تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 27 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865913078




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اندیشه های هگل


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: اندیشه هگل یکی از دشوارترین اندیشه های فلسفی جهان جدید است. این مقال با اعتراف به این پیچیدگی خواهان آن است که خاستگاههای تفکر فلسفی وی را مشخص کند.
اگر خواهان‌ آنیم‌ که‌ تصویری‌ اجمالی‌ از طرحی‌ که‌ هگل‌ در منظومهٔ‌ فلسفی‌ خویش‌ به‌ پیش‌ برده‌ است‌ ارائه‌ دهیم‌ ناگزیریم‌ نگاهی‌ تاریخی‌ به‌ وضعیت‌ تفکر و فلسفه‌ پیش‌ از او بیندازیم. در این‌ میان‌ ناگزیریم‌ حداقل‌ بر دو فیلسوف‌ مهم‌ پیش‌ از هگل‌ دکارت‌ و کانت‌ تمرکز کنیم.
‌با دکارت‌ بود که‌ تحولی‌ شگرف‌ در عالم‌ فلسفه‌ که‌ پژواک‌ آن‌ در همهٔ‌ حوزه‌های‌ مادی‌ و فکری‌ هویداست‌ رخ‌ داد. شعار معروف‌ او «من‌ می‌اندیشم‌ پس‌ هستم» در نگاه‌ اول‌ ممکن‌ است‌ چندان‌ جدی‌ جلوه‌گر نشود اما با این‌ عبارت‌ است‌ که‌ اولاً‌ جهان‌ به‌ دو قسم‌ سوژهٔ‌ شناسایی‌ و عین‌ تقسیم‌ می‌شود و ثانیاً‌ شناسایی‌ محور و هدف‌ اساسی‌ است‌ و ثالثاً‌ سوژه‌ اهمیت‌ بیشتری‌ نسبت‌ به‌ موضوع‌ شناسایی‌ پیدا می‌کند. هر سه‌ تحول‌ ذکر شده‌ اهمیت‌ فراوانی‌ دارند. پیش‌ از دکارت‌ نه‌ تقابل‌ ذهن‌ (سوژهٔ‌ شناسایی) و عین‌ (موضوع‌ شناسایی) پررنگ‌ است‌ و نه‌ شناختن‌ در مقایسه‌ با جهان‌ مقولهٔ‌ مهمی‌ است. به‌ معنای‌ دیگر پیش‌ از دکارت‌ ذهن‌ یک‌ طفیلی‌ در مقابل‌ عین‌ محسوب‌ می‌شود. به‌ قول‌ مارتین‌ هایدگر: بنابراین‌ «من» - ذهنیت‌ انسانی(۱) - به‌ مثابهٔ‌ مرکز و محور تفکر مطرح‌ می‌شود. از اینجا فرد محوری‌ زمانهٔ‌ جدید و ذهن‌ محوری‌ آن‌ به‌وجود می‌آید. فلسفه‌ بنابراین‌ فی‌ نفسه‌ به‌ سمت‌ نظرگاهی‌ که‌ در آن‌ شک‌ باید در ابتدای‌ فلسفه‌ باشد حرکت‌ می‌کند؛ اندیشه‌ در مورد خود دانش‌ و امکانهای‌ آن. نظریه‌ای‌ دربارهٔ‌ دانش‌ باید پیش‌ از آن‌که‌ نظریه‌ای‌ در بارهٔ‌ جهان‌ ساخته‌ شود به‌وجود آید. از اینجا معرفت‌شناسی‌ پایه‌ و اساس‌ فلسفه‌ می‌شود.
دکارت‌ البته‌ سعی‌ وافری‌ داشت‌ که‌ دوگانگی ذهن‌ و عین‌ را به‌ گونه‌ای‌ حل‌ کند و به‌ همین‌ خاطر با توسل‌ به‌ مفاهیمی‌ چون‌: صراحت‌ و تمایز و همچنین‌ تصورات‌ فطری‌ و مفهوم‌ خدا ت*****‌ جدی‌ در حل‌ این‌ معضل‌ مبذول‌ داشت‌ هرچند که‌ به‌ نظر ما سعی‌ مشکور او در این‌ زمینه‌ اگر لازم‌ بود به‌ هیچ‌ عنوان‌ کافی‌ به‌ نظر نمی‌رسید و او طرح‌ و پروژه‌ای‌ ناتمام‌ در این‌ زمینه‌ از خود به‌ جا گذاشت. به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ تلاش‌ بسیاری‌ از فیلسوفان‌ بعد از دکارت‌ چون‌: اسپینوزا، لایب‌ نیتز، هیوم، بارکلی‌ و لاک‌ را می‌توان‌ در راستای‌ کوششی‌ که‌ برای‌ غلبه‌ بر این‌ دوگانگی، پر کردن‌ تقابل‌ عین‌ و ذهن‌ و رسیدن‌ به‌ معرفت‌ یقینی‌ از خود نشان‌ دادند توجیه‌ و تبیین‌ کرد.
‌پروژه‌ و پایان‌نامهٔ‌ کانت‌ نیز همین‌ است. او هم‌ با تقابل‌ عین‌ و ذهن‌ و طریق‌ رسیدن‌ به‌ معرفتی‌ متقن‌ در مورد «شیء فی‌ نفسه» روبرو بود. او البته‌ میان‌ عین‌ وذهن‌ و یا بود و نمود تمایز و تفاوت‌ گذاشت. به‌ زعم‌ او، شناخت‌ ما فقط‌ به‌ پدیدارها تعلق‌ می‌گیرد. این‌ پدیدارها هم‌ می‌توانند از جهان‌ خارج‌ باشند و هم‌ از عالم‌ درون‌ و بنابراین‌ جهان‌ آنگونه‌ که‌ هست‌ هیچ‌ وقت‌ بر ما هویدا نخواهد شد. به‌ معنای‌ دیگر صور حسی‌ (زمان‌ و مکان) و صور فهم‌ (مقولات) تنها بر پدیدارها منطبق‌ می‌گردند.
بی‌ تردید می‌توان‌ گفت‌ که‌ از میان‌ متفکران‌ و فیلسوفان‌ جدید، هگل‌ بیش‌ از همهٔ‌ از پروژهٔ‌ فکری‌ کانت‌ متأثر بوده‌ است. اگر بخواهیم‌ کامل‌تر گفته‌ باشیم‌ هگل‌ با کانت‌ بیش‌ از هر متفکر دیگری‌ گفتگو کرده‌ است. به‌ قول‌ دکتر مجتهدی: "با اطمینان‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ هیچ‌ فیلسوفی‌ به‌ اندازهٔ‌ کانت‌ در تحول‌ و شکل‌گیری‌ نهایی‌ نظام‌ فکری‌ هگل‌ موثر نبوده‌ است؛ به‌ نحوی‌ که‌ حتی‌ کل‌ فلسفهٔ‌ او را یا لااقل‌ قمستی‌ از منطق‌ او را از لحاظی‌ می‌توان‌ نوعی‌ تفسیر همه‌جانبه‌ از فلسفهٔ‌ استعلایی‌ کانت‌ دانست".
تکرار کنیم‌ که‌ هگل‌ گفتگویی‌ جدی‌ را با کانت‌ سامان‌ داده‌ است. به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ هگل‌ در کتاب‌ "منطق" خود با بررسی‌ دقیق‌ مقولات‌ دوازده‌گانهٔ‌ کانتی‌ به‌ تعمیم‌ آنها می‌پردازد. این‌ گفتگو البته‌ مکالمه‌ با عمیق‌ترین‌ و بنیادین‌ترین‌ مؤ‌لفهٔ‌ مدرنیته‌ است‌ و او قصد دارد به‌ پاره‌ای‌ از مهم‌ترین‌ ابهامات‌ عقل‌ جدید و سوژهٔ‌ شناسایی‌ پاسخ‌ دهد.
هگل‌ در مقدمهٔ‌ کتاب‌ "منطق" خود بیان‌ می‌کند که‌ در علم‌ منطق‌ بیش‌ از هر رشتهٔ‌ دیگر باید قبل‌ از هر نوع‌ مقدمه‌ و تمهید،نقطهٔ‌ آغازین‌ را تعیین‌ کرد. زیرا در علوم‌ دیگر، موضوع‌ مورد بحث‌ آنها از روش‌ متمایز است‌ در حالی‌ که‌ در علم‌ منطق‌ محتوا و روش‌ تفکیک‌ناپذیر هستند.
‌هگل‌ از جهت‌ آنکه‌ ماهیت‌ اصلی‌ علم‌ منطق‌ را نشان‌ دهد مفهوم‌ متداولی‌ را که‌ از منطق‌ در اذهان‌ وجود دارد ناشی‌ از تصوراتی‌ می‌داند که‌ به‌ ناچار بر شعور مسلط‌ شده‌ است. هگل‌ این‌ تصورات‌ را به‌ سه‌ دسته‌ تقسیم‌ می‌کند: اولین‌ تصور منفی‌ ناشی‌ از پنداشت‌ جدایی‌ تام‌ ماده‌ و صورت‌ در شناسایی‌ است. تصور بعدی‌ مبتنی‌ بر این‌ اصل‌ است‌ که‌ میان‌ دو عامل‌ تشکیل‌ دهندهٔ‌ شناخت‌ - یعنی‌ ماده‌ و صورت‌ - نوعی‌ سلسله‌ مراتب‌ وجود دارد و تصور سومین‌ مبتنی‌ بر این‌ اعتقاد است‌ که‌ برای‌ اینکه‌ اختلاف‌ میان‌ ماده‌ و صورت‌ ابهامی‌ باقی‌ نماند اثبات‌ و ثبوت‌ همیشه‌ جدای‌ از یکدیگر در نظر گرفته‌ شود.
