تاریخ ) واقعه ای است که اتفاق افتاده حال ممکن است چاشنی آن دروغ هایی هم باشد . اما واقعه ای است که اتفاق افتاده : به این می گویند (تاریخ) : اما هر گاه این تاریخ : با افسانه هایی آمیخته شود و تمام حقیقت معلوم نباشد و بخشی از آن پشت پرده قرار گیرد و این افزوده ها از جنسی باشند که بیشتر رنگ تخیل داشته باشد به آن اسطوره می گویند . پس یک پایه ی اسطوره تاریخ است . و پایه ی دیگر آن تخیل و ساخته های ذهنی انسانی است . ما اسطوره کم نداریم ، حالا اسطوره های ملت های دیگر بماند اما یونان باستان لبریز اسطوره ها ست ، اسطورهای ایرانی را هم می شناسید . در شاهنامه فردوسی هم با اسطوره ها سر و کار داریم : اما کربلا تاریخ است ، حادثه ای است که اتفاق افتاده ، ولی از جنس حادثه های عادی و معمولی نیست ، و الا مثل همه ی حادثه های دیگر رنگ می باخت و گم می شد و تنها اهل تحقیق تاریخی می توانستند در انبوه تاریخ یک صفحه پیدا کنند و آنجا یک عنوانی : که در کربلا روزی روزگاری ، مثلا یک کسی آمد در یک جایی با این تعداد جنگید و قصه تمام شد و چون حادثه اش هم خیلی کوچک بوده ، قطعا سریعتر از بسیاری از حادثه های دیگر گم می شد . در جنگ جهانی دوم که فاصله اش با روزگار ما زیاد نیست _ هستند کسانی که جنگ دوم جهانی را تجربه کرده اند _ تعداد کشتگان بسیار زیاد بود . شاید به اندازه 40 میلیون انسان کشته شده اند ، که 19 میلیون آن فقط در منطقه شوروی و سمت اروپا بوده ، این قدر انسان کشته شده و الان از این حادثه فقط یک یادی می کنند . خوب کربلا در مقایسه با جنگ دوم جهانی از نظر کمیت که چیزی نیست ؟ اگر این جا تراژدی است ، آنجا هم تراژدی ، اگر اینجا اتفاقی افتاده آنجا هم ، اگر اینجا بچه را تیر زده اند ، آنجا هم ، اگر اینجا کشتند آن جا هم ، اگر این جا اسب بر بدن ها تاختند ، آن جا با تانک ازروی بدن ها گذشته اند ، خیلی حادثه های تلخ اتفاق افتاده اما اگر کربلا از جنس آنها بود باید خیلی زود تمام و فراموش می شد ، اما این ماندگاری رازی دارد _ و من در اول یکی از کتابهایم نوشته بودم . شگفت است گویی خداوند به زمان ماموریت متفاوتی نسبت به کربلا داده است که آن حادثه (جنگ دوم جهانی ) از زمان  ولادتش هر چه فاصله می گیرد بیشتر رنگ می بازد ، اما کربلا هر چه از روز گار خودش بیشتر فاصله می گیرد صیقل خورده تر ، درخشان تر و زیباتر در دل ها و چشم ها می نشیند . اگر کربلا اسطوره بود باید تمام می شد . کشت !؟ علی اکبر چندتا کشت !؟ و ابا عبدالله !؟ میشد یک میلیون و خورده ای !!! اما ما تحقیق کرده ایم ، و اگر خیلی خوب فکر کنیم ، شمشیری که یکی را در یک ثانیه و یک ثانیه زمانی برای کشتن یک نفر باشد ، یک میلیون و خورده ای را اگر حساب کنیم به اندازه ی روز عاشورا نمی رسد ژس برای حل این مجبور به ساختن اسطوره ای جدید شدند و آن هم اینکه خدا آن روز را طولانی کرده یعنی به جای اینکه روز 24 ساعت باشد ، 72 ساعت شده ، تا بتوانند توجیهی برای مسئله کشته شدن این همه درست کنند. غافل از اینکه آنهایی که در کربلا بودند انسان بودند. اباعبدالله انسان است ، حالا خود امام و یاران توان ویژه ای هم داشته باشند اما انسانند ، خسته می شوند ضمنا تشنه هم بودند زخم هم برداشته بودند ، در تیر باران صبح عاشورا یاران بدون اسثناء تیر خورده بودند ، خوب زخم برداشته باشند ، آب هم نیست. خستگی ، سنگینی زره و... ( یکی دو بار من خودم تصمیم گرفتم یک زره بپوشم برای اینکه من مرتبا درباره کربلا حرف میزنم ، در حالت خوشی سیر هم آب بخورم ، غذا هم بخورم ، یک زره هم بپوشم ، یک سپر و شمشیر دست بگیرم و یک تیر دان به خودم ببندم ، مثلا یک مسیر 480 متری را که عمق کربلا بوده حدود 15 بار بروم و بیام ، ببینم می شود !؟ یکبار این کار را بکنید ببینید چقدر سخت است ! ) اسطوره است که می افزایند و مسائل عجیب و غریب طرح می کنند ، بخشی از اینها دروغهای بنی امیه است ، من بحثی داشتم در باب ابن عساکر ، گفتم چه دروغهایی بسته اند به اباعبدالله که ممکن است من و شما هم بدمان نیاید ، آسمان اینجور شد ، طوفانی مزید آن جور شد ، در حالیکه می دانیم هیچکس گزارش این حرف ها را هم ندارد. این منتسب کردن واقعه به اسطوره است و این اسطوره گاه باعث می شود اصل حادثه گم شود. مقام معظم رهبری در باب مداحی سخنانی مطرح کرده بود که یک کسانی درباره چشم و ابروی گفته بودند . چشمات اینطوره ، لبات اینطوره ، توضیحات آنجوری ، مقام معظم رهبری گفته اند : آخر چه نیازی دارد ؟! اولا اباالفضل (ع) را دیده ای که میگویی چشم و ابروی او آنجوری بود ؟! تازه از این چشم و ابروها اینقدر زیاد هست .  ارزش اباالفضل به این چشم و ابرو که نیست ، ارزش اباالفضل به نگاه حسین یاب است به چشمی است که در آن ایمان موج دارد ؛ به پیشانی فراخی است که گفته اند ، وقتی سرش را بر نیزه هم کرده بودند ، " بین عینیهم من اثر سجود " اثر سجده بر پیشانی حضرت عباس روی نیزه کاملا معلوم بود. ارزش اباالفضل العباس به اینهاست. بعضی ها هم توصیف های امروزی اروپایی می کنند : چشمان آبی ، اباالفضل چشم آبی ، اصلا عرب و چشم آبی ؟! اینها هم به زیان جریان کربلاست و اسطوره سازی است. اما اسم کربلا را چه بگذاریم ؟ جریان ، انقلاب ، نهضت ، حماسه ، قیام.... ؟ واقعیت این که کربلا از همه اینها بالاتر است. حماسه ؟ نه حماسه لباسی متناسب برای اندام کربلا نیست ، بگوییم انقلاب ؟! انقلاب هم اینجوری نیست ؛ بگوییم قیام ؟! بگوییم نهضت ؟! می شود از سر ناگزیری از همین واژه ها استفاده کرد . اما اگر از من بپرسند اسم کربلا را چه بگذاریم ؟ به گمان من زیباترین و مناسب ترین نام همان است که خود ابا عبد الله بر سر نیزه گفت ؛ خود را آیه عجیبی نامید ، به نظر من مناسب ترین نام آیه شگفت است . آری کربلا آیه ای شگفت است و این بار معنای عجیب خودش را دارد . همه ی شما شنیده اید که ابا عبدالله بر سر نیزه سوره کهف را خواند . (من ایاتنا عجبا )  62




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 707]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن