واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دوتجـربه جـديد در شـب كنـسـرت
چندي پيش «عليرضا قرباني» به همراه گروه اشتياق و گروه نوپاي كوارتتزهي ايراني در كاخ سعدآباد كنسرتي برگزار كردند. كنسرت عليرضا قرباني، همچون يك آيين سنتي همراه با تأخيري يك ساعته آغاز شد. پس از اين كه چندين بار حضار براي اعتراض و دعوت نوازندگان به جايگاه، مشغول دستزدني نهچندان هماهنگ شدند، سرانجام گروه موزيسين به همراه خواننده براي اجراي كوارتتزهي ايراني روي صحنه حاضر شدند.
در واقع كنسرت قرباني از دو بخش تشكيل شده بود: كوارتتزهي و بعد از استراحتي، اجراي گروه اشتياق.
پس از قرار گرفتن نوازندگان در جاي خود، قرباني به سخن آمد كه: «امشب ميزبان تعداد زيادي از بزرگان موسيقي هستيم. بزرگاني كه مستقيم و غيرمستقيم خوشهچين هنر آنها بوده و هستم و دست تكتك آنها را ميبوسم.»
سايه سنگين ضعفها
اين سخنان نماينده گروه با تشويق روبرو شد و بخش نخست با آهنگسازي و تنظيم علي قمصري و صداي عود، تار و سپس كمانچهها و بالاخره همه سازها طنينانداز ميشود.
از همان ابتدا، حركات و ايما و اشارههاي علي قمصري، به همگي نشان داد كه سرپرست گروه است و البته كمي هم افراطي.
نكته بعدي كه در امتداد اين برنامه كمي آزاردهنده بود، ضعف سيستم صدارساني بود. تا آنجا كه كوچكترين صداي فضاي باز كاخ نياوران، تمركز شنوندگان را به هم ميزد. عاقبت صداي ناملموس و خواننده به طور ناملموس و موهوم شنيده شد كه شعري از سايه را با اين مطلع ميخواند:
باز امشب از خيال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
كمانچه سهراب پورناظري در ميان ديگر سازها، جواب آواز را ميداد.
سپس با شروع قطعه سوزان، كوارتتزهي ايران با كمانچهكشان شاخصي به نامهاي سهراب پورناظري، شروين مهاجر، مصباح قمصري و نگار خاركن، اعلام موجوديت كرد. اما در اين صداهاي زيروبم و متوسطي كه از انواع محدوده صوتي كمانچهها شنيده ميشد، صداي كمانچه سهراب پورناظري بسيار متفاوت مينمود و به نظر ميآمد كه سازها مخصوصاً در منطقه صوتي سوپرانو كوك نيستند.پس از پايان قطعه، بدون هيچ منطق و برنامهاي، جمعيت و نوازندگان به سكوت فرو رفتند. همه نوازندگان به صورت آزاردهندهاي به علي قمصري چشم دوخته بودند و او با شمارش يك گام، ضرب را يادآوري ميكرد و كمانچه شروين مهاجر به نوازش ميافتاد. در اينجا بود كه كوزه هم حضور خويش را اعلام كرد و تصنيفي با شعري از حافظ طنينانداز شد:
بي تو اي سرو روان، با گل و گلشن چه كنم
زلف سنبل چه كشم، عارض سوسن چه كنم
كمانچه سهراب پورناظري ميداندار بود، ولي اين تنها به خاطر زير بودن آن و خصوصيت محدوده صدايي آن در بين كمانچههاي تنور و باس و آلتو نبود، بلكه او به نوعي ديگر توالينتها را بيان ميكرد. گويي از رگههاي كردي خويش بهره ميگرفت.
چكنم، چكنم... و همخواني قمصري، پورناظري و قرباني، پايانبخش تصنيف دركشان است. پس از تشويق، بار ديگر سازها كوك شدند. اين كوك كردنهاي ممتد و كشدار، تماشاگران را بيصبر كرده بود.قطعه خرامان كه آغاز شد، چند نور پروژكتور، بيهدف و فقط براي اينكه حركـتي كـرده باشنـد، از سر و كول نماي كنسرت بالا ميروند و كانون آنها كوچك و بزرگ ميشود.
بيشتر اين نورها پارازيت هستند تا اينكه القاكننده هارموني باشند!
اما آنچه در قطعه خرامان به چشم ميآمد و گوشنواز بود، كمانچهكشي پورناظري بود. و سپس برنامه با تكنوازي تار علي قمصري ادامه پيدا ميكند. بارقههاي زخمه او در دل شب آتش مياندازد و او خوب ريز ميزند.
تا اينجاي برنامه، سهم آواز قرباني كم است و با اين تكنوازي تار، خيليها هوس شنيدن صداي يك خواننده را در سر ميپروراندند.
كمكم لحظات خستهكننده ميشود. و بازها مشغول كوك كردن ميشوند و در عين ناباوري، تكنوازي كمانچه به جاي پورناظري به شروين مهاجر سپرده ميشود.
در صورتي كه تكنيك نواختن و صداي ساز او به علاوه موهاي بلندش كه در زمان نواختن ساز روي چشمانش ميريخت، همه و همه باعث سرمستي بيشتر شنوندگان شده بود.
البته اين تكنوازي هم بسيار زياد جاي يك خواننده را در كنار ساز خود خالي ميديد. كمانچهكشي شروين مهاجر كه پايان ميپذيرد، باز هم به صورت ملالانگيزي، برنامه چند ثانيهاي بسيار كشدار قطع ميشود و همگي به قمصري چشم مياندوزند.
سپس تصنيف نيمجان به عنوان آخرين قطعه برنامه جان ميگيرد و كمانچه باس دلنوازي ميكند:
ساقي بيار جامي كز زهد توبه كردم
مطرب بزن نوايي كز خرقه عار دارم
تازه احساس ميكني كه سازها واقعاً به كوك و تفاهم رسيدهاند.تصنيفي به نام «نيمجان» با شعري از سعدي خوانده ميشود ولي چون ترجيعبندي در اين تصنيف به كار گرفته نشده است و تلطيف اثر، اسير تكنيك كار شده است، ارتباط چنداني با مخاطب برقرار نميكند.
گروه اشتياق
پس از استراحتي كوتاه، وقتي همه سر جاي خود قرار ميگيريم، چند صندلي خالي خودنمايي ميكند. گروه اشتياق 10 نفره با تركيب لباس جديدي، همچون كبوتران سينهسرخ، در جايگاه مستقر ميشوند.پورناظري در گروه نيست، ولي نوشين پاسدار، ساز عود و اصغر عربشاهي به همراه علي قمصري ساز تار را خواهند نواخت.
تار قمصري آغازكننده مقدمه در دستگاه نواست كه با همراهي تار دوم برنامه ادامه پيدا ميكند. عود و ني نيز همنوا ميشوند و احساس ميكني كه بخش دوم گرماي بيشتري دارد. شايد هم سرخي لباس افراد گروه، اين احساس را القا ميكند.
در بخشي از اين قطعه، نواي ني، طنين دلانگيز خود را در ميان ديگر سازها برملا ميكند و در اين بين ساز كوزه نيز حضور مؤثري دارد. البته تكنوازي كمانچه، يادآور برخي از آثار شهرام ناظري است. گرچه بر او انتقادي نيست؛ چون دستگاه نوا چند سالي است كه در ايستگاه ناظري مانده است.
با دم گرفتن قمصري تصنيف غلام قمر با آهنگي از قرباني آغاز ميشود. شعر از مولاناست و تنظيم كار مشتركي از حميدرضا خبازي و اسحاق چگيني.
استفاده بجا از سكوت و ضدضرب در اين تصنيف، باعث پديد آمدن اثري موزون و بانفوذ ميشود.
ساز و آواز و تصنيف «پريزاد» باز هم با شعري از مولانا و آهنگي از قرباني اجرا ميشود و ضربي نهفت همراه با آواز در فضا طنين مياندازد.
تكنوازي ني، مدولاسيون به دشتي را به وضوح برملا ميكند. مخصوصاً زماني كه به زردمليجك معروف اشاره ميكند.
و سرانجام تصنيف «در عاشقي»، باز هم با آهنگي از قرباني و تنظيم حميدرضا خبازي و با شعري از مولانا، پايان ماجرا ميشود:
اين بار من يكبارگي درعاشقي پيچيدهام
اين بار من يكبارگي از عافيت ببريدهام
تشويقهاي بيامان باعث ميشود كه بنابر سنت معهود، گروه نوازندگان آماده اجراي قطعهاي به افتخار شنوندگان بشوند.
بهنام ساماني از درون جمعيت به گروه ميپيوندد. او چند شب پيش به همراه گروه دستان، ساز كوزه را در تالار وزارت كشور به زيبايي به صدا درآورده بود. از گروه برنامه كوارتتزهي هم، پورناظري به جمع ميپيوندد و تصنيف مستان سلامت ميكنند با ضربآهنگي تند، شب كنسرت قرباني را بدرقه ميكنند.
ديدگاه همايون شجريان
در حاشيه كنسرت، فرصتي دست ميدهد كه با همايون شجريان صحبتي داشته باشم.
درباره اثري كه ديده بود صحبت كرد: «موجي كه از جمعيت برميآيد نشاندهنده رضايت مردم از اين كار است. آن هم مردمي كه در اين ماه شاهد برنامههاي زياد و ترافيك كنسرتها بودند و اين كه شما راضي از برنامه بيرون ميآييد، نشاندهنده موفقيت كار است.
البته من اوجهاي عليرضا قرباني را دوست دارم و توجه داشته باشيد كه برنامه زنده، آن هم در اين تجربه جديدي كه انجام شد، بسيار سخت است. مضاف بر اين، علي قمصري هم باز مثل هميشه، خلاقانه برنامهاي را تجربه كرد كه كاري نويي بود.»
نظر تهمورس پورناظري
آنطرفتر تهمورس پورناظري هم كه چندي پيش كنسرت «بر آفتاب خليجفارس» را برگزار كرده بود درباره آنچه شاهد بود ميگويد: «اغلب شاهد برنامههايي هستيم كه ساز و آواز و تصنيف دارند و آخرش ايران ايران ميخوانند ولي چيزي امشب ديديم، حاصل تمرينهاي سخت جوانان موسيقي بود. آن هم با اين شرايط سختكاري و اجراي كنسرت بايد به آنها تبريك گفت».
رضايت همايون خرم
استاد همايون خرم كه همچون هوشنگ كامكار و كيخسرو پورناظري و ديگر هنرمندان به اين برنامه دعوت شده است، ابراز خشنودي ميكند و ميگويد: «من بسيار خرسند شدم از تلاش اين دوستان.
خيلي دوست داشتم پشت صحنه بودم و از نزديك از آنها قدرداني كنم.
كار، تنظيم بسيار خوبي داشت. بويژه چند تا از تصنيفها كه بسيار زيبا از كار درآمده بود.»
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 242]