واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: زنوفان1 (470-570 پ م)
در قرن پنجم پيش از ميلاد شاهد ظهور فلسفه جديدى در مستعمره يونانى الئا در جنوب ايتاليا هستيم كه فلسفه اينان به الئايتيسم معروف گشت كه اين فلسفه را بايد نطفه فلسفه خردگرايى محض يا Rationalism دانست موسس اين مكتب زنوفان مىباشد
زنوفان در سال 570 قبل از ميلاد در يونا يعنى قسمت آسيايى يونان باستان به دنيا آمد او در طى جنگهاى ايران و يونان از زادگاهش مهاجرت مىكند و به سيسيل پناهنده مىشود كه بعدها در آنجا به عنوان موسس مدرسه الئيها شهرت مىيابد . بيشتر اطلاعات ما از زنوفان از قطعات شعر به جاى مانده از اوست
زنوفان لبه تيز اشعار خود را رو به اشعار اساطيرى هومر و هزويد مىكند آنها را به خاطر دو جنبه شان به سخره مىگيرد اعتراض اول زنوفان به هرودت و هزويد فروانى بىحد و حصر خدايان اشعار آنهاست جنبه ديگرى كه زنوفان به شدت از آن انتقاد مىكند شيوه صورتگرى خدايان در اين اشعار اساطيريست كه در اين اشعار اغلب خدايان به صورت انسانها فرض شده اند وبراى آنها صفاتى نظير صفات انسانى تصور شده است براى مثال او اعتراض خود را در جايى اينچنين بيان مىكند : اگر شيرها و اسبها قادر به نقاشى بودند خدايان را به شكل شير و اسب مىكشيدند
براى زنوفان خدا يكى است و فاقد صورت انسانى داراى قدرت و بدون حركت خداى او علت و سبب همه چيز است بدون اينكه نياز داشته باشد كارى انجام دهد او بوسيله خرد بر همه جا سيطره دارد او خدا را به نوعى معادل با كيهان مىداند او همه جهان را يكى و خدايى مىداند زنوفان مىگويد اشيا و اجسام را نامهاى ديگرى از خدا هستند و درتوضيح غير متحرك بودن خدا اين مطلب را ذكر مىكند كه اگر خدا همه چيز است پس كجا مىتواند برود
همانطور كه مشاهده شد زنوفان به نوعى وحدت وجود اعتقاد دارد كه قرنها بعد ادامه اين افكار نزد عقل گرايانى نظير اسپينوزا مشاهده مىكنيم
پارمنيدس
(510-415 پ م)
معروفترين فيلسوف الئاتيك پارمنيدس است او در خانواده اى برجسته در الئا بدنيا آمد از پارمنيدس غالبا به عنوان شاگرد زنوفان ياد مىشود وى نزد همشهريان خود به خاطر وضع يك سرى از احترام بالايى برخوردار بود. پارمنيدس به خاطر زندگى نمونه اش مورد تحسين بود به طورى كه زندگى خاص وى در ميان يونانيان تبديل به ضرب المثل وجود داشت
پارمنيدس معاصر هراكليتوس بود چناچه در بعضى جاها با كنايه به مخالفتهايى با وى مىپردازد كه بيانگر فلسفه هاى كاملا متفاوت اين دو است چناچه در پيش ديديم فلسفه هراكليتوس فلسفه تغيير و تحول است وفلسفه اضداد و فلسفه اى كه حس در آن نقش اساسى بازى مىكند بر خلاف آن فلسفه پارمنيدس فلسفه آرامش و سكون و بىحركتى و وحدت است كه فقط بر عقل تكيه دارد و حس در آن بكلى كنار گذاشته شده است
او زندگى بشر را داراى دو بعد مىدانست بعد اول كه حقيقت ودرستى است كه او اين بعد را به عقل و خرد مربوط مىكرد وبعد دوم خطا پذير و پر از اشتباه است كه دنيا حواس است
پارمنيدس نيز مانند ديگر يونانيان عقيده داشت كه هر چه وجود دارد پيوسته وجود داشته است وخواهد داشت او درگامى ديگر تبديل و حركت وتغيير را خطاى حواس دانست ومنكر همه آنها شد واينگونه او نيز مانند استاد , خود را در زمره عقل گرايان(Rationalism) محض قرار داد وى در باره ازلى بودن وجود بدين شكل استدلال مىكند: اگر وجود آغازى داشت يا از وجود پديد آمده يا از عدم اگر بگوييم كه از وجود پديدار شده پس منشا آن خود است و حادث بودن منتفى و اگر بگوييم از عدم پديد آمده از لحاظ عقلى غير قابل قبول است.
در مورد تغيير وتحول ومرگ وفنا چنين مىگويد: تحول يا وتغيير يا از وجود است به وجود يا از وجود است به فنا اگر از وجود است به وجود پس تغييرى نداريم و اگر از وجود است به عدم كه اين گزينه از لحاظ عقلى اشتباه است يا حركت اينگونه رد مىكند حركت بايد در مكان باشد و مكان هم يا و جود است يا عدم اگر وجود است پس حركت وجود در وجود است يعنى سكون و اگر عدم است ديگر حركت ممكن نيست چون حركت بايد در مكان باشد.
پارمنيدس خلا را نيز با چنين استدلالهايى رد مىكند او مىگويد وجود يكى است وپيوسته وبدون اجزا زيرا اگر اجزايى داشت يا چند تا بود بين اين اجزا بايد خلا باشد و خلا يا وجود است يا عدم اگر وجود است كه ديگر بين اجزا وجود پيوستگى وجود دارد و اگر عدم است عدم قادر به ايجاد گسستگى بين اجزا نيست
در مجموع وى وجود را يكى , نامحدود, همگن , قايم به ذات ازلى وابدى و غير متحرك مىپندارد و در و محسوسات ما را كه همه خلاف اين را نشان مىدهد باطل مىداند و راه اثبات را فقط در عقل و مجردات مىبيند.
زنون 430-355 پ-م
از زنون اطلاعات زيادى در دسترس نمى باشد .منابع اصلى اطلاعات در باره زنون ارسطو و گفتگوهاى او با پارمنيدس كه توسط افلاطون تنظيم شده است مىباشد.
زنون اهل الئا و دوست و شاگرد پارمنيدس بود . گفته مىشود كه همراه با استاد خود سفرى به آتن داشته است كه گويا در اين سفر ملاقاتى هم با سقراط كه در سن جوانى بوده است دارند. زنون كه به شدت تحت تاثير فلسفه استادش قرار داشت قدم در راه فلاسفه الئاتيك(1) گذاشت. او به نوعى شيوه احتجاج لفظى و جدل استاد خود را به پيش برد.
مهمترين مطلبى كه هنگام مطالعه زنون با آن برمىخوريم پاردوكسهايى(2) است كه وى در دفاع از فلسفه الئاتيك مطرح كرده است. البته معمولا در كتب فلسفى اين موضوع مطرح مىگردد كه اثر پاردوكسهاى زنون بر فلسفه الئاتيك اثرى منفى بوده است زيرا با پاسخ دادن به اين پاردوكسها ماهيت اين فلسفه زير سوال رفته است.
بنا به اظهارات افلاطون زنون قبل از سفر به يونان كتابى نوشته است كه در آن چهل پارادوكس خود را بيان نموده است. كه برخى از اين پارادوكسها تاثير عميقى در گسترش رياضيات داشته اند. پاردوكسهاى مطرح شده توسط زنون به دو بخش قابل قسمت هستند. دسته اول كه در باره رد تعدد و كثرت واثبات نوعى وحدت وجود است. دسته به دوم اين پاردوكسها هم به مبحث حركت مىپردازد و آن را غير ممكن مىداند.
شايد بهترين مثال براى دسته اول اين پاردوكسها نمونه زير باشد:
اگر يك خط را در نظر آوريم اين خط را مىتوان نصف كرد حال هر بخش آن نيز قابل تقسيم به دو بخش ديگر است و روشن است كه اين روند دو نيم كردن نيز انتهايى ندارد يعنى در هر مرحله با خط مواجه ايم و هيچگاه با اين دو نيم كردنها به نقطه نخواهيم رسيد پس در كل چنين مىتوان نتيجه گرفت كه خط نمىتواند كه از يك سرى نقاط تشكيل شده باشد .(نوعى وحدت و رد تعدد)
و اما در باره دسته دوم يعنى پارادوكسهاى حركت مىتوان دو نمونه زير را بيان كرد:
كه البته بهتر است كه اين سرى را به صورت مع***** يعنى به اين شكل بنويسيم:
…. + 1/32 + 1/16 + 1/8 + 1/4 + 1/2
كه البته از لحاظ رياضى روشن است كه اين سرى داراى جواب است يعنى:
به پاردوكسهاى زنون فيلسوفان زيادى نظير هيوم , كانت و هگل پاسخ داده اند. البته گروهى از معاصران وى نظير سوفسطاييان هم جواب هايى براى اين پارادوكسها ارايه داده اند كه در آينده به آنها خواهيم پرداخت 1 براى اينكه فاصله اى را بپيماييم قبل از اينكه به انتهاى راه برسيم بايد از نيمه آن راه عبور كنيم و براى گذر از نيمه آن راه بايد نيمه نيمه آن را پيمود و اين روند نيز ادامه دارد و پايانى براى آن نيست پس اين حركت هرگز آغاز نخواهد شد . معادل رياضى اين پارادوكس زنون سرى رياضى زيراست: 1/2 + 1/4 + 1/8 + …. 1/2 + 1/4 + 1/8 + … = 1 2 آشيل سريعترين دوندگان است ولى هيچگاه در يك مسابقه به لاك پشتى كه از او كمى جلوتر باشد نخواهد رسيد چون زمانى كه آشيل كمى حركت كند لاك پشت نيز مسافت بسيار كمى را طى مىكند كه آشيل براى رسيدن به لاك پشت مجبور است ايد مسافت را نيز طى كند و اين روند نيز هيچ وقت پايان نخواهد يافت. (پاردوكسى براى حركت)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 356]