‌باتوجه‌ به‌ آنچه‌ هگل‌ دربارهٔ‌ مفهوم‌ متداول‌ منطق‌ می‌گوید کاملاً‌ معلوم‌ است‌ که‌ او بحث‌ المعرفه‌ را از آن‌ نوع‌ نمی‌داند که‌ در آن‌ زمان‌ رایج‌ بوده‌ و کانت‌ آن‌ را به‌ زبان‌ فلسفی‌ بیان‌ کرده‌ است. بلکه‌ به‌ اعتقاد او اگر از فهم‌ متداول‌ فراتر رویم‌ و دربارهٔ‌ این‌ مسایل‌ واقعاً‌ به‌ تعقل‌ بپردازیم‌ تمامی‌ این‌ قسم‌ تصورات‌ را از نوع‌ پیشداوری‌ نادرست‌ تشخیص‌ خواهیم‌ داد که‌ باید به‌ کمک‌ فلسفه‌ ذهن‌ خود را از آنها رها سازیم‌ و بر خطاها فایق‌ آییم.
‌منطق‌ از همان‌ ابتدا یعنی‌ از زمان‌ ارسطو علمی‌ تام‌ دانسته‌ می‌شد و اینگونه‌ عنوان‌ می‌شد که‌ کوچکترین‌ تحول‌ و تغییر در آن‌ نیست. در این‌ جا هگل‌ با طنز یادآور می‌شود تنها تغییری‌ که‌ در عصر او در علم‌ منطق‌ می‌توان‌ مشاهد کرد این‌ است‌ که‌ از حجم‌ درسی‌ آن‌ کاسته‌ شده‌ است.
‌هگل‌ با توجه‌ به‌ گذشتهٔ‌ منطق‌ در دوران‌ باستان، یادآور می‌شود که‌ تعاریف‌ منطقی‌ در آن‌ دوره، ثابت‌ و لایتغیر لحاظ‌ شده‌اند درحالی‌ که‌ به‌ نظر هگل‌ باید روشهای‌ دیگری‌ را جست‌ و جو کرد. به‌ اعتقاد هگل‌ بحث‌ از روش‌ فلسفه‌ و ماهیت‌ آن‌ همان‌ بحث‌ در نفس‌ منطق‌ و اعتبار آن‌ است. در این‌ جا البته‌ منطق‌ خاصی‌ مد نظر است‌ که‌ فلسفه‌ در سیر تاریخ‌ تحولی‌ خود بر اساس‌ حرکت‌ ذاتی‌ و درونی‌ حاکم‌ بر خود، آن‌ را نمایان‌ ساخته‌ است.
‌به‌ نظر هگل‌ هر قضیه‌ای‌ از قضیهٔ‌ متقابل‌ خود تغذیه‌ می‌کند و در واقع‌ حکم‌ ایجابی‌ مجزا از حکم‌ سلبی‌ نیست‌ و آن‌ دو اگر در مقابل‌ هم‌ قرار دارند برای‌ این‌ است‌ که‌ فقط‌ به‌ مدد یکدیگر قوام‌ گرفته‌اند و توانایی‌ هریک‌ از آنهااز آن‌ دیگری‌ به‌ دست‌ آمده‌ است. وحدت‌ کامل‌ هریک‌ از این‌ قضایا، فقط‌ آنگاه‌ قابل‌ تصور است‌ که‌ قضیهٔ‌ متقابل‌ خود را نیز در بر داشته‌ باشد و تنها در چنین‌ نظام‌ منطقی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ فلسفه‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ علم‌ کلی‌ تحقق‌ یافته‌ تلقی‌ کرد. هگل‌ این‌ روش‌ را دیالکتیک‌ نام‌ می‌نهد و می‌پندارد از آنجا که‌ این‌ روش‌ بعینه‌ حاکی‌ از حرکت‌ ذاتی‌ واقعیت‌ است‌ تنها از این‌ طریق‌ است‌ که‌ منطق‌ در حاق‌ واقعیت‌ نفوذ می‌کند و اثبات‌ و ثبوت‌ نه‌ تنها کاملاً‌ بر هم‌ منطبق‌ می‌شوند، بلکه‌ هریک‌ متقابلاً‌ جلوه‌ای‌ از دیگری می شود.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3251]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن